بازگشت

آبيارى


شايد تصور شود كه در روزگار ما كه عصر سفر به فضا، شكوفايى و بالندگى صنعت و انفجار اطلاعات و مقوله هايى از اين دست است، ديگر نبايد درباره كمبود آب و توليد محصولات كشاورزى نگران بود.

اما حقيقت چيز ديگرى است. كمبود آب و تقاضاى زياد در مقابل منابع محدود آن، آبيارى نامناسب زمين ها، از بين رفتن حاصلخيزى خاك و ديگر مسائل زيست محيطى و اقتصادى كه پروژه هاى خرد و كلان آبيارى با آن مواجه هستند، اين ترديد را كه در آينده غذاى كافى براى جمعيت رو به رشد جهان توليد گردد، دامن مى زند.

بررسى مستقيم نقش آب در توليدات غذايى موضوع را بهتر روشن مى كند.(1)

دو سوم آب تمام رودخانه ها، درياچه ها، جويبارها و آبخوان هاى زيرزمينى دنيا به مصرف كشاورزى مى رسد. بنابراين بالا بردن راندمان آبيارى مى تواند دنيا را به سمت بهره بردارى پايدار از منابع آبى سوق دهد.

صرفه جويى آب در كشاورزى مى تواند مقدار زيادى آب در اختيار ما قرار دهد بدون آن كه منابع جديد تخريب شود.

اگر مصرف آب در آبيارى را فقط 10 درصد كاهش دهيم با مقدار آبى كه صرفه جويى مى شود خواهيم توانست مصرف شرب جمعيتى تا دو برابر جمعيت كنونى جهان را تأمين كنيم.

جالب توجه است كه بدانيم اكثر كشاورزان در سرتاسر دنيا به همان شيوه اى آبيارى مى كنند كه اجداد ما 5000 سال قبل انجام مى دادند. مقادير زيادى آب در هنگام انتقال و توزيع آب ميان كشاورزان و يا در هنگام آبيارى تلف مى شود. به طورى كه راندمان آبيارى در سطح دنيا به طور متوسط كم تر از 40 درصد است. اين بدان معنى است كه از مقدار آبى كه به كشاورزى اختصاص داده مى شود بهره بردارى زيادى صورت نمى گيرد. صرفه جويى آب در كشاورزى از اين جهت حايز اهميت است كه سهم مصرف آب در كشاورزى نسبت به مصارف صنعتى و شرب بسيار زيادتر است.(2)

فضيلت آبيارى در روايات



در اهميت آبيارى و سهم مؤثرى كه در رونق اقتصاد، تأمين غذاى مردم و سرسبزى، خرمى و آبادانى سرزمين ها دارد ترديدى نيست. در روايات رسيده از معصومان - عليهم السلام - و گزارش هاى تاريخى از سيره آنان مطالب راهگشا و سودمندى وجود دارد كه در اين درس به برخى از آن ها به عنوان نمونه اشاره مى شود.

اسماعيل بن جابر چنين روايت كرده است:

خدمت امام صادق - عليه السلام - رسيدم و او در باغ خودش مشغول كار بود و بيلى در دست داشت و راه آب را مى گشود ... .»(3)

در روايتى ديگر امام صادق - عليه السلام - درباره امير مؤمنان - عليه السلام - چنين مى فرمايد:

حضرت امير مؤمنان - عليه السلام - پيوسته هيزم فراهم مى كرد و آبيارى مى نمود و در نظافت منزل كمك مى كرد ... .(4)

درباره آبيارى آن حضرت در نخلستان ها و از چاه ها و چشمه هايى كه خود پديد آورده بود، روايات متعددى رسيده است.(5)

از سوى ديگر گياهان موجوداتى زنده اند و نوشانيدن آب به موجودى زنده عملى است الهى و داراى پاداش بسيار. بلكه همان گونه كه خواهد آمد تكليفى است كه خداوند بر دوش آدميان نهاده است.

برپايه روايات، دادن يك ليوان آب به دست يك نفر كه آن را بياشامد ثواب بسيار بزرگى دارد. هم از اين رو مسلمانان هميشه آب دادن به مردم را نوعى عبادت به حساب مى آورند و در انجام آن بر يكديگر پيشى مى گيرند و براى به دست آوردن چنين ثوابى ظرف ها و آب سرد كن هاى مختلف و به خصوص سقاخانه هاى زيادى را در كوچه ها و خيابان ها قرار مى دهند تا به اجر معنوى آب دادن به مردم دست يابند.

از پيامبر اكرم - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - چنين نقل شده است:

هر كس ظرف آبى به يك مؤمن بدهد، اگر آن مؤمن خود مى توانسته است آب به دست آورد، ثواب هفتاد هزار حسنه دارد، و اگر آن مؤمن نمى توانسته است آب تهيه كند، ثواب آزاد كردن ده برده از فرزندان اسماعيل براى اوست.(6)

در كشتارگاه هاى دام و طيور نيز يكى از مهم ترين مسائلى كه براى مسلمانان مطرح است آن كه مستحب است حيوان در شرف ذبح را آب دهند. گياهان نيز همانند حيوانات و انسان ها در زمره موجودات زنده قرار دارند. از اين رو سيراب ساختن يك گياه و آبيارى آن، به دادنِ آب به يك انسان تشنه مى ماند. در روايتى از پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - در اين باره چنين نقل شده است:

هر كس درخت خرما يا درخت سدرى را آبيارى كند مانند آن است كه انسان مؤمنى را از تشنگى رهانيده و سيراب ساخته است.(7)

در اين گهر گفته، آبيارى يك درخت - كه بسيار بعيد است اين حكم مخصوص درخت خرما و سدر باشد - به آب دادن به انسانِ مؤمن و تشنه اى تشبيه شده است.

واقعيت نيز همين است؛ چه اين كه كاشتن درختان و پديد آوردن باغ ها و بوستان ها در واقع خرمى و سرسبزى را در زمين پديد مى آورد كه مهم ترين نتيجه آن سلامت و حيات حيوانات و آدميان است.

وجوب آبيارى درختان



گروهى از فقهاى بزرگ، آبيارى درختان و حفاظت از باغ ها و مزرعه ها را از خشكيدن، الزامى دانسته اند. فاضل هندى از فقيهان برجسته شيعه آن را واجب دانسته است(8) و شهيد ثانى در اين باره چنين نوشته است:

درباره اين كه آيا آبيارى مزرعه ها ودرختان و نگهدارى آن ها در صورت امكان واجب است، ميان فقها دو نظر وجود دارد؛ نظر مشهورتر آن است كه آبيارى واجب نيست.(9)

از اين عبارت به روشنى استفاده مى شود كه نظريه وجوب آبيارى درختان و مزرعه ها در صورت امكان، ميان فقها مشهور است. بلكه جناب علامه حلى - قدس سره - نوشته است: صاحبان درخت را بايد [حكومت ] مجبور كند درختان و مزارع خود را آبيارى كنند. برخى از فقيهان معاصر نيز آبيارى درختان و گياهان را در صورت امكان واجب مى دانند.(10)

احكام فقهى آبيارى



اهميت مسأله آبيارى را در احكام فقهى آن نيز مى توان مشاهده كرد. روايات متعددى درباره احكام مالكانى كه آبيارى مزرعه ها و باغ هاى خود را به ديگران وا مى گذارند وارد و ابعاد مختلف حقوقى آن در بابى با عنوان «مساقات» بررسى شده و فقهاى اسلام اين احكام را به طور مشروح بحث كرده اند.

روايات و احكام فقهى مربوط به آبيارى، به اضافه احكام فقهى و روايات مرتبط به مالكيت زمين، احياء زمين هاى باير، مالكيت آب ها، حريم رودها، چاه ها و چشمه ها و مسائلى از اين دست سبب شد مسلمانان در صدر اسلام به مسائل فقهى كشاورزى و حقوق كشاورزان و مالكان و ... بسيار اهميت دهند و در نتيجه زمينه براى پيشرفت و توسعه آبيارى و كشاورزى فراهم آيد.

در بسيارى از جوامع سنتى، كشاورزان از شخصيت اجتماعى مطلوب برخوردار نيستند؛ يعنى شغل آنان منزلت و مرتبه اى ندارد؛ از اين رو مشكلات و مسائل آنان جدى گرفته نمى شود.

رفع مشكل آبيارى در ايران اسلامى به پروژه هاى مؤثر و سودمندى چون سدسازى و مهار آب هاى سطحى و غيرسطحى وابسته است. چنان كه رفع مشكل مالكيت و تقسيم آب ها، مالكيت زمين و مسائل مربوط به يكپارچه سازى مزارع نيز در گرو اقدامات حقوقى و فرهنگى است.

آبيارى در تمدن اسلامى

مسلمانان با تكيه بر آيات قرآن و با بهره ورى از دانش معصومان - عليهم السلام - و تجربه و دانش بشرى، در برهه اى خاص، تمدن عظيمى پديد آوردند. اين تمدن به ويژه در بخش كشاورزى به سرعت بالنده و شكوفا گشت. آبيارى نيز در زمره موضوعاتى بود كه در تمدن اسلامى موقعيتى ويژه داشت.

دكتر عواد مجيد اعظمى در اين باره چنين مى نويسد:

دانشمندان مسلمان و جوامع اسلامى به قدرى به آبيارى و مسائل مرتبط به آن اهميت مى دادند كه براى نظام آبيارى در ميان مسلمانان قوانين ويژه و مخصوص به خود، وضع گرديد. به طورى كه آنان يك قاعده شرعى و دينى را زيربنا قرار دادند كه براساس آن نمى توان آب را خريد و فروش كرد.

... بر همين اساس دولت و مردم هيچ كدام حق نداشتند از طريق آبيارى [خريد و فروش آب ] كسب و تجارت كنند. بلكه علاوه بر آن، دولت وظيفه حراست و حفاظت از رودخانه ها، سدها و منابع آبى را به عهده داشت و جهت انجام اين كار گروهى از مهندسان را گمارده بود، به گونه اى كه در شهر "مرو" خراسان ديوانى را به نام ديوان آب به وجود آورده بودند كه هزاران كارگر تحت پوشش اين ديوان مشغول به كار بود و مقام سرپرستى ديوان مذكور را بالاترين مقام شهر، به عهده داشت.(11)

آبيارى نزد مسلمانان به قدرى اهميت داشت كه مسؤولان بلندپايه دستگاه خلافت، على رغم مشاغل مهم سياسى و اجتماعى خود، شخصاً به مسائل مرتبط به آبيارى اهتمام مى ورزيدند و هدايت پروژه هاى بزرگ آبرسانى و زهكشى گواه روشنى بر اين ادعاست.

مسلمانان با بهره ورى از دانش و تكنيك ايرانيان و مصريان در آبيارى و چگونگى بهره ورى از آب، براى زير كشت بردن زمين هاى زراعى، به نظام منسجم و حساب شده اى دست يافتند.

اصطخرى در اين باره چنين مى نويسد:

مرداب ها براساس نظام فنى و دقيق بازسازى شد، كانال ها و انشعاب هاى آب رودخانه هاى بزرگ به فرعى ها تقسيم گرديد تا اين بخش ها (دجله و فرات) به يك منطقه آباد و نهرهاى بزرگ مبدل گشت.(12)

دانشمندان مسلمان اين تجربه ها را تدوين كرده و آن ها را در قالب مجموعه هاى علمى فراروى شيفتگان و دانش پژوهان آبيارى و كشاورزى نهادند كه به عنوان نمونه مى توان از «الفلاحة النبطية» ابن وحشيه و «انباط المياه الخفية» كرجى نام برد.(13)

در اين زمينه توجه شما را به بخش هايى از كتاب «نوآورى هاى كشاورزى در قرون اوليه اسلام»(14) نوشته پروفسور «اندرو. ام. واتسون» استاد تاريخ اقتصاد دانشگاه تورنتوى كانادا جلب مى كنيم كه در اين زمينه، منصفانه قلم زده و جالب آن كه اين سخنان از خامه كسى تراوش كرده كه مى توان او را نماينده جهان غرب دانست:

مطمئناً در سرزمين هايى كه به دست عرب ها [منظور عرب هاى مسلمان است ]فتح شد و در خود شبه جزيره عربستان، مردم با كشاورزى فارياب [آبى ] آشنايى ديرينه اى داشتند. براى نمونه در يمن، حضر موت، مصر، كشورهاى ساحل شرقى مديترانه، بين النهرين، ايران، قسمت هاى محدودى از ماوراء النهر، شمال آفريقا و اسپانيا، زراعت آبى را آزموده بودند و تجهيزات پيشرفته آبيارى تقريباً در همه اين مناطق از سابقه طولانى برخوردار بود ... (15)

به طور خلاصه، عرب ها [مسلمانان ] با فتح سرزمين هاى جديد، وارث سيستم هاى آبيارى اى شدند كه تقريباً در همه جا اگر نابود نشده بود، در شرف اضمحلال بود ... كشاورزى در قلمرو اوليه اسلام، در اوج پيشرفت، با منابع و تكنولوژى آن زمان هر آنچه را امكان داشت به فعليت رسانيد. سرانجام به جز زمين هايى كه در قلمرو شهرها بود، همه زمين ها و آب هاى قابل استفاده تا آخرين حد ظرفيت، مورد بهره بردارى قرار گرفتند.

مناطق مسكونى روستايى در بسيارى از مناطق تحت پوشش كشاورزى سنتى، بسيار متراكم شد و مرزهاى مناطق زراعى به عقب، يعنى به نواحى جديدى كشيده شد.(16)

... آنچه مسلم است نقش مسلمانان در توسعه و گسترش كشاورزى [و گسترش و توسعه همگام آبيارى ]همانند نقش آنان در ساير علوم، غيرقابل انكار است. تنوع آب و هوايى قلمرو اسلام، نوع مالكيت زمين، ارتباطات تجارى مسلمانان، عدم حمايت از فئوداليسم و بهره بردارى از زمين براساس كار انجام شده بر روى آن و تشويق احياى اراضى باير، از عوامل مؤثر بر توسعه كشاورزى آن زمان محسوب است.

اين شكوفايى، مرهون انديشه هاى بارور اقشار مختلف مردم از جمله دانشمندان، طبقات عادى مردم و دولت مردان بوده و بدون ترديد چنين موفقيت هايى جز در سايه توجه خاص به كليه جنبه هاى فنى، اقتصادى و اجتماعى مربوطه، ميسر نبود ...(17)

نتيجه غايى فعاليت دراز مدت دنياى اسلام، تجلى بخش قسمت بزرگى از چهره مادى [و معنوى ] تمدنى بود كه در ميان عناصرى اساساً قديمى، نمودى از تازگى و تجدد داشت.(18)

شيوه هاى آبيارى در تمدن اسلامى



مسلمانان از شيوه ها و روش هاى مختلف و متنوعى براى آبيارى بهره مى بردند كه بررسى اين موضوع، تحقيقى مستقل و گسترده مى طلبد. در اين باره تنها به اين نكته اشاره مى شود كه در پاره اى از اين روش ها؛ از قبيل آبيارى قطره اى(19) نهايت استفاده از آب ها مى شد و در پى بهره گيرى از اين روش ها بود كه مسلمانان توانستند نهضت سبز را حتى در مناطق كم آب و بسيار كم آب بگسترانند.

پاورقي



1) گياهان زراعتى رطوبت مورد نياز را از دو طريق عمده كسب مى كنند: بارندگى و آبيارى. امروزه 84 درصد اراضى دنيا به طور ديم و فقط 16 درصد آن به صورت آبى كشت مى شوند. آبيارى باعث شده است تا گرم ترين و حاصلخيزترين مناطق دنيا به صورت قطب هاى توليد مواد غذايى درآيند. مصر بدون دريافت آب از نيل فقط قادر به توليد مقدار بسيار اندك مواد غذايى خواهد بود. دشت مركزى كاليفرنيا فقط به بركت استخراج آب هاى زيرزمينى و بهره بردارى از رودخانه هاست كه انبار ميوه و سبزى دنيا لقب گرفته است. اگر آبيارى نمى بود توليد غله در مناطقى همچون چين، شمال غربى هندوستان و غرب آمريكا به نصف تا يك سوم تقليل مى يافت. در حال حاضر 235 ميليون هكتار اراضى در سطح دنيا به صورت آبيارى كشت مى شود. اين رقم 5 برابر مقدار آن در سال 1900 مى باشد. با افزايش جمعيت از 5/1 ميليارد نفر به 5 ميليارد در طى قرن حاضر آبيارى تنها اميد جهانى به امنيت غذايى است. تنها با آبيارى است كه مى توان از كود و بذر اصلاح شده به نحو مطلوب استفاده كرد و براى ميليون ها نفر انسان كه هر سال به جمعيت جهان اضافه مى شوند غذاى كافى، تهيه نمود. امروزه 36 درصد از كل توليدات كشاورزى جهان از همان 16 درصد اراضى كه به صورت آبى كشت مى شود به دست مى آيد. حتى در كشورهايى مانند چين، مصر، هندوستان، اندونزى، اسرائيل، اردن، كره شمالى و جنوبى، پاكستان و پرو نيمى از توليدات غذايى محصول اراضى آبى است. (آب، مايه حيات، ساندرا پوستل، ص 37.)

2) همان، ص 80.

3) عن اسماعيل بن جابر، قال: «أتيت أبا عبداللَّه - عليه السلام - و إذا هو فى حائطٍ له و بيده مسحاةٌ و هو يفتح بها الماء....» وسايل الشيعه، ج 12، ص 24.

4) عن ابى عبداللَّه - عليه السلام - قال: «كان اميرالمؤمنين - عليه السلام - يحتطب و يستقى و يكنس ... .» همان.

5) ر.ك: فرهنگ جهاد، شماره 7 و 8، مقاله «على و استخراج آب هاى زيرزمينى».

6) قال رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - : «من سقى مؤمناً شربة ماء من حيث يقدر على الماء أعطاه اللَّه بكل شربةٍ سبعين ألف حسنة،و إن سقاه من حيث لا يقدر على الماء فكأنما أعتق عشر رقاب من ولد اسماعيل.» جواهر الكلام، ج 36، ص 508؛ شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 25، ص 253 و ج 24، ص 374.

7) العياشى فى تفسيره عن عطيّة العوفى، عن أبى سعيد الخدرى، عن النبى - صلى اللَّه عليه و آله و سلم - فى حديث، قال: «من سقى طلحةً أوسدرة فكأنّما سقى مؤمناً من ظمأ.» وسايل الشيعه، ج 12، ص 25.

8) به نقل از جواهر الكلام، ج 31، ص 397.

9) همان؛ نيز شرح لمعه، ج 5، ص 486.

10) ر.ك: الفقه، كتاب النكاح، ج 5، ص 533.

11) اسهامات العرب فى علم المياه و الرَّى، ص 282 و 283. به نقل از فرهنگ جهاد، شماره 7 و 8، ص 321.

12) اسهامات العرب، ص 91. اصطخرى نويسنده كتاب المسالك و الممالك از سياحان و جغرافى دانان معروف مسلمان است كه در سال 366 وفات يافته است.

13) براى آشنايى با بخشى از اين آثار ر.ك: فرهنگ جهاد، شماره 7 و 8، مقاله «پژوهش هاى دانشمندان مسلمان در موضوع آب». نسخه هاى برخى از اين كتاب ها منحصراً در كشورهاى غربى است و در كتابخانه هاى اسلامى وجود ندارد كه نگارنده تعدادى از آن ها را در كتابخانه برلين مشاهده كرده است.

14) نوآورى هاى كشاورزى در قرون اوليه اسلام، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى.

15) همان،ص 148.

16) همان، ص 197.

17) نوآورى هاى كشاورزى در قرون اوليه اسلام، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، ص 7.

18) همان، ص 13.

19) به عنوان نمونه ابن عوام در كتاب «الفلاحه» خود در اين باره چنين مى نويسد: «نزديك ريشه درخت دو كوزه سفالى بزرگ و بدون لعاب، كه از آب شيرين پر شده اند قرار داده و در زير هر كدام سوراخ كوچكى ايجاد مى كنيم تا آب به طور دايم و به صورت قطرات، در منطقه ريشه گياه بچكد. البته براى آن كه سوراخ ها به مرور زمان و به واسطه تماس با خاك، بند نيايند، مى بايست فاصله اى بين سوراخ ها و زمين باشد و هر وقت آب كوزه ها ته كشيد، دوباره پر شوند.» ر.ك: فرهنگ جهاد، شماره 7 و 8، مقاله «آبيارى قطره اى در تمدن اسلامى»، و مقاله «شيوه هاى آبيارى در تمدن اسلامى».

ابن وحشيه نيز در كتاب ارزنده و معروف خود «الفلاحة النبطية» مى نويسد: «قوم نبط نهال يا بوته اى را در زمين غرس مى كردند و هنگام غرس بدان آب مى دادند، آن گاه سنگ ها و كلوخ هاى سخت و صافى كه آب را جذب نمى كنند توده وار گرداگرد نهال قرار داده و در طول شب كه شبنم بر زمين فرو مى نشست از سطح صاف كلوخ و سنگ مى لغزيد و با فرو رفتن در دل خاك به ريشه درخت مى رسيد و ريشه آن را مى مكيد و جذب مى كرد.» الرّى عند العرب، ص 433