بازگشت

مساله اعجاز


تعريف معجزه






معجزه عبارت است از: امر خارق العاده اي كه با اراده خداي متعال از شخص مدعي
نبوت, ظاهر شود و نشانه صدق ادعاي وي باشد.

چنانكه ملاحظه مي شود اين تعريف, مشتمل بر سه مطلب است:

الف ـ پديده هاي خارق العاده اي وجود دارد كه از راه اسباب و علل عادي و
متعارف, پديد نميآيد.

ب ـ برخي از اين امور خارق العاده, با اراده الهي و با اذن خاص خداي متعال,
از پيامبران, ظهور مي كند.

ج ـ چنين امر خارق العاده اي مي تواند نشانه صدق ادعاي پيامبر باشد و در اين
صورت, اصطلاحاً "معجزه" ناميده مي شود.


اينك به توضيحي پيرامون عناصر سه گانه تعريف فوق مي پردازيم.





امور خارق العاده





پديده هايي كه در اين جهان, پديد ميآيد غالباً از راه اسباب و عللي است كه با
آزمايشهاي گوناگون, قابل شناخت مي باشد مانند اكثريت قريب به اتفاق پديده
هاي فيزيكي و شيميايي و زيستي و رواني. ولي در موارد نادري, پاره اي از اين
پديده ها بگونه ديگري تحقق مي يابد و نمي توان كليه اسباب و علل آنها را
بوسيله آزمايشهاي حسي شناخت و شواهدي يافت مي شود كه در پيدايش اينگونه
پديده ها نوع ديگري از عوامل, موئثر است مانند كارهاي شگفت انگيزي كه
مرتاضان, انجام مي دهند و متخصصان علوم مختلف, گواهي مي دهند كه اين كارها
براساس قوانين علوم مادي و تجربي, انجام نمي يابد. چنين اموري را "خارق
العاده" مي نامند.






خارق العاده هاي الهي





امور خارق العاده را مي توان به دو بخش كلي, تقسيم كرد: يكي اموري كه هر چند
اسباب و علل عادي ندارد, اما اسباب غير عادي آنها كما بيش در اختيار بشر,
قرار مي گيرد و مي توان با آموزشها و تمرينهاي ويژه اي به آنها دست يافت
مانند كارهاي مرتاضان. بخش ديگر, كارهاي خارق العاده اي است كه تحقق آنها
مربوط به اذن خاص الهي مي باشد. و اختيار آنها بدست افرادي كه ارتباط با
خداي متعال ندارند سپرده نمي شود و از اين روي داراي دو ويژگي اساسي است:
اولاً قابل تعليم و تعلم نيست, و ثانياً تحت تاثير نيروي قويتري قرار نمي
گيرد و مغلوب عامل ديگري واقع نمي شود. اينگونه خوارق عادت, مخصوص بندگان
برگزيده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نمي افتد ولي اختصاص به
پيامبران ندارد بلكه گاهي ساير اوليا خدا هم از آنها برخوردار مي شوند و از
اين روي, باصطلاح كلامي, همه آنها را "معجزه"نمي خوانند و معمولاً چنين
كارهايي كه از غير پيامبران سر مي زند بنام "كرامت" موسوم مي گردد چنانكه
علمهاي غير عادي الهي هم منحصر به "وحي نبوت" نيست و هنگامي كه چنين
علمهايي به ديگران داده شود بنام "الهام" و "تحديث" و مانند آنها ناميده مي
شود.

ضمناً راه بازشناسي اين دو نوع از خوارق عادت (الهي و غير الهي) نيز معلوم شد
يعني اگر انجام دادن امر خارق العاده اي قابل تعليم و تعلم باشد يا فاعل
ديگري بتواند جلو ايجاد يا ادامه آنرا بگيرد و اثرش را خنثي سازد از قبيل
خوارق عادت الهي نخواهد بود. چنانكه تبهكاري و فساد عقايد و اخلاق شخص را
مي توان نشانه ديگري بر عدم ارتباط وي با خداي متعال, و شيطاني يا نفساني
بودن كارهايش بحساب آورد.


در اينجا مناسب است به نكته ديگري اشاره كنيم كه فاعل كارهاي خارق العاده
الهي را مي توان خداي متعال دانست (علاوه بر فاعليتي كه نسبت به همه
مخلوقات و از جمله پديده هاي عادي دارد) از اين نظر كه تحقق آنها منوط به
اذن خاص وي مي باشد1, و مي توان آنها را به وسايطي مانند فرشتگان يا
پيامبران, نسبت داد بلحاظ نقشي كه بعنوان واسطه يا فاعل قريب دارند چنانكه
در قرآن كريم, احيا مردگان و شفا بيماران و خلق طير, به حضرت عيسي


عليه السلام

نسبت داده شده است 2 و بين اين دو نسبت, تعارض و تضادي وجود ندارد زيرا
فاعليت الهي در طول فاعليت بندگان است .





ويژگي معجزات انبيا






سومين مطلبي كه در تعريف معجزه به آن اشاره شده اين است كه معجزات پيامبران,
نشانه صدق ادعاي ايشان است و از اين روي, هنگامي كه امر خارق العاده اي
باصطلاح خاص كلامي "معجزه" ناميده مي شود كه علاوه بر استناد به اذن خاص
الهي, بعنوان دليلي بر پيامبري پيامبران پديد آيد. و با اندكي تعميم در
مفهوم آن, شامل امور خارق العاده اي نيز مي شود كه بعنوان دليل بر صدق
ادعاي امامت, انجام يابد. و بدين ترتيب, اصطلاح "كرامت" اختصاص مي يابد به
ساير خارق العاده هاي الهي كه از اوليا خدا صادر مي شود در برابر خوارق
عادتي كه مستند به نيروهاي نفساني و شيطاني است مانند سحر و كهانت و اعمال
مرتاضان. اينگونه اعمال, هم قابل تعليم و تعلم است و هم بوسيله نيروي
قويتري مغلوب مي گردد معمولاً الهي نبودن آنها را مي توان از راه فساد
عقايد و اخلاق صاحبانشان نيز شناخت.


پاورقي




1ـ ر.ك: سوره رعد ـ آيه 37, سوره غافر ـ آيه
78.

2ـ ر.ك: سوره آل عمران ـ آيه 49, سوره مائده ـ آيه 110.