بازگشت

قرآن در کلام شاعر؛ سنايي غزنوي


با دو قبله در ره توحيد نتوان رفت راست



يا رضاي دوست بايد يا هواي خويشتن

سوي آن حضرت نپويد هيچ دل با آرزو



با چينن گلرخ نخسبد هيچ کس با پيرهن



پرده پرهيز و شرم از روي ايمان بر مدار



تا به زخم چشم نااهلان نگردي مفتتن



************************************



گرد قرآن گرد زيرا هر که در قرآن گريخت

آن جهان رست از عقوبت اين جهان جست از فتن



چون همي داني که قرآن را رسن خواندست حق



پس تو در چاه طبيعت چند باشي با وسن



چرخ گردان اين رسن را مي رساند تا به چاه



گر همي صحرات بايد چنگ در زن در رسن



******************************

شرط مردان نيست در دل عشق جانان داشتن

پس دل اندر بند وصل و بند هجران داشتن



بلکه اندر عشق جانان شرط مردان آن بود



بر در دل بودن و فرمان جانان داشتن ....



خويشتن اول ببايد شستن از گرد حدوث



آن گهي خود را چو قرا ز اهل قرآن داشتن



****************************



گاه آن آمد که با مردان سوي ميدان شويم



يک ره از ايوان برون آييم و بر کيوان شويم



راه بگذاريم و قصد حضرت عالي کنيم



خانه پردازيم و سوي خانه يزدان شويم ...



نام و ننگ و لاف و اصل و فضل در باقي کنيم



تا سزاوار قبول حضرت قرآن شويم