بازگشت

اميد به رحمت الهى


دعاى روز نهم

((اللهم اجعل لى فيه نصيبا من رحمتك الواسعه واهدنى فيه لبراهينك الساطعه وخذ بناصيتى الى مرضاتك الجامعه بمحبتك يا امل المشتاقين خدايا! امروز مرا از رحمت گسترده ى خويش, نصيبى قرار بده و به برهان ها و دليل هاى روشن و تابناك خويش, هدايتم كن و پيشانى مرا به سوى خشنودىهاى جامع خود بگير, به حق دوستى و محبت خود, اى آرزو و آرمان مشتاقان)).



احكام

كسى كه به احكام فقهى آشنايى داشته باشد مى داند كه اسلام در تمام ابواب فقهى شرايط آسانى را براى مكلفين قرار داده است و مظهر رحمت است.

اگر شخصى بيمار باشد و نمى تواند نماز را ايستاده بخواند مى تواند نشسته بخواند اگر نمى تواند وضو بگيرد, مى تواند تيمم كند اگر روزه براى شخص ضرر داشته باشد نبايد بگيرد.

تا يقين به نجاست پيدا نشود همه چيز پاك است اگر انسان ناچار شود در زمين و محل آلوده نماز بخواند و بدن و لباس او آلوده شود بايد در حال ايستاده نماز بخواند و براى سجده با سر اشاره كند و تشهد را ايستاده بخواند. (توضيح المسائل, ج1, ص605, مسإله1074)

از مستحبات دفن طلب رحمت براى ميت است. (عروه الوثقى, ج1, ص339)

قرض دادن از كارهاى مستحبى است كه در آيات قرآن و اخبار راجع به آن زياد سفارش شده است از پيغمبر روايت شده كه هر كس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زياد مى شود و ملائكه بر او رحمت مى فرستند واگر با بدهكار خود مدارا كند بدون حساب و به سرعت از مى گذرد و كسى كه برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد, بهشت بر او حرام مى شود.

(توضيح المسائل مراجع, ج2, ص333)



رحمت گسترده

در زمينه ى عفو و رحمت, سخن از رسيدگى به اعمال خوب و بد و محاسبه ى جزئيات پرونده نيست. سخن از مغفرت و بخشش است, سخن از تفضل و رحمت الهى است, رحمتى كه درقيامت همه جا سايه مى افكند و همه ى انسان هايى كه لايق رحمت و شايسته تفضلند زير پوشش خود قرار مى دهد. رحمتى كه وسعت و شمول آن به قدرى است كه حتى رانده شدگان درگاه الهى نيز به طمع مى افتند و توجه شان به عفو الهى معطوف مى گردد.

قال الصادق جعفر بن محمد(ع): ((اذا كان يوم القيامه نشر الله تبارك و تعالى رحمته حتى يطمع ابليس فى رحمته1 وقتى روز قيامت فرا مى رسد, خداوند رحمت خود را آنقدر وسعت و گسترش مى دهد كه حتى شيطان نيز به رحمت او طمع مى نمايد)).

توجه به رحمت و تفضل حضرت بارى تعالى, شخص با ايمان را به نجات از عذاب قيامت اميدوار مى نمايد و به وى نويد عفو و بخشش مى دهد, و توجه به عدل و دادگرى خداوند, براى مومن واقعى, موجب خوف از عذاب قيامت است و او را به اقتضاى لغزش ها و گناهانى كه دارد, دچار بيم و نگرانى مى نمايد و اين هر دو حالت لازم است در ضمير افراد با ايمان باشد. يعنى هم به رحمت خداوند اميدوار باشند و هم از عذاب او خائف.

((بسم الله الذى لا ارجو الا فضله و لا اخشى الا عدله2 به نام خداوندى كه اميد ندارم جز به فضل او, و ترس ندارم جز از عدل او)).

اگر افراد در روز جزا مورد تفضل و عنايت خدا واقع شوند و مشمول عفو و بخشش حضرت حق قرار گيرند, به آسانى از شدايد قيامت رهايى مى يابند و در بهشت جاودان مستقر مى گردند, زيرا در زمينه ى رحمت و رإفت الهى, ممكن است با كوچكترين مستمسك از بزرگترين لغزش چشم پوشى گردد, و كوهى گناه به كاهى از عمل صالح بخشيده شود و گناهكار را از كيفر و مجازات معاف سازند. در اين باره, نمونه هاى بسيارى در روايات اولياى اسلام آمده است.

رسول اكرم(ص) فرمودند: مردى از امم گذشته كه داراى تمكن و ثروت بوده در پيشگاه الهى مورد محاسبه قرار مى گيرد. در نامه ى عملش كار خوبى مشاهده نمى شود جز آن كه او در معاملات و معاشرت هاى خود با مردم رعايت حال افراد فقير و بى بضاعت را مى نموده و به غلامان خويش سفارش كرده بود كه اگر افرادى به من مديونند, اما بى بضاعت و تهيدست اند, از آنان مطالبه طلب ننماييد و از حسابشان چشم پوشى كنيد. آنها از مال دنيا دستشان خالى است, چيزى ندارند و نمى توانند بدهى خويش را بپردازند. در مورد چنين شخصى خداوند مى فرمايد: من به ارفاق, نسبت به افراد تهيدست و بى بضاعت از او شايسته ترم, لذا به فرشتگان و مإمورين حساب مى فرمايد: از وى بگذريد.3

يعنى هم اكنون اين شخص با دست خالى در موقف حساب قرار گرفته و چيزى از اعمال خوب ندارد شايسته است مشمول عفو و بخشش قرار گيرد.

اگر خداوند اراده فرمايد با مردم بر اساس عدل و داد رفتار نمايد و تمام جزئيات كارهاى دوران عمر آنها را كه در پرونده ى اعمالشان ثبت شده با دقت مورد رسيدگى قرار دهد, هرگز از گرفتارى و عذاب رهايى نمى يابند و به فلاح و رستگارى نايل نمى گردند. آيا مى شود يك انسان, هر قدر هم از گفتار و رفتار خويش مراقبت شرعى نمايد, تمام عمر را بدون لغزش بگذراند و از عفو و بخشش الهى بى نياز باشد؟ قرآن شريف در اين باره مى فرمايد: ((ولولا فضل الله عليكم ورحمته ما زكى منكم من إحد إبدا4 اگر فضل و رحمت الهى شامل حالتان نشود, هيچ يك از شما به پاكى و رستگارى نايل نخواهيد شد)).

امام سجاد (ع) در زمينه ى عفو بارى تعالى و عدل او با زبان دعا و تضرع در پيشگاه الهى چنين مى گويد: ((اللهم ان تشا تعف عنا فبفضلك, و ان تشا تعذبنا فبعدلك فسهل لنا عفوك بمنك, و اجرنا من عذابك بتجاوزك, فانه لا طاقه لنا بعدلك , و لا نجاه لا حد منا دون عفوك5 بارالها, اگر بخواهى, ما را به فضل و كرمت مى بخشى و اگر بخواهى, به عدل و دادت معذبمان مى سازى. پس بر ما منت بگذار و عفوت را به آسانى شامل حالمان بنما و باگذشت و مغفرت, از عذابت پناهمان ده كه ما را طاقت عدل و دادگرى ات نيست و بدون بخشش و عفوت, هيچ يك از ما نجات نخواهيم يافت)).

افراد با ايمان, نه تنها در مغفرت و آمرزش گناهان به رحمت بى كران خدا محتاجند, بلكه از جهت نيل به مقامات رفيع و درجات عالى بهشت نيز به تفضل و عنايت او نياز دارند. اين مطلب فرموده ى خداوند است كه در حديث رسول گرامى (ص) آمده است.

امام باقر(ع) مى فرمايد: ((رسول گرامى(ص) فرموده است كه خداوند تبارك و تعالى فرموده است: نيكوكاران به اعمال خوبى كه براى رسيدن به اجر من, انجام مى دهند, اتكال ننمايند, زيرا اينان اگر مجاهده بسيار كنند و در سراسر عمر, خويشتن را در بندگى و عبادت من به تعب اندازند, باز هم مقصرند و عباداتشان نسبت به نعمت ها و كرامت هاى من در بهشت و درجات عاليه اى كه در جوار من توقع دارند نارساست.ولى براى رسيدن به آن مقامات رفيع, مى توانند به رحمت من اعتماد نمايند, به فضلم اميدوار باشند و با حسن ظن به من اطمينان پيدا كنند. چه آن كه رحمت من در چنين شرايطى شامل حال آنان مى گردد)).

آنچه از مجموع آيات و روايات بر مىآيد اين است كه مجارى و طرق رسيدن به مغفرت الهى در قيامت بسيار است. ولى فيض حضرت بارى تعالى شامل كسانى مى شود كه در دنيا به خدا مومن بوده و به گونه اى هر چند خفيف, در دل يا زبان يا عمل با او رابطه داشته و در راه خير, قدم هايى برداشته باشند. چه, احساس لياقت و قابليت براى نيل به رحمت بارى تعالى بايد در دنيا پايه گذارى شود و افراد ـ در اين جهان كه دار تكليف است ـ خود را كم وبيش بسازند و پيش از مرگ, زمينه ى دريافت فيض الهى را در وجود خويش فراهم آورند تا در قيامت از آن بهره مند گردند و گرنه جزع و بى تابى افراد مادى, مشرك و معاند در روز حشر سودى ندارد و ابراز ندامت و عذرخواهى از ناروايى هاى گذشته نمى تواند در سرنوشت آنان اثر بگذارد و از عذابى كه در پيش دارند آزادشان سازد.

به عبارت ديگر, رحمت و تفضل خداوند با ترحم و عطوفت بشر از جهات متعدد تفاوت دارد. از آن جمله اين كه رقت و رحمت در وجود آدمى, يك حالت انفعالى است كه بر اثر برخورد با بعضى از مناظر رقت انگيز به انسان دست مى دهد و بر اثر آن متإثر مى گردد, حس عطوفت در ضمير شخص تحريك مى شود و او را به ترحم و رإفت وامى دارد, از قبيل ديدن چشم هاى گريان, شنيدن ناله و جزع درماندگان, مشاهده ى يتيمان پژمرده و بى پناه, برخورد با مجروحان شكنجه ديده, مواجه شدن با مظلومان رنج كشيده و نظاير اينها. ولى رحمت و تفضل خداوند مهربان ناشى از انفعال و تإثر نيست, بلكه اين صفت از صفات كمال حضرت بارى تعالى است. صفتى است كه به اراده ى حكيمانه اش شامل حال افراد شايسته و لايق مى گردد و آنان را از ورطه ى سقوط و تباهى رهايى مى بخشد و افراد غيرلايق را شامل نمى شود.

رحمتش نى رحمت آدم بود

كه مزاج رحم آدم غم بود

رحمت مخلوق باشد غصه ناك

رحمت حق از غم و غصه است پاك

رحمت بى چون چنين دان اى پسر

نايد اندر وهم از وى جز اثر

از جمله وسايلى كه به آدمى شايستگى و صلاحيت مى بخشد, و او را لايق تفضل بارى تعالى مى نمايد, حسن ظن به ذات مقدس اوست. كسانى كه در اين جهان با اميد به رحمت حضرت بارى زندگى كرده اند, در دل به وى گمان خوب داشته و با رجإ واثق به تفضل بارى تعالى زندگى كرده اند, و لذا در آخرت زمينه ى مساعدى براى نيل به عفو و بخشش او پيدا كرده اند.

به موجب روايات, اين گروه شايسته و لايق, به احتمال قوى در عرصه ى قيامت مورد رحمت و تفضل الهى واقع مى شوند و با عمل ناچيزى كه دارند, در پرتو حسن ظن به خداوند از مقامات عالى بهشت و نعمت هاى نامحدودش برخوردارمى گردند.

امام باقر(ع) فرمود: در كتاب على (ع) است كه رسول گرامى (ص) در منبر فرمود:

قسم به خدايى كه جز او معبودى نيست, به هيچ مومنى خير دنيا و آخرت عطا نمى شود مگر به حسن ظن به خدا, اميدوارى به او, حسن خلق و خوددارى از غيبت مومنين.

قسم به خدايى كه جز او معبودى نيست, هيچ مومنى پس از توبه و استغفار دچار عذاب الهى نمى شود مگر بر اثر بد گمانى به خدا, كوتاهى اميد, خلق بد و غيبت مومنين.

قسم به خداى يگانه, هيچ بنده ى مومنى گمان خود را به خدا نيكو نمى كند مگر آن كه خداوند به حسن ظن او ترتيب اثر مى دهد و طبق آن گمان با وى عمل مى كند. زيرا تمام خوبى ها و خيرات به دست تواناى اوست و او حيا مى كند از اين كه بنده ى مومنش به رحمت وى حسن ظن و اميد داشته باشد و خداوند برخلاف گمان و اميد او عمل نمايد. پس گمان خود را به او نيكو سازيد و به سوى او تمايل نماييد.

((قال اعرابى: يا رسول الله من يحاسب الخلق يوم القيامه؟ قال: الله عز و جل, قال: نجونا و رب الكعبه, قال: و كيف ذاك يا اعرابى؟ قال: لان الكريم اذا قدر عفا6 مرد اعرابى از رسول گرامى (ص) سوال نمود: چه كسى در قيامت به حساب مردم مى رسد؟حضرت فرمودند: خداوند. اعرابى گفت: به خداى كعبه قسم كه نجات يافتيم. حضرت پرسيد: چگونه اين سخن را مى گويى و خويشتن را نجات يافته مى يابى؟ عرض كرد: شخص كريم موقعى كه برگناهكار سلطه پيدا مى كند و بر مجازاتش قادر مى گردد او را مى بخشد)).

اين مسلمان با صفا و پاكدل, درس توحيد را از مكتب اسلام فرا گرفته و خداوند را كريم شناخته است و به اتكاى بزرگوارى و كرامت الهى,به عفو و اغماض او ابراز حسن ظن مى نمايد و خويشتن را نجات يافته تلقى مى كند. رسول گرامى (ص), سخن اعرابى را مى شنود و آن را رد نمى كند.بلكه با سكوت خود او را تإييد مى كند و اميد عفوش را مورد امضا قرار مى دهد.زيرا اراده ى الهى بر اين قرار گرفته است كه با بندگان مومن خود طبق حسن ظنى كه دارند رفتار نمايد.

رسول اكرم(ص) فرمود: ((ليس من عبد ظن به خيرا الا كان عند ظنه به7 هيچ بنده ى مومنى به خداوند گمان خوب نمى برد مگر آن كه خداوند طبق همان گمان با وى عمل مى كند)).

حسن ظن به خداوند و اميدوارى به عفو و مغفرتش, بهترين وسيله ى جلب رحمت و عنايت ذات مقدس اوست.و اين حالت روحى و احساس اميد در آيين اسلام,آنقدر مورد توجه است كه به موجب بعضى از اخبار, چگونگى عمل خداوند با بندگان خود از جهت اعطاى رحمت يا امساك از رحمت, وابسته به چگونگى گمانى است كه افراد نسبت به خداوند دارند.

عن ابى الحسن الرضا(ع) قال: ((احسن الظن بالله فان الله عز و جل يقول انا عند ظن عبدى المومن بى ان خيرا فخيرا و ان شرا فشرا8 گمان خود را به خداوند نيكو سازيد كه خداوند مى فرمايد:من با گمان بنده ى مومن هستم.اگر گمانش به من خوب و اميدبخش باشد, من نيز با همان گمان, با وى عمل مى كنم. و اگر گمانش به من بد و يإس آور باشد, عمل من نيز با وى طبق همان گمان خواهد بود)).

در حديث آمد كه حق بى گفت و گو

هست در نزد گمان بنده او

تا تو را چبود گمان از نيك و بد

بر تو جز پاداش ظنت كى رسد

گر تو را ظن نكو باشد بر او

طاعت نيك است و پاداشت نكو

ور كه ظنت بد بود پاداش آن

هم بد آيد وين سزد بر بدگمان

روز قيامت كسانى را در موقف حساب مىآورند كه در دنيا به خدا ايمان داشته, ولى نسبت به علم حضرت بارى تعالى بدگمان بوده اند و چنين مى پنداشتند كه خداوند بر اعمال پنهان مردم آگاهى ندارد لذا در خلوات با بى باكى مرتكب گناه مى شوند. روز جزا اين بدگمانى به رخ آنان كشيده مى شود و مى گويند همين ظن سوء و گمان بدى كه در دنيا به پروردگار خود داشتيد, امروز مايه ى بدبختى شما گرديده و به انحطاط و سقوطتان كشانده است.

((ليس من عبد ظن به خيرا الا كان عند ظنه به و لا ظن به الا كان عند ظنه به و ذلك قوله تعالى ((وذلكم ظنكم الذى ظننتم بربكم إرداكم9 رسول اكرم (ص) فرموده: هيچ بنده اى نيست كه به خدا گمان خوب داشته باشد جز آن كه خداوند نزد همان گمان خوب است. و نيست بنده اى كه به خدا بد گمان باشد مگر آن كه خداوند نزد همان گمان بد است. سپس آيه ى شريفه ى مذكور را از قرآن تلاوت فرمود)).

كسانى كه به خداوند ايمان واقعى دارند و مى دانند كه او در خلوت و جلوت با مردم است و به تمام اعمال نهان و آشكارشان آگاهى دارد, موقعى كه جاذبه ى هواى نفس و شهوات, آنان را به بيراهه مى برد و دامنشان را به پليدىهاى گناه مىآلايد, قهرا آزرده خاطر و متإثر مى شوند. و از اعمال ناروايى كه مرتكب شده اند شرمگين و سرافكنده مى گردند و ممكن است اين حالت روحى رفته رفته موجب دلسردى و يإسشان گردد و سرانجام بر اثر نوميدى شديد, از وظايف دينى و دنيوى خويش باز مانند.

خداوند براى آن كه افراد با ايمان را از چنين وضع دردناك و رنج آورى مصون دارد و اميد به عفو و آمرزش را كه حسن ظن به ذات اقدس اوست در نهادشان محافظت نمايد, در توبه و استغفار را به روى آنان گشوده, گناهكاران را به بخشش گناهشان, اميدوار ساخته و صريحا در قرآن شريف اعلام فرموده است كه پروردگار تمام گناهان را مىآمرزد و گناهكاران را مشمول عفو و بخشش خود قرار مى دهد. ((قل يا عبادى الذين إسرفوا على إنفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم10 اى پيامبر به مردم گناهكار بگو: از رحمت الهى مإيوس نباشيد كه خداوند تمام گناهان را مىآمرزد. بى گمان, او بخشنده و مهربان است)).

پاورقي





1. شيخ صدوق, امالى, ص 123.

2. صحيفه ى سجاديه, دعاى روز يكشنبه.

3. عطايى, محمد رضا, مجموعه ى ورام, ج 1, ص 8.

4. سوره ى نور,آيه ى21.

5. صحيفه ى سجاديه, دعاى دهم.

6. عطايى, محمد رضا, همان, ج 1, ص 9.

7. محدث نورى, مستدرك الوسائل, ج 2, ص 296.

8. كلينى, اصول كافى, ج 2, ص 72.

9. تفسير برهان, ج 3, ص 109.

10. سوره ى زمر, آيه ى 53.