بازگشت

فصلاول : موقعيت و جايگاه روزه


روزه در گذر تاريخ

روزه ، عبادت ديرينى است كه پيدايش آن را مى توان با حضور آدم (ع ) در زمين و پس از خروج وى از بهشت ، مقرون دانست .

مفسر معروف ، علامه طبرسى مى نويسد: روزه در ميان انبياء و امت آنان ، همواره از زمان آدم تا كنون مورد توجه بوده است . (7) اميرالمومنين (ع ) مى فرمايد: روزه ، عبادت قديمى است كه خدا هيچ امتى را از آن بر معاف نداشته است (8). قرآن مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما واجب شد همان گونه كه بر پيشينيان مقرر شده بود (9)، اين آيه نشان مى دهد كه روزه عبادت سابقه دار است .

امام باقر (ع ) فرمود: همواره در ماه رمضان ، روزه واجب بود و اين وجوب فقط براى انبياء مقرر و براى امت آنان در غير رمضان ، روزه واجب بوده ، ولى امت محمد (ص ) مورد لطف ويژه خدا واقع گشته از اين حيث در رديف انبيا قرار گرفتند. (10)

مردى از ابن عباس از چگونگى روزه انسانهاى برگزيده تاريخ ، سؤ ال كرد.

ابن عباس در پاسخ گفت : پيامبر اكرم (ص ) فرمود: برترين روزه ، روزه داشتن برادرم داود پيامبر است ، كه در طول سال هميشه يك روز را روزه مى داشت و يك روز را افطار مى كرد، سليمان نيز در هر ماه ، سه روز اول ماه و سه روز وسط و سه روز آخر آن را روزه دار بود، عيسى ، همواره روزه دار بود و مريم نيز هميشه دو روز را روزه و دو روز را افطار مى نمود.

پيامبر اسلام (ص ) نيز در هر ماه اول ، وسط و آخر آن را روزه مى گرفت و مى فرمود: اين هميشه روزه دارى است (11).

حضرت مريم وقتى كه عيسى را به دنيا آورد، به او گفتند: اى مريم ! مادرت كه آدم درستى بود، چطور شد كه شما بدون شوهر، فرزند آوردى ؟ (12)

مريم به فرزند خود اشاره كرد و گفت : تو بر پاكدامنى من گواه بده . عيسى (ع ) به امر خدا به زبان آمد و از پاكدامنى مادرش خبر داد. وقتى كه به مريم گفتند چرا خودت حرف نمى زنى و از بچه استمداد مى كنى ، پاسخ داد: من نذر كردم كه روزه دار باشم و با هيچ كس صحبت نكنم (13).

و بايد در امساك و سكوت حكيمانه باشم . (14) اين سخن نشان مى دهد كه در زمان مريم امساك و از سخن نيز مرسوم بوده است . و مى توان گفت : مريم نذر كرده بود كه روزه بدارد و در سكوت حكيمانه به سر ببرد.

گوستاولوبون وزير اسبق فرهنگ فرانسه در كتاب تاريخ تمدن اسلام و عرب بابى دارد به نام سنتهاى عرب ، مى نويسد: در ميان عرب ، پيش از اسلام سنت روزه دارى به چشم مى خورد. (15)

اين نويسنده مسيحى مذهب در فصل آداب و اخلاق اسلامى يادآور مى شود كه روزه نصارى 40 روز و روزه مسلمانان 30 روز است ، ولى بسى سخت است . در عين حال ، مسلمانان دلبستگى بيشترى نسبت به روزه دارند.

موسى كليم الله در مناجات خود راز برترى امت محمد (ص ) بر ساير امتها را جويا شد. ندار رسيد كه امت محمد (ص ) به خاطر ده خصلت ، از جمله روزه دارى در ماه مبارك رمضان ، بر امتهاى ديگر برترى دارند.

آرى ، امتهاى گذشته ، روزه مى داشتند، ولى در غير ماه مبارك رمضان و فقط انبياء در ماه مبارك رمضان روزه مى گرفتند، لكن خدا بر آحاد مسلمين تفضل كرد و آنان را در رديف انبياى پيشين قرار داد و روزه در ماه مبارك را براى آن منظور فرمود. (16)

موساى كليم در مناجات خود از درگاه الهى پرسيد: آيا كسى را همانند من گرامى داشته اى ؟ ندا رسيد: من بندگانى در آخر زمان دوران خاتميت دارم كه آنان را از طريق ماه رمضان گرامى داشتم . (17)

چرا در آيه ابلاغ وجوب روزه ، سخن از وجوب روزه در تاريخ گذشته به ميان آمده است ؟ (18) بايد به اين نكته روانشناختى توجه داشت كه اگر كار سخت و دشوار براى همگان مقرر گردد، تحمل آن براى افراد از حيث روانى قضيه دشوار نخواهد بود. مفسر معروف ، فخر رازى مى نويسد: چون روزه ، يك عبادت طاقت فرساست ، عموميت آن براى همگان ، مايه تقويت توان و مقاومت است . والشى ء الشاق اذا عم سهل تحمله (19)

تشريع روزه در اسلام

در سال دوم هجرت وجوب روزه به مسلمانان ابلاغ شد، گرچه مسلمانان مى دانستند كه روزه ، مورد توجه رسولخداست ؛ زيرا آن حضرت در برخى اوقات روزه مى داشت .

مرحوم طبرسى در تفسير مجمع البيان مى نويسد: دو چيز در صدر اسلام براى روزه داران واجب بود، كه بعدا خدا آنها را تخفيف داد و ناديده گرفت . اين دو عبارت اند از: اولا روزه داران پس از افطار، فقط تا وقتى كه به خواب نرفته بودند مجاز بودند غذا بخورند. اين حكم لغو شد؛ يعنى تخفيف داده شد. ثانيا؛ در صدر اسلام زناشويى ، در شب و روز ماه رمضان حرام بود، اين حكم نيز پس از چندى لغو گرديد و به روز ماه مبارك رمضان ، اختصاص يافت ، پس روزه در اسلام ، در سال دوم هجرت واجب شد و داراى ويژگيهاى فوق بود كه بعدا اين ويژگيهاى از سوى پروردگار متعال مورد تخفيف قرار گرفته و از مدار وجوب خارج شد (20)

زمخشرى در كشاف ، مطلب فوق را با اندكى اختلاف نقل مى كند، او در ذيل آيه احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسائكم (21) مى نويسد: در شب ماه رمضان پس از افطار، خوردن و آشاميدن و مباشرت با همسر جايز بود تا هنگامى كه نماز عشا خوانده نشده و يا آدمى به خواب نرفته باشد و پس از آن حرام بود... عمر بن خطاب شبى در ماه رمضان بعد از نماز عشا با همسر خود مواقعه نمود ولى پشيمان گشت و پريشان خاطر پيش رسول خدا به توبه و ندامت پرداخت كه چرا دستور خدا را ناديده گرفته ، پيامبر (ص ) به او فرمود: از تو انتظار چنين گناهى نبود. البته افراد ديگرى نيز همين گونه خطا را مرتكب گشته بودند... پس از آن آيه فوق نازل شد (22).

صاحب مجمع البيان در ذيل آيه 189 سوره بقره مى نويسد: در آغاز، روزه براى پيران و كسانى كه طاقت روزه دارى را ندارند مقرر بوده است كه بعدا نسخ گرديد. (23)

در كتاب تفسير الصافى ذيل آيه فمن كان منكم مريضا آمده است كه در امم پيشين ، بر خلاف امت اسلام روزه براى مسافران نيز مقرر بوده است .(24)

طبق دستور شارع مقدس نبايد در سفر روزه گرفت ؛ لذا پيامبر (ص ) فرموده اند: (25) انسان روزه دار در مسافرت ، مانند فرد غير روزه دار در محل اقامت خويش است ؛ يعنى اگر كسى ، بدون توجه به دستور شرع مقدس ، در سفر روزه بگيرد، چنان است كه در غير سفر، روزه خود را عمدا بخورد.

البته حساب افرادى كه بايد در سفر روزه بگيرند جداست ، از آن جمله است كسى كه سفر او سفر معصيت باشد و نيز افرادى مثل برخى از رانندگان و كسانى كه نذر كرده اند كه در سفر روزه باشند و يا قصد اقامت ده روز در سفر را دارند.

پرسش و پاسخ

1- روزه چيست ؟ روزه در لغت ، عبارت است از: امساك خوددارى و كف خود باز داشتن و خود نگهدارى و پرهيز كردن . ولى از ديدگاه دين روزه عبارت است از: امساك و خوددارى ويژه ، با كيفيت ويژه و در زمان ويژه از سوى كسى كه داراى حالت و صفت ويژه است . (26)

سيد مرتضى در تعريف روزه مى نويسد: روزه و خوددارى از غذا هنگامى شرعى است كه خوددارى از آنچه مايه ابطال روزه است ، انجام پذيرد. صوم جز امساك و ترك محرمات با نيت عبادت خدا نيست ، البته به صمت و سكوت نيز صوم مى گويند؛ لذا روزه از ديدگاه شرع ، امساك از طلوع فجر تا غروب آفتاب است .

ابن ادريس مى نويسد در روزه قصد قربت و تقرب به خدا لازم است . معنى قصد قربت آن است كه نيت كند روزه مى گيرد جهت تقرب به خدا.(27)

در كتاب معجم فروق اللغة آمده است : الصيام ، هو الكف عن المفطرات مع النية ... و الصوم هو الكف عن المفطرات (28)

واژه صيام آنجا بكار مى رود كه آدمى با نيت روزه از مبطلات آن پرهيز كند ولى كلمه صوم بيشتر جايى بكار مى رود كه آدمى از مبطلات خوددارى كند، گرچه نيت روزه نكرده باشد.

نتيجه : هر گونه خوددارى از غذا روزه نمى گويند، روزه آن نوع از خوددارى از مبطلات روزه است كه با نيت خاص عبادت انجام مى گيرد.

2- چرا روزه 30 روز است ؟ سؤ ال فوق را يكى از يهوديان مدينه در محضر پيامبر اسلام (ص ) مطرح كرد. آن حضرت فرمود: اثر غذايى كه آدم و حوا خوردند سى روز در آنها باقى مانده بود. البته قابل تذكر است كه سى روز بودن روزه بيشتر يك امر تعبدى است تا يك امر عملى و تحقيقى .

به آدم و حوا خطاب شده بود كه از آن شجره ممنوعه نخوريد كه اگر بخوريد، به نفس خود ظلم خواهيد كرد و خود را به زحمت افكنده و گرفتار دشواريها خواهيد نمود. در اينجا نهى تنزيهى است نه تحريمى غذايى كه آن ها خوردند سى روز طول كشيد تا اثر آن از جسم و جانشان بيرون رود.(29)

3- آدم و حوا در بهشت ، آن غذا را خوردند، ما كه آن را نخورديم ، چرا ما بايد سى روز را روزه دار باشيم ؟ اولا: فلسفه احكام و راز بسيارى از اوامر و نواهى الهى را عقل ما نمى تواند كشف كند؛ عقل ناقص بشرى توان درك راز آنچه را كه عقل كل تصميم مى گيرد و تصويب مى كند، ندارد. چه بسا، آدمى از راه روزه به مدارج و كمالاتى دست مى يابد كه از ساير طرق ميسر نمى باشد. ثانيا؛ به طور كلى دنيا، دنياى تاءثير و تاءثر است ؛ ما همه نتيجه زندگى و اثر وجودى پدر و مادر و اجداد خود هستيم . در حديث آمده است كه : اثر غذا در نوه ها و ذريه هاى آدمى پديدار مى شود (30)

امام صادق (ع ) فرمود: شير زن اهل فحشا را به فرزند خود ندهيد و اگر دخترى ، از راه نامشروع به دنيا آورد و هنگامى كه قدم به دوران شير دهى نهاد، شير آن دختر را نيز به فرزندان خود ندهيد. (31)

در جلسه ماءمون در مرو، در حضور امام هشتم (ع ) و همه انديشمندان اسلامى ، وقتى سخن از بزرگترين گناه كبيره به ميان آمد، انديشمندان طراز اول حاضر در جلسه گفتند: قتل از همه گناهان سنگين تر است ؛ زيرا خدا در قرآن فرمود. امام هشتم (ع ) كه در آن جلسه حضور داشت ، فرمود: به نظر من خطرناكترين و سنگين ترين گناه زنا است ؛ زير شخص قاتل يك نفر را مى كشد، ولى آدم زناكار نسلى را تا قيامت تخريب و فاسد مى كند (32). پاسخ امام (ع ) در آن مجلس به قدرى مورد پذيرش حضار واقع شد كه راوى مى گويد: دانشمندى در جلسه نماند جز آن كه به رسم قدر دانى از پاسخ آن حضرت ، دست او را بوسيد.

نمى توان گفت كه غذاى آدم و حوا غذاى حرام بود، لكن مى توان گفت كه خداوند متعال انسان ها را مورد امتحان قرار داده و تكاليف سنگينى را مقرر مى دارد تا او را از اين طريق به كمالات برتر برساند.

4- تعزير روزه خواران چيست ؟ روزه خوارى بر دو گونه است : روزه خوارى مجاز كه براى بيماران و مسافران و... مطرح است و روزه خوارى غير مجاز كه به عنوان عصيان و تمرد در پيشگاه خدا صورت مى گيرد كه اين گونه آدمها را حاكم شرع ، طبق صلاحديد خود مى تواند مورد تعزير قرار دهد. در برخى از احاديث بيست شلاق و در بعضى ديگر بيست و پنج بچشم مى خورد و اين تعزير غير از كفاره اى است كه براى روزه خوار غير مجاز مقرر شده است . بنابراين به عنوان تعزير، مى توان كسانى را كه در ماه رمضان حرمت شكنى مى كنند شلاق زد.

5- در احاديث و قرآن اثرات روحى و جسمى فراوانى براى روزه ذكر شده ، در حالى كه در زندگى روزمره بعضى از روزه داران ، ديده نمى شود، راز آن چيست ؟ انسانها در رابطه با روزه چند گروه اند:

- دسته اى روزه را سد راه آزاديهاى نفسانى خود مى دانند، لكن چون يك دستور آسمانى است به اكراه بدان تن مى دهند ولى در درون ، بدان رضايت كامل نداشته و همواره در پى بهانه اى جهت فرار از روزه اند.

- دسته اى هم به روزه توجه دارند و هم بدان مى پردازند و از اينكه از طريق روزه به ضيافت الهى فرا خوانده شده اند، شاد و مسرورند. اين گروه خود شامل دسته اند:

گروهى مبطلات متعارف روزه را رعايت مى كنند. (روزه عام )

گروهى علاوه بر روزه دهان ، كل اعضاى بدن آنان روزه دار است . (روزه خاص )

گروهى نه تنها همه اعضا و جوارح ظاهرى آنها روزه دار است ، بلكه دل و جان آنان نيز روزه دار است . روزه خاص الخاص اينان در همه احوال به خدا مى انديشند و غير را در عرصه دل راه نمى دهند.

آنچه در باب فوائد و آثار حياتبخش روزه در احاديث و قرآن آمده است ، غالبا مربوط به روزه خاص الخاص است ، و اين نوع روزه است كه فرد و جامعه را مى سازد و انسانها را تربيت مى كند. به طور مثال ، پزشك به بيمار مى گويد: اگر فلان دارو را مصرف كنى ، شفا مى يابى . بيمار مى گويد: من آن را مصرف كردم ، ولى درمان نشدم . پزشك مى گويد: صرفا دوا خوردن راه چاره نيست ، بايد در كنار آن ، پرهيز را هم از نظر دور نمى داشتى و از بعضى از غذاها كه دارو را خنثى مى كنند دورى مى جستى . شخص روزه دار نيز علاوه بر اجتناب از خوردن و آشاميدن و ديگر مبطلات روزه ، بايد از آنچه مانع كمال اثر روزه مى شود پرهيز و دورى كند.

خلاصه اين كه ، روزه كامل را بايد در پيشگاه خالق متعال عرضه داشت و سپس ، در انتظار پاداش گرانسنگ از سوى خدا بود و اثرات حيات بخش در نفس و زندگى روزه دار گرديد، ولى آنجا كه روزه مطابق خواست الهى ، صورت نگيرد، پاداش لازم و شايسته و تاءثير كامل و بايسته را نيز ندارد.

6- چرا اين ماه را رمضان خوانده اند؟ اول اينكه ، امام صادق (ع ) فرمود: در سخن گفتن ، دقت و نگوييد رمضان آمد و رفت و...؛ زيرا رمضان نامى از نامهاى خداست . بايد بگوييد، شهر رمضان . اميرالمومنين (ع ) نيز فرمود: بگوييد شهر رمضان ، شما نمى دانيد كه رمضان چيست ؟ (33).

دوم اينكه رمضان ، از ماده رمض به معناى شدت گرماست ؛ گرمايى كه چيزى را آب كند. اين ماه چون از عوامل غفران و از اسباب نابود كردن گناهان ، است آن را رمضان لقب داده اند.

7- چرا در ماه رمضان ، شياطين را در حال سلطه بر بعضى انسان ها مى بينم ؟ پاسخى كه براى پرسش پنجم داده شد جواب مناسب را به دست مى دهد يعنى روزه خدا پسند و كامل اثر فرار دهندگى دارد و شياطين را ماءيوس مى كند و آنها را مى بندد نه روزه شيطان پسند بعضى از افراد را شيطان آنچنان مورد تاءثير خود قرار داده است كه اگر يك ماه به سراغ او نيايد او همچنان در خط او عمل مى كند و مهمتر آنكه در دوران حكومت موعود اسلام كه شياطين و فرزندانش به قتل رسيده اند، باز هم نافرمانيها كم و بيش وجود دارد؛ زيرا هواهاى نفسانى حضور دارند، در ماه مبارك رمضان نيز مى تواند مساءله از اين قرار باشد.

امام خمينى (قدس سره ) مى فرمايد: طورى نباشيد كه پيش از فرا رسيدن شهر رمضان همانند ساعت به دست شيطان كوك شده باشيد. در اين يك ماه كه شياطين در زنجيراند. شما به طور خودكار به معاصى و اعمال خلاف دستورات اسلام مشغول گرديد. گاهى انسان عاصى و گرفتار بر اثر دورى از حق و كثرت معصيت آنچنان در تاريكى و نادانى فرو مى رود كه ديگر نيازى به وسوسه شيطانى ندارد، خود به رنگ شيطان در مى آيد صبغة الله مقابل صبغه شيطان است . (34)

جلوه هاى اهميت روزه

اهتمام به مساءله قضاى روزه و كفاره و انواع آنان ، به ويژه كفاره جمع ، به نوبه خود، اهميت روزه را بازگو مى كند. ولى برخى از جلوه هاى اهميت روزه عبارت اند از:

1. ريان درب ورودى مخصوص روزه دار

يكى از درهاى بهشت به نام ريان است و به روزه داران اختصاص دارد. هر در بهشت نامى دارد؛ مثلا: يكى از درهاى بهشت به نام مجاهدان در راه خداست و تنها جهادكنندگان در راه خدا از آن در وارد بهشت مى شوند. يكى ديگر از درهاى بهشت درى است كه انسانهاى روزه دار و صائمان از آن در، وارد بهشت مى شوند.

پيامبر اكرم (ص ) فرمود: در بهشت درى هست بنام ريان ، داخل نمى شوند به بهشت از آن در، مگر روزه داران (35).

اين مساءله نشان دهنده اهميت فوق العاده روزه است . در حديثى ديگر آمده است ؛ پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: در بهشت درى است كه ريان نام دارد. در روز قيامت روزه داران از آن در، داخل بهشت مى گردند. كسى جز آنان حق ورود از آن در را ندارد، در آنجا گفته مى شود، كجايند روزه داران ؟ پس داخل شوند از آن در، وقتى كه نفر آخرى ، غير روزه دار بخواهد داخل شود، آن در بسته مى شود و كسى ديگر نمى تواند از آن داخل شود (36)

2. خواب روزه دار

خواب انسان روزه دار، عبادت محسوب مى شود؛ يعنى هنگامى كه روزه دار در خواب است ، طبق روال طبيعى نبايد در حال عبادت به حساب بيايد و به عنوان عابد محسوب شود، ولى روزه آن قدر در پيشگاه خدا مهم است كه حتى خواب آدم روزه دار عبادت به حساب مى آيد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود: خواب آدم روزه دار عبادت است و تنفس او ثواب تسبيح دارد (37). همچنين پيامبر اكرم (ص ) فرمود: انسان روزه دار در حال عبادت است گر چه خواب باشد، در صورتى كه اهل غيبت نباشد و مسلمانى را غيبت نكند (38)، اين شرط كوچك خيلى مهم است .

رسول خدا (ص ) در خطبه آخر ماه شعبان فرمود: و هو شهر دعيتم فيه الى ضيافة الله و جعلتم فيه من اءهل كرامة الله اءنفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول و دعائكم فيه مستجاب فاسئلوا الله ربكم بيناة صادقة و قلوب طاهرة اءن يوفقكم لصيامه و تلاوة كتابه فان الشقى من حرم غفر ان الله فى هذا الشهر .

امام صادق (ع ) مى فرمايد: از وصاياى پيامبر (ع ) و به على (ع ) اين است : يا على ! سه چيز در دنيا براى مؤ من مايه خوشحالى و سرور است ؛ ملاقات برادران ايمانى و افطار روزه و بيدار شدن براى نماز شب .

همچنين پيامبر اكرم (ص ) فرمود: كسى كه در ماه رمضان روزه دار باشد و تمايلات جنسى و زبانش را از گناه و خود را از مردم آزارى باز دارد، خدا گناهان او را مى بخشايد و از جهنم آزاد مى سازد و در بهشت جايش مى دهد، شفاعت او را در حق اهل توحيد گر چه داراى گناهان فراوانى باشند، مى پذيرد. (39)

3. اهتمام اولياء الله به روزه

اهتمام و توجه اوليا و ائمه معصومين (ع ) براى روزه ، بيانگر مقام رفيع آن و درجه اهميت روزه ، مى باشد، در برخى از احاديث ذكر شده كه نيم از عمر پيامبر به روزه دارى گذشت .

اين مساءله ، اهميت روزه را مى فهماند. داود پيامبر، پدر سليمان همواره روزه داشت . وقتى كه عيسى مسيح به دنيا آمد، مريم در پاسخ كسانى كه اعتراض كردند و گفتند: يا مريم ! مادرت كه آدم درستى بود پس چگونه شد كه شما شوهر نرفته پسر به دنيا آوردى ، گفت : من روزه دار هستم .

4. روزه پاره وقت

يكى از جلوه هاى اهميت روزه در مكتب اسلام ، آن است كه در اسلام حتى به عنوان پاره وقت هم مى توان نيت روزه كرد.

امام صادق (ع ) فرمود: امير المومنين (ع ) هر گاه وارد منزل مى شد، مى فرمود: آيا غذا وجود دارد، اگر نيست من روزه مى گيرم ، در ادامه حديث آمده است اگر غذايى فراهم بود، مى آوردند در غير اين صورت امام روزه مى داشت . (40)

بعضى از صاحب نظران مى گويند اين حديث شايد مربوط به روزى باشد كه حضرت ، سحرى خورده يا اصلا آن روز غذا نخورده بود، لذا قصد روزه مستحبى مى كرد.

ولى به نظر من تعبير به كان اميرالمومنين ؛ يعنى سيره اميرالمومنين اين بود كه هر وقت به منزل مى آمد، مى فرمود: اگر غذا مهياست ، بياوريد وگرنه نيت روزه مى كنم ، چه بسا اين حضور بعداز ظهر بود يا قبل از ظهر، قبلا غذا خورده يا چيزى نخورده بود. حديث مطلق است ، عموميت دارد و فراگير است و در واقع به آدمى مى گويد: اگر يك ساعت هم به خاطر خدا غذا نخوردى ، ثواب روزه پاره وقت را خدا به تو عنايت مى كند؛ اين مساءله اهميت روزه را در نگرش اسلامى و در تفكر اهل بيت بازگو مى كند.

5. تضاعف پاداش ها

روزه باعث زياد شدن پاداش ساير اعمال نيك در اين ماه است . تضاعف ثواب بدين معناست كه اگر در حال روزه دارى يك عمل را در ماه مبارك رمضان انجام بدهى ، همان عمل را اگر در غير ماه مبارك رمضان هم انجام دهى ، پاداش ثواب آن دو عمل يكسان نيست . اين مساءله اهميت روزه دارى را مى رساند.

در احاديث آمده كه هر كس در ماه مبارك رمضان يك آيه از قرآن را تلاوت كند، برابر با يك ختم قرآن در غير ماه مبارك رمضان است . شما اگر در غير ماه مبارك رمضان يك ختم قرآن كنى چقدر ثواب دارد؟ در ماه رمضان با دهان روزه يك آيه را بخوانى ، به همان اندازه ، پاداش الهى دريافت مى دارى .

گر چه ، عمل صالح ، اگر طبق ديدگاه اسلام انجام پذيرد، تضاعف پاداش را حتى در غير ماه رمضان نيز در پى دارد، ولى همان اعمال حسنه ، در ماه رمضان حساب ديگرى خواهد داشت .

راوى مى گويد از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمود: (41) هنگامى كه مؤ من عمل خويش را نيكو انجام داد، خدا اعمال او را مضاعف مى گرداند و هر عمل نيكى را هفتصد برابر اجر و ثواب مرحمت مى فرمايد، و اين قول خداوند در قرآن است كه مى فرمايد: و خدا براى كسى كه بخواهد، اضافه تر و بيشتر از هفتصد برابر مى گرداند. پس اعمالتان را كه براى رسيدن به پاداش الهى انجام مى دهيد، نيكو به جاى آوريد.

عرض كردم چگونه اعمالمان را نيكو انجام دهيم ؟ امام فرمود: هر گاه نماز به جاى آوردى ركوع كن و سجده آن را درست انجام بده . هر وقت روزه گرفتى ، از تمام آنچه روزه را باطل مى كند، دورى كن . هر گاه حج و عمره به جاى آوردى ، از تمام آنچه در حال حج و عمره حرام است ، اجتناب كن . آنگاه امام (ع ) فرمود: هر عملى كه انجام مى دهى ، بايد نيكو و به دور از گناه و حرام باشد.

6. تجمع روزه داران

مسجد نشينى و روى آوردن به جماعت و انجام مراسم مختلف جمعى جهت انجام مناسك روزه ، در ماه مبارك رمضان از رونق خاصى برخوردار است و اين نوع از تجمع در اين ماه در پيشگاه خدا ارزش خاصى دارد.

امام باقر (ع ) همواره مى فرمود: جمعه هاى ماه رمضان را برترى و فضيلتى در پيشگاه خداست كه جمعه هاى غير ماه مبارك رمضان آن را دارا نيستند. همان گونه كه خود ماه مبارك بر ساير ماه ها برترى دارد (42)

اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه جلسات و تجمعات ماه رمضان هنگامى ارزش دارد كه جوانان را جذب خود كنند و زمينه هاى عرفانى را در آنان شكوفا سازد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود: در محافل خود، جوانان را راه دهيد، حديث و فرهنگ اسلامى را به آنان بياموزيد؛ زيرا اينان صاحبان جوامع و مجالس آينده شمايند. (43)

7. روزه در كشتى نوح (ع )

وقتى نوح پيامبر، ياران را سوار كشتى كرد و كشتى روى آب قرار گرفت ، دستور داد تا همگان روزه دار باشند، با اينكه ماه رجب بود و او مى توانست دستور دهد تا همه نماز بخوانند، همه دعا بخوانند، همه به كارى مشغول شوند، ولى دستور داد تا روزه بدارند. (44) اين مساءله به نوبه خود اهميت روزه را به تصوير مى كشد.

8. فرشتگان حافظ و دعا كننده به روزه داران

برخى از فرشتگان از سوى پروردگار حكيم ، ماءموريت دارند تا در حق روزه داران دعا كنند. امام هشتم (ع ) فرمود: خدا ملائكه هايى بى شمار را برگماشت تا روزه داران را حراست نمايند و در حق مردان و زنان روزه دار دعا كنند (45).

پيامبر اكرم (ص ) فرمود: جبرئيل از قول پروردگار متعال به من گفت : فرشتگانى را كه براى دعا برگماشتم ، دعايشان را مستجاب خواهم كرد.

9. سپر از آتش

روزه ، ويژگى خاصى دارد؛ روزه مى تواند آدمى را از آزار آتش جهنم در امان نگه دارد؛ چنانكه رسول خدا (ص ) فرمودند: روزه سپرى است كه روزه دار را از آتش جهنم محافظت مى كند. امام على (ع ) چنين مى فرمايد: بر شما باد به روزه ماه رمضان ، زيرا روزه اين ماه سپرى است ، نگه دارنده از آتش جهنم (و يا قلعه ايست محكم كه انسان را از تمامى خطرات حفاظت مى نمايد) (46). پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: يكى از آثار و ويژگى هاى خاص روزه آن است كه روزه دار را در برابر آتش سوزان جهنم حفظ مى نمايد. راز اصلى سپر بودن روزه را بايد در تاءثير گذارى آن در نفس روزه دار جست ؛ زيرا آن تاءثير است كه باعث حراست آدمى مى شود.

فخر رازى در تفسير لعلكم تتقون مى نويسد: از آيه فوق به دست مى آيد كه روزه ، تقوا را در آدمى تقويت مى كند. در حديث آمده است : ان الصوم يورث التقوى لما فيه من انكسار الشهوة و انقماح الهوى فانه يردع عن الاءشرار و البطر و الفواحش و لذات الدنيا و رياستها و ذالك لاءن الصوم يكسر البطن و الفرج لاءن ما يمنع النفس عن المعاصى لابد و ان يكون واجبا . (47)

آرى : كسى كه روزه مى گيرد و در برابر شهوتها ايستادگى مى كند، در برابر ساير اميال مقاومت خواهد كرد. در نتيجه اراده او در برابر خواسته هاى ناپسند نفس تقويت مى شود. اين تاءثير است كه وى را از آتش جهنم حفظ مى كند. اين عبادت آنان را در شمار تقوا پيشگان قرار مى دهد.

10. سيماى روزه در محشر

تجسم اعمال ، در قيامت به بهترين وجهى در پيش است و روزه در قيامت با زيباترين صورت مجسم مى گردد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ماه مبارك در روز قيامت به نيكوترين شكل محشور مى شود.

ندا مى رسد: مردم ، آيا اين را مى شناسيد؟ اين ماه مبارك رمضان است . چه بسيارند كسانى كه با گرامى داشتن آن به سعادت رسيدند و چه بسيارند آنانكه به خاطر بى حرمتى بدان به شقاوت كشانده شدند. مؤ منان از او، حله هاى بهشتى مى گيرند و تعداد گرفتن حله ها به قدر احترام روزه است . (48)

11. موت روزه دار

اگر كسى در حال روزه بميرد، احترام ويژه اى در پيشگاه خدا دارد، پيامبر اكرم (ص ) فرمود: كسى كه در حال روزه از دنيا برود تا قيامت نام او به عنوان روزه دار ثبت مى گردد. (49)

برخى از ويژگى هاى روزه مستحبى

روزه ، اعم از واجب و مستحب ، در شروط اصلى از حيث مبطلات و... مشترك اند ولى هر كدام ويژگى هايى دارند كه در ديگرى به چشم نمى خورد، از جمله :

1. روزه مستحبى را به جهت اجابت درخواست و دعوت برادر ايمانى مى توان افطار كرد و پاداش روزه دارى ، به گونه اى مضاعف از سوى خدا اعطا مى گردد. (50)

2. روزه مستحبى ، در بسيارى از موارد نيازمند به اجازه ديگران است ، از جمله :

الف - روزه مستحبى همسر، نيازمند به اذان شوهر است .

ب - روزه مستحبى عبد، نيازمند به اذان مولا است .

ج - روزه مستحبى مهمان ، نيازمند به اجازه صاحب خانه است .

د - روزه مستحبى فرزند، نيازمند به اجازه والدين است .

فلسفه وجوب روزه

عقل بشر توان درك فلسفه احكام عقل برتر عقل كل را ندارد. آيا عقل كمتر مى تواند در رديف عقل برتر قرار گيرد؟ بدون ترديد پاسخ اين سئوال منفى است . بر همين اساس ، عقل كمتر نبايد از خود انتظار داشته باشد تا راز و رمز و فلسفه تصميم گيرى هاى عقل برتر را درك كند. طبق اين اصل در باب فلسفه روزه ، بايد بگوييم : فلسفه اصلى وجوب روزه را نمى دانيم ، لكن احتمال دارد كه خداوند مهربان روزه را به خاطر آثار مثبت و فوائد ارزنده آن بر بندگان خود واجب كرده است . در ذيل به بعضى از مهمترين فوائد روزه اشاره مى شود:

1. تقويت تقوا

تقوا به معناى وقايه از ماده وقى است . مصدر آن مى شود وقوى ، واو را جهت رعايت زيبايى هاى تلفظى ، به تاء تبديل كردند و معنى آن در لغت اين است . كسى كه از سرزمين پر از خار و خاشاك به گونه محتاطانه عبور مى كند تا دامن او به جايى گير نكند و در اصطلاح دين تقوى آنجا اطلاق مى شود كه آدمى به گونه اى زندگى كند تا دامن او به خار و خاشاك گناه آلوده نگردد.

فخر رازى در تفسير وقاية مى گويد: الوقاية فرط الصيانة (51) پرهيزگارى و احتياط كاريهاى هشيارانه بر اساس ايمان به خدا را تقوا گويند.

اولين فلسفه روزه ، مساءله ايجاد و تقويت روحيه تقوا گرايى و پرهيزگارى است . در نگرش اسلامى تقوا از اهميت ويژه اى برخوردار است .

الف ) ملاك پذيرفته شدن عبادات و اعمال حسنه ما در پيشگاه خدا تقوا است . چنانكه در قرآن مى خوانيم : انما يتقبل الله من المتقين (52).

امام صادق (ع ) فرمود: مردم از مردى ، بسيار تمجيد و تعريف مى كردند. متمايل شدم تا وى را ديدار كنم و گوشه اى از كردار او را زير نظر بگيرم . او را در بازار ديدم و به گونه اى ناشناس ، وى را تعقيب كردم ، او در كنار نانوايى دو قرص نان گرفت ، بدون آنكه صاحب آن را در جريان قرار دهد و نيز در كنار مغازه انار فروشى دو انار بدون اجازه مغازه دار برداشت و آنها را به فقير داد، پيش رفتم و احوال پرسيدم و از نان و انار توضيح خواستم ، گفت : دزديدم ولى نه براى خود، بلكه براى اين فقير. گفتم : تو كيستى ؟ گفت : مردى از امت محمد. گفت : تو كيستى ؟ گفتم : اهل مدينه از بيت پيامبر (ص ). گفت : جعفر بن محمد تويى ؟ گفتم : آرى . گفت : چگونه به كارم اعتراض دارى ! تو از خاندان علم و دانايى مى باشى ، بايد توجه مى كردى كه خداى سيئه را يك كيفر و حسنه را ده پاداش مى دهد. چهار عدد دزدى يعنى چهار سيئه كم گردد سى و شش حسنه باقى مى ماند. گفتم : اى بنده خدا همان قرآنى كه مى فرمايد: يك حسنه ، ده پاداش ، مى فرمايد: فقط عمل صالح تقوا پيشگان را مى پذيرد.

ب ) معيار برترى انسان ها بر يكديگر تقواست . ان اءكرمكم عندالله اءتقيكم . (53)

ج ) ملاك انتخاب يار، دوست ، همسر، همكار، پيشنماز، مدير مسؤ ول و... در جامعه اسلامى تقواست . لا فضل ... الا بالتقوى .

د)تقوا سر سلسله كمالات است . عوامل تقويت كننده تقوا عبارت اند از:

1. به گفته امام صادق (ع ): تقوا آب حياتبخشى است كه از چشمه سار حكمت و آگاهى راستين ، فوران مى كند (54).

2. روزه به نوبه خود يكى از اسباب تقويت كننده تقواست ، قرآن مى فرمايد: لعلكم تتقون (55)، روزه براى شما مقرر گرديد تا به تقوا دست يابيد. پيامبر (ص ) به جوانان توصيه مى كرد: اگر نمى توانيد اقدام به ازدواج كنيد... به روزه روى آوريد كه عامل تضعيف سلطه شهوت و مايه تقويت تقواى درونى شماست (56).

يكى از رازهاى اينكه تقوا در پرتو روزه تقويت مى شود، آن است كه روزه روحيه خداگرايى و گرايش به مسائل عرفانى و معنوى در انسان را تحكيم مى بخشد.

در تفسير ابوالفتوح رازى ذيل تفسير يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون (57)، آمده است روزه ، همراه با گرسنگى است و در پرتو گرسنگى ، رجوع به سوى خدا صورت مى پذيرد. به قول سعدى :

اندرون از طعام خالى دار

تا در او نور معرفت بينى .

هم چنين در نكوهش شكم پرستى مى فرمايد: شكم بنده ، كمتر پرستد خداى .

3. شهوت يكى از اسباب تمايل انسان به گناه پديد آمدن بى تقوايى در اوست . مفسر معروف علامه فيض كاشانى ذيل آيه لعلكم تتقون مى نويسد: و ان الصيام يكسر الشهوة التى هى معظم اءسبابها. پشتوانه اين سخن ، كلام امام صادق (ع ) است كه فرمود: روزه ، قواى شهوانى حيوانى را تضعيف مى كند (58).

علماى علم اخلاق ، در باب انسان شناسى ، بر اين نكته ، تاءكيد دارند كه در انسان سه قوه و نيروى اساسى وجود دارد كه اگر در حد اعتدال ؛ يعنى در پرتو هدايت و سيطره عقل و ايمان ، قرار گيرند، منشاء پيدايش فضائل خواهند شد، ولى اگر به افراط و يا به تفريط كشانده شوند، منشاء رذائل اخلاقى خواهند گشت و آن سه قوه اساسى عبارت اند از: 1.قوه شهوت 2.قوه غضب 3. قوه فكر. (59)

حالت اعتدال در شهوت را عفت گويند و رعايت اعتدال در قوه غضبى موجب پديد آمدن صفت شجاعت در انسان مى شود. در نهايت حكمت ثمره اعتدال در قوه فكر است . با تعامل و تاءثير متقابل ميان اين سه صفت ارزنده ، صفت چهارمى به نام عدالت پديد مى آيد. روزه از جمله عواملى است كه همه صفات فوق را در انسان تقويت و شكوفا مى كند.

اعجاز ازدواج

روزه و ازدواج از بهترين عوامل تقويت تقوى و پارسايى آدمى مى باشند. ترديدى نيست كه ازدواج همانند روزه يكى از عوامل مؤ ثر در دو عرصه تضعيف سلطه هواى نفس و تقويت زمينه پارسايى آدمى است . به همين جهت در اسلام مورد توجه اءكيد و مورد اهميت ويژه قرار گرفته است .(60)

در باب ازدواج ، همواره ، سخن از كفو است و در باب حقيقت كفو سخنان مختلفى در دست است از جمله : امام صادق فرمود: (61) كفو، آن است كه مثلا، داماد پاكدامن بوده و توانايى مديريت و تكفل زندگى خانوادگى را دارا باشد.

هشدار كانت

كانت مى نويسد: در سنين 14-13 سالگى ، احساس جنسى در جوانان بيدار مى شود و جوان بايد بداند كه استمناء مغاير با طبيعت آدمى است . اينگونه شهوت رانى ، جسم را ضعيف مى كند، سبب پيرى زود رس مى شود. قوه توليد مثل را در آدمى تباه مى سازد و قدرت جسمانى آدمى را از بين مى برد و البته عواقب شوم اخلاقى آن خطرناك تر است . (62)

او بايد توجه داشته باشد كه در صورت فراهم نبودن زمينه لازم ازدواج از طريق اشتغال ، سرگرمى ، كاهش مدت استراحت و كاهش زمان توقف در رختخواب مى تواند او را از چنگال قواى جنسى شهوى آزاد كند و نيز بايد اين گونه انديشه ها را از خود دور سازد.

2. تقويت صبر و پايدارى

قرآن با بيان آسمانى : يا ايها الذين آمنوا اءستعينوا بالصبر و الصلاة ، مؤ منان را به صبر و پايدارى توصيه مى كند.

به نظر مفسران ، مراد از صبر در قرآن مؤ منين را به آن دعوت كرده است ، روزه است . (63) البته اين نامگذارى بدون تناسب نيست و مى توان فلسفه روزه را تقويت صبر و شكيبايى روحى آدمى دانست . يكى از عوامل شكست آدمى در برابر دشواريها و مشكلات زندگى ، اضطرابها و نگرانيها و دلهره هاست . در برابر اين گونه عوامل كه ناراحتى روحى و درونى در پى دارد، مقاومت روحى شديد لازم است و اين مقاومت تنها در پرتو نماز و روزه حاصل مى شود. پيامبر اكرم (ص ) هر گاه دچار عوامل اندوه آور و محزون كننده مى شد، به نماز مى ايستاد و يا روزه مى گرفت .

امام صادق (ع ) در يكى از رهنمودهايش مى فرمايد: روزه اضطرابهاى درونى و تاريكيهاى دل را از بين مى برد (64).

هنگامى كه نوح پيامبر، ياران خود را بر كشتى سوار كرد در ماه رجب دستور داد تا روزه بدارند، (65) زيرا روزه روح آدمى را تقويت كرده ، صبر و ثبات را در انسان پديد مى آورد و هر گونه اضطراب روحى را برطرف مى كند. قابل ذكر است كه صبر از ديدگاه مكتب اسلام عبارت است از: تحمل حكيمانه . بر اين اساس رهبران الهى اسلام فرمودند صبر بر سه گونه است : 1. صبر در مصيبت ؛ 2. صبر در طاعت و عبادت ؛ 3. صبر در معصيت

مهمترين عوامل تقويت كننده صبر عبارت اند از: 1. روزه دارى ؛ 2. آگاهى از نتايج شيرين آن ؛ 3. توجه به سرانجام ناگوار بى صبرى ؛ 4. اقتدا به اسوه هاى صبر. (66)

امام صادق (ع ) فرمود: هيچ روزه دارى حاضر نمى شود در محضر جمعيتى كه مشغول خوردن غذا هستند، روزه خويش را حفظ نمايد مگر اينكه اعضا و جوارح او تسبيح خدا مى كنند و او فيض بزرگ تسبيح خدا را درك مى نمايد و فرشتگان خدا او را درود و سلام مى فرستند، و درود فرشتگان خدا براى او آمرزش و استغفار است (67).

پيامبر اسلام (ص ) فرمود: آيا شما را به چيزى آگاه نكنم كه اگر آن را انجام دهيد، شيطان از شما دور مى گردد، همچون بعد و فاصله مشرق تا مغرب ؟ عرض كردند: بلى ، يا رسول الله (ص )! حضرت فرمود: روزه صورت شيطان را سياه و صدقه بر مساكين و مستمندان كمرش را مى شكند؛ حب و دوستى در راه خدا و مبادرت به عمل صالح دنباله و نسلش را قطع مى نمايد؛ طلب آمرزش از خداوند، رگ قلبش را قطع مى گرداند و از براى هر چيزى زكات است و زكات تزكيه بدن ، روزه است (68).

امام صادق (ع ) در تفسير آيه : استعينوا بالصبر و الصلاة فرمود: هنگامى كه مشكل و مساءله اى سخت در زندگى انسان رخ داد، بايد روزه بگيرد، زيرا خداوند فرموده است : از صبر، استعانت و همكارى ، بخواهيد (69). همچنين فرمود: در تاريخ گذشته ، اقوام پيشين ، در صورت وقوع حوادث سهمگين روزه مى گرفتند. (70)

شيخ بهايى ، فيلسوف ، رياضيدان و فقيه برجسته با توجه به اينكه اهل فضل و دانش همواره با مشكلات و ناملايمات دست به گريبان هستند، اين چنين سروده :

اى چرخ كه با مردم نادان يارى

هر لحظه ، بر اهل فضل ، غم مى بارى

پيوسته ز تو بر دل من ، بار غمى است

گويا كه ز اهل دانشم پندارى (71)

3. تاءمين تندرستى

اسلام براى تندرستى و عافيت ، ارزش و اهميت فوق العاده قائل است و نسبت به رعايت بهداشت توجه و تاءكيد فراوان دارد؛ تا آنجا كه دانش را دو گونه مى داند: العلم علمان : علم الاديان و علم الابدان ؛ اين دو علم از ميان ساير رشته هاى علمى بيش از حد قابل توجه و داراى اهميت اند (72) و يكى از مصاديق حسنه هستند؛ حسنه اى كه قرآن به ما آموخته آن را از خداوند بخواهيم و ما نيز همواره آن را در قنوت نماز تكرار و طلب مى كنيم . مفسران نوشته اند: مراد از حسنه در آيه ربنا آتنا فى الدنيا حسنه (73)، همسر شايسته ، روزى حلال ، و تندرستى است .

همچنين رهنمودهاى آسمانى : زاده الله بسطة فى العلم و الجسم (74)؛ در مقام توصيف طالوت و: انه قوى امين ؛ درباره حضرت موسى (ع ) بر ارزش و اهميت سلامتى جسمى تاءكيد مى كند.

روزه كه امروز به عنوان يكى از عوامل مهم تندرستى توجه مجامع پزشكى جهان را به خود معطوف داشته ، نتيجه همان رهنمود معروف رسول خداست كه فرمودند: صوموا تصحوا؛ روزه بگيريد تا تندرست و سالم بمانيد (75).

حضرت امير مؤ منان (ع ) فرمود: سه چيز، بلغم را از بدن دور و برطرف مى كند و حافظه را قوى مى سازد: مسواك زدن ، روزه گرفتن ، قرائت قرآن (76).

حقيقت همان است كه پيامبر اكرم (ع ) خاطر نشان كردند كه : هر چيزى زكات دارد، زكات بدن روزه گرفتن است (77) و نيز فرمودند: شكم پرخورى منشاء تمام دردها و ناراحتى هاست و اجتناب از پرخورى عامل سرچشمه سلامتى است (78).

روزه بزرگترين ضامن سلامتى تن مى باشد. يك پزشك مصرى در حدود 3600 سال قبل به صورت فكاهى ، ولى نيشدار مى گويد: انسان پرخور با يك چهارم غذاهايى كه مى خورد زنده مى ماند و با سه چهارم ، پزشكان امرار معاش مى كنند(79)



پرخورى در نظر علامه نراقى :

علامه نراقى در جامع السعادات (80) و معراج السعاده (81) درباره پرخورى و تاءثير منفى آن ارزيابى جامعى دارد كه ذيلا به گوشه اى از آن اشاره مى شود.

از جمله امورى كه محقق نراقى در تعليم و تربيت به آن توجه كرده است ، اين است كه انسان از همان دوران كودكى ياد بگيرد كه به اندازه بخورد و از پرخورى و شكم بارگى پرهيز نمايد تا زمينه تعليم و تربيت صحيح در وى از بين نرود.

محقق نراقى بر اساس روايات زيادى كه در مذمت و عوارض پرخورى وارد و به تجربه براى وى ثابت شده است ، تاءثير منفى آن را به صورت زير تبيين مى كند:

فردى كه پرخورى مى كند، ابتدا دركش نسبت به حقايق محدود مى شود و فكرش خوب كار نمى كند، اهتمام به تحصيل را از دست مى دهد؛ به ويژه آنچه بايد با دل بيابد، نمى يابد و از اسرار ملكوت كه قلب دريافت مى كند، محروم مى ماند.

دوم اينكه ، پرخورى مانع عبادت شايسته مى گردد و نمى گذارد شخص از عبادتش لذت ببرد. سوم اينكه ، پرخورى موجب قساوت قلب مى شود و مانع از بروز عطوفت و راءفت به ديگران مى شود. چهارم اين كه ، پرخورى خواب را زياد مى كند و باعث تضييع وقت شخص مى گردد. پنجم اينكه ، پرخورى باعث بيمارى هاى جسمانى مى شود و فرد را از صحت و سلامتى دور مى سازد.

ششم اينكه ، پرخورى شهوت برانگيز است و به حدى باعث تحريك جنسى مى شود كه ممكن است فرد را به شهوت رانى جنسى بكشاند.

هفتم اينكه ، با برانگيختن شهوت جنسى ، زمينه بيمارى هاى روانى و اخلاقى ويژه اى مى آيد.

محقق نراقى در اين خصوص مى گويد: شهوت شكم ، سرچشمه بيماريها و آفات و شهوات ديگر است ؛ زيرا با شكم بارگى شهوت جنسى به هيجان مى آيد و باعث روى آوردن به آميزش هاى بسيار مى شود، و اين دو ميل و رغبت به جاه طلبى و مال جويى را افزون مى كند تا به خوراك و آميزش بيشتر دست يابد، و به دنبال آن انواع بيمارى هاى روانى از حسادت و هم چشمى ، ريا، تفاخر، عجب و كبر پديد مى آيد، و از اينها حقد و دشمنى پيدا مى شود و اين همه ، آدمى را، خواه ناخواه به دست يازيدن به گناهان ، ستمگرى و تجاوز و منكرات و فحشا مى كشاند.

جهت پيشگيرى از اين مشكل رفتارى ، محقق نراقى گوشزد مى كند كه اولا؛ تربيت شونده از عوارض منفى شكم بارگى آگاه شود و مفاسد شخصيتى و اخلاقى آن را درك و به اين حقيقت توجه كند كه سلامت بدن ، اهتمام به تحصيل و فراگيرى دانش ، تيزهوشى و فهم درست حقايق ، رقت قلب و عطوفت ، صفاى دل و علاقه به ذكر و عبادت پروردگار و... همه و همه با شكم بارگى به خطر مى افتد. ثانيا؛ با اراده قوى و برنامه ريزى درست ، سعى كند در غذا خوردن ، اعتدال را رعايت نمايد و به ميانه روى عادت كند و حتى با زحمت و تكلف ، از افراط در خوردن پرهيز نمايد.

4. بيدارى عواطف بشرى

بدون شك روزه يكى از عوامل بيدارى عواطف انسانى است . آدمى از طريق روزه ، در مى يابد كه بر فقرا و گرسنگان چه مى گذرد؛ در واقع روزه دار را با مصائب و درد بينوايان و مستمندان آشنا مى كند و عواطف و احساسات انسانى وى را بيدار و به فعاليت وا مى دارد. لذا در ماه مبارك رمضان ، كمكها و رسيدگى به احوال فقرا و مساكين بيشتر به چشم مى خورد. امام صادق (ع ) در مقام بيان فلسفه روزه به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: خدا روزه را واجب گرداند تا نادار و توانگر مساوى شوند، و توانگران طعم گرسنگى را بچشند تا بر فقيران و گرسنگان ترحم كنند(82) 5. تقويت روحيه آخرت گرايى

ترديدى نيست كه روزه دارى توجه به امور ماورايى ، روحيه آخرت گرايى و نيز زهد و رزى نسبت به زندگى مادى را در انسان تقويت مى كند. بر اين اساس حالت توجه به سراى ابدى در آدمى بيش از بيش متجلى مى شود.

امام هشتم (ع ) فرمود: راز وجوب روزه آن است تا آدمى ، مشكل گرسنگى و تشنگى را بچشد و در پيشگاه خدا، متواضع گردد، احساس نياز كند، اجر خود را بخواهد و صبر و بردبارى را پيشه سازد، در نهايت اين نياز، زمينه ساز توجه به نيازمنديهاى وى در قيامت گردد (83).

همچنين فرمودند: مردم به انجام روزه ، ماءمور شدند تا طعم گرسنگى و تشنگى را بچشند و به ياد آخرت بيعتند. همچنين ، خاضع و متواضع و نيازمند و محتاج به ياد خدا، عارف و صبور در برابر گرسنگى ها و تشنگى ها باشند تا آنكه مستحق پاداش الهى گردند. از شهوات زودگذر، به خاطر توشه زندگى جاويد چشم بپوشند، به فقر و تنگدستى تنگدستان بينديشيد و واجبات مالى خود را ادا كنند (84).

6. تقويت روحيه غفران طلبى

در ميان علماى علم كلام ، واژه ، تكفير و واژه حبط بچشم مى خورد كه هر كدام گوياى حقيقتى در باب زوال حسنات و سيئات اند و از آنجا كه حسنات ، باعث نابودى سيئات مى شود، كلمه تكفير بكار مى رود المكفر عنهم سيئاتهم ؛ ولى در مورد عكس آن حبط بكار مى رود: لاءن اشركت ليحبطن عملك ؛ اگر شوك بورزى ، عمل نيك تو، حبط مى شود از پا در مى آيد.

روزه يكى از عوامل تكفير است ؛ يعنى باعث از بين رفتن گناهان مى شود لذا ماه رمضان را رمضان خوانده اند به خاطر آنكه گناهان در اين ماه از بين مى روند، بر اين اساس ، روحيه غفران طلبى در اين ماه داراى ارج ويژه اى است .

پيامبر اكرم (ص ) در آستانه ماه مبارك رمضان در خطبه اى خاطر نشان كردند: آدم بدبخت كسى است كه از غفران الهى در اين ماه محروم بماند. (85)

المتقى در كتاب مجمع الزوائد (86) و طبرانى در كتاب معجم الكبير (87) نقل مى كنند كه : اولين روزى كه پيامبر اكرم (ص ) بر منبر قدم نهادند، بر روى هر يك از پله هاى سه گانه آن آمين گفتند. گويا كسى دعا مى كرد و آن حضرت آمين مى گفتند. در پايان آن خطبه اصحاب پرسيدند: چرا هنگام بالا رفتن بر منبر، آمين مى گفتيد؟

پيامبر اكرم (ص ) پاسخ داد: هنگامى كه روى پله اول قدم نهادم ، جبرئيل نازل شد و تا وقتى كه پا روى پله دوم و سوم منبر گذاشتم ، در كنارم حضور داشت . او اين چنين دعا كرد: دور باد از رحمت خدا كسى كه عاق والدين باشد؛ دور باد از رحمت خدا كسى كه نام شما را يا رسول الله ! بشنود، ولى صلوات ختم نكند؛ دور باد از رحمت حق ، كسى كه ماه رمضان او بگذرد آمرزيده نشود؛ من نيز هر بار، آمين گفتم .

7. روزه و آرامش روانى

در پرتو روزه ، انسان به آرامش روحى دست مى يابد و در برابر نگرانى و اضطراب مقاومت مى كند و مغلوب گرفتاريها و ناملايمات نمى گردد. روش پيامبر (ص ) اين بود كه وقتى چيزى وى را محزون مى كرد، روزه مى گرفت و به نماز مى پرداخت : كان النبى اذا حزنه امر استعان بالصوم و الصلاة (88) امام صادق (ع ) فرمودند: هر گاه براى كسى واقعه اى هولناك رخ داد، فورا روزه بگيرد (89).

فخر رازى در تفسير معروف خود، ذيل آيه 28 سوره رعد مى نويسد: قلب آدمى در باب توجه به عالم مادى و عالم غير مادى دو حالت متضاد و متفاوت پيدا مى كند: آنگاه كه دل انسان ، غرق درياى توجه به ماديات شود، دچار اضطراب ، مى شود. لكن آنگاه كه غرق در تفكر در امور ماورايى و معنويات گردد، به حالت سكون نفسانى و اطمينان و آرامش باطن و آسايش خاطر دست مى يابد. (90)

8. عبادت بى نظير ثواب و ارزش معنوى روزه

هر عبادتى ، پاداش مشخصى دارد، جز روزه و اين مساءله به نوبه خود بى نظير بودن روزه را ثبات مى كند. در حديثى آمده است : ابى امامه يكى از ياران پيامبر (ص ) مى گويد، به پيامبر (ص ) عرض كردم : اى رسول خدا (ص )، مرا به عملى شايسته راهنمايى كن . حضرت فرمودند: روز بگير؛ زيرا كه روزه همتا ندارد، و ثوابش بى اندازه است . بار ديگر عرض ‍ كردم : يا رسول الله (ص ) مرا به عملى شايسته هدايت فرما، مجددا فرمودند: بر تو باد به روزه گرفتن ؛ زيرا روزه از نظر ثواب و فضيلت مشابه ندارد. براى بار سوم عرض كردم : يا رسول الله (ص ) مرا به عملى نيك راهنمايى فرما. فرمودند: بر تو باد به روزه گرفتن زيرا مثل و مانندى در عبادت براى روزه نيست .(91)

9. پاكسازى دل و افزايش نور معرفت

روزه مايه زدودن زنگارها از دل و باعث صفاى باطن از ناپاكى و آلودگى هاست . پيامبر اكرم (ص ) فرمود: روزه ماه رمضان و سه روز در هر ماه اول ، وسط و آخر هر ماه زنگار دل را از بين مى برد. (92)

ابو بصير از امام صادق (ع ) پرسيد: روزه سالانه چيست ؟ امام (ع ) پاسخ داد: در آغاز، پايان و وسط هر ماه روزه گرفتن ، پاداش روزه سالانه را دارد. امام (ع ) خاطر نشان كرد كه : اين روزه ها اضطراب ها و دلهره ها و زنگارهاى دل را از بين مى برد. (93)

روزه دل را از گناه و معصيت پاك مى كند، به روح صفا و جلا مى بخشد و باعث تقويت و افزايش نور معرفت مى شود؛ انسان در پرتو روزه و دورى از گناه و محرمات و گرايش به معنويات زمينه تجلى نور معرفت را در وجود خود فراهم مى كند.

10. تجلى خلوص

روزه ذاتا امرى ناآشكار است و زمينه ساز خلوص آدمى است ، امام خمينى (ره ) مى فرمايد: انسان بايد تكليف خود را عمل كند. اگر بخواهد خودنمايى نمايد، از اول شكست خورده است . (94) بايد آنچه تكليفمان است عمل كنيم . (95) مهم اين است كه مقصد، مقصد واحد باشد. هر چند از راههاى مختلف بدان برسيم . (96)

پيامبر اكرم فرمود: معيار و ملاك اعمال انسان نيت وى است (97)؛ يعنى عملى ارزش دارد، كه از روى اخلاص انجام داده شده باشد. برترين تجلى اخلاص همان است كه اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: خداوندا! تو را نه به خاطر ترس از آتش جهنم عبادت مى كنم و نه به طمع بهشت ، بلكه چون تو را سزاوار پرستش يافتم ، عبادت مى كنم . (98)

ريا كارى

نقطه مقابل اخلاص ، ريا است . ريا در دنيا موجب كاهش ارزش و اعتبار عمل عبادى مى شود و در آخرت ، سقوط منزلت انسان را در پى دارد.

پيامبر اكرم (ص ) فرمود: روز قيامت ، ريا كار با چهار اسم مورد خطاب قرار مى گيرد: يا كافر، اى فاجر، اى غادر حيله گر و اى خاسر زيانكار، عمل تو حبط شد و امروز بهره اى نخواهى داشت ، اجر خويش را از كسى كه براى او انجام مى داده اى طلب كن . (99)

امام باقر (ع ) فرمودند: حراست و نگهدارى عمل از خود عمل مشكل تر است . راوى عرض كرد: منظور شما چيست ؟ امام فرمودند: وقتى انسان عملى براى خدا بدور از چشم مردم انجام دهد در نامه عمل او ثبت مى شود، ولى چناچه بعدا آن را بازگو كند، عمل موصوف از زمره يك عمل سرى محو و به عنوان يك عمل علتى در نامه عمل او ثبت مى گردد. اگر او بار ديگر آن عمل را ريا كارانه بازگو كند، در اين وقت ، آن عمل از ديوان خوبيهاى وى محو شده و به عنوان يك عمل ريائى در ديوان گناهان او ثبت مى گردد. (100)

جلوه هاى اخلاص

علامه ورام در مجموعه از امام حسن عسكرى (ع ) نقل مى كند كه : ابوذر رحمه الله به پيامبر اكرم (ص ) گفت : حدود 60 عدد گوسفند رمه دارم ، و دوست ندارم كه به خاطر نگهدارى آنها در باديه ها و به سر ببرم و از محضر شما به دور بمانم ، البته فردى را به عنوان چوپان استخدام كرده ام ولى خوب عمل نكرد... چه كار كنم ؟ پيامبر (ص ) فرمود: ابد فيها در باديه اى به نگاهدارى آنها بپرداز! ابوذر به چوپانى مشغول گشت ، روز هفتم بود كه پيش پيامبر آمد و گفت : يا رسول الله ! قصه عجيبى رخ داد! پيامبر فرمود: و ما هى آن قصه چيست ؟ ابوذر گفت : مشغول نماز بودم كه گرگى گوسفندانم حمله كرد در دلم گذشت كه چكنم ؟ نماز را رها كنم و به دفاع از رمه ، بپردازم يا رمه را به خدا بسپارم و به نماز ادامه بدهم و با خود انديشيدم گرچه رمه مرا گرگ نابود كند ولى آنچه برايم باقى است مرا كفايت مى كند و آن همان اعتقاد به توحيد، رسالت محمد، دوستى با على كه بزرگترين انسان بعد از رسول خدا است و محبت به ائمه طاهرين از فرزندان او و جدايى و مبارزه با دشمنان آنان ، مهمترين سرمايه معنوى زندگى من هستند.

در برابر اين سرمايه هاى معنوى ، هر چه از دست آدمى برود قابل تحمل است لذا به نماز ادامه دادم . ناگهان ديدم گرگ يكى از گوسفندها را با خود مى برد در اين هنگام شيرى پيدا شد و گرگ را دريد و گوسفند را به گله برگرداند و بانگ برآورد اى ابوذر به انجام نماز خود برقرار باش و خدا مرا موكل ساخت تا از رمه تو حراست كنم تا نماز تو به پايان رسد، اى ابوذر برو پيش پيامبر (ص ) از سوى من ابلاغ سلام كن و بگو كه خدا رفيق تو ابوذر را كه حافظ شريعت تو است گرامى داشت و شيرى را جهت حراست از رمه اش به كار گماشت ، با گفتار ابوذر همه حضار تعجب كردند.

در حديث ديگرى آمده است ، جمعى از ياران رسول خدا (ص ) به تماشاى صحنه پرداختند و شير را در حال چوپانى يافتند.

پاورقي



7- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1، ص 103.

8- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1، ص 103.

9- بقره : 183.

10- ر.ك : حر عامل ، وسايل الشيعه ، ج 7، ص 172.

11- ر.ك : حر عامل ، وسايل الشيعه ، ج 7، ص 322.

12- مريم : 28.

13- مريم : 29.

14- بحار الانوار، ج 97، ص 351.

15- گوستاولوبون ، تمدن اسلام و عرب : ترجمه فخر داعى ، باب سنت هاى عرب ، ص 654.

16- تفسير الصافى ، فيض كاشانى در ذيل آيه 285 بقره و وسائل الشيعه ، ج 7، ص 224.

17- نورالثقلين : ج 1 ص 163.

18- بقره 183.

19- ر.ك : فخر رازى ، تفسير كبير، ج 5، ص 75.

20- جوامع الجامع ، ج 1، ص 106: وسائل الشيعه ، ج 7، ص 81.

21- بقره : 187.

22- كشاف ، ج 1، ص 228.

23- ابن ادريس ، السرائر، ج 1، صص 364-315.

24- طبرسى ، مجمع البيان ، ج 1، ص 112؛ جوامع الجامع ، ج 1، ص 106.

25- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1 ص 103.

26- ر.ك : فخر رازى ، تفسير كبير، ج 5، ص 74.

27- سرائر، ج 1، ص 365-369.

28- ر.ك : معجم فروغ اللغة ، ص 325، طبع انتشارات اسلامى .

29- بقره : 35.

30- وسائل الشيعة : ج 17، صفحات 81، 43، 220.

31- همان ، ج 15، ص 184.

32- ارشاد القلوب ، ديلمى ، فصل زنا، ص 71.

33- ر.ك : صدوق معانى الاخبار، ص 315.

34- ر.ك : امام خمينى رحمه الله ، جهاد اكبر يا جهاد با نفس ، ص 46.

35- ر.ك : حر عاملى ، وسائل الشيعه ، ج 7، باب الصوم ، ص 295.

36- اركان الاسلام ، ص 7.

37- همان ، ص 291 و 195.

38- همان ، ص 291 و 195.

39- وسائل الشيعه ، ج 4 ص 174.

40- وسائل الشيعه ، ج 7، ص 6.

41- بحار، ج 96، ص 291.

42- حر عاملى ، وسائل الشيعه ، ج 7، صص 265 و 348.

43- الفردوس الاءعلى ، ج 1، صص 98 و 302.

44- ر.ك : روضة المتقين ، ج 3، ص 26.

45- ر.ك : وسائل الشيعه ، ج 7، ص 296.

46- امالى طوسى ، ج 2، ص 136.

47- ر.ك : فخر رازى ، تفسير كبير، ج 5، ص 76.

48- خيابانى ، وقايع الاءيام ، ص 126.

49- ر.ك : كنزل العمال ، ج 8 ح 23643.

50- كافى ، ج 4، ص 150.

51- ر.ك : فخر رازى تفسير كبير، ج 1، ص 23.

52- مائده : 27.

53- حجرات : 13.

54- مصباح الشريعه ، فصل تقوى .

55- روضة الواعظين ، فتال نيشابورى ، ص 316: شفيعى مازندرانى ، تزكيه النفس ، ج 1، بخش تقوى ، ج 2، ص 297.

56- مصباح الشريعة : مبحث صوم ؛ تزكية النفس ، ج 3، بخش روزه .

57- علامه طباطبائى ، نهاية الحكمة ، مرحله 6، فصل 15؛ خواجه نصير الدين طوسى ، اخلاق ناصرى .

58- تفسير الصافى : جلد 1، ذيل آيه ؛ مصباح الشريعة ، مبحث روزه .

59- امام خمينى رحمة الله ، چهل حديث ، حديث اول ، ص 13؛ تفسير القرآن ، صدر المتاءلهين شيرازى ، ج 1، ص 428، طبع انتشارات بيدار، قم .

60- كيفر سنگ اندازى در امر ازدواج جوانان

سه تن از تجار مسافر در نجف اشرف به محضر علامه امينى قدس سره رسيدند و گفتند ما راهى سفر مكه هستيم ولى مى خواهيم دوباره به اينجا بازگرديم و به سفر تجارى خود بپردازيم . سرمايه تجارى ما پيش شما وديعت بماند تا باز گرديم . علامه فرمود: پيش محسن امين محله برويد و امانت را به او بسپاريد و به او اعتماد كنيد. او مردى امين و مورد وثوق ماست آنان طبق نظر او عمل كردند. پس از بازگشت از سفر حج پرچم سياهى را بالاى خانه محسن يافتند. معلوم شد كه محسن امين از دنيا رفته است . آنان به وصى او مراجعه كردند و مساءله را در ميان نهادند. وصى به محل نگهدارى امانات رفت و امانت ها را آورد، ولى امانت يكى از سه نفر را نياورد و گفت : در آن اطاق فقط همين دو امانت وجود داشت ، آنان آشفته خاطر به ديدن علامه شتافتند و قضيه را بازگفتند. علامه گفت : نيمه شب روى قبر او برويد و سه بار بگوييد؛ محسن امين ، او سر از قبر به در مى آورد و پاسخ شما را مى دهد. دو تن از آنان گفتند: ما هراسناكيم كه نيمه شب به قبرستان وادى السلام نجف برويم . فرد امانت باخته از علامه خواست تا با هم وادى السلام بروند، علامه پذيرفت و همگان نيمه شب كنار قبر محسن امين رفتند. او سه بار صدا زد: محسن امين ! ناگهان قبر او شكافته شد. امين با بدنى شعله ور در آتش ، از قبر بيرون آمد و گفت : امانت سومى در فلان جاست علامه حيرت زده پرسيد: چرا اين چنين مورد شكنجه مى باشى ، جرم تو چيست ؟ امين سكوت كرد و فقط پاسخ داد: قصاب محل ، قصاب محل امين اين جمله را گفت و ناپديد شد. آنان متحيرانه فردا به سراغ قصاب محل رفتند و گفتند: آيا با محسن امين مساءله اى دارى ؟ او با ساطور به طرف آنان حمله كرد و گفت : خداى قبر او را پر از آتش كن . آنان پرسيدند: چه شده است كه اين گونه از او ياد مى كنى ؟ قصاب پاسخ داد: چهار سال پيش خواستگار خوبى براى دخترم آمده بود كه جهت تحقيق پيش امين به عنوان مطلع محل رفتند. او كه دختر مرا براى پسر خود در نظر داشت به آنان گفت : من او را نمى شناسم ؛ در حالى كه خوب مى شناخت . خواستگار از نمى شناسم او احساس كرد كه دختر مورد تحقيق در آن محله بدنام است ، لذا منصرف شد. البته خود امين هم براى پسرش به پيش نيامد و نمى شناسم او تاءثير منفى در محله عليه دختر من به راه انداخت و چهار سال است كه دختر نجيب ، عفيف ، مؤ منه و پاكدامن من به خاطر آن جمله مورد سوء ظن محله قرار گرفته است . آنان زمينه جلب رضايت قصاب را فراهم آورند و علامه امينى رحمه الله آن دختر را براى پسر يكى از اين سه تن عقد بست و رضايت او براى محسن امين جلب شد.

61- ر.ك : صدوق ، معانى الاخبار، باب معنى الكفو، ص 239.

62- ر.ك : كانت ، تعليم و تربيت ، ص 78-79.

63- ر.ك : ورام ، مجموعه ، ج 1، ص 303، فيض القدير، ج 5، ص 120.

64- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 311.

65- روضة المتقين ، ج 3، ص 26.

66- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 298.

67- سفينة البحار، كلمه صوم .

68- اءمالى صدوق ، ص 59، ج 1.

69- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 298.

70- همان ، ص 303.

71- شيخ بهائى ، كليات ، صص 86-87.

72- ميزان الحكمه ، باب الحكم .

73- سفينة النجاة ، ماده حسن .

74- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 292.

75- مجمع الزوائد، ج 5، ص 324.

76- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 292.

77- روضة المتقين ، ج 3، ص 227.

78- سفينة البحار، ماده بيت .

79- نقش روزه در درمان بيماريها، ص 26.

80- ر.ك : جامع السعادات ، ج 2، صص 8-5.

81- معراج السعادة ، صص 237-235.

82- من لا يحضره الفقيه ، ج 2، ص 73؛ پرورش روح ، ج 2، ص 297 و ر.ك : تزكية النفس ، فصل انفاق .

83- صدوق ، علل الشرايع ، ص 378، باب 108 و ر.ك : شفيعى مازندرانى ، تزكية النفس ، ج 3، مبحث الصوم .

84- وسايل الشيعه ، ج 10، ص 9، طبع آل البيت .

85- مجمع الزوائد، ج 10، ص 165.

86- بحار الانوار، ج 96، ص 341.

87- طبرانى ، المعجم الكبير، ج 12، ص 84، حديث 1255 و ج 11، ص 82، حديث 11115.

88- ورام ، ج 1، ص 303: فيض الغدير، ج 5، ص 120.

89- وسايل الشيعه ، ج 10، ح 13716.

90- تفسير كبير، ج 19، ص 51.

91- سليمان غاوجى ، اركان الاسلام ، ص 16.

92- راغب ، مفردات ، ماده صبر.

93- وسايل الشيعه ، ج 7، ص 311.

94- صحيفه نور، ج 15، ص 219.

95- همان ، ص 256.

96- همان ، ص 177.

97- همان ج 7، ص 211.

98- شرح نهج البلاغه ، بحرانى ، ج 1، ص 80.

99- بحار الانوار، ج 69، ص 295، ح 18 و ج 81 ص 227. تفسير العياشى ذيل آيه 142 نساء.

100- ر.ك : شهيد مطهرى ، مجموعه آثار، ج 1، ص 319.