بازگشت

نقش روزه در تقويت اراده و كنترل هواى نفس


آيات

روايات

از وجود انسان دو نوع ميل نشاءت مى گيرد

فوايد روزه

يا ايهاالذين آمنوا استعينو بالصبر والصلوه 1

جهت روشن شدن مطلب, توجه به اين مسايل ضرورى است:

1ـ انسان خليفه خدا در زمين است. زمينه رسيدن به صفات الهى در حد مخلوق در او وجود دارد.براىرسيدن به كمال نهايى خود با سرشتى پاك و داراى اختيار آفريده شده است. عقل وغرايز وجود او را تشكيل مى دهند ترقى و تعالى او مرهون عقل و اراده و انتخاب و اختيار درست او است.

اين كه گويى اين كنم ياآن كنم

خود دليل اختيار است اى صنم2

2ـ در وجود انسان نيرويى است به نام اراده كه انجام كارها به او منتسب است. ولى حقيقت اراده چيست؟ بين دانشمندان اختلاف است اما متفقا مى گويند اراده داراى مقدماتى به شرح ذيل است:

الف ـ تصور فعل

ب ـ تصديق به فايده

ج ـ شوق موكد

د ـ عزم به انجام كار

آخرين مرحله اى كه فعل به او منسوب مى شود اراده است.

حضرت آيت الله العظمى اراكى(ره) در بحث طلب و اراده مى فرمودند:

آنچه در آخرين مرحله آدمى را به انجام عملى سوق مى دهد, اراده است. بعضى گفته اند مراد از امانت در اين آيه مباركه:

((انا عرضناالامانه على السماوات والارض والجبال))3

اراده انسان است كهآدمى اوراپذيرفته است.

آسمان بار امانت نتوانست كشيد

قرعه فال به نام من ديوانه زدند

حافظ

حقيقت اراده هرچه باشد مى توان گفت آن چيزى است كه در كيان و شخصيت آدمى بسيار موثر است. تا جايى كه مردم با ديدن اعمال انسان در خارج, شخصيت او را ارزيابى مى كنند و مى گويند: بى اراده است, يا اراده آهنين دارد و يا ضعيف است. انسانى كه داراى اراده ضعيف و يا بى اراده است, داراى شخصيت والايى نبوده و نمى تواند در سر دو راهى مقاومت كند, لذا مغلوب هواى نفس مى شود و راه صحيح را نمى تواند انتخاب كند.

3ـ وجود غرايز در انسان ـ كه با سرشت او آميخته شده ـ براى ادامه زندگى او لازم است, ولى استفاده ابزارى از آن ها در حد اعتدال مطلوب است.

فزونى طلبى نيز, براى رسيدن به كمال با سرشت آدمى آميخته است.

حالت سيرى و اشباع, هرگز در انسان تحقق نمى يابد. با گم كردن راه كمال به مسير انحرافى مانند مال و جمال و رياست و امثال آن مى رود و در اين راه از هيچ عملى پروا ندارد, ولى هيچ گاه اين درد دوا نمى شود و به خواسته نمى رسد. در اين وادى هولناك و سنگلاخ باديه چه انسان هايى كه لغزيدند و به اسفل السافلين رهنمون شدند و به پرتگاه سقوط افتادند! مرورى به زندگى گذشتگان نمايانگر اين حقيقت است. طغيان غرايز براى انسان و جامعه, مشكلات جبران ناپذيرى پديد مىآورد كه احيانا نابودى انسانيت انسان, را در پى دارد.

به اين حقيقت در متون اسلامى اشارت رفته و به آدمى هشدار داده شده است كه ذيلا, برخى از آن ها ذكر مى شود.

((آيات))



1 ـ ((افراءيت من اتخذ الهه هواه واءضله الله على علم وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعدالله افلا تذكرون))4 آيا ديدى كسى كه پيروى از هوايش كرد و معبود او خواسته هاى نفسش شد و خداوند او را با داشتن علم گمراه كرد و مهر بر گوش و قلبش زده شد و جلوى چشمش پرده اى قرار گرفت كه آنچه وسيله درك و فهم بود, به روى او بسته شده چه كسى بعد از خدا او را هدايت مى كند آيا توجه به مطلب نداريد؟ از آيه چنين استفاده مى شود كه انسان هواپرست, حتى اگر داراى علم باشد نه حقايق را درك مى كند و نه مى تواند گوش شنوا و چشم بينايى براى شنيدن و ديدن حقايق داشته باشد و تمامى درهاى هدايت به روى او بسته خواهد شد.

2 ـ ((يا داود انا جعلناك خليفه فى الارض فاحكم بين الناس بالحق ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل الله ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب))5 خداوند به داوود پيغمبر مى فرمايد: اى داوود, ما تو را خليفه خود در زمين قرار داديم, پس بين مردم به حق قضاوت كن و از خواسته نفست پيروى نكن, زيرا پيروى از هوا تو را از راه خدا باز مى دارد و گمراهت مى كند. آنان كه راه خدا را گم كردند براى آن ها عذابى است دردناك, چون روز حساب را فراموش كردند. از آيه مباركه چنين استفاده مى شود كه هواپرستى موجب جدا شدن از صراط مستقيم الهى و حق و حقيقت است.

3 ـ ((ولا تطع من اءغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هواه وكان اءمره فرطا))6 از كسى كه قلب او را از يادمان غافل كرده ايم و از هوايش پيروى كرده اطاعت نكن, زيرا كار او از دست رفته است.

از آيه چنين استفاده مى شود كه انسانى كه خدا را فراموش كرد و دنبال خواسته نفسش رفت, بار او هرگز به منزل نمى رسد و هيچ گاه براى خودش و ديگران نتيجه اى ندارد.

4 ـ ((واءما من خاف مقام ربه ونهى النفس عن الهوى فان الجنه هى الماءوى))7 آنكه خوف خدا در دلش جايگزين شود و نفس را از هواپرستى باز دارد, بهشت جايگاه اوست. يعنى راه رسيدن به بهشت, خوف خدا و باز داشتن نفس از هواپرستى است.

( روايات )



1 ـ قال رسول الله(ص): ((ان اخوف ما اءخاف على امتى الهوى و طول الامل اءما الهوى فانه يصد عن الحق و اءما طول الامل فينسى الاخره))8 من از دو چيز سخت بر امتم مى ترسم: يكى هوا و ديگر آرزوى دراز, اما هوا, انسان را از حق باز مى دارد و آرزوى دراز آخرت را از ياد مى برد.

2 ـ قال الجواد(ع): ((من اءطاع هواه اءعطى عدوه مناه))9 كسى كه اطاعت كند هواى نفسش را, دشمنش را به آرزويش رسانده است.

3 ـ قال ابوعبدالله(ع): ((احذروا اهوائكم كما تحذرون اعدائكم فليس شىء اعدى للرجل من اتباع اءهواءهم و حصائه الستنهم))10.

امام صادق(ع) فرمودند: از هواى نفستان حذر كنيد, همان طورى كه از دشمنانتان حذر مى كنيد. چيزى براى مرد دشمن تر از پيروى خواسته هاى نفس و آنچه از زبان تراوش مى كند نيست. (مراد خلاف ها و هرزه گويى ها است).

4 ـ عن ابى جعفر(ع): ((قال ان الله عزوجل يقول: بجلالى و جمالى و بهايى و علايى و ارتفاعى لا يوثر عبد هواى على هواه الا جعلت غناه فى نفسه و همه فى اخرته وكففت عنه ضيعته و ضمنت السموات والارض رزقه و كنت له من وراء تجاره كل تاجر))11.

امام ابى جعفر(ع) فرمود: خداى عزوجل فرمود: به جلال و جمالم و به قدر و بزرگيم و مقام والايم هيچ بنده اى ترجيح نمى دهد هواى مرا بر هواى خودش, مگر اينكه بى نيازىاش را در نفس خودش قرار مى دهم و همتش را براى آخرتش و نگهبان مال او خواهم بود و ضمانت مى كنم كه آسمان و زمين روزيش را بدهند و هميشه مانند بازرگانى به او سود مى رسانم.

5 ـ قال اميرالمومنين(ع): ((اءشجع الناس من غلب هواه))12 شجاع ترين مردم انسانى است كه بر هوايش پيروز شود.

آنچه ذكر شد گوشه اى از آيات و روايات هشدار دهنده است.

در صورت ايجاد زمينه سركشى نفس و طغيان غرايز, طوفانى در وجود آدمى پديد مىآيد كه مانند اژدهايى هرچه سر راه است نابود مى سازد و همه را مى بلعد و به هيچ كس رحم نمى كند و كور و كر, دست به هر جنايتى مى زند, نه علم مانع اوست ((فاءضله الله على علم)) و نه دين, نه خويش مى شناسد و نه بيگانه.

نفس اژدرهاست او كى مرده است

از غم بى آلـتى افسرده است

(مولانا)

نام اين نيروى خطر ساز و خطرناك, هوا و ميل نفس است كه بدون هدايت عقل و شرع و توجه به هدف خلقت و كمال نهايى از نفس آدمى به وجود آمده است. در دعاها مى خوانيم: ((اللهم انى اءعوذبك من شرور اءنفسنا)) خدايا, به تو از شرور نفسمان پناه مى بريم.

اين شرور از ديدگاه علماى اخلاق و عالمان دين, داراى مباحث فراوانى است كه در متون ارزشمند اسلامى مورد بحث و گفتگو است.

((راغب)) در((مفردات)) مى گويد:(الهوى ميل النفس الى الشهوه)13 هوا ميل نفس به شهوات است.

از وجود انسان دو نوع ميل نشاءت مى گيرد:

الف ـ خواسته هايى كه در طريق خدا و براى خداست, اين ها پسنديده است.

ب ـ خواسته هايى كه صرفا جنبه شهوانى دارد كه مورد بحث روايات و آيات بود نوع دوم براى آدمى پيامدهاى بسيار مهلكى دارد.

صفات رذيله, بى عدالتى ها, ظلم ها و ستم ها, قطع رحم ها, دورى از خداوند, حق كشى ها, همه و همه نتيجه آن است. كم نبوده و نيستند كسانى كه بر سر دو راهى حق و باطل قرار گرفتند, يا مغلوب هوا شدند و براى هميشه سقوط كردند و يا با توفيق الهى و توجه به هشدار اولياى دين و احساس خطر, خواسته ها را كنار زده و به خدا پيوستند.

در حادثه جانسوز عاشورا مى توان سرنوشت ((عمر سعد)), ((حربن يزيد رياحى)), ((عبيدالله حر جحفى)) و ((زهير)) را مورد بررسى قرار داد. چه كسى باور مى كرد عمر سعد, پسر سعد وقاص و فاتح قادسيه, ششمين نفرى كه به اسلام گرويده است, با علم به مقام شامخ سلاله نبوت و جگر گوشه زهرا(س), حسين بن على(ع), جهت رسيدن به حكومت رى دست به اين جنايت بزند و تاريخ بشريت را ننگين سازد و چه موارد مشابه بسيارى كه در تاريخ موجود است!

اكنون با اين خطر بزرگى كه همواره آدمى را تهديد مى كند و هر لحظه ممكن است او را به هلاكت ابدى رهنمون سازد, مخصوصا بر سر دو راهى ها چه بايد كرد و از چه نيرويى بايد كمك گرفت و اراده را چگونه بايد تقويت كرد تا در مقابل اين دشمن غدار مغلوب نگرديد؟

( راه علاج )



((واستعينوا بالصبر والصلوه))14

گرچه عوامل باز دارنده اى مانند علاقه به سعادت در انسان و ترس از خداوند و پاداش اعمال و ذكر خدا, ممكن است به آدمى كمك كند, اما آن قدر خطر بزرگ است كه گاهى مبارزه با نفس از عهده انسان خارج است. در اين صورت, بايد به راهنمايى آفريدگار بزرگ اعتماد كرد كه مى فرمايد: استمداد كنيد به روزه و نماز.

اين دستورالعمل در دو آيه 45 و 152 در سوره بقره ذكر شده است و مراد از صبر در بيان امامان معصوم(ع) روزه است.

براى شاهد مطلب به اين روايات توجه كنيد:

1 ـ فى الكافى عن الصادق(ع) قال: ((كان على(ع) اذا اهاله امر فزع قام الى الصلوه ثم تلا هذه الايه واستعينوا بالصبروالصلوه))15 از كافى از امام صادق نقل مى كند كه فرمود: على ابن ابيطالب(ع) هنگامى كه با امر دشوارى روبرو مى شد, به نماز مى ايستاد سپس اين آيه را قرائت مى فرمود: ((واستعينوا بالصبر والصلوه)).

2ـ فى الكافى ايضا عنه(ع) فى الايه قال: ((الصبر الصيام و قال اذا نزلت بالرجل النازله الشديده فليصم ان الله عزوجل يقول:

واستعينوا بالصبر والصلوه))16.

در كافى, امام صادق(ع)در شرح آيه مباركه فرمود: صبر روزه است و فرمود: هنگامى كه گرفتارى شديدى به انسان رو آورد روزه بگيرد. خداى عزوجل مى فرمايد: استمداد كنيد به روزه و نماز.

3 ـ و فى التفسيرالعياشى عن ابى الحسن(ع) فى الايه قال: ((الصبر الصوم اذا نزلت باالرجل الشده اوالنازله فليصم ان الله يقول:

واستعينوا بالصبر والصلوه))17.

در ((تفسير عياشى)) از موسى بن جعفر(ع) آمده است: صبر روزه است, هنگامى كه به انسان شدت يا گرفتارى رسيد, خدا مى فرمايد:

كمك بگيريد از روزه و نماز.

علامه بزرگوار ((طباطبايى)) در ذيل آيه مى فرمايد: استعانت يعنى مدد جستن و آن در جايى است كه انسان به تنهايى نتواند از عهده مشكلات برآيد و چون مددكارى در عالم وجود, جز خدا نيست, بنابراين مدد و كمك در برابر مشكلات عبارت است از: ثبات و مقاومت و اتصال و توجه و بازگشت ذات مقدس پروردگار و اين همان روزه و نماز است. و در حقيقت اين دو بهترين وسيله براى اين موضوع مى باشد زيرا پناه بردن به خدا و توجه به ذات اقدسش روح ايمان را در انسان بيدار مى كند و او را متوجه مى سازد كه تكيه گاهى بس محكم و ناگسستنى است. و باز معظم له از آيه استفاده كرده اند كه توسل به پيامبر گرامى اسلام(ص) و اولياى الهى و على بن ابى طالب(ع)همواره راه گشاست.

و شايد راز استمداد از روزه اين باشد كه يك دوره تمرين عملى جهت رضاى خدا و اطاعت امر او انجام داده و به خواهش نفس براى تقرب خدا پشت كرده, در نتيجه از شهوات نفس دور مى شود و به خدا نزديك مى گردد به همين جهت, پايان اين دوره را (اول ماه شوال) جشن مى گيرد و به شكرانه پيروزى بر ديو نفس به نماز مى ايستد و دست به دعا بلند مى كند و مى گويد:

((اءسئلك بحق هذااليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا...)).

اينجاست كه پس از اين تمرين عملى وجود انسان و اراده او نيرومند شده و در مقابل خواسته هاى نفس با عنايت به پروردگار عالم و توفيقات او مى تواند مقاومت كند. خداوند ما را از لغزش هاى نفسانى محافظت فرمايد.

نتيجه گفتار



آنچه از آيات و روايات استفاده شد اين است كه هواپرستى و اطاعت از خواهش هاى نفسانى خطرناك ترين عامل براى انسان است كه اين نتايج را در پى خواهد داشت:

1 ـ فراموش كردن خداوند

2 ـ باز ماندن از حق و حقيقت

3 ـ گمراهى و ضلالت حتى با داشتن علم

4 ـ سستى اراده

5 ـ گرفتار شدن به عذاب سخت الهى

6 ـ از دست رفتن و بى ارزش بودن كارها 7 ـ محروميت از هدايت پروردگار و بسته شدن كليه درهاى هدايت به روى انسان

راه نجات



1 ـ توجه به هدف

2 ـ ياد خدا

3 ـ توجه كامل به خطرات و پيامد پيروى خواسته هاى نفس

4 ـ استمداد از خداوند, به وسيله نماز و روزه و توسل به پيامبر گرامى(ص) واولياىدين(عليهم السلام)



فوايد روزه

1 ـ اطاعت پروردگار

2 ـ مبارزه با نفس و كنترل هوا

3 ـ تمرين عملى

4 ـ نورانيت روح و روان

5 ـ تقويت اراده

6 ـ تقرب به پروردگار متعال

در پايان اين روايت ارزشمند ذكر مى گردد:

قال رسول الله(ص): ((الا اخبركم بشى ان فعلتموه تباعد الشيطان منكم تباعد المشرق من المغرب قالوا بلى قال(ص) الصوم)).

روزى پيامبر گرامى اسلام(ص) به گروهى از مسلمانان فرمود: آيا مايليد شما را به چيزى رهنمون سازم كه اگر انجام دهيد شيطان (و تمايلات نفسانى و شيطانى) به قدر فاصله مغرب و مشرق از شما دور شود؟ همگى گفتند: آرى اى رسول خدا فرمود: روزه. 18

پاورقي



1ـ بقره ـ 152

2ـ مثنوى مولوى

3ـ احزاب, 71

4ـ جاثيه, 22

5ـ ص, 26

6ـ كهف, 27

7ـ نازعات, 39

8ـ سفينه البحار ـ كلمه هوا

9ـ همان

10ـ همان

11ـ همان

12ـ همان

13ـ مفردات راغب

14ـ بقره, 45

15ـ الميزان, ج 1, ص 154

16ـ همان

17ـ همان

18ـ سفينه البحار, ماده صوم