جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است


احکام روزه از رساله امام خميني (ره)


1688 در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است، و كفاره واجب نيست:اول: آنكه روزه دار در روز ماه رمضان عمدا قى كند. دوم: آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. . سوم: عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيت روزه نكند يار يا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. چهارم: آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد. پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است. ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح شده و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست، بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم: آنكه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنكه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنكه به گفته كس ديگر كه عادل باشد افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنكه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست. دهم: آنكه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.



1689 اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.



1690 مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.



1691 اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.



1692 اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.



1693 اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى تواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.







احکام روزه از رساله آيه الله بهجت






مسأله 1759 ـ در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:

اوّل: اگر در شب ماه رمضان جنب باشد و بتفصيلى كه در مسأله (1640) گفته



[282]

شد تا اذان صبح از خواب دوّم بيدار نشود.

دوّم: اگر عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.

سوّم: اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.

چهارم: اگر در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح نشده، و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.

و اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاى آن روز را بجا آورد.

پنجم: اگر كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده.

ششم: اگر كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.

هفتم: اگر شخص كور و مانند آن بگفته كس ديگرى افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، و اگر به گفته آدم دروغگو افطار كند كفّاره هم واجب مى شود.

هشتم: اگر در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده، و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى بگمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.

نهم: اگر براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند، و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند، و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

دهم: اگر با زن خود شوخى كند و بى اختيار منى از او بيرون آيد، با اينكه از اوّل قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخى كردن منى خارج نمى شده در اين صورت قضا مستحب است.



[283]

مسأله 1760 ـ اگر غير آب چيز ديگرى در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب را داخل بينى كند، و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1761 ـ مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

مسأله 1762 ـ اگر انسان بداند كه بواسطه مضمضه بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.

مسأله 1763 ـ اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.

مسأله 1764 ـ اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.









احکام روزه از رساله آيه الله مکارم شيرازي








مسأله 1423ـ در چند صورت فقط قضاى روزه لازم است و كفّاره واجب نيست:



1ـ در صورتى كه در شب ماه رمضان جُنُب باشد و بخوابد و بيدار شود و براى بار دوم يا سوم بخوابد و بيدار نشود، در اين صورت احتياط واجب قضاى روزه است. امّا اگر در خواب اوّل بيدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحيح است.



2ـ هرگاه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نيّت روزه نكرده باشد يا قصد كند كه روزه خود را بخورد، يا با ريا روزه را باطل نمايد.



3ـ هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با همان حال يك يا چند روز روزه بگيرد بنابراحتياط واجب.



4ـ در ماه رمضان بدون آن كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنين اگر بعد از تحقيق شك يا گمان كند كه صبح شده است ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده، و چيزى بخورد، بعد معلوم شود كه صبح بوده، قضا واجب نيست.



5ـ هرگاه كسى بگويد صبح نشده و هنوز وقت باقى است و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اينجا نيز قضا لازم است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.









[265]



6ـ كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.



7ـ هرگاه شخص عادلى خبر دهد مغرب شده و او افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.



8ـ هرگاه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده.



9ـ هرگاه براى خنك شدن، يا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود بايد قضا كند، امّا اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنين اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.



10ـ كسى كه با همسر خود بازى كند بدون اين كه قصد استمناء داشته باشد و منى از او خارج شود، ولى اگر اطمينان داشت كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحيح است و قضا ندارد.



احكام روزه از رساله آيه الله تبريزي








1697 - در چـند مورد - غير از مواردى كه قبلا به آنها اشاره شد - فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كـفاره واجب نيست : اول آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله ( 1639 ) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.

دوم عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد , ولى نيت روزه نكند يا ريا كند , يا قصد كند كه روزه نباشد , و هم چنين اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بايد بنابر احتياط لازم روزه آن روز را قضا كند.

سوم آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.

چـهـارم آن كـه در مـاه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه , كارى كه روزه را باطل مى كند انـجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده , و در اين صورت بايد بنابر احتياط در آن روز به قصد قربت مطلقه از چيزهايى كه روزه را باطل مى كند اجتناب نمايد و روزه آن روز را نيز قضا كند.

پـنجم آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند , انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .

شـشـم آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند , يا خيال كند شوخى مى كند , و خود هم تحقيق نكند , و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده است .

هـفتم آن كه كور و مانند آن به گفته كس ديگرى كه گفته او شرعا برايش حجت است , افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .

هشتم آن كه يقين يا اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند , بعد معلوم شود مغرب نبوده است .

ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده , وجوب قضا در اين صورت بنابر احتياط است .

نهم آن كه از جهت تشنگى مضمضه كند , يعنى آب در دهن بگرداند و بى اختيار فرو رود و هم چنين است بـنـابـر احتياط مستحب اگر مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد , ولى اگر فراموش كند كه روزه اسـت و آب را فرو دهد , يا براى غير جهت تشنگى مثل مواردى كه مضمضه در آنجاها مستحب است مانند وضو , مضمضه كند و بى اختيار فرو رود , قضا ندارد.

دهم آن كه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند لازم است قضا نمايد و كفاره واجب نيست .

1698 - اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود , قضا بر او واجب نيست .

1699 - مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد , بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

1700 - اگر انسان بداند , يا احتمال بدهد كه به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود , نبايد مـضـمـضـه كـنـد , و هم چنين است بنابر احتياط لازم اگر بداند كه از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود.

1701 - اگـر در مـاه رمضان , بعد از تحقيق , براى او معلوم نشود كه صبح شده , و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد , بعد معلوم شود صبح بوده , قضا لازم نيست .

1702 - اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه , نمى تواند افطار كند , ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه , پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.





احكام روزه از رساله آيه الله سيستاني








مساله 1697 - در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست : اول آنـكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله ( 1639 ) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.

دوم عـملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد ولى نيت روزه نكند, يا ريا كند, يا قصد كند كه روزه نباشد, يا قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

سوم آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و به حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.

چـهـارم آنـكـه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه , كارى كه روزه را باطل مـى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , ونيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان دارد صبح شـده , كـارى كـه روزه را بـاطـل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , قضاى آن روز بر اوواجـب اسـت , بـلـكـه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده بايدقضاى روزه آن روز را بجا آورد.

پـنـجم آنكه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده است .

ششم آنكه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند, يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعدمعلوم شود صبح بوده است .

هفتم آنكه كور و مانند آن به گفته كس ديگر افطار كنند, بعد معلوم شود مغرب نبوده است .

هـشـتـم آنكه در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند, بعد معلوم شـود مـغرب نبوده است .

ولى اگر در هواى ابر به گمان اينكه مغرب شده افطار كند, بعد معلوم شود مغرب نبوده , قضا لازم نيست .

نهم آنكه براى خنك شدن , يا بى جهت مضمضه كند, يعنى آب در دهان بگرداند, و بى اختيار فرو رود, و هـمـچـنين است بنابر احتياط واجب اگر مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد, ولى اگـر فـرامـوش كـنـد كـه روزه اسـت وآب را فرو دهد, يابراى وضوى نماز واجب مضمضه كندو بى اختيار فرو رود, قضا بر او واجب نيست .

دهـم آنكه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند, لازم است قضا نمايد و كفاره واجب نيست .

مساله 1698 - اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود, قضا بر او واجب نيست .

مساله 1699 - مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است , و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد, بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

مـسـالـه 1700 - اگـر انـسـان بـداند كه بواسطه مضمضه , بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود, نبايد مضمضه كند.

مساله 1701 - اگر در ماه رمضان , بعد از نگاه به افق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را بـاطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شودصبح بوده , قضا لازم نيست .

و همچنين اگر نگاه كند و احراز نكند كه صبح شده , قضا لازم نيست .

مـساله 1702 - اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه , نمى تواند افطار كند, ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه , پيش از تحقيق هم مى تواندكارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

احكام روزه قضا مساله 1703 - اگر ديوانه عاقل شود, واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.

مساله 1704 - اگر كافر مسلمان شود, واجب نيست روزه هاى وقتى كه كافر بوده قضا نمايد.

ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد, روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.

مساله 1705 - روزه اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده , بايد قضا نمايد, اگرچه چيزى را كه بواسطه آن مست شده , براى معالجه خورده باشد.

مـساله 1706 - اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شـده , واجـب نـيست مقدار بيشترى را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد, مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم , و يااينكه مثلا در آخـرهـاى مـاه رمـضان مسافرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمى داند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست وششم , در هر دو صورت مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند اگرچه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضانمايد.

مـسـالـه 1707 - اگـر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد, قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مـانعى ندارد, ولى اگر وقت قضاى رمضان آخرتنگ باشد, مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد, بهتر آن است كه اول قضاى رمضان آخر رابگيرد.

مـساله 1708 - اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نكند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام ماه رمضان است ,قضاى سال آخرى حساب نمى شود.

مـسـالـه 1709 - كـسـى كه قضاى روزه رمضان را گرفته , اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد, مى تواند پيش از ظهر, روزه خود را باطل نمايد.

مـساله 1710 - اگر قضاى روزه ميتى را گرفته باشد, بهتر آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

مـسـالـه 1711 - اگـر بواسطه مرض يا حيض يا نفاس , روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد, لازم نيست روزه هائى را كه نگرفته براى او قضا كنند.

مـسـالـه 1712 - اگـر بـواسطه مرضى , روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد, قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر اوواجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه تقريبا ده سير است طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد, ولى اگر بواسطه عذرديگرى مثلا بـراى مـسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند, روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند, و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مـسـالـه 1713 - اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد وبعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تارمضان بعد قضاى روزه را بگيرد, بايد روزه هائى را كه نگرفته قـضا نمايد.

و نيز اگر در ماه رمضان غير از مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعداز رمضان آن عذر بـرطـرف شود و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد, روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا كند, و بنابر احتياطواجب براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.

مساله 1714 - اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه رانگيرد, بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مـسـاله 1715 - اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذر پيدا كند, بـايـد قضا را بگيرد و هر روز يك مد طعام به فقير بدهد, و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر بـعد از برطرف شدن عذر تصميم داشته باشد كه روزه هاى خود را قضا كند ولى پيش ازآنكه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند.

مـسـاله 1716 - اگر مرض انسان چند سال طول بكشد, بعد از آنكه خوب شد, بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام به فقير بدهد.

مساله 1717 - كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد, مى تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.

مـسـالـه 1718 - اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد, بايد قضا را بگيرد و از جهت تـاخـيـر در سال اول براى هر روز يك مدطعام به فقير بدهد, و اما از جهت تاخير چند سال بعدى چيزى واجب نيست .

مـسـالـه 1719 - اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد, بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بـگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يايك بنده آزاد كند, و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد, براى هر روز يك مد نيز كفاره بدهد.

مـسـاله 1720 - اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد و در روز مكرر جماع يا استمناء كند, كفاره مكرر نـمـى شود.

و اگر چند مرتبه كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, مثلا چند مرتبه غذا بخورد يك كفاره كافى است .

مـسـاله 1721 - بعد از مرگ پدر, پسر بزرگتر بايد قضاى روزه او را به تفصيلى كه در نماز قضاى پدر در صفحه ( 230 ) گفته شدبجا آورد.

مـسـاله 1722 - اگر پدر غير از روزه رمضان , روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد, احـتياط واجب آن است كه پسر بزرگترقضا نمايد, ولى اگر براى روزه اجير شده و نگرفته باشد, قـضاء آن بر پسر بزرگ لازم نيست .

و نيز اگر قضاء روزه جد بر پدر واجب بوده و پدرآنها را نگرفته , بر پسر قضاى آنها لازم نيست .