بازگشت

ذكر خدا


دعاى روز چهارم

((الهم قونى فيه على اقامه امرك و اذقنى فيه حلاوه ذكرك و اوزعنى فيه لادء شكرك بكرمك واحفظنى فيه بحفظك و سترك يا ابصر الناظرين خدايا! در اين روز مرا براى بپا داشتن فرمان خود, نيرو بخش و شيرينى ذكر و ياد خويش را به من بچشان و براى اداى شكرت آماده ام ساز و مرا با حفاظت و پوشش خود محافظت فرما, اى بيناترين بينندگان)).

احكام

ذكر و دعا در تمام حالات نماز به قصد ذكر مطلق1 بى اشكال است. (عروه الوثقى, ج 1, مسإله 9)

بدن نمازگزار حتى هنگام ذكر مستحب نماز غير از (بحول الله....) بايد آرام و بى حركت باشد, به گونه اى كه اگر نمازگزار در حال حركت بدن ذكر بگويد ((مثلا هنگام رفتن به ركوع يا سجده تكبيرهاى مستحب را به قصد ذكر مخصوصى كه در نماز وارد شده است بگويد)) بايد نماز را دوباره بخواند. اما چنانچه به اين قصد كه ذكر ياد خدا در هر جاى نماز خوب و پسنديده است بخواند, نمازش صحيح است هر چند بدنش در حال حركت باشد.

(توضيح المسائل مراجع, ج1, ص593, مسإله1050)

مستحب است بعد از نماز سجده شكر نمايد همين قدر كه پيشانى را به قصد شكر به زمين بگذارد كافى است ولى بهتر است سه مرتبه شكرا لله يا عفوا لله بگويد.

و نيز مستحب است هر وقت نعمتى به انسان مى رسد يا بدى از او دور مى شود سجده شكر بجا آورد.(توضيح المسائل مراجع, ج 1, ص 581, مساله ى 1123)

اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلا موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد بايد نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد نماز صحيح است.2

امام على(ع) فرمود: ((واذكره ذكرا كاملا يوافق فيه قلبك لسانك ويطابق اضمارك اعلانك ولن تذكره حقيقه الذكر حتى تنسى نفسك فى ذكرك3 خدا را كامل ياد كنيد بطورى كه آنچه در زبان داريد با آنچه در دل داريد موافق باشد و ظاهر و باطنتان نيز يكى باشد. شما ياد حقيقى نخواهيد داشت مگر اينكه خود را فراموش كنيد)).



ياد خدا در آيات

((ولذكر الله اكبر4 ياد خدا بزرگتر از هر چيز است)).

((يا إيها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا وسبحوه بكره وإصيلا5 اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را بسيار ياد كنيد)).

از آنجا كه عوامل غفلت در زندگى مادى بسيار فراوان و تيرهاى وسوسه ى شياطين از هر سو به طرف انسان پرتاب مى شود براى مبارزه ى با آن راهى جز ((ذكر كثير)) نيست. ((ذكر كثير)) به معنى واقعى كلمه يعنى ((توجه با تمام وجود به خداوند)) نه تنها با زبان و لقلقه لسان.

ذكر كثيرى كه در همه ى اعمال انسان پرتو افكن باشد, و نور روشنايى بر آنها بپاشد.

به اين ترتيب قرآن همه ى مومنان را در اين آيه موظف مى كند كه در همه حال به ياد خدا باشيد.

به هنگام عبادت ياد او كنيد و حضور قلب و اخلاص داشته باشيد.

به هنگام حضور صحنه هاى گناه ياد او كنيد وچشم بپوشيد, و يا اگر لغزشى روى داد, توبه كنيد و به راه حق باز گرديد.

به هنگام نعمت ياد او كنيد و شگرگزار باشيد.

و به هنگام بلا و مصيبت ياد او كنيد و صبور و شكيبا باشيد.

خلاصه ياد او را كه در هر صحنه اى از صحنه هاى زندگى فراموش ننمائيد.

در حديثى كه در ((صحيح ترمذى)) و ((مسند احمد)) از ((ابوسعيد خدرى)) از پيامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده است, چنين مى خوانيم: از آن حضرت پرسيدند: ((إى العباد ((إفضل درجه عند الله يوم القيامه كداميك از بندگان در روز قيامت مقامشان از همه برتر است؟!)).

فرمود: ((الذاكرون الله كثيرا آنها كه خدا را بسيار ياد مى كنند)).

ابوسعيد مى گويد: عرض كردم: يا رسول الله! و من الغازى فى سبيل الله؟ آيا چنين كسانى حتى از جنگجويان راه خدا والا مقام ترند؟!)).

فرمود: ((لو ضرب بسيفه فى الكفار و المشركين حتى ينكسر و يختضب دما لكان الذاكرون الله افضل درجه منه! اگر با شمشيرش آن قدر بر پيكر كفار و مشركين بزند كه شمشيرش بشكند و با خون رنگين شود آنها كه ياد خدا بسيار مى كنند از او برترند!؟)).

چرا كه جهاد خالصانه نيز بدون ذكر كثير خداوند ممكن نيست.

و از اينجا معلوم مى شود كه ذكر كثير معنى وسيعى دارد و اگر در بعضى از روايات به تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س) (34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله) و در كلمات بعضى از مفسران به ذكر صفات عليا و اسمإ حسنى و تنزيه پروردگار از آن چه شايسته او نيست و يا مانند آن تفسير شده, همه از قبيل بيان ذكر مصداق روشن است, نه محدود ساختن مفهوم آيه به خصوص اين مصاديق است.

همانگونه كه از سياق آيه به خوبى بر مىآيد, منظور از ((تسبيح خداوند در هر صبح و شام)) همان دوام تسبيح است, و ذكر خصوص اين دو وقت به عنوان آغاز و پايان روز مى باشد, و اينكه بعضى آن را به نماز صبح و عصر يا مانند آن تفسير كرده اند باز از قبيل ذكر مصداق است.

به اين ترتيب ((ذكر كثير خداوند, و تسبيح او هر صبح و شام)) جز به تداوم توجه به پروردگار و تنزيه و تقديس مداوم او از هر عيب و نقص حاصل نمى گردد, و مى دانيم كه ياد خدا براى روح و جان انسان همچون غذا و آب است براى تن, در آيه ى بيست و هشت سوره ى رعد آمده است ((إلا بذكر الله تطمئن القلوب آگاه باشيد تنها با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد!)).

آرامش و اطمينان دل نيز نتيجه اش همان است كه در آيات بيست و هفت تا سى ام سوره ى فجر نيز آمده است: ((يا إيتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى اى نفس مطمئن و آرام! به سوى پروردگارت بازگرد, در حالى كه هم تو از او خشنود هستى و هم او از تو خشنود است سپس در زمره ى بندگانم درآى, و در بهشتم وارد شو!)).6



ياد خدا در روايات

برترين بهره ها: امام على(ع) فرمود: ((الذكر افضل الغنيمتين7 ذكر خدا با فضيلت ترين غنيمت ها است)).

اى درد توام درمان در بستر ناكامى

وى ياد توام مونس در گوشه تنهايى

لذت عاشقان خداوند: امام على(ع) فرمود: ((الذكر لذه المحبين8 ياد خدا لذت دوستان خداست)).

روش اهل تقوا: امام على(ع) فرمود: ((ذكر الله شيمه المتقين9 ذكر خدا طريق اهل تقوا است)).

اخلاق نيكوكاران: امام على(ع) فرمود: ((ذكر الله سجيه كل محسن وشيمه كل مومن10 ياد خدا روش هر نيكوكارى است و طريق هر مومن)).

نشاط پرهيزكاران: امام على(ع) فرمود: ((ذكر الله مسره كل متق ولذه كل مومن11 ياد خدا خوشحالى هر باتقوايى است و لذت هر مومن)).

دل زهر يارى غذايى مى خورد

دل زهر علمى صفايى مى برد



آثار ياد خدا

تقويت روح و كليد سازندگى: امام على(ع) فرمود: ((مداومه الذكر قوت الارواح ومفتاح الصلاح12 تداوم ياد خدا, غذاى روح و كليد اصلاح است)).

سعادتمندى: امام على(ع) فرمود: ((اذكروا الله ذكرا خالصا تحيوا به افضل الحياه وتسلكوا به طرق النجاه13 خدا را با اخلاص ياد كنيد تا بوسيله آن بهترين زندگى را داشته باشيد و راه رستگارى بپيماييد)).

زنده دلى: امام على(ع) فرمود: ((فى الذكر حياه القلوب14 زندگى قلب ها, در ياد خداست)).

روشنى قلب: امام على(ع) فرمود: ((عليك بذكر الله فانه نور القلوب15 بر تو باد ياد خدا زيرا آن نور قلب هاست)).

ذكر آرد فكر را در اهتزاز

ذكر را خورشيد اين افسرده ساز

زدودن زنگارها: امام على(ع) فرمود: ((ان الله سبحانه جعل الذكر جلإ للقلوب16 خداى سبحان ياد خود را وسيله صيقل قلب ها قرار داده است)).

هر جا كه هستى حاضرى از دور در ما ناظرى

شب خانه روشن مى شود چون ياد نامت مى كنم

شفاى دل ها: رسول الله (ص) فرمود: ((عليكم بذكر الله فانه شفإ واياكم وذكر الناس فانه دإ17 بر شما باد ياد خدا كه آن شفا است و بپرهيزيد از ياد مردم (غير خدا) زيرا آن درد است)).

روشنى چشم: امام على(ع) فرمود: ((ذكر الله ينير البصائر ويونس الضمائر18 ياد خدا چشم ها را نورانى كند و مونس باطنى انسان است)).

پشتيبان ايمان دور كننده شيطان: امام على(ع) فرمود: ((ذكر الله دعامه الايمان وعصمه من الشيطان19 ياد خدا پشتيبانى براى ايمان است و سپرى در مقابل شيطان)).

در امان ماندن از نفاق: امام على(ع) فرمود: ((من اكثر ذكر الله فقد برى من النفاق20 كسى كه زياد ياد خدا كند از نفاق برهد)).

وسيله دوستى: رسول الله (ص) فرمود: ((من اكثر ذكر الله احبه21 كسى كه زياد ياد خدا كند من او را دوست دارم)).

حفاظت در مقابل لغزش ها: رسول الله(ص) فرمود: ((قال الله سبحانه اذا علمت ان الغالب على عبدى الاشتغال بى نقلت شهوته فى مسإلتى ومناجاتى: فاذا كان عبدى كذلك فإراد ان يسهو حلت بينه وبين ان يسهو22 خدا فرمود: وقتى دانستم بنده غالبا مشغول ياد من است خواهش هاى او را بسوى خود متمايل نمودم وقتى بنده اين گونه شد در هنگام لغزش ميان او و لغزش حايل شدم)).

فراموشم مكن يا رب زرحمت

اگر غير ترا من ياد كردم



ز بسيارى كه ياد آرد ز معشوق

كند يكبارگى خود را فراموش



هرگز دلم نيارد ياد از جهان و از جان

زيرا كه تو دلم را هم جان و هم جهانى

اطمينان بخش قلب: ((إلا بذكر الله تطمئن القلوب23 آگاه باشيد, تنها با يا خدا دلها آرامش مى يابد)).

بصيرت و آگاهى: امام على(ع) فرمود: ((من ذكر الله استبصر24 هر كه ياد خدا كند بصيرت يابد)).

خوش نامى: امام على(ع) فرمود: ((من اشتغل بذكر الله طيب الله ذكره25 هر كس اشتغال به ذكر خدا داشته باشد خدا خوشنامش كند)).



اوقات خاص ذكر

هنگام برخورد با دشمن: ((يا إيها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فاثبتوا واذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون26 اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه (در ميان نبرد) با گروهى روبه رو مى شويد, ثابت قدم باشيد و خدا را فراوان ياد كنيد تا رستگار شويد)).

هنگام كار و كوشش: امام على(ع) فرمود: ((اكثروا ذكر الله عزوجل اذا دخلتم الاسواق وعند اشتغال الناس27 وقتى كه وارد بازار (كار و كوشش) مى شويد و با مردم در مىآميزيد خدا را زياد ياد كنيد)).

زمان خشم: رسول الله(ص) فرمود: ((اوحى الله الى نبى من انبيائه: ابن آدم اذكرنى عند غضبك اذكرك عند غضبى28 خداوند به يكى از انبيائش فرمود: اى فرزند آدم! مرا هنگام خشمت به ياد آر, من تو را هنگام خشمم به ياد مىآورم)).

در شادمانى ها: امام باقر(ع) فرمود: ((فى التوراه مكتوب: يا موسى اذكرنى فى خلواتك وعند سرور لذاتك إذكرك عند غفلاتك29 در تورات نوشته شده: اى موسى! در خلوت ها مرا ياد كن و نيز در هنگام شادىهايت مرا ياد كن, تا من در هنگام لغزش هايت ترا يادآورم)).

به ياد عشق شب تيره را به روز آور

چو عشق ياد بود, شب كجا بود تارى

هنگام تصميم گيرى: رسول الله(ص) فرمود: ((اذكر الله عند همك اذا هممت30 خدا را به هنگام تصميم گيرى ياد آر)).



موانع ذكر الهى

اولاد و اموال: ((يا إيها الذين آمنوا لا تلهكم إموالكم ولا إولا دكم عن ذكر الله ومن يفعل ذلك فإولئك هم الخاسرون31 اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند! كسانى كه چنين كنند, زيانكارانند)).

ياد كن از كسى كه در همه عمر

نكند لحظه اى فراموشت

شيطان: ((انما يريد الشيطان إن يوقع بينكم العداوه والبغضإ فى الخمر والميسر ويصدكم عن ذكر الله32 شيطان مى خواهد به وسيله شراب و قمار, در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا بازدارد)).

ناشكرترين عضو: امام على(ع) فرمود: ((ليس فى الجوارح اقل شكرا من العين, فلا تعطوها سئولها فتشغلكم عن ذكر الله33 در ميان اعضإ ناشكرتر از چشم نيست. به خواهش هاى او تن ندهيد كه شما را از ياد خدا غافل مى كند)).

دلت هرگز نمى گشت اين چنين آلوده وتيره

اگر چشم تو مى دانست شرط پاسبانى را

پيروى از خواهش هاى نفسانى: امام على(ع) فرمود: ((ليس فى المعاصى اشد من اتباع الشهوه فلا تطيعوها فتشغلكم عن ذكر الله34 در ميان گناهان شديدتر از پيروى شهوات نيست, پيروى از خواهش هاى نفسانى نكنيد كه شما را از ياد خدا غافل مى كند)).

ياد مردم: امام على(ع) فرمود: ((من اشتغل بذكر الناس قطعه الله سبحانه عن ذكره35 هر كس با ياد مردم (غير خدا) خود را مشغول دارد خداوند سبحان ياد خود را از وى باز دارد)).



حكايت

پادشاهى پارسايى را گفت: هيچت از ما ياد مىآيد؟ گفت بلى, هرگاه كه خدا را فراموش كنم!

هرسو دود آن كش ز در خويش براند

و آن را كه بخواند به در كس ندواند36

شكمبارگى: امام سجاد(ع) فرمود: ((ان قسوه البطنه وفتره الميله وسكر الشبع... ينسى الذكر37 پرى شكم و ميل مفرط و سرمستى سيرى... موجب فراموشى ياد خداست)).

اندرون از طعام خالى دار

تا در او نور معرفت بينى

تهى از حكمتى به علت آن

كه پرى از طعام تا بينى



نتايج دورى از ياد خدا

سختى زندگى: ((ومن إعرض عن ذكرى فان له معيشه ضنكا38 و هر كس از ياد من اعراض كند همانا معيشتش در دنيا تنگ مى شود)).

همراهى با شيطان: ((ومن يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين39 و هر كه از ياد خدا رخ بتابد شيطانى را برانگيزيم تا با وى همنشين باشد.

قساوت قلب: ناجى الله تعالى موسى: ((يا موسى لا تنسنى على كل حال ولا تفرح بكثره المال فان نسيانى يقسى القلوب40 خداوند به موسى(ع) فرمود: اى موسى مرا در هيچ حالى فراموش نكن و به زيادتى ثروت خوشحال مباش, زيرا فراموش كردن من قلب ها را سخت گرداند)).



ياد حق

ريشه ى همه ى آثار معنوى اخلاقى و اجتماعى كه در عبادت است در يك چيز است: ياد حق و غير او را از ياد بردن. قرآن كريم در يك جا به اثر تربيتى و جنبه ى تقويتى روحى عبادت اشاره مى كند و مى گويد: ((ان الصلا ه تنهى عن الفحشإ والمنكر41 نماز از كار بد و زشت باز مى دارد)) و در جاى ديگر مى گويد: ((وإقم الصلا ه لذكرى42 و نماز را براى ياد من بپادار)), اشاره به اينكه انسان كه نماز مى خواند و در ياد خداست همواره در ياد دارد كه ذات دانا و بينايى مراقب اوست.

ذكر خدا و ياد خدا كه هدف عبادت است, دل را جلا مى دهد و صفا مى بخشد و آن را آماده ى تجليات الهى قرار مى دهد. على (ع) درباره ى ياد حق كه روح عبادت است چنين مى فرمايد: ((ان الله سبحانه وتعالى جعل الذكر جلا ء للقلوب, تسمع به بعد الوقره, وتبصر به بعد العشوه, وتنقاد به بعد المعانده, وما برح لله ـ عزت آلا وه ـ فى البرهه بعد البرهه, وفى إزمان الفترات, عباد ناجاهم فى فكرهم, وكلمهم فى ذات عقولهم43 خداوند ياد خود را صيقل دل ها قرار داده است. دل ها بدين وسيله پس از ناشنوايى شنوا و بعد از نابينايى بينا و پس از سركشى و عناد رام مى گردند. همواره چنين بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه اى از زمان و در زمان هايى كه پيامبرى در ميان مردم نبوده است, بندگانى داشته و دارد كه در سر ضمير آن ها با آنها راز مى گويد و از راه عقل هايشان با آنان تكلم مى كند)).

در اين كلمات خاصيت عجيب و تإثير شگرف ياد حق در دل ها بيان شده است تا جايى كه دل قابل الهام گيرى و مكالمه ى با خدا مى گردد.



سفارشى از امام خمينى (ره)

امام در خصوص ارزش و تإثير ادعيه فرموده اند: همين دعاها, همين توجهات به خدا انسان را به مبدإ غيبى متوجه مى كند و نه تنها مانع فعاليت نمى شود بلكه فعاليت هم مىآورد)).44 و به همين دليل جدا نمودن مردم را از دعا روا نمى دانند: ((... مردم بايد با دعا انس به خدا پيدا كنند, آنهايى كه انس با خدا دارند و دنيا پيش آنها اين طور جلوه ندارد آنهايى هستند كه براى خودشان ارزش ندارند. براى خدا مشغول به كار مى شوند...)).45

حضرت امام در نامه اى كه به فرزند جوانش (حاج احمد آقا) نگاشت نكات جالبى را يادآور شدند:

((عزيزم از جوانى به اندازه اى كه باقى است استفاده كن كه در پيرى همه چيز از دست مى رود حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مكايد بزرگ شيطان و نفس اماره آن است كه جوانان را وعده ى صلاح و اصلاح در زمان پيرى مى دهد تا جوانى با غفلت از دست برود و به پيران وعده ى طول عمر مى دهد و تا لحظه ى آخر با وعده هاى پوچ انسان را از ذكر خدا و اخلاص براى او باز مى دارد تا مرگ برسد و در آن حال ايمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد مى گيرد...)).46

و در جاى ديگر خاطر نشان فرموده اند: ((.. و تو اى فرزندم از جوانى خود استفاده كن و با ياد او ـ جل و علا ـ و محبت به او... عمر را بگذران و اين ياد محبوب هيچ منافات با فعاليت هاى سياسى و اجتماعى در خدمت به دين و بندگان او ندارد و بلكه تو را در راه او اعانت مى كند..)).47



طلب محبوب يا حصول مطلوب؟

امام خمينى(ره) مى فرمايند: انسان ذاكر حق بايد بر اثر جارى نمودن اذكار بر زبان خود نور ايمان را در قلب خويش افزايش دهد:... ممكن نيست قلب نورانى باشد و زبان و كلام و چشم و نظر و گوش... نورانى نباشد. بشر نورانى آن است كه تمام قواى ملكيه و ملكوتيه اش نوربخش باشد و علاوه بر آن كه خود او را هدايت به سعادت و طريق مستقيم كند به ديگران نورافشانى كند و آن ها را به راه انسانيت هدايت كند... )).48

ذكر آن است كه در جميع ابعاد وجودى عبد جارى و سارى شود و صفات كمال و جلال الهى بر جان او پرتو افشانى نمايد و چنين هويتى به ذاكر حيات, علم و شعور مى بخشد.49

پاورقي



1. ذكر مطلق: ذكرى كه به قصد اذكار نماز خوانده نمى شود بلكه به قصد ثواب خوانده مى شود.

2. توضيح المسائل, ج1, ص561, مسإله 966.

3. آمدى, غرر الحكم.

4. سوره ى عنكبوت, آيه ى 45.

5. سوره ى احزاب, آيه ى 41.

6. مكارم شيرازى, ناصر, تفسير نمونه, ج 17, ص 351 ـ 353.

7. آمدى, پيشين .

8. آمدى, پيشين.

9. آمدى, پيشين .

10. آمدى, پيشين .

11. مجلسى, محمدباقر, بحارالانوار, ج 77, ص 107.

12. آمدى, پيشين.

13. مجلسى, محمدباقر, همان, ج 78, ص 39.

14. آمدى, پيشين.

15. آمدى, پيشين.

16. نهج البلاغه, خطبه 217.

17. تنبيه الخواطر, ص 7.

18. آمدى, پيشين.

19. آمدى, پيشين.

20. آمدى, پيشين.

21. مجلسى, محمدباقر, بحارالانوار, ج 93, ص 160.

22. مجلسى, محمدباقر, بحارالانوار, ج 93, ص 162.

23. سوره ى رعد, آيه ى 28.

24. آمدى, پيشين.

25. آمدى, پيشين.

26. سوره ى انفال, آيه ى 45. 27. آمدى, پيشين.

28. مجلسى, محمدباقر, همان, ج 75, ص 321.

29. مجلسى, محمدباقر, همان, ج 13, ص 328.

30. مجلسى, محمدباقر, همان, ج 77, ص 179.

31. سوره ى منافقون, آيه ى 9.

32. سوره ى مائده, آيه ى 91.

33. آمدى, پيشين.

34. آمدى, پيشين.

35. آمدى, پيشين.

36. گلستان سعدى, حكايت چهاردهم.

37. مجلسى, محمدباقر, بحارالانوار, ج 78, ص 129. 38. سوره ى طه, آيه ى 124.

39. سوره ى زخرف, آيات 8 ـ 36.

40. مجلسى, محمدباقر, بحارالانوار, ج 74,ص 34.

41. سوره ى عنكبوت, آيه ى 45.

42. سوره ى طه, آيه ى 14.

43. نهج البلاغه, خطبه ى 213.

44. مجله تربيت, سال 15, مهر 1378, ص 51.

45. مجله ى پيام انقلاب, شماره ى دهم, تير 1359, ص 24.

46. روزنامه ى جمهورى اسلامى, شماره ى 5905, ص 12.

47. جلوه هاى رحمانى, ص 40.

48. قرآن باب معرفه الله, ص 78.

49. نك: رساله ى نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور, علامه حسن زاده آملى, ص 47 ـ 57.