بازگشت

نگاهى به وجوه اعجاز قرآن و صرفه


((اعجاز)) مصدر باب افعال است از مادهئ ((عجر)) بمعنى ناتوان ساختن و معجزه يعنى ناتوان كننده. اما در اصطلاح كلام اسلامى و علوم قرآن. معجزه به هر امر خارق العاده اى گويند كه با ((تحدى))1 همراه بوده و در عين حال از معارضه در امان باشد.2 معجزه از ضروريات رسولان الهى است. البته اين ضرورت, ضرورت ((دفاعى)) است نه ((رعايى)) يعنى معجزه براى دفع شبهات و اتقان ايمان متدنيان بكار مى رود والا دعوت انبيا… دعوتى است به حق و مطابق فطرت آدميان و نياز به اقامهئ برهان نيست.3 خداوند معجزه را با رسولان خويش همراه گرانيد, تا دليلى بر راستى رسالت آنان باشد و با اختلاف امتها و ضروريات زمانه نوع معجزه را متفاوت گردانيد, هر چه سطح بنيش امتها و تمدن و فرهنگ آنان بالاتر رفت, معجزه هاى رسولان نيز مترقى تر و لطيف تر گردد.



قرآن, معجزهئ جاويد و بى دليل رسول خاتم (ص) است, و هر چه انديشه بشر رو به تكامل نهد قرآن به اعجاز خويش باقى خواهد ماند.



قرآن, عرب را و بلكه جهانيان را در بيش از هزار و چهار صد سال پيش به تحدى فرا خواند 4 اما عربى حاضر به مبارزه شد ولى نتوانست بار قرآن معاوضه كند, و براى آن بدليل بياورد يعنى زحمت و رنج جنگ والم خون ريزى را به خود قبولاند ولى از آوردن مثل قرآن ابراز ناتوانى كرد. و اين همان معناى اعجاز قرآن است. 5 آنگونه كه رسول اسلام (ص) اشرف رسولان است, معجزهئ او نيز (قرآن) اشرف معجزات بشمار مىآيد. ((ابن خلدون مى گويد: معجزات غالباً مغاير و حيند و معجزه بعنوان شاهدى بر راستى آن وحى ها بشمار مىآيد و حال اينكه معجزهئ رسول اكرم (ص) همان وحى اوست و محتاج به دليلى غير خويش نيست. 6 تا اينجاى هيچگونه اختلافى بين مسلمانان و فرق مختلف آنان شنيده نشده است. آنچه باعث شده است كه فرق اسلامى و انديشمندان مسلمان در متولهئ اعجاز, گرفتار اختلاف گردند, وجه اعجاز قرآن است .



در اينكه سر اعجاز قرآن در چيست بين دانشمندان مسلمان اختلاف است 7. در زير به پاره اى از اين آرا… اشاره مى گردد: 1ـ برخى از ارباب و علم بلاغت اعتقاد دارند كه قرآن معجزه است و سراعجاز قرآن بلاغت وفجهات آن است. اين نظم بديع و بلاغت بى پايان باعث شده است كه كسى نتواند براى قرآن مانندى بياورد.8 علامهئ طباطبائى آيهئ ((ام يقولون افتراه قل فاتوا بسور± من مثله و...)) 9 را تحدى قرآن به اين جهت مى داند.10 2ـ دستهئ ديگر بر اين باورند كه نظم و اسلوب خاص تا…ليف قرآن, دليلى بر اعجاز آن است. و بشر عاجز است از اينكه كتابى در اين سطح از اسلوب و نظم بديع بياورد.11 قاضى ابوبكر باقلانى مى گويد: وجه اعجاز قرآن نظم و تا…ليف خاصى آن است. و اين نظم و اسلوب خاص از تمامى اسلوبهاى متعارف عربى متمايز است .12 3ـ گروهى اعتقاد دارند كه سراعجاز قرآن در اين است كه در اين كتاب بزرگ اخبارى از غيب به چشم مى خورد.13 اين اخبار, گاه از گذشته اند مانند آياتى كه دربارهئ قصص انبيا… پيشين آمده است. و گاهى اخبار عينى قرآن مربوط به آينده است مثل آيهئ: ((غلبت الروم فى ادنى الارض))14 و يا لقد خلق المسجد الحرام ان شاوالله آمنين)) 15. و آيات فروانى كه در وعده و وعيد كفار آمده اند.



4ـ گروهى از انديشمندان علوم اسلامى اعتقاد دارند و از اعجاز بودن قرآن در اين است كه در اين كتاب آسمانى هيچگونه اختلافى و تناقضى وجود ندارد, كتابى كه در طول 23 سال و در حالات مختلف نازل گشته است, عارى از هرگونه اختلاف است. و اين مطلبى است كه در هيچ كتاب ديگرى نمى توان يافت.16 خود قرآن در اين زمينه مى فرمايد: ((افلا تيد بدون القرآن و لو كان من عند غيرالله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً.



يعنى: چرا در قرآن انديشه نمى كنند, اگر قرآن از پيش غير پروردگار نازل مى گشت هر آينه اختلافات فراوانى در آن يافت مى شد)).



5ـ دستهئ ديگرى از انديشمندان اعتقاد دارند كه سر معجزه بودن قرآن در اين است كه اين كتاب آسمانى داراى معارف بلندى است. عرضهئ اين معارف بلند, در توان هيچ بشرى نيست و فقط خداست كه مى تواند چنين علومى را عرضه كند.18.



قرآن خود در اين زمينه مى فرمايد: ((لارطب و يا بس الافى كتاب مبين)) 19 يعنى: هيچ تر يا خشكى (معرفتى) نيست مگر اينكه در قآرن وجود داشته باشد.



براى اعجاز قرآن وجوه ديگرى نيز ياد شده است, كه به همين پنج مورد و همچنين صرفه كه بزودى پيرامون آن سخن خواهيم گفت بسنده مى كنيم .



به نظر مى رسد وجهى براى انحصار اعجاز قرآن در موارد يادشده وجود ندارد, و ما دليلى نداريم كه اعجاز قرآن را يكى از موارد (تنها يكى از موارد) ياد شده بدانيم. بلكه آنگونه كه تحدى قرآن عموميت داشته و مطلق است, اعجاز آن نيز مطلق بوده و مى تواند همهئ وجوه ياد شده را دربر بگيرد.



علامهئ بزرگوار, صاحب تفسير شريف الميزان, اعتقاد دارند كه اطلاق تحدى به ثقلين در آيهئ 88 اسرا… كه مى فرمايد: ((اجتمعت الجن و الانس)) دليلى است براينكه تحدى عموميت داشته و همهئ فضايل قرآن را شامل مى شود به همين دليل قرآن از جهتهاى مختلفى معجزه است .20

صرفه



يكى از وجوهى را كه براى اعجاز قرآن شمرده اند, ((صرفه)) است.



صرفه عبارت است از منصرف ساختن و بازداشتن خداوند از آوردن مثل قرآن. قائلين اين نظريه بر اين باورند كه خداوند جن و انس را از آوردن مثل قرآن باز مى دارد.



اولين بار اين نظريه توسط نظام, انديشمند معتزلى مسلك متوفى 221, مطرح شد. و برخى ا داشنمدنان پس از او بادى هم عقيده شدند .



از ميان علماى شيعه, دانشمند نامدارى چون سيد مرتضى قول به صرفه را پذيرفته 21 و بسيارى ديگر از علماى شيعه سنى احتمال صحت قول به صرفه را داده اند مانند: ابو اسحاق نصيبى, فخررازى, ابن حزم, شيخ مفيد و...



بنابر نظريهئ صرفه اگر نبود ارادهئ خداوند بر ناتوانى مردم براى آوردن مثل قرآن, آنان مى توانستند قرآنى مثل اين قرآن بياورند.



علامهئ طباطبائى اعتقاد دارد دو چيز باعث پديدار شدن نظريهئ صرفه شده است: 1ـ اعتقاد به اينكه الفاظ موضوعهئ بشر بگونه اى نيست كه وى براى بيان از يافتن الفاظ عاجز بماند. و معانى را كه قرآن تفهيم فرموده است بدان شكل نيست كه بشر نتواند در الفاظ ديگرى بياورد. پس اگر اشكالى هست در ناحيه مقتضى نيست. بلكه مانعى هست. يعنى بشر مى تواند بياورد ولى مانعى وجود دارد كه آن ارادهئ خداست بر ناتوانى بشر.



2ـ در قرآن معناى واحد در قالب جملات متعدد بيان شده است. نمى توان همهئ آنها را معجزه دانست پس اعجاز در الفاظ نيست, و اگر عجزى هست دليل آن صرفه است. 22 براى نظريهئ صرفه سه تفسير مى توان داشت: 23 تفسير اول: مراد از صرفه اين باشد كه خداوند, داعى آنها را براى معارضه مى گيرد. يعنى اينكه آنها توان دارند ولى انگيزه ندارند تا قرآنى مثل اين قرآن بياورند. نظام و ابو اسحاق اسفراينى صرفه را چنين تفسير كرده اند.24 تفسير دوم: مراد از صرفه اين است كه خداوند علومى را كه آنها مى توانند بواسطهئ آنها مانند قرآن را بياورند از آنها مى گيرد.



اين تفسير از صرفه همان است كه مورد نظر سيد مرتضى بوده است. 25 تفسير سوم اين است كه: منظور از صرفه اين است كه خداوند نه داعى را از آنها مى گيرد و نه علومى را كه مى توانند با قرآن معارضه كنند, بلكه خداوند از راه حير آنها را مجبور مى كند كه مبارزه نكنند.



نقطه مشترك سه تفسير از صرفه اين است كه اولاً بشر مى تواند معاوضه كند ولى خداوند مانع او مى شود. و ثانياً در صرفه بر خلاف ساير وجوه اعجاز, مابع يك شى… بيرونى است (ارادهئ خدا) نه يك سبب درونى. يعنى خود قرآن مايهئ مصون ماندن از همانند نيست بلكه نيروى ارادهئ پروردگار است كه باعث بى مانند ماندن قرآن شده است .



ما در اين نوشته در مقام اثبات يا رد. صرفه نبوديم كه اينكه به اثبات يار و هيچكدام از وجوه اعجاز نپرداختيم اما نكتهئ حايز اهميت اين است كه اگر صرفه را قبول كنيم خود دليلى است بر حقانيت قرآن. اگر چه نتوانيم اعجاز آنرا بوسيله صرفهئ اثبات نمائيم.

پاورقي

1ـ تحدى يعنى مبارزه طلبيدن .



2ـ تمهيد را معرفت 16/4/.



3ـ پيشين (پاورقى)



4ـ طور 33/ ـ هود 13 و 14 ـ يونس 38/ و اسرا… 88.



5ـ اتقان 253/2/.



6ـ مقدمهئ ابن خلدون 96/.



7ـ اتقان 256/2/ ـ تمهيد 28/4/ ـ كشف المراد 384/ ـ شرح مواقف / موقف ششم ((سمعيان)) مقصد 4.



8ـ اتقان 257/2/, تمهيد 34/4/.



9ـ يونس 38/.



10ـ الميزان 70/1/.



11ـ دلايل الاعجاز, جرجانى 25/ و 26.



12ـ اتقان 256/2/.



13ـ پيشين .



14ـ روم 2/.



15ـ فتح 27/.



16ـ تمهيد 29/4/ و 67.



17ـ فساا 82/.



18ـ تمهيد 29/4/ ـ اتقان 265/2/.



19ـ انعام 59/.



20ـ الميزان 62/2/.



21ـ كشف المراد 374/ ـ تمعيد 152/4/.



22ـ ترجمه الميزان, مكارم 89/1/ ـ 86.



23ـ تمعيد 138/4/ ـ 139.



24ـ شرح مواقف پيشين, تمهيد 141/4/.



25ـ تمهيد 143/ ـ شرح مواقف پيشين .