بازگشت

يا مهدى عليه السلام


بيا جانا كه جانان خواهد آمد

امير شاه خوبان خواهد آمد

بر اين دنياى ظلمانى سرانجام

شهى چون ماه تابان خواهد آمد

گرفتاران پريشانان بياييد

كه شاه غمگساران خواهد آمد

الا اى بى پناهان ناله تا كى

پناه بى پناهان خواهد آمد

بگو از ما به جمع مستمندان

كه شاه فضل و احسان خواهد آمد

مريضان دردمندان مژده بادا

طبيب درد و درمان خواهد آمد

مكش اى دل زهجران آه سوزان

كه ديگر غم به پايان خواهد آمد

مكن ناله تو مظلوما ز ظالم

كه شاه دين و ايمان خواهد آمد

بسوز اى دشمن مولا كه مولا

بعز و جاه شايان خواهد آمد

ملايك در ركاب و التزامش

بجاهى بس فراوان خواهد آمد

مگر صاحب ندارد دين و قرآن

به قرآن عصر قرآن خواهد آمد

بسر آن پرچم نصر من اللّه

به كف شمشير بران خواهد آمد

بشارت بادت اى شيعه كه مهدى

بقربانش سر و جان خواهد آمد

مخور غم چون به پايان روزگار انتظار آيد

رود سرماى دى آندم كه هنگام بهار آيد

خزان بر تخت يغما چند روزى پيش ننشيند

صبا با جيش نوروزى و لطف بى شمار آيد

جهان از نو جوان گردد زانفاس مسيحايش

اگر آن ماه كنعانى به صرف لاله زار آيد

به پايان مى رسد تاريكى شبهاى غم افزا

چو خورشيد جهان آرا برون از كوهسار آيد

فداى مقدمش سازم هزاران بار جانم را

اگر دانم ز روى لطف بر سويم نگار آيد

دو چشمم منتظر بر دو چو يعقوب از غم يوسف

كه شايد پيك مصرى را بدين درگه گذار آيد

جهان در انتظار و من در اميدم كه تا روزى

همايون طلعتم مهدى به امر كردگار آيد.