بازگشت

انتفاضه, تنها راه (بمناسبت روز قدس)


يكى از مهم ترين ويژگيهاى جنبش صهيونيستى فعاليت دو سويه آشكار و پنهان آن است.در بعد پنهان, فعاليت اين جنبش با اهرمهاى متعدد و در عرصه هاى متنوعى صورت مى گيرد و جايگاه سلطه طلبانه خود را در سطح بين المللى دنبال مى كند. اما در بعد آشكار, محوريت فعاليت اين جنبش, حمايت از رژيم اشغالگر اسرائيل است. اين كاركرد آشكار و پنهان در عرصه جهانى, منطقه اى و در درون سرزمين هاى اشغالى ايجاب مى كند كه:

1) اين جنبش ويرانگر و شبكه هاى زنجيره اى آن بيش از پيش شناخته و افشا شوند.

2) از آن جا كه گستره فعاليت اين جنبش در سطح بين المللى است, بايد در چارچوب نهضتى جهانى با آن مقابله شود.



صهيونيسم را بهتر بشناسيم:

الف ـ صهيونيزم برابر با نژاد پرستى

نمونه هايى از رفتارهاى نژاد پرستانه رژيم صهيونيستى به شرح زير است:

يكم ـ اعمال ((قانون بازگشت)) از سوى رژيم صهيونيستى به اين مفهوم كه هر يهودى در هر گوشه جهان از حق مهاجرت به سرزمين اشغالى فلسطين برخوردار است.در حالى كه اين رژيم آوارگان فلسطينى را از بازگشت به خانه و كاشانه هاى خود باز مى دارد.

دوم ـ به رسميت شمردن حق حاكميت و تعيين سرنوشت براى مهاجران صهيونيست, در فلسطين اشغالى, و در مقابل نفى حقوق انسانى فلسطينيان.

سوم ـ اعطاى ((تابعيت رژيم صهيونيستى)) به تمامى يهوديان در سراسر جهان و محروم كردن فلسطينيان از حقوق شهروندى, به نحوى كه يهوديان ساكن كشورهاى مختلف كه هرگز فلسطين اشغالى را به چشم نديده اند و هيچ نوع رابطه اى با اين سرزمين ندارند, از تابعيت اسرائيلى برخوردارند. اما فلسطينيان رانده شده و غربت زده در سرزمين خود نه اجازه بازگشت به خانه و كاشانه خود را دارند و نه از تابعيت مستقل برخوردارند.

چهارم ـ تخريب اماكن مذهبى اسلامى و مسيحى: به بهانه بازسازى اماكن مذهبى يهودى و گاه تبديل مساجد و معابد به اماكن تفريح, فساد و فحشا.



ب ـ اسرائيل برابر با جنگ طلبى و خشونت گرايى

يكم ـ تشكيل گروههاى تروريستى و خشونت گرا در دوره پيش از تإسيس رژيم غاصب صهيونيستى در سال 1984 و اقدام به عمليات تروريستى از طريق گروههايى همچون ((اشترن)) (به سركردگى اسحاق شامير) و ((هاگانا)) (به سركردگى بن گورين, موسس دولت صهيونيستى) و ((آرگون)) (به سركردگى مناخيم بگين) و... و ارتكاب ترورهاى فردى, قتل عام بى گناهان و فجايع كشتار جمعى در ((دير ياسين)), ((كفر قاسم)) و فاجعه ((بندر حيفا)) و... . اين كشتارها و اقدامات وحشيانه و اقدامات و فجايع ضد انسانى, محدود به فلسطين اشغالى نماند و در سالهاى بعد شاهد تكرار قتل عام ها در كشورهاى اطراف, نظير لبنان (كشتارهاى صبرا, شاتيلا, قانا,...) بوديم كه به روشنى اثبات كننده رفتار ثابت و نهادينه شده جنبش صهيونيستى و دولت برآمده از آن, در توسل به شيوه هاى ناجوانمردانه ارعاب, خشونت و كشتار جمعى است.

دوم ـ به راه انداختن جنگها و كشتارهاى بزرگ (منطقه اى, پس از تإسيس رژيم صهيونيستى در سالهاى 1948, 1956, 1967, 1973, 1978, 1982 و تجاوزات سالهاى 1993 و 1997 ميلادى) بر ضد كشورهاى عربى به صورت دسته جمعى يا انفرادى.

سوم ـ پيگيرى سياست خشونت, ترور و سركوب و اخراج منظم و برنامه ريزى شده بر ضد فلسطينيان ساكن و حتى خارج از سرزمينهاى اشغالى, به ويژه در دوران هاى انتفاضه نخست در سالهاى 1987 تا 1991 و انتفاضه مسجدالاقصى (در سال 2000).



ج ـ صهيونيزم, ضديت با اديان آسمانى

يكم ـ جنبش صهيونيستى با جايگزين كردن تفكر مادى و گرايش سياسى به جاى معنويت و اخلاق دينى در دين يهوديت, موجب نگرانى و احساس خطر بسيارى از خاخام ها و متفكران يهودى شده است, بطورى كه آنان, جنبش صهيونيستى را تهديدى براى معنويت دينى خود و اساس دين يهود مى دانند.

دوم ـ صهيونيستها , گروه بزرگى از مسيحيان صلح طلب و ضد خشونت را به سمتى برده اند كه بازگشت و استقرار صهيونيستها در فلسطين اشغالى و نابودى ملت فلسطين و آوارگى و سركوب و شكنجه آنان را همسو با اراده و خواست الهى توجيه مى كنند.



د ـ صهيونيزم و تصفيه نژادى

حركت صهيونيستى با ايجاد رژيم غاصب اسرائيل در فلسطين همانند ديگر الگوهاى استعمار كوچ نشين سازى در صدد نابودى ملت فلسطين يا ريشه كن كردن آن از سرزمينهاى فلسطين برآمدند تا مهاجران خود را جايگزين آنها سازند.



هـ ـ صهيونيزم: فساد اخلاقى و سقوط ارزشهاى انسانى

صهيونيسم كه از عقده تحقير يهوديان, و تبعيض دينى و اجتماعى آنها در جوامع غربى ناشى شده است, در يك حركت منظم غيرانسانى نابودى ارزشهاى اخلاقى و انسانى ديگر اديان را هدف خود قرار داده است و با بهره گيرى از شبكه وسيع رسانه اى(روزنامه ها, مجلات, شبكه هاى راديويى و تلويزيونى, شركت هاى فيلم سازى بويژه در هاليوود) در سطح بين المللى به ترويج مفاسد اخلاقى و اباحيگرى دست زده است در اين رويكرد صهيونيستها با تضعيف حساسيت هاى دينى, فرهنگى, اخلاقى و ارزشى ديگر جوامع, زمينه سلطه كارتل ها و تراست هاى صهيونيستى را بر جوامع بشرى فراهم مىآورند.



و ـ صهيونيسم و نقض حاكميت ملتها و دولتها

صهيونيسم در جهت گسترش سلطه خود در حوزه هاى سياسى, اقتصادى و رسانه اى بويژه با استفاده از شبكه هاى مخفى و گروههاى فشار عملا حاكميت دولتها را نقض مى كند و منافع ملى كشورها را زير پا مى گذارد. اين رويكرد معمولا با شيوه هاى جاسوسى و تبانى با عناصر فرصت طلب و فاسد اجتماعى همراه است و هيچ كشورى حتى آمريكا از اين تهديد و شيوه مستثنى نيست. صهيونيستها نشان داده اند كه نزديك ترين دوستان و متحدان و حاميان آنها نيز از اهداف خطرناك صهيونيستها در امان نيستند. براى نمونه ((پولارد)), صهيونيست آمريكايى به نفع رژيم صهيونيستى در يك اقدام جاسوسى صنعتى, دهها سند فوق سرى هسته اى را به اسرائيل منتقل كرد و نيز ((مارتين انديك)) سفير آمريكا در اسرائيل حجم عظيمى از اطلاعات محرمانه در زمينه سياست خارجى آمريكا را در اختيار رژيم صهيونيستى قرار داد.



ز ـ صهيونيزم و فعاليت پنهان و موذيانه

صهيونيستها به علت هدفهاى نامشروعى كه دنبال مى كنند همواره فعاليتهاى خود را بصورت پنهان و در چارچوب گروههاى فشار انجام مى دهند.

حضور دهها سازمان و انجمن در كشورهاى غربى بويژه ايالات متحده آمريكا و تاثير آنان بر سير انتخاب شخصيتهاى سياسى و هدايت رفتار آنها از طريق فشارهاى پنهان و آشكار, اراده ملتها را نفى مى كند و نمايندگان دروغينى را در پستهاى بالاى سياسى مى گمارد و آنها را در خدمت جنبش صهيونيستى بجاى منافع ملى بكار مى گيرد.وجود سه هزار سازمان, انجمن, تشكل صهيونيستى در زمينه هاى مختلف در آمريكا و هدايت مجموعه آنها از سوى ((لابى ايپاك)) اين واقعيت را به خوبى نمايان مى سازد.

((ميرون دايمال)) نماينده سياهپوست كنگره آمريكا, شايد بهترين تصويرگر اين واقعيت باشد. او در اظهارات مطبوعاتى خود گفت:به علت حضور گسترده صهيونيستها در ساختار رسمى دولت آمريكا كسى جرإت انتقاد از اسرائيل را ندارد و من اگر نماينده اسرائيل بودم از آزادى بيشترى براى نقد سياستهاى اسرائيل برخوردار بودم تا نماينده كنگره آمريكا ((بول وندلى)) نويسنده معروف آمريكايى در دو كتاب ((فريب)) و ((كيست كه جرإت گفتن دارد)) تمامى مسايل پشت پرده فعاليت مافيايى صهيونيسم را در ساختار دولتى آمريكا شرح داده است.ارائه كمك سرانه 1/600 دلارى آمريكا به اسرائيل كه از ماليات دهندگان آمريكايى جمع آورى مى شود, شايد بهترين شاخصى است كه ميزان سوء استفاده صهيونيسم را از آمريكا نمايان مى سازد (آمريكا به هر خانواده اسرائيلى پنج نفره سالانه معادل 8000 دلار انواع كمك پرداخت مى كند).



ح ـ صهيونيسم و نقض مقررات بين المللى

هر چند كه تإسيس سازمان ملل بويژه شوراى امنيت براى حفظ صلح در سطح بين المللى و جلوگيرى از جنگ بوده است اما متإسفانه اسرائيل برخوردار از حمايت گسترده آمريكا از هنگام تإسيس تاكنون, مقررات بين المللى را نقض مى كند و تصميمات جامعه جهانى را زير پا مى گذارد. رژيم صهيونيستى تصميم تقسيم فلسطين برابر قطعنامه (181) سازمان ملل را در سال 1947 نه تنها نقض كرد كه آقاى ((كانت برنادت)) حاكم تعيينى اين سازمان به عنوان فرماندار شهر بيت المقدس را نيز ترور كرد و به قتل رساند.

رژيم صهيونيستى پس از اشغال شهر بيت المقدس در سال 1967 با نقض عهدنامه چهارم ژنو در مورد مناطق اشغال شده, بافت جمعيتى اين شهر را تغيير و اماكن مقدس اسلامى را تخريب كرد و به مصادره خانه ها و زمين هاى مردم پرداخت. حتى قطعنامه 242 شوراى امنيت مبنى بر ضرورت عقب نشينى فورى رژيم صهيونيستى از سرزمين هاى اشغالى در سال 1967 به رغم مرور بيش از سه دهه تاكنون اجرا نشده است, رژيم صهيونيستى با تكيه بر حمايت آمريكا تمامى كنوانسيونهاى بين المللى و اعلاميه هاى حقوق بشر و قطعنامه هاى شوراى امنيت و سازمان يونسكو را زير پا مى گذارد و تصميمات جامعه بين المللى را نقض كرده و امنيت جهانى را با خطر جنگ گسترده و فراگير مواجه مى سازد.



ط ـ رويكردهاىاعراب در مقابل رژيم صهيونيستى

در چالش و رويارويى اعراب با رژيم صهيونيستى سه رويكرد مطرح بود:



1 ـ رويكرد نظامى كلاسيك

اين استراتژى با امضاى سازش كمپ ديويد ميان مصر و اسرائيل (سال 1978), كه طى آن بزرگترين ثقل جمعيتى و نظامى جهان عرب از معامله رويارويى خارج شد و امكان جنگ نظامى كلاسيك را كاملا منتفى ساخت, به شكست انجاميد و از آن هنگام تاكنون هيچ جنگى ميان اعراب و اسرائيل رخ نداده است.



2 ـ رويكرد جنگهاى پارتيزانى

اين رويكرد بيشتر در چارچوب سازمانهاى مقاومت فلسطين تجلى داشت.اين رويكرد كه عمدتا مبتنى بر جنگهاى رهايى بخش الهام گرفته از مكاتب چپ بود, در سال 1970 در جريان درگيرى با ارتش اردن در سپتامبر سياه دچار ناكامى گسترده اى شد و با قبول شكست از ارتش اردن و امضاى موافقتنامه قاهره اين كشور را ترك كرد و نيروهاى خود را به لبنان انتقال داد. در سال 1982 و بدنبال حمله گسترده اسرائيل به لبنان و محاصره چريكهاى فلسطينى در شهر بيروت, اين سازمانها با وساطت آمريكا شكست را پذيرفتند و طى توافقى ذلت بار سوار بر كشتى, خاك لبنان را از طريق دريا بسوى تونس و چند كشور عربى ديگر ترك كردند. اين رويكرد با دور شدن سازمانهاى مقاومت از سرزمينهاى هم مرز با فلسطين اشغالى عملا كارايى خود را از دست داد و سازمانهاى چريكى را به ((سازمان هاى سياسى)) مبدل كرد.



3ـ ملت فلسطين در جستجوى رويكرد مناسب

پس از شكست رويكرد آزادسازى فلسطين از طريق ارتشهاى عربى و سازمانهاى چريكى فلسطينى, مردم مسلمان فلسطين كه ساليان درازى در انتظار فتح ارتشهاى عربى يا آزادى بخشى, سازمانهاى چريكى فلسطينى بودند, در جستجوى راه حل معقولى برآمدند تا از رهگذر آن از آرمان خود دفاع كنند كه انتفاضه همان راهى است كه مردم فلسطين برگزيدند.



ويژگيهاى انتفاضه

1 ـ مردم فلسطين كه چند دهه در انتظار ارتشهاى فاتح عرب يا سازمانهاى چريكى فلسطينى بودند, پس از نااميدى از ورود آنها ابتكار عمل را بدست گرفتند و تصميم گيرى درباره سرنوشت و آينده فلسطين را از خارج سرزمينهاى اشغالى به داخل آن انتقال دادند.

2 ـ سنگ, مهمترين نماد انتفاضه است كه بعنوان سلاح اين رويارويى به شمار مىآيد و كاربرد آن نياز به آموزش و يا وابستگى به خارج ندارد.

3 ـ در انتفاضه عنصر فراگيرى مهمترين شاخصه اين فرايند است.در انتفاضه زن ومرد و پير و جوان شركت دارند كه گاهى برخى عناصر ناآگاه با طرح ضرورت جنگ مسلحانه, بر اين اعتقادند كه چنانچه جنگ مسلحانه آغاز شود قشر محدودى از جوانان از جان گذشته مى توانند اين مهم را بر عهده گيرند و نه عموم مردم فلسطين. به عبارت ديگر در اين طرح زنان, كودكان و بزرگسالان همه بايد به خانه هايشان برگردند و اين به نفع انتفاضه نيست.البته دفاع مسلحانه مردم فلسطين در برابرارتش صهيونيستى كه در قتل عام مردم فلسطين و يا در مصادره خانه و كاشانه آنها نقش دارند بعنوان جريانى در خدمت انتفاضه و نه جايگزين آن اهميت دارد و از نظر روانى در دشمن ايجاد بازدارندگى مى كند و به مردم اميد به پيروزى مى دهد, و اين همان شيوه اى است كه در انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام(ره) جريان داشت.

4 ـ انتفاضه با استراتژى برگرفته از انقلاب اسلامى (پيروزى خون بر شمشير) تمامى ترفندهاى تبليغاتى صهيونيزم را نقش بر آب ساخت.صهيونيزم با عنوان كردن مسايل تاريخى از قبيل سركوب دينى يهوديان در اروپا در قرنهاى متمادى و تصفيه نژادى آنها از سوى نازيها در جنگ جهانى دوم از خود ملتى مظلوم و تحت ستم قرار گرفته ترسيم كرده است كه در بسيارى از مواقع همبستگى غرب با آن و يا تقديم كمكهاى گسترده به آن ناشى از اين تبليغات است. انتفاضه با نمايان ساختن چهره كريه و خشن صهيونيزم كه مى كوشد ملت فلسطين را از طريق كاربرد زور ريشه كن سازد, تمامى اين تبليغات را نقش بر آب ساخت.

5 ـ اسرائيل همواره در تبليغات خود اعلام مى كرد كه ((فلسطين سرزمينى بدون ملت براى ملتى بدون سرزمين)) است و انتفاضه نشان داد كه اين مقوله واقعيت ندارد. قيام مردم مسلمان فلسطين و جانفشانى آنها براى احقاق حقوق خويش نمايان ساخت كه سرزمين فلسطين صاحب دارد و آنها براى دفاع از آن حاضرند هر آنچه دارند به پاى آن بريزند .

6 ـ مشخصه ديگر انتفاضه, مردمى بودن رهبرى آن است.انتفاضه يك حركت مردمى هدفدارى است كه دشمن خود را و چگونگى مقابله با آن را دقيقا تعريف كرده است. رهبرى اين انتفاضه با توجه به تجارب تاريخى و توانايى دشمن در ترور رهبران ضد اسرائيلى (نظير ترور سيدعباس موسوى رهبر حزب الله لبنان, ترور فتحى شقاقى دبير جنبش جهاد اسلامى فلسطين, ترور يحيى عياش رهبر گردانهاى عزالدين قسام جنبش حماس, ترور ابوجهاد از رهبران ساف در تونس و...), در يك سيستم ناپيدا عمل مى كند و در ضمن ناپيدايى, در همه شهرها و روستاها حضور دارد و نقش خود را ايفا مى كند.

7 ـ يكى از مهمترين راهكارهاى انتفاضه بالا بردن هزينه اشغال براى دشمن صهيونيستى است و اين درسى است كه انتفاضه از حزب الله لبنان آموخت.مقاومت اسلامى لبنان با بهره گيرى از اين راهكار هزينه اشغال صهيونيستى را به حدى بالا برد كه در نهايت رژيم صهيونيستى ناگزير شد انتخاب آسان تر يعنى عقب نشينى از لبنان را برگزيند. انتفاضه با تظاهرات و اقدامات خود عملا امنيت رژيم صهيونيستى را شديدا آسيب پذير كرده است, امنيتى كه رژيم صهيونيستى نسبت به آن بالاترين حساسيت را دارد.

8 ـ اسرائيل باامضاى قرارداد اسلو با عرفات چند هدف همزمان را با هم دنبال مى كرد:

ـ خاموش ساختن انتفاضه.

ـ زنده كردن گرايشهاى ملى و ناسيوناليستى فلسطين به عنوان عاملى براى مقابله با رشد چشمگير جنبش اسلامگرايى در انتفاضه نخست.

ـ ممانعت از اسلامى كردن مسئله فلسطين.

ـ ايجاد دو دستگى در جامعه فلسطينى.

مهمترين اهدافى است كه اسرائيل از امضاى اسلو دنبال مى كرد.

درك درست جنبش اسلامى از شرايط سياسى و حفظ رويارويى با رژيم صهيونيستى بعنوان اولويت اول و جلوگيرى از هر گونه انحراف از اين اولويت از يكسو و شكست خط عرفات در احقاق حقوق از طريق مذاكره, بار دينى انتفاضه جديد و پايگاه اسلامگرايان در آن را به شدت افزايش داد.



مقايسه دو انتفاضه

انتفاضه نخست مردم فلسطين در سال 1987 شروع شد و حدود پنج سال ادامه داشت. تا پيش از آغاز اين انتفاضه, رژيم صهيونيستى حاضر نبود وجود ملتى به نام فلسطين را به رسميت بشناسد ولى پس از شعله ور شدن اين انتفاضه و تداوم آن براى چند سال متوالى, اسرائيل براى خاموش ساختن آن ناگزير شد اميدى در پيش روى مردم فلسطين قرار دهد اين انتفاضه نزديك به پنج سال ادامه داشت و زمانى به سردى گرائيد كه بحران اشغال كويت رخ داد و آن را شديدا تحت الشعاع يك حادثه بزرگتر قرار داد. دخيل شدن صدام حسين ـ رئيس جمهور عراق ـ در بحران فلسطين نه به هدف آزادسازى فلسطين بلكه بعنوان اهرم بازدارنده براى جلوگيرى از حمله آمريكا به عراق از طريق ايجاد نگرانى نزد امريكا در احتمال منطقه اى شدن جنگ, ضربه بزرگى بر پيكر انتفاضه وارد ساخت.او با طرح شعار با خاك يكسان كردن با موشكهاى دور برد عراق, حس عافيت طلبى مردم فلسطين را تحريك كرد و آنها نابودى اسرائيل را برعهده صدام قرار دادند و عملا انتفاضه چند ساله خود را به پايان رساندند. اقدام عراق در شليك نمادين چند موشك دوربرد به اسرائيل كافى بود تا اين توطئه عملى شود. جالب اينجاست كه اسرائيل به دستور آمريكا در برابر عراق هيچ واكنشى نشان نداد. ولى همزمان با مظلوم نمائى, بهره بردارى وسيع تبليغاتى را آغاز كرد.

پس از شكست مذاكرات كمپ ديويد دوم, انتفاضه جديد بخاطر شكسته شدن حريم مسجد الاقصى از سوى اريل شارون, جلاد صبرا و شاتيلا, باهويت پر رنگ دينى آغاز گشت. انتفاضه جديد موجب پيوستن فلسطينان سرزمينهاى اشغال شده در سال 1948 به اين انتفاضه شده است. اسرائيل با فلسطينيان سرزمينهاى اشغالى 1948 بصورت ويژه برخورد مى كند و به آنها تابعيت اسرائيلى داده است و از خدمات اجتماعى قابل توجهى برخوردارند, اما پيوستن آنها به انتفاضه براى اسرائيل غافلگير كننده بود و شايد به همين علت واكنش صهيونيستها در برابر اين حركت بسيار شديد بود و منجر به شهادت حدود بيست تن از فلسطينيان و تخريب وسيع املاك آنها گرديد. اما به علت به خطر افتادن وحدت ملى جامعه اسرائيلى, رهبران اسرائيل همگى توافق كردند تا اوضاع در سرزمينهاى 1948 آرام شود.

ويژگى ديگر انتفاضه فعلى آن است كه بر خلاف انتفاضه قبلى كه تإثير گذارى آن محدود به فلسطين بوده, انتفاضه فعلى در كالبد مرده جوامع عربى و تا حدودى اسلامى حيات بخشيد, و اين جوامع حول محور حمايت از انتفاضه همبستگى گسترده اى پيدا كردند. يكى از مهمترين پيامدهاى همبستگى جوامع عربى و اسلامى با انتفاضه تغيير نسبى رفتار دولتهاست كه تحت فشار افكار عمومى ناگزير شدند مواضع سياسى بهترى در پيش گيرند.



چرا روز قدس ؟

شكى نيست كه اعلام روز قدس از سوى امام راحل(ره) به اين منظور نبود كه مسئله قدس هر سال در يك روز مطرح و به آن يك روز محدود گردد و اينگونه مردم تكليف خود را در اين محدوده نسبت به قدس ادا نمايند, سپس موضوع بايگانى شود تا سال آينده!



اهداف امام(ره) از اعلام روز قدس

ـ اين ابتكار طرحى است واقع بينانه و مبتنى بر درك تحليلى دقيق از مسإله فلسطين و ضرورت رويارويى با رژيم صهيونيستى است

ـ پديده رژيم صهيونيستى پروژه اى بزرگ و طولانى است كه طى يك قرن, گام به گام طراحى و اجرا شده است .امام(ره) در مقابل اين پديده خطرناك ناگزير بود پروژه استراتژيكى مناسبى طراحى كند كه توان مقابله با اين رژيم غاصب را داشته باشد

ـ اعلام روز قدس از سوى امام(ره) يعنى بكارگيرى نمادهاى كلان دينى در اين رويكرد جديد بجاى نگرش هاى خرد ملى يا قومى (عربى)است كه سالها چهارچوب فكرى رويارويى با رژيم صهيونيستى را تشكيل داد و شكست خورد

ـ امام از اين رهگذر مى كوشيد جهان اسلام را متوجه اين بحران سازد و از اين طريق ميان جهان اسلام و فلسطين ايجاد همبستگى كند و نامعادله موجود ميان مردم فلسطين از يكسو و رژيم صهيونيستى و حاميان غربى آنها از سوى ديگر را با دخيل ساختن امت اسلامى بازسازى كند.

ـ امام خمينى با اعلام روزقدس نيز كوشيد اداره بحران فلسطين را از سطوح رسمى به سطوح مردمى انتقال دهد و وجدان اجتماعى و سياسى مردم جهان اسلام را با انگيزه هاى دينى آنها درگير اين بحران سازد.

آغاز انتفاضه جديد تحت عنوان (انتفاضه المسجد الاقصى) و بدنبال تجاوز آريل شارون رئيس ائتلاف ليكود اسرائيل به حريم مقدس مسجد الاقصى با ويژگيهاى مردمى و بار دينى بزرگترين برهانى است كه صحت ديدگاه هاى امام(ره) را در اعلام روز قدس مى سازد.



پيشنهاد مقام معظم رهبرى

پيشنهاد مقام معظم رهبرى در مورد برگزارى رفراندوم در سرزمين هاى اشغالى حاكى از تكامل طرح سياسى جمهورى اسلامى ايران است كه علاوه بر ادامه خط حق جويى امام راحل(ره) با الگوهاى بين المللى همگونى خوبى دارد. تإكيد بر تعيين حق سرنوشت جوامع كه در اعلاميه حقوق بشر آمده (و در آن ذكر شده است كه ملت ها از طريق رفراندوم مى توانند به استقلال برسند) و استناد بر رويه ها و الگوهاى موجود در سطح بين المللى عملا رژيم صهيونيستى و حاميان بين المللى آن را در بن بست سياسى قرار داده است.



شباهت بحران آفريقاى جنوبى با بحران فلسطين

بحران سابق آفريقاى جنوبى تا حدودى شبيه بحران فلسطين است كه بحران آفريقاى جنوبى نيز در چارچوب (رفراندوم) حل و فصل شد. اين تشابه در چند زمينه به چشم مى خورد:

ـ در آفريقاى جنوبى نظام آپارتايد (نژاد پرست)حاكم بود كه همان نظام برترى نژادى است و در سرزمين هاى اشغالى فلسطين توسط رژيم صهيونيستى هم برقرار است

ـ در آفريقاى جنوبى اقليت سفيد پوست بر اكثريت سياه پوست سلطه داشت كه همين وضعيت در اسرائيل نيز وجود دارد و برخلاف ژست دموكراسى طلبانه صهيونيستها, تنها يهوديان قدرت را در انحصار دارند

ـ تشابه بعدى مسإله آواره نمودن صاحبان اصلى سرزمينها است كه در اين چارچوب ميليونها تن از مردم سياهپوست آفريقاى جنوبى در نتيجه ظلم و ستم ونژاد پرستى آپارتايد در كشورهاى اطراف, آواره شده بودند كه همين وضعيت هم اكنون در فلسطين به چشم مى خورد

ـ همچنين حمايت غرب از رژيم نژاد پرست آفريقاى جنوبى كمتر از حمايت آنها از اسرائيل نيست و همه به ياد داريم كه امريكا و انگليس در سازمان ملل بر ضد ملت سياه پوست آفريقاى جنوبى و به نفع رژيم برترى نژادى سفيد, دهها قطعنامه را وتو كردند و اكنون هم شاهد همين حمايتهاى سياسى و اقتصادى غرب از اسرائيل هستيم. اما ادامه مبارزات مردم آفريقاى جنوبى و به خطر افتادن منافع غرب در جنوب افريقا موجب شد كه غرب از حمايتهاى ظالمانه خود دست بردارد و در برابر اراده آهنين اين ملت سر فرود آورد و نيلسون ماندلا را بعد از 30 سال اسارت در زندان از سياهچال به كرسى رياست مشايعت كند.



نكته مهم

آنچه در اين مدل مد نظر است اين است كه غرب زمانى تسليم اراده ملتها مى شود كه مسلمانان جهان مقاومتى فراگير داشته باشند. به عبارت ديگر در كنار مبارزه ملت ستمديده و مظلوم فلسطين بايد الگوى سياسى دنياپسند مبتنى بر واقعيتها و رويه ها ارائه داد و مظلوميت و حقانيت اين مردم را به سمع جهانيان رسانيد تا مبارزه به وسيله اى براى تحقق هدف تبديل شود و هيچكدام از جوامع اسلامى متهم به جنگ طلبى نشوند.