بازگشت

خواندن قرآن با آواز خوش


و رتل القرآن ترتيلا (1)



در دستورتلاوت قرآن،صداى خوش سفارش شده است و از قارى خواسته اند كه نكات ظريف تلاوت-اعم از كشيدن صدا و يا زير و بم آن و ترجيع قراءت و غيره-رارعايت كند.در اين جا به بازگويى چند روايت در اين زمينه مى پردازيم:



رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود:«هر چيزى زيورى دارد و زيور قرآن آواز خوش است ».



«زيباترين زيبايى ها،يكى موى زيباست و ديگرى آواز و صداى دل كش ».



«قرآن را با آواز و نواى[متين]عرب بخوانيد و از آواز[مبتذل]اهل فساد وگنه كاران كبيره پرهيز كنيد» (2) .



«آواز خوش زيورى براى قرآن است ».



«قرآن را با صداى خود خوش كنيد،زيرا صداى خوش زيبايى قرآن را افزون مى كند».



«قرآن را با آوازتان زينت بخشيد».



امام صادق عليه السلام نيز در تفسير آيه: و رتل القرآن ترتيلا (3) فرموده است:«به اين معناست كه آن را با تانى بخوانيد و صدايتان را خوش داريد» (4) .



امام باقر عليه السلام فرموده است:«قرآن را با آواز بخوانيد،زيرا خداوند-عز و جل دوست مى دارد كه با صداى خوش قرآن خوانده شود» (5) .



رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود:«قرآن با آهنگى حزين نازل شده،پس آن را با گريه[برخاسته از وجد]بخوانيد و اگر گريه نكرديد،لحن گريه به خود بگيريد و آن را باآواز خوش بخوانيد،كه هر كس آن را با آواز خوش نخواند،از ما نيست ».



«از ما نيست هر كس قرآن را با آواز خوش نخواند» (6) .



امام صادق عليه السلام فرمود:«قرآن با حزن نازل شده،پس آن را با لحنى حزين بخوانيد» (7) .



البته سخنانى كه معتمدان از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده اند فراوان و دليل اثباتى براى اين گفته هاست.



ابن الاعرابى گفته است (8) :«عرب به هنگام سوار كارى يا نشستن در حياط و خيلى مواقع ديگر،به آواز ركبانى (9) تغنى مى كرد.وقتى و آوازشان با قرآن باشد» (11) زمخشرى نيز گفته است:«عرب عادت داشت كه در همه احوال-چه هنگام سواركارى و چه در حال لميدن و يا نشستن در حياط خانه ها و غيره-به آواز و زمزمه ركبانى تغنى كند.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وقتى مبعوث شد،بر اين حال بر آمد تا آواز و زمزمه آنان با قرآن باشد.پس بدان فرمان داد،يعنى فرمود:«هر كس قرآن را جاى گزين ركبانى نكند و آن را زمزمه زير لب و تغنى با آواز خوش قرار ندهد،از ما نيست » (12) .



فيروز آبادى گفته است:«غناه الشعر و غنى به تغنية:تغنى به ».يعنى شعر را به آواز خواند و آن را تغنى كرد.



شاعر گفته است:



«تغن بالشعر اما كنت قائله×ان الغناء بهذا الشعر مضمار» (13) «زبيدى »ضمن آن كه نقل اين گفته را به پيامبر صلى الله عليه و آله منسوب داشته گفته است:



«خداوند به هيچ كس چون پيامبر گرامى اجازه نداده است كه با قرآن آشكارا تغنى كند».



«ازهرى »گفته است:«عبد الملك البغوى »به نقل از ربيع و او به نقل از شافعى به من اطلاع داد كه معناى تغنى «خواندن قرآن با صداى محزون و رقيق است » (14) .اوحديث ديگرى را نيز به شهادت مى گيرد كه مى گويد:«زينوا القرآن باصواتكم ».



بر همين اساس،امامان اهل بيت عليهم السلام كوشش داشتند كه قرآن با ترتيل و صداى بلند و تجويد و با آواز خوش خوانده شود.



محمد بن على بن محبوب اشعرى در كتاب خود به نقل از معاوية بن عمار روايت مى كند كه به ابى عبد الله عليه السلام گفتم:آيا هر كس،دعا يا قرآن مى خواند،اگرصدايش را بلند نكند،گويى چيزى نخوانده است؟فرمود:«همين طور است،على بن الحسين عليه السلام در تلاوت قرآن،خوش صداترين مردم بود و هنگام تلاوت صدايش را چنان بالا مى برد كه تمام اهل خانه بشنوند».امام صادق عليه السلام در خواندن قرآن خوش صداترين مردم بود.هرگاه شب براى تلاوت بيدار مى شد،صدايش رابالا مى برد و وقتى سقاها و ديگر عابران از آن مسير مى گذشتند،مى ايستادند و به تلاوت او گوش مى دادند (15) .



هم چنين روايت است كه موسى بن جعفر عليه السلام نيز صدايى خوش داشت و قرآن نيكو تلاوت مى كرد.او روزى فرموده بود: «على بن الحسين عليه السلام با صداى بلند قرآن مى خواند تا شايد ره گذرى از آن جا بگذرد و به خود آيد.وقتى امام چنان كرد، ديگرمردم آن را تاب نمى آوردند».از او پرسيده شد:آيا رسول الله صلى الله عليه و آله در نماز جماعت صدايش را به هنگام تلاوت قرآن بلند نمى كرد؟فرمود:«رسول الله صلى الله عليه و آله فقط آن گونه كه در توان مردم بود تلاوت مى فرمود» (16) .



هم چنين از امام على بن موسى الرضا و او از پدرش و نياكانش از رسول الله صلى الله عليه و آله نقل است كه فرمود:«قرآن را با آواز خوش بخوانيد،زيرا آواز خوش زيبايى قرآن را افزون مى كند»،سپس اين آيه را تلاوت كرد: يزيد في الخلق ما يشاء (17) .

پاورقي

1- مزمل 73:4.



2- الكافى،ج 2،ص 616-614،شماره هاى 9-8-3.



3- مزمل 73:4.



4- بحار الانوار،ج 89،كتاب القرآن،شماره 21،ص 195-190.



5- الكافى،ج 2،ص 616،شماره 13.



6- بحار الانوار،ج 89،ص 191.



7- الكافى،ج 2،ص 614،شماره 2.



8- «ابو عبد الله محمد بن زياد كوفى »يكى از زبان دانان مشهور عرب است كه در محضر درس او مردمان بسيارحاضر مى شدند.او در سخندانى و شناخت لفظ ناآشنا از همه سر بود،تا جايى كه مى گويند بر«ابو عبيده »و«اصمعى »برترى داشته است.او در رجب سال 150 هجرى زاده شد و در شعبان 231 از دنيا رفت(قمى،الكنى و الالقاب،ج 1،ص 215).



9- ركبانى:خواندن سرود باكش و قوس دادن و زير و بم صدا.



10- هجيراء:زمزمه و طنين آواز و ترانه.



11- نهايه ابن اثير،ج 3،ص 391.



12- الفائق،ج 2،ص 36(رثث).



13- ابن منظور گفته است:«منظور شاعر تغنى بوده و اسم را(غناء)به جاى مصدر آورده است ».



14- مستطرفات السرائر،ص 484.



لسان العرب،ج 15،ص 136،«تحسين القراءة و ترقيقها»آمده است. 15-



16- كتاب الاحتجاج،ج 2،ص 170.



17- فاطر 35:1،ر.ك:عيون اخبار الرضا،ج 2،ص 68،شماره 222.



علوم قرآنى صفحه 391 محمد هادى معرف