بازگشت

حقوق متقابل كارگر و كارفرما


اشاره



يكى از امتيازات آيين توحيدى اسلام، فراگير بودن قوانين و مقررات آن مى باشد. به طورى كه برنامه هاى اين مكتب جهانى به زمان و مكان خاصى اختصاص ندارد. فرامين و راهنمايى هاى رهبران آن، آن چنان دقيق و پيشرفته است كه بعد از قرن ها نه تنها غبار كهنگى و گذشت زمان بر آن ننشسته، بلكه امروزه براى تدوين برنامه هاى ساير اديان و ملل جهان نيز، به عنوان منبع و پشتوانه فكرى مورد استفاده قرار مى گيرد.(1)

اين مقاله مى كوشد با طرح يكى از موضوعات ضرورى جامعه از ديدگاه اسلام و رهبران عالى مقام آن، در حد توان به بحث و بررسى پيرامون آن بپردازد. در ميان معارف اهل بيت - عليهم السلام - ، رهنمودهاى ارزنده اى در مورد حقوق متقابل كارگر و كارفرما وجود دارد كه امروزه مى تواند راهگشاى خوبى براى ما و جامعه اسلامى مان باشد.

آثار و ارزش كار



كار به معناى عام كلمه (اعم از كار معنوى و مادى و جسمى و فكرى) از منظر اسلام آن چنان ارزشمند است كه قرآن كريم جايگاه هر فردى را از زاويه كار و عملكرد وى بررسى مى كند و مى فرمايد:

«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى »(2)

براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست.

كار مناسب ترين بسترها را در زمينه سعادت دنيوى و اخروى انسان فراهم مى آورد، لذا گاهى يك كار دنيوى ساده، بالاترين درجات را در جهان آخرت به دنبال خود دارد. رسول بزرگوار اسلام - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - مى فرمايد:

«الكادّ على عياله من حلال كالمجاهد فى سبيل اللَّه»(3)

كسى كه براى تأمين مخارج زندگى خانواده اش از راه حلال مى كوشد، همانند مجاهد در راه خداست.

تأمين مخارج زندگى، تقويت روابط اجتماعى سالم، ايجاد نظم و انضباط در رفتارهاى فردى و اجتماعى، آرامش روح و وجدان، بيدارى روح خلاقيت و ابتكار، تثبيت موقعيت اجتماعى، استقلال و عزت نفس و جلوگيرى از مفاسد و انحرافات، از جمله ره آوردهاى كار و تلاش سالم مى باشد.

اساساً كار عامل قدرتمندى در تأمين نيازهاى اقتصادى، اجتماعى و روانى انسان مى باشد. انگيزه هاى غير اقتصادى كار - كه براى بسيارى از افراد ناشناخته يا بى اهميت است - از منظر اسلام از ارزش والايى برخوردار است، چرا كه كار و فعاليت هاى يك مسلمان با انگيزه هاى مقدس، علاوه بر تأمين نيازهاى مادّى زندگى، نوعى ارتباط با پروردگار نيز محسوب مى شود.(4) علاوه بر آن، كار پاسخگوى بسيارى از نيازهاى روحى - روانى بشر نيز هست كه برخى از آنان عبارتند از: نياز به كسب موفقيت؛ نياز به تأييد وپذيرش ديگران؛ نياز به ايجاد روابط شخصى و اجتماعى؛ نياز به مفيد بودن و خدمت به ديگران ؛ احساس ارزشمندى و مسئوليت پذيرى ؛ كسب هويّت و احتراز از پوچى و واپس گرايى و بى خاصيت بودن در جامعه؛ نياز به داشتن پايگاه اجتماعى و... .

«پاسكال» فيزيكدان معروف فرانسوى در اين زمينه سخنى دارد كه خالى از فايده نيست. او گفته است: مصدر كليّه مفاسد فكرى و اخلاقى بيكارى است. هر كشورى كه مى خواهد اين عيب بزرگ اجتماعى را رفع كند، بايد مردم خود را به كار وا دارد تا آن آرامش عميق روحى كه عدّه معدودى از آن برخوردارند، در عرصه وجود افراد ديگر نيز برقرار شود.(5)

ابعاد زمينه كار



توجه به اشتغال و كار جوانان، وظيفه خطير متوليان، مربيان، ثروتمندان، افراد صاحب نفوذ جامعه و به ويژه والدين مى باشد. از منظر فرهنگ اهل بيت - عليهم السلام - يكى از مهم ترين حقوق فرزندان و جوانان بر عهده مسئولين و مربيان، ايجاد زمينه اشتغال و كاريابى است. يكى از ياران پيامبر - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - فرزند خود را به حضور حضرت رسول اكرم - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - آورده و عرضه داشت: يا رسول اللَّه! اين فرزند من چه حقى بر عهده من دارد؟ پيامبر اكرم - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - فرمودند: انتخاب نام نيكو، تأديب و تربيت صحيح، قرار دادن در جايگاهى نيكو،(6) كه مى توان آن را به ايجاد زمينه كسب و كار حلال و آبرومندانه تفسير كرد.

در مورد حقوق متقابل كارگر و كارفرما، نخست وظايف كارفرمايان را به خاطر اهميت آن متذكر مى شويم و در ادامه، به برخى از حقوق آنان نيز خواهيم پرداخت.

مقام والاى كارگر



كارفرمايان وظيفه شناس در تمام مدتى كه با كارگران زير دست خود معاشرت دارند، به خوبى آگاهند كه روش و منش رهبر بزرگوار جهان اسلام در برخورد با كارگران و زحمت كشان چگونه بوده است. لذا در اين جا تنها به نقل روايتى كوتاه بسنده مى كنيم. سيره نگاران نوشته اند: هنگامى كه رسول اكرم - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - از جنگ تبوك بر مى گشت، سعد انصارى به استقبال پيامبر - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - آمد. رسول خدا - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - با او دست داد و دست هاى زبر و خشن سعد پيامبر - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - را متوجه خود ساخت. حضرت به سعد فرمود: چه شده كه دستانت اين گونه كوفته شده و تاول زده؟ آيا اذيت و آزارى به تو رسيده؟ عرضه داشت: يا رسول اللَّه! زبرى و تاول هاى دست من بر اثر ابزارى است كه به وسيله آن ها مخارج خود و خانواده ام را تأمين مى نمايم. حضرت با كمال فروتنى سر خم كرد و دست آن كارگر زحمتكش و با ايمان را بوسيد و فرمود:

«هذه يدٌ لاتَحَسُّها النارُ»

اين دستى است كه آتش جهنم به آن نخواهد رسيد.(7)

احترام و مهر و محبت



افراد آسيب پذيرى كه در جامعه به عنوان كارگر كار مى كنند، معمولاً از طبقات محروم جامعه و از اقشار ضعيف آن از نظر اقتصادى و اجتماعى بوده و همواره گرفتار ناهنجارى ها و مشكلاتى هستند. لذا شايسته است كارفرمايان آنان را به هر نحو ممكن مورد مهر و محبت قرار دهند.

چون وا نمى كنى گرهى، خود گره مباش

ابرو گشاده باش، چو دستت گشاده نيست

كارگرى كه تحت امر كارفرمايى مشغول به كار است، به نوعى در پناه اوست. از اين رو لازم است كه با مساعدت هاى مادى و معنوى او را پوشش داد و به عنوان هم نوع و هم كيش با او همدل و همدرد شد. «انس بن مالك» يكى از افرادى است كه ده سال تمام نزد رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - كار مى كرد. در طول اين مدت، پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - به او هيچ اهانتى نكرد و همواره با مهرو محبت و نيكى و عفو و گذشت با وى رفتار مى كرد. او يكى از خاطرات خود را از دوران خدمتگزارى اش به پيامبر - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - چنين نقل مى كند: من ده سال تمام براى پيامبر كار مى كردم. آن حضرت هرگز به من تندى نكرد. روزهايى كه روزه مى گرفت، با مقدار كمى شير يا نان آب زده افطار مى كرد. در يكى از شب ها، پيامبر - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - ديرتر از معمول به خانه آمد. من فكر كردم آن حضرت به مهمانى رفته، لذا همه شير را خوردم. ساعتى بعد آن حضرت به منزل آمد. من از همراهان پرسيدم: آيا رسول خدا - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - افطار كرده است؟ گفتند: نه! بسيار غمگين شدم و از آن ترسيدم كه پيامبر غذاى خود را بخواهد و من شرمنده شوم. اما ايشان تا اذان صبح در اين باره حرفى نزد و روز بعد را با شكمى گرسنه روزه گرفت.(8)

اين رفتار رسول خدا - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - برگرفته از آموزه هاى وحيانى قرآن است.

قرآن كريم بارها در اين مورد سخن گفته و به رفتارهاى مهرآميز كارفرمايان با كارگران پرداخته است. از جمله در داستان اولين ملاقات حضرت شعيب و موسى - عليه السلام - از زبان حضرت شعيب مى فرمايد:

«إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ»(9)

من مى خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو در آورم، به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى، محبتى از ناحيه توست. من نمى خواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم (و تو را اذيت كنم).

رسول گرامى اسلام - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - همچنين در سخنان مهمى كه در آخرين سال عمر خويش در مكه ايراد كرد، به منشور حجةالوداع موسوم شد، فرازى را به حقوق كارگران اختصاص داد وفرمود: شما را سفارش مى كنم به رعايت حال خدمتگزاران، كارگران و زيردستان خود كه آنان را در برطرف كردن نيازهايشان (از قبيل خوراك و پوشاك) همانند خود قرار دهيد.(10)

تسريع در پرداخت دستمزد كارگر



از وظايف مهم كارفرمايان توجه به دستمزد كارگران و پرداخت به موقع و منصفانه آن است. كارگرى كه بهترين و مفيدترين اوقات عمر خويش را در كارخانه يا كارگاهى در اختيار كارفرما قرار مى دهد، شايسته تكريم مادى و معنوى است. يكى از ياران امام صادق - عليه السلام - به نام شعيب مى گويد: به دستور امام صادق - عليه السلام - گروهى كارگر را اجير كرديم تا در مزرعه آن حضرت مشغول كار شوند. هنگام عصر كه وقت كار آنان تمام شد، و از كار دست كشيده آماده رفتن شدند، امام ششم - عليه السلام - به «مصيّب» كارگزار ويژه خود فرمود:

«اعطهم اجورهم قبل أن يَجُفَّ عرقُهم»(11)

دستمزد آنان را بپرداز، قبل از آن كه عرق بدنشان خشك شود.

در اين رابطه سخنان قابل توجهى در متون دينى وجود دارد كه هشدار به كسانى است كه در پرداختن دستمزد كارگران تعلل مى ورزند. و كسانى كه چنين كنند از بهشت و نعمت هاى آن محروم خواهند شد. در روايت آمده است كه يكى از مشركان به نام «عاص بن وائل» مزد كارگر خود را [كه گويا مرد مسلمانى بوده ]، نپرداخت و با طعنه گفت: اگر آن چه محمد مى گويد، حق باشد، ما از هر كس به نعمت هاى بهشت سزاوارتريم، در همان جا دستمزد اين كارگر را به طور كامل خواهم پرداخت. در همان موقع آيه نازل شد كه يا رسول اللَّه به آنان بگو:

«تلكَ الجنّةُ الّتى نورِثُ مِن عِبادِنا مَن كانَ تقيّا»(12)

اين بهشتى است كه به بندگان پرهيزگارمان تعلق خواهد گرفت.

بر اساس اين سخن كسانى كه در حق كارگران ستم كرده و از پرداختن اجرت آنان امتناع مى ورزند، نه تنها انسان هاى بى تقوايى هستند، بلكه خود را با اين عملِ ناجوانمردانه از بهشت محروم مى نمايند.

تعيين دستمزد مناسب



هم چنين لازم است كارفرمايان (و به طور كل هر كسى به نحوى كارگرى را استخدام مى كند)، مزد او را منصفانه و با توجه به ارزش كار وى معين كرده و به او اعلام نمايند تا او با خيال راحت به كار خويش بپردازد و با رضايت كامل از كارفرماى خويش به منزل برود.سليمان جعفرى مى گويد: همراه امام رضا - عليه السلام - بودم. آن حضرت داخل منزلش شد و متوجه شد كه كارگزاران وى در كار ساختمان، كارگر جديدى را به سر كار آورده اند، امام - عليه السلام - پرسيد: آيا دستمزد او را معين كرده ايد؟ گفتند: نه! ما هر چقدر بدهيم او راضى خواهد شد. امام ناراحت شد و فرمود: من بارها گفته ام كه وقتى كارگرى استخدام مى كنيد، مزدش را مشخص كنيد، زيرا در صورت تعيين اجرت، اگر هنگام پرداخت چيزى هم اضافه دهيد، او با رضايت كامل از شما جدا مى شود (و از شما ممنون و متشكر هم خواهد شد)؛ اما در صورت عدم تعيين اگر سه برابر هم به او مزد بدهيد، ممكن است او خيال كند كه دستمزدش را به طور كامل نپرداخته ايد.(13)

امام صادق - عليه السلام - بر اين باور بود كه بدون تعيين دستمزد نبايد كارگرى را به كار گرفت، لذا همواره مى فرمود:

«فَلا يَستَعمِلَنَّ أجيراً حَتّى يُعلِمَهُ ما أجرُهُ»(14)

هيچ گاه فردى را به كارى نگماريد، مگر اين كه از پيش اجرت وى را معلوم سازيد.

رعايت تعطيلات كارگران



از حقوق مسلم كارگران، آزاد گذاشتن آنان در روزهاى تعطيل است. كارفرمايان علاوه بر اين كه در روزهاى كارى، بايد تنها تا وقت مقرر كارگران را به كار وادارند، در روزهاى تعطيل نيز به هيچ عنوان نبايد آنان را به كار وادار كنند. چرا كه كارگر مسلمان نيز در ايّام تعطيلى مانند ساير افراد كارهاى شخصى و خانوادگى و مذهبى دارد. او دوست دارد در روز جمعه و ايام تعطيلى كنار خانواده اش باشد، به زيارت و تفريح و صله ارحام و امور خصوصى بپردازد، به نماز جمعه و جماعات و مراسم و مجالس مذهبى برود. اصلاً هدف از روزهاى تعطيل، تمدد اعصاب، استراحت و ورزش و تفريح و تفرّج است تا انسان با پرورش و تقويت نيروهاى جسمانى و روحانى، براى روزهاى كارى اش آماده شود. حال اگر كارفرمايى با بهانه هاى گوناگون، زيردستان خود را در ايام تعطيل به كار وا دارد، علاوه بر از دست دادن نيروهاى انسانى پر انرژى، پيش خداوند متعال نيز شرمنده خواهد شد. پيشواى ششم - عليه السلام - در اين زمينه سخنى دارد كه هشدار تكان دهنده اى و نيز بشارتى است به تمام كارفرمايان، «مسعدة بن صدقه» از امام صادق - عليه السلام - نقل كرده كه آن حضرت در اين زمينه فرمود:

«مَن استأجر اجيراً ثمّ حبسه عن الجمعة يبوء باثمه و ان هو لم يحبسه اشتركا فى الأجر»(15)

هر كس كارگر خود را از اعمال روز جمعه باز دارد، گناه وى بر عهده كارفرما است و اگر او را آزاد بگذارد، در ثواب هاى وى شريك خواهد شد.

طبق تعاليم آسمانى اسلام، يك مسلمان برنامه خاصى در زندگى روزمره خود دارد كه طبق آن بايد برنامه ريزى كرده و از زندگى خود به نحو مطلوب بهره بردارى كند و امور مربوط به روزهاى تعطيل نيز بخشى از اين برنامه ها است. در اين جا لازم است اشاره كنيم كه صاحبان شركت ها و كارخانجات و كارگاه هاى ساختمانى و ساير مؤسساتى كه به نحوى كارگرانى را در استخدام خود دارند، بايد براى اقامه نماز و ساير فرايض مذهبى وقت كافى در اختيار كارگران خود قرار دهند تا آنان آزادانه و با خيال راحت بتوانند به واجبات الهى بپردازند و گرنه طبق اين حديث كارفرمايان خود مستوجب كيفر ترك اين واجبات خواهند بود.

رفع مشكلات كارگران



كارگران معمولا از طبقات پايين جامعه و از اقشار مستضعف مى باشند، آنان در زندگى خويش دچار انواع مشكلات و سختى هاى اقتصادى و روانى هستند. بنابراين، چه زيباست كه در مورد رفع مشكلات آنان نهايت تلاش به عمل آيد. وام دادن، بيمه كردن وپرداخت مزاياى جنبى و اعطاى مرخصى هاى لازم، كمك هاى مادى در مواقع اضطرارى و... مى تواند برخى از مشكلات كارگران بى بضاعت را رفع كند. امام صادق - عليه السلام - همواره مى فرمود:

«ايّما مؤمن نفّس عن مؤمنٍ كُربَةً و هو معسر يَسَّرَ اللَّه له حوائجه فى الدنيا والاخرة»(16)

هر شخص با ايمانى كه گرفتارى و غم و غصه برادر ايمانى خود را كه در گرداب سختى ها و پيچ و خم هاى زندگى افتاده برطرف سازد، خداوند متعال نيازهاى دنيا و آخرت او را به آسان ترين وجهى رفع خواهد كرد.

به همين جهت، در دين مبين اسلام بر مسأله خدمت رسانى اين همه تأكيد شده است. احسان، انفاق، اهتمام به امور مسلمين، امداد رسانى، شاد كردن مؤمنان، خيرخواهى و... از واژه هاى زيبايى هستند كه در فرهنگ اهل بيت - عليهم السلام - مصاديقى از خدمت رسانى به شمار مى رود. گذشته از اين، خداوند متعال نيز به ثروتمندان و متمكنان توصيه فرموده است كه در كارهاى نيك مسابقه دهند تا:

«ليبلوكم فى ما اتيكم فاستبقوا الخيرات»(17)

خداوند مى خواهد در نعمت هايى كه به شما داده آزمايشتان كند، پس در نيكى ها بر يكديگر سبقت بگيريد [تا در امتحان الهى برنده شويد].

اهميت گره گشايى



ابان بن تغلب، از ياران نزديك امام صادق - عليه السلام - است، مى گويد: با امام صادق - عليه السلام - در مكه بودم، همراه آن حضرت، مشغول طواف كعبه شديم، در اين وقت، يكى از شيعيان از من تقاضا كرد كه همراه او براى بر آوردن حاجتى كه داشت برويم.

من به طواف ادامه دادم، او اشاره كرد ، ولى من به او توجه نكردم زيرا دوست داشتم امام صادق - عليه السلام - را تنها نگذارم.

او بار ديگر اشاره كرد، امام متوجه اشاره او گرديد، به من فرمود: او با تو كارى دارد؟ گفتم؛ آرى، فرمود: او كيست؟

گفتم: از دوستان ما است، شيعه است.

امام كه متوجه شده بود او كار لازمى دارد، فرمود: نزد او برو.

عرض كردم: طواف را قطع كنم؟

فرمود: آرى برو، گرچه طواف واجب باشد.(18)

و از سخنان امام صادق - عليه السلام - است كه فرمود:

«مشى المسلم فى حاجة أخيه المسلم خير من سبعين طوافاً بالبيت»(19)

سعى و گام برداشتن مسلمان براى برآوردن نيازهاى مسلمان، بهتر از هفتاد بار طواف به دور كعبه است.

تنظيم ساعات كار



تلاش و كوششى كه كارگر هنگام كار از خود نشان مى دهد، در صحت و سلامت كارگر كاملاً موثر است. پس ساعات كار هر چه زيادتر باشد، به صحت و سلامت كارگر لطمه بيشترى وارد مى سازد و باعث ضعف و نارسايى مقدار و چگونگى توليد خواهد بود. به همين جهت، پس از پايان جنگ جهانى اول، از طرف چند دولت مهم گروه هاى مخصوص كار تأسيس شد. و آنان براى كار، قانونى وضع كردند كه در ماده 41 آن براى كار 8 ساعت وقت تعيين شده بود. دولت هاى عضو اين گروه ها نيز اين نظر متين و انسانى را پذيرفتند. آنان به اين ترتيب اعلام كردند كه طولانى بودن ساعات كار، نه تنها صحت و سلامت كارگر را به خطر مى اندازد، بلكه باعث پايين آمدن سطح توليد و تغيير آن از نظر مرغوبيت و كيفيت و كميت مى گردد. خصوصاً در ساعات اخير هر چقدر خستگى و ضعف كارگر زيادتر شود، توجه او به اصل كار كمتر خواهد شد. برخى از دولت ها، پا را فراتر گذاشته و ساعات كار را به 40 ساعت در هفته كاهش داده اند.(20) اين قانون با آموزه هاى مكتب اهل بيت - عليهم السلام - در رعايت حقوق كارگران منطبق است. امام هفتم - عليه السلام - فرمود: اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسيم كنيد: بخشى براى مناجات با خدا؛ قسمتى براى امرار معاش؛ قسمتى ديگر براى معاشرت با دوستان و برادران موثق، و قسمت چهارم را در تفريحات سالم و لذت هاى مشروع صرف كنيد. بر اساس اين حديث، ساعات كارى شش ساعت در روز مى باشد.(21)

كارگران امانت هاى الهى



حضرت امام زين العابدين - عليه السلام - در رساله حقوق خويش، به حق زيردستان و كارگران اشاره كرده و آنان را امانت هايى در دست كارفرمايان شمرده است، آن حضرت مى فرمايد:

«و اما حق مملوكك فان تعلم انّه خلق ربّك و ابن ابيك و امّك و لحمك و دمك لم تملكه لانّك صنعته دون اللَّه و لاخلقت شيئاً من جوارحه و لا اخرجت له رزقاً ولكنّ اللَّه عزّوجلّ كفاك ذلك ثمّ سخّره و ائتمنك عليه و استودعك ايّاه ليحفظ لك ما تأتيه من خيرٍ فاحسن اليه كما احسن اللَّه اليك و ان كرهته استبدلت به ولم تعذّب خلق اللَّه عزّوجلّ و لا قوّة الاّ باللَّه»(22)

حق زيردستان و كارگرانت بر تو آن است كه اذعان داشته باشى كه او همانند خودت مخلوق پروردگارت و فرزند والدين تو و هم گوشت و هم خون توست. تو او را در مقابل خداوند خلق نكرده اى و عضوى از اعضايش را نيز نيافريده اى (كه هر دستورى دلت خواست به او بدهى)، رزق و روزى او را هم تو به وجود نياورده اى، بلكه خداوند متعال او را در اختيارت قرار داده و تو را بر او امين كرده است و او را به تو سپرده. پس به او نيكى كن، هم چنان كه خداوند به تو نيكى كرده است. و بالاخره، اگر از دست او ناراحتى، با گشاده رويى او را عوض نما، بدون اين كه او را ناراحت و اذيت نمايى و هيچ قوه و قدرتى نيست، مگر از سوى خدا.

بيمه بازنشستگى و درمان



از وظايف ديگر كارفرمايان، توجه به حق بيمه بازنشستگى و درمان كارگران است، چرا كه وقتى كارگرى از كار افتاد، پير يا زمين گير مى شود و هيچ گونه درآمد و ذخيره اى براى ادامه زندگى يا تأمين هزينه هاى درمان ندارد. حقوق بازنشستگى مى تواند مقدارى از مشكلات زندگى وى را كاسته و او را يارى نمايد.

كارگرى كه سرمايه جوانى، نيرو و سلامتى اش را در راه كار و تلاش مصرف كرده، در دوران پيرى بايد محافظت شود. در اين مورد سخنى از امير مؤمنان على - عليه السلام - رسيده كه نه تنها به عموم كارفرمايان و صاحبان مشاغل مربوط مى شود، بلكه متوليان بيت المال را نيز موظف مى سازد كه براى بازنشستگى كارگران و از كار افتاده گان جامعه اسلامى تدبيرى بيانديشند، اگر چه آنان مسلمان هم نباشند. شيخ طوسى مى نويسد: روزى امير مؤمنان على - عليه السلام - پيرمرد فقير و درمانده اى را در سر راه خود مشاهده كرد كه گدايى مى كرد. امام - عليه السلام - از اطرافيان پرسيد: اين كيست كه اين گونه در جامعه اسلامى بيچاره و درمانده شده است؟!

گفتند: يا اميرالمؤمنين! او فردى نصرانى است و مسلمان نيست! امام ناراحت شده و با لحنى تند فرمود:

«استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه؟! انفقوا عليه من بيت المال»(23)

او را در ايام جوانى به كار گرفته ايد تا اين كه پير و عاجز شده و حالا او را محروم كرده ايد؟ از بيت المال او را يارى كرده و بى نيازش سازيد.

حقوق كارفرمايان



در سطور گذشته، نكاتى را در مورد وظايف كارفرما بيان كرديم. در اين بخش، به نكاتى چند در مورد حقوق كارفرما و وظايف كارگران مى پردازيم تا با رعايت حقوق متقابل كارگر و كارفرما عرصه هاى كار و توليد به سالم ترين محيطهاى جامعه تبديل شود.

الف - جايگاه كارفرما



از آن جا كه دين اسلام آيينى معتدل بوده و بر فطرت پاك انسان ها بنيان نهاده شده است، مردم را از هر گونه افراط و تفريط بر حذر مى دارد. فرهنگ آسمانى اسلام، نه مثل غربى ها فقط از كارفرمايان و ثروتمندان و كارخانه داران حمايت مى كند و نه مانند برخى شرقى ها شعار حمايت از طبقه كارگر سر داده و با سرمايه داران و ثروتمندان به مخالفت مى پردازد. رهبران آسمانى اسلام، از سويى دست كارگر را مى بوسند و از سوى ديگر ثروتمندان و كارفرمايان متعهد و متدين را به جمع ثروت و به كار گرفتن آن در راه منافع جامعه تشويق مى كنند. چنان كه امام صادق - عليه السلام - مى فرمود:

«لا خير فيمن لا يحب جمع المال من حلال يكفّ به وجهه و يقضى به دينه و يصل به رحمه»(24)

كسى كه به دست آوردن مال را از راه حلال و به انگيزه حفظ آبرو و اداى قرض و رسيدگى به خانواده و فاميل دوست نداشته باشد، هيچ گونه خيرى در او نيست.

كارگران مسلمان مى دانند كه اگر كارفرما زمينه كار را تهيه نكند، و بستر توليد و كار و اشتغال را فراهم نياورد، بيكارى در جامعه بيداد خواهد كرد. اگر فرد مسلمانى با انگيزه هاى الهى، هم چون اشتغال زايى براى جوانان مسلمان، پيشرفت كشور اسلامى، استقلال و عزت مسلمانان، رسيدگى به بينوايان و محرومان، پرداخت حقوق الهى، پشتيبانى مادى از مراكز فرهنگى اسلام، تقويت بنيه اقتصادى مسلمانان و... ثروت جمع كرده و با آن كارخانه اى داير نموده و يا يك مركز توليدى احداث كند، به عنوان يكى از برترين افراد مسلمان محسوب مى شود. امام باقر - عليه السلام - با اشاره به برخى انگيزه هاى مقدس در دنيادارى و جمع ثروت فرمود:

«من طلب الدنيا استعفافا عن الناس و سعيا على اهله و تعطّفا على جاره لقى اللَّه عزوجل و وجهه مثل القمر ليلة البدر»(25)

هر كس در انديشه جمع ثروت باشد تا از ديگران بى نياز شود، و به خانواده اش رسيدگى كند و به همسايگان و هم وطنان خود خدمت نمايد، روز قيامت خداوند متعال را با چهره اى نورانى (مثل مهتاب) ملاقات خواهد كرد.

مولوى هم در اين زمينه گفته است:

چيست دنيا از خدا غافل بُدَن

نى قماش و نقره و فرزند و زن

مال را كز بهر دين باشى حمول

«نِعمَ مالٌ صالِحٌ» خواندش رسول



پس كارفرمايانى كه با انگيزه هاى الهى و رعايت اصول شرعى، سفره اى پهن كرده و عده اى را به كار مى گيرند، از منظر شرع مقدس اسلام جايگاه والايى دارند و لازم است آنان را تكريم نمود. البته نه به خاطر پول و ثروت، بلكه براى انگيزه هاى معنوى و انسانى آنان.

كارفرماى نمونه



در اين جا مناسب است از كارفرمايى ياد كنيم كه در اثر مواظبت و رعايت حدود الهى و پرداخت حقوق واجب خدا (به ويژه رعايت حقوق كارگران) مورد توجه و عنايت حضرت مهدى - عليه السلام - قرار گرفت. «حاج على بغدادى» كارفرمايى بود كه در كارخانه پارچه بافى خود، در پرداخت به موقع دستمزد كارگران نهايت تلاش و دقت را به عمل مى آورد. او حتى در عصرهاى پنج شنبه كه حقوق كارگرانش را در آن مى پرداخت، از كارهاى مهم و حتى زيارت قبور ائمه اطهار - عليهم السلام - نيز دست بر مى داشت و هيچ كارى را بر اعطاى حقوق كارگرانش در روز موعود مقدم نمى كرد.

روزى عالم بزرگوار «شيخ محمد حسن كاظمينى - رحمةاللَّه عليه - » از او درخواست كرد كه عصر پنج شنبه در كاظمين بماند، اما حاج على بغدادى با اصرار تمام گفت: نه، من بايد بروم و مزد كارگران كارخانه ام را بپردازم! چنين كارفرمايى كه بر رعايت حقوق الهى و اعطاى حقوق كارگرانش اصرار دارد، شايسته تكريم امام زمان - عليه السلام - نيز هست ؛ لذا وقتى حضرت حجت(عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف) را (بدون اينكه بشناسد) در راه كاظمين ملاقات مى كند، امام زمان - عليه السلام - به او سلام كرده دست هاى مبارك را مى گشايد و او را در آغوش گرفته، كمال تقدير و تجليل را از اين كارفرماى با ايمان به عمل مى آورد و سپس با او به گفتگويى صميمانه مى پردازد.(26)

ب - توانايى و امانتدارى



دو خصلت والاى انسانى در كارگرانى كه به كار گرفته مى شوند، مطلوب است كه اگر آن دو را رعايت كنند، به طور قطع، هم در انجام كار خود توفيقات خوبى خواهند داشت و هم رضايت كارفرما را حاصل خواهند كرد. (اول) داشتن نيروى كار، اعم از نيروى جسمانى، اطلاعاتى و آگاهى و يا انديشه و تفكر و تجربه - (دوم) تعهد و امانتدارى در عرصه كار و توليد.

قرآن كريم نيز به اين دو صفت كاربردى كارگران اشاره كرده و از زبان دختر حضرت شعيب - عليه السلام - مى فرمايد:

«يا ابت استاجره انّ خير من استأجرت القوىّ الامين»(27)

پدر جان! اين مرد كارگر خوبى است او را استخدام كن، زيرا بهترين فردى را كه مى توانى استخدام كنى كسى است كه نيرومند و امانتدار باشد. [و او همين مرد است ]!

ج - استحكام در كارها



از ديگر وظايف كارگران، انجام دادن كار با دقت، حوصله و علاقه است. رعايت كيفيت و استحكام كالاهاى توليدى و هم چنين دقت دركارهاى خدماتى، مى تواند ادامه كار را براى كارگر تضمين كرده و به كارفرما نيز امكان دهد تا زمينه بيشتر و بهترى را براى كارهاى آينده فراهم سازد. رسول گرامى اسلام - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - ، پيوسته مسلمانان را به دقت و استحكام در كارها سفارش مى كردند. آن حضرت در گفتارى حكيمانه فرموده اند:

«اللَّه عزّوجلّ يحبّ عبداً اذا عمل عملاً احكمه»(28)

خداوند متعال بنده اى را دوست دارد كه وقتى كارى را انجام مى دهد، با دقت و استحكام آن را به سامان برساند.

پاورقي



1) به عنوان نمونه سال گذشته (1382 شمسى) نامه امام على - عليه السلام - به مالك اشتر در مورد رهبرى مصر بى نظيرترين و بهترين سند دادگسترى و مرجع عدالت پرورى در طول تاريخ در سازمان ملل متحد به ثبت رسيد. اين نامه كه بارها مورد ارزيابى نخبگان اديان مختلف قرار گرفته و برجسته ترين كارشناسان سياسى سازمان ملل را شگفت زده نموده به عنوان رمز عدالت و مصداق بارز و جامع حقوق بشر ارزيابى شده است(روزنامه جمهورى اسلامى، 24/8/1382).

2) سوره نجم، آيه 39.

3) شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 168.

4) قال رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - : العبادة سبعون جزءً افضلها طلب الحلال.(تهذيب الاحكام، ج 6، ص 324.)

5) برنامه ريزى شغلى و تحصيلى، ص 16.

6) عدةالداعى، ص 76.

7) اسدالغابة، ج 2، ص 269.

8) تعاليم آسمانى اسلام، ص 146.

9) سوره قصص، آيه 27.

10) آيت اللَّه جوادى آملى، صهباى حج، ص 477.

11) شيخ كلينى، الكافى، ج 5، ص 289.

12) سوره مريم، آيه 63؛ ناصر مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه، ج 13، ص 109

13) شيخ كلينى، اصول كافى، ج 5، ص 288.

14) همان، ص 289.

15) شيخ كلينى، اصول كافى، ج 5، ص 288.

16) شيخ كلينى، اصول كافى، باب تفريج كرب المؤمن، حديث 5.

17) سوره مائده، آيه 48.

18) شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 16، ص 365.

19) همان.

20) كار و حقوق كارگر، ص 255.

21) اربلى، تحف العقول، ص 409.

22) شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 621.

23) شيخ طوسى، التهذيب، ج 6، ص 293.

24) شيخ كلينى، الكافى، ج 5، ص 72.

25) شيخ حرّ عاملى، وسايل الشيعه، ج 17، ص 21.

26) تفصيل اين ملاقات روح نواز را محدث نورى - رحمةاللَّه عليه - در كتاب ارجمند نجم الثاقب ص 486 نقل كرده است.

27) سوره قصص، آيه 26.

28) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 107.