بازگشت

تأثير قرآن در ادبيات فارسى


تاريخ ادبيات نشان مى دهد كه هر چه زمان گذشته است , نفوذ معنوى قرآن در ادبيات مردم مسلمان بيشتر شده است .



مقصود اينست كه در صدر اسلام يعنى قرن اول و دوم , ادبيات عربهست ولى آن مقدارى كه قرآن بايد جاى خود را باز كند نكرده است , هر چه زمان مى گذرد قرآن بيشتر آنها را تحت نفوذ قرار مى دهد .



مىآئيم سراغ شعراى مسلمان فارسى زبان , رودكى كه از شعراى قرن سوم است اشعارش فارسى محض است يعنى نفوذ قرآن , آنقدرها زياد به چشم نمى خورد . كم كم كه پيش مى رويم به زمان فردوسى و بعد از او كه مى رسيم نفوذ قرآن را بيشتر مشاهده مى كنيم .



وقتى كه به قرن ششم و هفتم يعنى به دوران مولوى مى رسيم , مى بينيم مولوى حرفى غير از قرآن ندارد , هر چه مى گويد تفسيرهاى قرآن است . منتهى از ديدگاه عرفانى .



در صورتى كه بايد قاعدتا عكس قضيه باشد , يعنى يك اثر ادبى در زمان خودش بيشتر بايد اثر بگذارد تا يك قرن و دو قرن بعد .