بازگشت

شب قدر


مقدمه



سخن از شب قدر است اين مهمترين شب سال، شب سرنوشت ساز، شبى كه ملائكه و روح در آن نازل شده و به خدمت امام زمان مى رسند، و... با توجه به اهميت اين شب شريف در اين مقاله نگاه كوتاهى به اين شب خواهيم كرد. در اين مقاله كوتاه پس از بررسى كوتاهى در باره شب قدر به مهمترين سوالاتى كه در اين زمينه وجود دارد پاسخ مى دهيم هر چند براى رعايت ارتباط آنچه در متن آمده در غالب موارد از آوردن متن سوال خوددارى كرده ايم و اميدواريم اين مقاله مورد نظر اهل فضل قرار گيرد.

اولين بحثى كه در اين باره وجود دارد معناى قدر است و اين كه چرا اين شب به شب قدر نامگذارى شده است:

قدر در لغت به معناى تقدير و اندازه گيرى و نيز به معناى اندازه است.(1)

ابن منظور در اين باره مى نويسد:

القَدْرُ و القَدَر: القضاء و الحُكم و هو ما يُقَدِّره اللَّهُ عزوجل مِن القضاءِ و يحكم به من الامور. قال اللَّه عزوجل انّا انزلناه فى ليلةالقدر اى الحكم كما قال تعالى فيها يُفرق كلُ امرٍ حكيم.(2)

شب قدر به اين جهت «قدر» ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنا آيه 3 و 4 سوره دخان است كه مى فرمايد:

«إِنَ آ أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَة مُّبَرَكَة إِنَّا كُنَّا مُنذِرِين فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْر حَكِيم»(3)

ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بوده ايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مى گردد.

در نام گذارى، مناسبت لازم است. و در اين موضوع، نيز مناسبت رعايت شده است و به خاطر مناسبت هايى كه بين اين شب و مقدرات انسان وجود دارد اين شب به شب قدر نامگذارى شده است خلاصه وجوه و مناسبت هايى كه در اين باره گفته شده عبارت است از:

1. شب قدر، به اين جهت (قدر) ناميده شده كه همه مقدرات بندگان، در تمام سال در اين شب نازل مى شود.

2. بعضى نيز گفته اند: آن شب را، به اين جهت، شب قدر ناميده اند كه؛ داراى قدر و شرافت عظيمى است.

3. و يا به خاطر آن كه، قرآن با تمام قدر و منزلتش، بر رسول والا قدر، و به وسيله فرشته صاحب قدر، نازل گرديد.

4. يا اين كه مقدر شده، قرآن در آن نازل گردد.

5. يا اين كه، هر كس اين شب را احيا بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.

6. يا اين كه در آن شب، آن قدر فرشته نازل مى شود، كه عرصه زمين بر آن ها تنگ مى شود.

اين ها، مناسبت هايى است كه براى اين نام گذارى، گفته شده(4) و مى توان بين همه آنها جمع كرد گرچه تعبير اول از همه مناسب تر و معروف تر(5) است.

شب قدر در امت هاى پيشين



در اين كه شب قدر در امت هاى پيشين نيز بوده است يا خير دو دسته روايت وجود دارد از برخى از روايت ها فهميده مى شود كه آرى شب قدر در امت هاى پيشين هم بوده است و برخى از دانشمندان ادعاى اجماع بر اين مطلب نيز كرده اند(6) چنانكه در روايتى از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى خوانيم : هر پيامبرى كه مى آمده شب قدرى داشته است.(7)

در روايت ديگرى به نقل از امام پنجم مى خوانيم:

7- امام باقرعليه السلام فرمود:

لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا

و لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ

وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ

مَنْ جَحَدَ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَه

لِأَنَّهُ لَا يَقُومُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ الْمُحَدَّثُونَ إِلَّا أَنْ تَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةٌ بِمَا يَأْتِيهِمْ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ مَعَ الْحُجَّةِ الَّتِي يَأْتِيهِمْ بِهَا جَبْرَئِيلُ عليه السلام.

قُلْتُ وَ الْمُحَدَّثُونَ أَيْضاً يَأْتِيهِمْ جَبْرَئِيلُ أَوْ غَيْرُهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ عليه السلام.

قَالَ أَمَّا الْأَنْبِيَاءُ وَ الرُّسُلُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ فَلَا شَكَ

وَ لَا بُدَّ لِمَنْ سِوَاهُمْ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ خُلِقَتْ فِيهِ الْأَرْضُ إِلَى آخِرِ فَنَاءِ الدُّنْيَا أَنْ تَكُونَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ حُجَّةٌ

يَنْزِلُ ذَلِكَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِلَى مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِه

وَ ايْمُ اللَّهِ لَقَدْ نَزَلَ الرُّوحُ وَ الْمَلَائِكَةُ بِالْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ عَلَى آدَمَ

وَ ايْمُ اللَّهِ مَا مَاتَ آدَمُ إِلَّا وَ لَهُ وَصِيٌّ وَ كُلُّ مَنْ بَعْدَ آدَمَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ قَدْ أَتَاهُ الْأَمْرُ فِيهَا وَ وَضَعَ لِوَصِيِّهِ مِنْ بَعْدِهِ

و ايْمُ اللَّهِ إِنْ كَانَ النَّبِيُّ لَيُؤْمَرُ فِيمَا يَأْتِيهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ مِنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص أَنْ أَوْصِ إِلَى فُلَان(8)

چنان كه ابوذر مى گويد به پيامبر عرضه داشتم: يا رسول اللَّه آيا شب قدر، شبى است كه در عهد انبياء هم امر بر آنان نازل مى شده؟ و چون از دنيا مى رفتند نزول امر در آن شب تعطيل شده است ؟ فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست.(9) با توجه به اين احاديث ثابت مى شود كه چنين شبى هميشه بوده و هست.

در برابر اين دسته از روايات از برخى از روايات فهميده مى شود كه شب قدر در زمان نزول قرآن و عصر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم بوده امّا در امت هاى پيشين و اديان گذشته نمى توان آن را اثبات كرد؛ زيرا در روايات متعددى وارد شده كه اين، از مواهب الهى بر امت اسلام است.

به عنوان نمونه در روايتى مى خوانيم: در محضر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم از مردى از بنى اسرائيل سخن به ميان آمد كه هزار ماه در راه خداوند جهاد كرده بود. پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم آرزو كرد اى كاش چنين مردانى در امتش وجود داشته باشد، از اين رو به درگاه الهى دست به دعا برداشت و از كوتاهى عمر مسلمانان و عبادت كم آن ها به درگاه الهى ناله كرد. خداوند منان براى دلجويى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: شب قدر از هزار ماه كه يكى از بنى اسرائيل جهاد كرده بود بهتر است و آن شب را براى تو و امتت بعد از تو قرار داده ام تا روز قيامت.(10)

برخى از مفسّران نيز اين نظريه را پذيرفته اند كه شب قدر در زمان نزول قرآن و عصر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم بوده امّا در امت هاى پيشين نمى توان آن را اثبات كرد.(11)

با توجه به روايات دسته اول و دوم شايد بتوان بين اين دو دسته روايت جمع كرد كه مقصود از روايات دسته اول اين است كه شب قدر در زمان پيامبران پيشين هم وجود داشته است، ولى از اين كه امت پيامبران پيشين از فضايل آن بهره اى داشته اند از آنها فهميده نمى شود ولى امت اسلام برابر روايت هاى دسته دوم از آن بهره مند هستند.

شبى بهتر از هزار ماه

همگى مى دانيم كه شب قدر از هزار ماه بهتر است چنانكه قرآن در اين باره مى فرمايد:ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مى دانى شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگار خود براى تقدير هر كارى نازل مى شوند. آن شب انباشته از سلامت، بركت و رحمت تا طلوع صبح است.(12)

آن چه در اين باره توجه به آن مهم است اين است كه معنى اين كه شب قدر از هزار ماه بهتر است چيست و اين كه چرا چنين است:

منظور از برترى اين شب از هزار ماه، اين است كه اِحيا و بيدار ماندن و به عبادت پرداختن در اين شب، از عبادت هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد(13) بهتر است. چنانكه در سوره دخان خداوند اين شب را مبارك خوانده و فرمود:

«انّا انزلناه فى ليلة مباركة».(14)

منظور از مبارك بودن اين شب است كه ظرفيت و گنجايش خير كثيرى داشته، چون بركت به معناى خير كثير است و قرآن خير كثيرى بود كه در آن شب نازل شده و رحمت واسعه اى بود كه دامنش همه خلق را گرفت در ادامه مى فرمايد:

«فيها يفرق كل امر حكيم».(15)

كه مقصود اين است در اين شب، امور و احكام و معارفى كه به صورت كلى و اجمالى بر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده بود، جزئيات آن به صورت تفصيلى بيان مى شود.(16) پس از توضيحى كه درباره شب قدر بيان شد، علت برترى و بهتر بودن شب قدر از هزار ماه نيز روشن شد زيرا برترى اين شب از هزار ماه، براى ارزش عبادت و احياى آن شب است، روايات فراوانى كه درباره فضيلت شب قدر و فضيلت عبادت در آن شب در كتاب هاى روايى شيعه و اهل سنت آمده است، اين معنا را تأييد مى كنند.

افزون بر اين، نزول قرآن، نزول بركات، رحمت الهى و فرشتگان بر امام زمان عليه السلام در آن شب، سبب مى شود تا از هزار ماه برتر باشد.(17)

شبى ناشناخته



با توجه به فضايل بسيار زيادى كه شب قدر دارد بسيارى از مردم مايلند شب قدر شب مشخصى باشد تا در همان شب به عبادت و راز و نياز بپردازند و مطمئن باشند اعمال آنها در شب قدر واقع شده است ولى شب قدر براى مسلمانان ناشناخته بوده و به طور مشخص تعيين نشده است، اين در حالى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم كه پيامبر رحمت براى بندگان خداست، از آن آگاه بود و قرآن در شب قدر بر آن حضرت نازل شده است.

حال سوال اين جاست كه چرا پيامبر و امامان آن را به صورت واضح و روشن براى مردم مشخص نكردند، پس در اين باره بررسى دو مطلب حائز اهميت است: الف) علم پيامبر و امامان به شب قدر. ب) علت روشن نكردن آن براى مردم.

شكّى نيست كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم و امامان معصوم عليهم السلام از اين كه شب قدر كدام شب است به طور كامل اطلاع داشته اند و دارند، به علت آن كه ملائكه و روح در آن شب بر آنان نازل مى شوند؛ به همين جهت، وقتى از امام باقر عليه السلام مى پرسند كه آيا شما مى دانيد شب قدر كدام شب است؟ مى فرمايد: چگونه نمى دانيم، در حالى كه در آن شب، فرشتگان در گرد ما دور مى زنند! در باره علت اختفاى اين شب براى ما بايد به چند نكته مهم توجه شود:

1. بسيارى اعتقاد دارند مخفى بودن شب قدر ميان شب هاى سال يا شب هاى ماه مبارك رمضان، براى آن است كه مردم به همه اين شب ها اهميت دهند، همان گونه كه خداوند رضاى خود را در ميان انواع طاعات پنهان كرده تا مردم به همه طاعات روى آورند و غضبش را در ميان گناهان پنهان كرده تا از همه بپرهيزند، دوستانش را ميان مردم مخفى كرده تا همه را احترام كنند، اجابت را ميان دعاها پنهان كرده تا مردم به همه دعاها روآورند و...

2. اگر اين شب مهم كه براى مردم فرصت مناسبى براى تجديد و اِعمال نظر در سرنوشت خود محسوب مى شود، يك شب معيّن و نزد شخص، شناخته شده بود، در صورتى كه شخص فراموش مى كرد در آن شب به عبادت و ياد خدا بپردازد و يا مشكلى برايش پيش مى آمد نمى توانست از آن شب استفاده كند، احساس خسارتى جبران ناپذير مى كرد، به گونه اى كه همه درها را به روى خود بسته مى ديد.

3. اگر شب قدر، شب مشخصى بود و مردم احياناً در آن شب، به منزلت آن شب بى اعتنا و غافل مى ماندند مانند آن كه اكنون نسبت به شب هايى مانند بيست و هفتم رمضان و شب هاى ديگر كه احتمال شب قدر در آن ها بيان شده است بى اعتنا و غافل هستند حرمت آن شب بزرگ در دل ها شكسته مى شد.

در پاسخ به اين سوال كه چرا از معصومان عليهم السلام مخفى نيست بايد گفت:

1. ملائك در شب قدر، به خدمت معصومان عليهم السلام مى رسند چنان كه در روايت گذشت به همين علت از آن آگاهى دارند.

2. آنان رهبران دينى امت هستند و اگر از شب قدر و احكام و كيفيت آن آگاه نباشند، چگونه مردم را به آن راهنمايى كنند؟

3. احتمال هايى كه در صورت ظاهر بودن شب قدر، براى ديگران وجود داشت، درباره آنان وجود ندارد، يعنى نه اهل فراموشى هستند تا اگر شب قدر معين بود، آنان فراموش كنند و سپس حسرت آن را بخورند و نه اهل كوتاهى و سهل انگارى هستند تا حرمت آن را نتوانند پاس بدارند.(18)

قدر و نزول كتابهاى آسمانى



شب قدر شبى است كه بنا بر بسيارى از روايات، كتابهاى آسمانى در آن نازل شده است، چنانكه خداوند مى فرمايد:

«شهر رمضان الذى أُنزل فيه القرءَان هدىً للناس و بيّنت من الهدى و الفرقان..».(19)

ماه رمضان (همان ماهى است) كه قرآن، براى راهنمايى مردم، و نشانه هاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل در آن نازل شده است....

اين آيه ثابت مى كند كه قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شده است اگر اين آيه در كنار آيه 3 و 4 سوره دخان قرار گيرد كه مى فرمايد:

«إنَّا أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَة مُّبَرَكَة إِنَّا كُنَّا مُنذِرِين فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْر حَكِيم»(20)

ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بوده ايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مى گردد.

ترديدى نمى ماند كه شب قدر در ماه مبارك رمضان وجود دارد، زيرا جمع ميان آيات قرآن، همين معنا را اقتضا مى كند، از يك سو مى فرمايد:

قرآن در ماه رمضان نازل شده است.(21)

و از سوى ديگر مى فرمايد: در شب قدر نازل گرديده است.(آيات سوره قدر)

نكته قابل توجه اين است كه: برابر نظر علامه طباطبايى و بسيارى ديگر از مفسران قرآن طى دو دوره بر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده يكى بصورت يكجا و دفعى كه تمام قرآن بصورت اجمالى بر قلب پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم نازل شد و آن در ماه مبارك رمضان بوده «شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان...».(22) و ديگرى نزول تدريجى و تفصيلى كه طى 23 سال آيات قرآن از ابتداء تا انتهاء در زمانها و مكانهاى مختلف بر پيامبر نازل شدند.(23)

در شب قدر، همه قرآن به صورت دفعى و اجمالى بر قلب پيامبر نازل شده است و سوره علق چنان كه معروف است در ابتداى بعثت پيامبراكرم صلى الله عليه وآله وسلم در 27 رجب نازل شده است

در روايات اسلامى آمده كه تمام كتاب هاى بزرگ آسمانى، مانند: "تورات"، "انجيل"، "زبور"، "صحف" و "قرآن" در اين ماه نازل شده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: "تورات" در ششم ماه مبارك رمضان، "انجيل" در دوازدهم، "زبور "در هيجدهم و "قرآن مجيد" در شب قدر نازل شده است.(24)

تفاوت افق ها و شب قدر



يكى ديگر از مسائلى كه بايد بدان توجه شود اين است كه: با توجه به اين كه از سوره "قدر" فهميده مى شود كه شب قدر يك شب است دو سوال پيش مى آيد:

الف) شب قدر گاهى در افق ها مختلف مى شود مثلاً در عربستان امشب ولى درايران فردا شب، شب قدر مشخص مى شود. اين تعارض را چگونه حل مى كنيم و بالاخره شبى كه ملائكه در آن نازل مى شوند امشب است يا فرداشب ؟

ب: وقتى در نيم كره شمالى، شب است در همان زمان، در نيم كره جنوبى، روز است، اگر كسى پس از درك شب قدر در نيم كره شمالى، با هواپيما به نيم كره جنوبى برود و شب قدر آن ها را نيز درك كند، در نتيجه دو شب قدر را درك كرده و اين با بيان سوره قدر منافات دارد؛ اين ناسازگارى را چگونه توجيه مى كنيد؟

به اين سوال چند پاسخ داده شده است. يكى اين كه: در روايات آمده است: شب قدر، همه 24 ساعت شبانه روز را در بر مى گيرد؛ امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

ليلة القدر فى كل سنة و يومها مثل ليلتها

در طول سال، يك شب قدر وجود دارد و روز آن [روز شب قدر ]مثل شب آن است.(25)

از اين رو، هنگامى كه به خاطر تفاوت افق در دو كشور دو شب متفاوت شب قدر اعلام مى شود همه افرادى كه در آن دو كشور هستند، شب قدر را درك مى كنند. همچنين هنگام مسافرت با هواپيما، و درك شب نيم كره ديگر، در واقع در امتداد روز همان شب نيم كره اول است، در نتيجه 24 ساعت از شب و روز قدر را درك كرده است؛ پس دو شب قدر نخواهد بود و با سوره قدر منافاتى ندارد.

نكته ديگر اين است كه بنا بر روايات، هر كس موظف است مطابق افق خودش اعمال عبادى خودش را انجام دهد، پس هر كس در هر مكانى كه باشد بايد برابر همان مكان اعمال شب قدر را انجام دهد.(26)

رابطه تقدير امور در شب قدر با اختيار انسان



سؤالى كه ممكن است به ذهن برخى خطور كند اين است كه: با توجّه به اينكه تمام مقدرات انسان ها تا يك سال در شب قدر مقدر مى شود آيا اين مطلب با اراده و اختيار انسان منافات ندارد ؟

در پاسخ بايد گفت:

1. تقدير امور در شب قدر از مسلمات است زيرا خداوند مى فرمايد:

إنَّا أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَة مُّبَرَكَة إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْر حَكِيم(27)

ما آن (قرآن) را در شبى فرخنده نازل كرديم (زيرا) كه ما هشدار دهنده بوديم * در آن شب هر امرى براساس حكمت )الهى ( تدبير و جدا مى گردد.

با توجّه به اين آيه و رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد روشن مى شود كه مقدرات انسان ها در شب قدر مشخص مى شود.(28)

2. اين امر با اختيار منافاتى ندارد زيرا:

الف) تقدير الهى كه بوسيله فرشتگان انجام مى شود بر طبق شايستگيها و لياقتهايى است كه شخص با اراده و اختيار خودش آن ها را كسب كرده است. يعنى براى هر كس آن را كه شايسته آن است و لياقت آن را دارد مقدر مى كنند و كسب شايستگى ها با اراده و اختيار ميسر است، پس اين خود انسان است كه زمينه هاى مقدرات را فراهم مى كند.(29)

ب) قضا و قدر الهى دو گونه است: 1. قضا و قدر حتمى؛ 2. قضا و قدر غير حتمى يا معلق كه اين قسم تغييرپذير است و انسان مى تواند با انجام كارهاى خير يا شر آن را تغيير دهد مثلاً صله رحم عمر را طولانى مى كند و قطع رحم باعث كوتاه شدن عمر مى شود يعنى ممكن است قضا و قدر الهى بر اين تعلق گرفته باشد كه شخصى تا سال آينده بميرد ولى اين شخص مى تواند با صله رحم يا صدقه بر عمر خودش بيفزايد و بر عكس. پس انسان مى تواند در بسيارى از موارد با اختيار خودش قضا و قدر را تغيير دهد.(30)

پاورقي



1) قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى، ج 5، ص 246دارالكتب الاسلامية.

2) لسان العرب، ابن منظور، ج 5، ص 74.

3) دخان، 43.

4) رك: مجمع البيان، طبرسى، ج 10، ص 405؛ الحدائق الناضرة - محقق بحرانى، ج 13، ص 448 و....

5) نمونه، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، ج 27، ص 188، دارالكتب الاسلاميه و براى آگاهى بيشتر ر ك: تفسير كبير، فخر رازى، ج 23، ذيل آيه 1 سوره قدر.

6) ملا محمد صالح مازندرانى، شرح اصول كافى، ج 5،ص 351.

7) طهارت روح، نماز و عبادت در آثار شهيد مطهرى، ص 165، ستاد اقامه نماز.

8) اصول كافى، ج 1، ص 250.

9) متن روايت چنين است:عن مالك بن مرثد عن ابيه قال قلت لابى ذرسألت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم: «عن ليلة القدر قال اناكنت اسأل عنها يعنى اشد الناس مسألة عنها فقلت يارسول اللَّه أخبرنى عن ليلة القدرافى رمضان يعنى اوفى غيره قال لابل فى شهر رمضان فقلت يا نبى اللَّه اتكون مع الانبياء ما كانوا فإذا قبضت الانبياء ورفعوا رفعت معهم أو هى إلى يوم القيامة قال لابل هى إلى يوم القيامة» سنن كبرى، بيهقى، ج 4، ص 307؛ تفسير برهان، علامه بحرانى، ج 5، ص 714، موسسه البعثه؛ الميزان، ج 20، ص 473.

10) نورالثقلين، عروسى هويزى، ج 5، ص 615، نشر علميه قم.

11) نمونه، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، ج 27، ص 190، نشر دارالكتب.

12) سوره قدر.

13) الفصول المهمة فى أصول الأئمة، حر عاملى، ج 1، ص 391؛ بحارالانوار، ج 25، ص 80 و ج 93، ص 380؛ ميزان الحكمة، محمدى رى شهرى، ج 3، ص 2508 و....

14) دخان، 2.

15) دخان، 4.

16) رك: تفسير الميزان، علامه طباطبايى، ج 20، ذيل آيات سوره قدر، ص 473-469.

17) الميزان، همان.

18) رك: نمونه، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، ج 27، ص 192180.

19) بقره، 185.

20) دخان، 43.

21) بقره، 185.

22) بقره، 185.

23) الميزان، علامه طباطبايى، ج 20، ص 330، نشر مؤسسه اعلمى.

24) وسايل الشيعه، حرّ عاملى، ج 10، ص 311، مؤسسه آل البيت عليهم السلام؛ مقنعة، شيخ المفيد، ص 309؛ اصول كافى، كلينى، ج 4، ص 157؛ من لايحضره الفقيه، الصدوق، ج 2، ص 159؛ بحارالانوار، ج 11، ص 59.

25) بحارالانوار، ج 95، ص 121، مؤسسة الوفاء.

26) توضيح بيشتر اين كه سطح زمين كروى است و يك نيمكره آن در تاريكى و نيمكره ديگرش در روشنايى قرار دارد؛ بنابراين، امكان ندارد در ساعت هاى معين و مشتركى در سراسر زمين شب باشد؛ بلكه براى اهالى هر نقطه اى بر حسب سال قمرى خودشان، فقط يك «شب قدر» وجود دارد.

اين مطلب كه اهالى هر نقطه، ايام و اوقات مقدس خود را بايد با افق خاص آن نقطه تعيين كنند، اختصاص به شب قدر نداشته؛ بلكه اعياد نيز در كشورهاى مختلف اسلامى با تفاوت افقى كه دارند، با افق خاص همان كشور تعيين مى شود.

بعضى از آيات و روايات نيز شاهد بر كروى بودن زمين هستند كه از جمله آنها عبارت است از: آيه شريف: «فلا أُقسم بربّ المشرق و المغرب» سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها. و آيات: اعراف، 137؛ صافات، 5؛ الرحمن، 17 منظور از مشارق و مغارب در اين آيات، نقاط مختلف كره زمين است كه هر نقطه نسبت به نقطه «مشرق» و نسبت به نقطه ديگر، مغرب است؛ بنابراين، تعداد مشرق ها و مغرب ها دليلى بر كروى بودن زمين است؛ زيرا اگر زمين مسطح و هموار باشد، براى جهان جز يك مشرق و يك مغرب وجود نخواهد داشت.

از جمله روايات، روايتى از امام صادق عليه السلام است كه به همسفر خود فرمودند: «وظيفه ما اين است كه، هر موقع آفتاب از افق ما ناپديد شد، نماز مغرب را بخوانيم، نبايد در انتظار غروب خورشيد از نقاط ديگر باشيم، و هرگاه فجر طلوع كرد، بر ماست كه نماز صبح را بخوانيم؛ اگرچه خورشيد در همان موقع بر نقاط ديگر طالع باشد؛ چنان كه بر مردم همان نقاط لازم است، نمازهاى خود را، طبق طلوع فجر و غروب آفتاب در افق خود انجام دهند».

27) دخان، 3 و 4.

28) رك: مجمع البيان، علامه طبرسى، ج 5، ص 61، نشر دار احياء التراث عربى.

29) نمونه، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، ج 27، ص 187، نشر دارالكتب.

30) رك، اصول كافى، كلينى، ج 2، ص 153، باب صلة الرحم، نشر دارالكتب.