بازگشت

دوستى و دشمنى


دعاى روز بيست و پنجم

((اللهم اجعلنى فيه محبا لا وليائك و معاديا لا عدائك مستنا بسنه خاتم انبيائك يا عاصم قلوب النبيين خدايا! امروز مرا دوست دار دوستانت و دشمن دشمنانت قرار بده و مرا پيرو راه و روش آخرين پيامبرانت مقرر فرما, اى نگهدارنده ى دل هاى پيامبران)).



احكام (تولى و تبرى)

كسى كه ضرورى دين مانند نماز و روزه كه مسلمانان آن را جزء دين اسلام مى دانند منكر شود چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است و انكار آن چيز برگردد به انكار خدا يا توحيد يا نبوت نجس مى باشد. (توضيح المسائل مراجع, ج1, ص84, مسإله 106)

اگر مسلمانى به يكى از دوازده امام دشنام دهد يا با آنان دشمنى داشته باشد نجس است.

(همان, مسإله 110)

ويژگى پيروان رسول خدا(ص)

((محمد رسول الله والذين معه إشدإ على الكفار رحمإ بينهم1 محمد فرستاده ى خداست او و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سر سخت و شديد, و در ميان خود مهربانند)).

رو إشدإ على الكفار باش

با ولى چون گل, عدو چون خار باش



محبت خدا نسبت به بندگان

حب و بغض يا مودت و عداوت در قرآن شريف و روايات اولياى اسلام درباره ى خداوند نسبت به مردم و همچنين درباره ى مردم نسبت به يكديگر به كار برده شده با اين تفاوت كه حب و بغض خداوند نسبت به مردم همه جا براساس حق و عدل است, اما دوستى و دشمنى مردم نسبت به يكديگر گاهى عادلانه و بر وفق حق است و گاهى ظالمانه و بر خلاف عدل و انصاف.

در اينجا پاره اى از آيات و روايات درباره ى محبت خدا نسبت به بندگان ذكر مى شود:



محبت خدا به نيكوكاران

((وإنفقوا فى سبيل الله ولا تلقوا بإيديكم الى التهلكه وإحسنوا ان الله يحب المحسنين2 و در راه خدا انفاق كنيد و (با ترك انفاق,) خود را به دست خود, به هلاكت نيفكنيد و نيكى كنيد كه خداوند, نيكوكاران را دوست دارد)).

در اين كه مراد از احسان در اينجا چيست؟ چند احتمال در كلمات مفسران ديده مى شود: نخست اين است كه حسن ظن به خدا داشته باشيد( و گمان نكنيد انفاق هاى شما موجب اختلال امر معيشت شما خواهد بود) و ديگر اين كه منظور, اقتصاد و ميانه روى در مسإله ى انفاق است و ميانه روى حتى در انفاق كردن, پسنديده است و ديگر اين كه منظور, آميختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نيازمندان است, به گونه اى كه همراه با گشاده رويى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است بر كنار باشد. مانعى هم ندارد كه همه ى اين معانى سه گانه در مفهوم و محتواى آيه جمع باشد.3

احسان معمولا به معنى نيكوكارى تفسير مى شود, ولى گاه معنى وسيع ترى براى آن ذكر شده, و آن هر گونه عمل صالح, بلكه انگيزه هاى عمل صالح است. چنان كه در حديثى از پيامبر اكرم(ص) مى خوانيم كه در تفسير احسان فرمود: ((ان تعبدالله كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك4 احسان آن است كه خدا را آن چنان پرستش كنى كه گويى او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند.)) ((فاعف عنهم واصفح ان الله يحب المحسنين5 از آنها در گذر و صرف نظر كن, كه خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد)). در اين آيه با اشاره به پيمان شكنى بنى اسرائيل با خداوند عواقب اين پيمان شكنى را ذكر مى فرمايد: ((چون آن ها پيمان خود را نقض كردند ما آن ها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دل هاى آن ها را سخت و سنگين نموديم)).

سپس آثار اين قساوت را چنين شرح مى دهد: ((آنها كلمات را تحريف مى كنند و از مسير آن بيرون مى برند و قسمت هاى قابل ملاحظه اى از آن چه به آن ها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند)). و در پايان مى فرمايد: ((هر روز به خيانت تازه اى از آن ها پى مى بريم مگر دسته اى از آن ها كه از اين خيانت ها بر كنارند و در اقليت اند)). با اين همه, آيه را خطاب ـ به پيامبر ـ با اين جمله به پايان مى برد كه: ((از آن ها صرف نظر كند و چشم بپوشد زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد)).

اكنون بايد دانست آيا منظور آن است كه از گناهان پيشين اين اقليت صالح صرف نظر كند و يا از اكثريت نا صالح؟ ظاهر آيه, احتمال دوم را تقويت مى كند, زيرا اقليت صالح خيانتى نكرده اند كه مشمول عفو شوند, ولى به طور مسلم اين گذشت و عفو در مورد آزارهايى است كه به شخص پيامبر(ص) رسانيدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آن ها گذشت معنى ندارد.6



محبت خدا به پرهيزگاران

((بلى من إوفى بعهده واتقى فان الله يحب المتقين7 آرى, كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى پيشه نمايد, (خدا او را دوست مى دارد زيرا) خداوند پرهيز كاران را دوست دارد)). مراد از اين آيه اين است كه: كرامت الهيه, و محترم بودن در درگاه خدا آنقدر آسان نيست, كه هر كس خود را به صرف خيال به خدا منتسب كند, به آن برسد, و يا هر فريب كارى, انتساب خود را كرامت پنداشته, نژاد خود و يا دودمان خود را به ملاك همين انتساب خيالى, بافته اى جدا تافته بداند, بلكه رسيدن به كرامت الهيه شرايطى دارد, و آن وفاى به عهد و پيمان خدا, و داشتن تقوا در دين خدا است, اگر اين شرايط تمام شد كرامت حاصل مى شود, يعنى آدمى مورد محبت و ولايت الهيه قرار مى گيرد, ولايتى كه جز بندگان با تقواى خدا كسى به آن نمى رسد, و اثر آن نصرت الهيه و حيات سعيده ايست كه باعث آبادى دنيا, و صلاح باطن اهل دنيا, و رفعت درجات آخرتشان مى شود8.



محبت خدا به مجاهدان راه حق

((ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كإنهم بنيان مرصوص9 خداوند كسانى را دوست مى دارد كه در راه او پيكار مى كنند گويى بنايى آهنين اند)).

در اين آيه, خداوند محبت خود را نسبت به مجاهدين فى سبيل الله اعلام فرموده است, زيرا اينان براى برپايى حق و عدل و براى نابودى باطل و از ميان بردن ظلم, تلاش مى كنند و جان خود را از كف مى دهند و همه ى اين اعمالى كه مورد هدف آن هاست بر وفق دادگرى و بر اساس پاكى و فضيلت است. از اين رو خداوند آنان را دوست دارد. 10

دشمنى با ترك كنندگان جهاد

عن النبى(ص): ((ان الله عزوجل يبغض رجلا يدخل فى بيته ولا يقاتل11 رسول اكرم(ص) فرمود است: خداوند مرد توانايى را كه در خانه مى نشيند و در جبهه ى جنگ شركت نمى كند و با معاندين نبرد نمى نمايد, دشمن مى دارد.

اگر بخواهيم بدانيم چرا اين گروه مطرود درگاه بارى تعالى هستند و خداوند مهربان اينان را دشمن مى دارد, مى توانيم تاريخ كوتاه مدت حكومت على(ع) را بخوانيم و ببينيم بر اثر سرپيچى و تخلف آن مردمى كه يك روز على(ع) را با التماس حاضر كردند تا خلافت را بپذيرد و با او بيعت نمودند و يك روز عهد شكنى كردند و از انجام وظيفه شانه خالى نمودند, چه مصائب سنگينى براى اسلام و مسلمين پديد آمد, چه خون هايى از بى گناهان به زمين ريخته شد, و چطور اسلام عزيز از پيشروى بازماند, و چگونه يك سلسله عناصر فاسد بى دين و بى علاقه به اسلام بر كرسى خلافت تكيه زدند و زمام امور مسلمين را به دست گرفتند و فاجعه هايى به بار آوردند و آبروهايى از اسلام بردند. اينان با اعمال نارواى خود موجب شدند كه على(ع) به كشتن برود, باعث شدند كه امام مجتبى (ع) خانه نشين شود و سرانجام مسموم گردد, سبب شدند كه تاريخ خونين كربلا به وجود آيد و آن فاجعه ى عظيم رخ دهد و خون هاى مقدسى به زمين ريخته شود و اهل بيت رسول اكرم(عليهم السلام) با اسارت به كوفه و شام بروند و خلاصه, آنقدر حوادث بد پيش آمد كه براى انسانيت مايه ى شرمسارى است. آيا نبايد اين گروه متخلف از فرمان الهى مطرود درگاه حق تعالى باشند؟ آيا نبايد خداوند مهربان اينان را كه مايه ى شكست عدل و دادگرى شدند دشمن بدارد؟ پاسخ اين پرسش بر هيچ يك از خوانندگان پنهان نيست.



دشمنى با عالمان به دنيا و جاهلان به آخرت

يكى ديگر از امورى كه موجب بغض و دشمنى خدا مى شود اين است كه عده اى, فقط امور مربوط به زندگى دنيا را فرا مى گيرند و عملا آن ها را به كار مى بندند اما از معارف اخروى كه مايه ى تعالى انسان و موجب سعادت ابدى است ناآگاه و جاهل اند.

عن النبى(ص): ((ان الله تبارك وتعالى يبغض كل عالم بالدنيا و جاهل بالاخره12 رسول گرامى اسلام(ص) فرموده است: خداوند دشمن تمام افرادى است كه به امور دنيوى عالم اند و نسبت به امور آخرت جاهل و نادان)).

خداوند حكيم, بشر را براى زندگى ابدى آخرت خلق كرده و دنيا براى او به منزله ى گذرگاه است, بايد از سراى گذران دنيا, براى آخرت جاودان ذخايرى بيندوزد و توشه اى بردارد و از اين راه موجبات رفاه و آسايش خود را در جهان بعد از مرگ تهيه نمايد.

عن على(ع) قال: ((ايها الناس, انما الدنيا دار مجاز, والا خره دار قرار, فخذوا من ممركم لمقركم على(ع) فرموده است: اى مردم! دنيا خانه ى عبور است و آخرت, سراى قرار و جاودان, پس, از منزلگاه گذران براى عالم جاودان زادى بگيريد و توشه اى برداريد و تهيدست از اين سراى پست به عالم والاى آخرت منتقل نشويد)).

گويى دنياى امروز مصداق واقعى حديث رسول گرامى اسلام (ص) است و گروهى از مردمش مبغوض حضرت بارى تعالى هستند زيرا هدف اينان در جهان كنونى لذت گرايى و بهتر زيستن است, انسانيت و سجاياى انسانى را پيش پاى لذايذ مادى قربانى نموده اند و از آن اسمى نمى برند, مردمى كه عطاياى الهى را آن طور كه بايد نمى بينند و فقط توجهشان به ماديات است و بس و به فرموده ى رسول گرامى (ص), عذاب الهى در انتظار آنان است.

عن النبى(ص): ((من لم ير الله عزوجل عليه نعمه الا فى مطعم إو مشرب إو ملبس فقد قصر عمله ودنا عذابه13 رسول اكرم (ص) فرموده است: كسى كه نعمت هاى خدا را درباره ى خودش جز بر خوردنى و نوشيدنى و پوشيدنى نمى داند اعمالش در دنيا نارسا و كوتاه است و عذابى كه دامنگيرش خواهد شد بسيار نزديك)).

دشمنى با سخن چينان

از جمله امورى كه منشإ بغض و دشمنى خداوند است و در حديث رسول اكرم (ص) نيز آمده است, ايجاد تفرقه و نمامى نمودن بين مردم مسلمان است.

((عن النبى(ص) قال: ابغضكم الى الله المشاوون بالنميمه المفرقون بين الاخوان الملتمسون للبرإ العثرات14 رسول اكرم فرموده است: مبغوض ترين شما نزد خداوند كسانى هستند كه راه نمامى را در پيش مى گيرند, بين برادران جدايى مى افكنند و مى كوشند تا دامن افراد پاك را به لغزش ها آلوده نمايند و آنان را در جامعه ننگين سازند.

از تإمل در اين چند حديث روشن مى شود كه بغض و دشمنى خداوند نسبت به افراد مبغوض بر اساس عدل و اقتضاى عمل آنان است.



دوستى و دشمنى فقط براى خدا

عن ابى جعفر(ع) قال: ((اذا اردت ان تعلم ان فيك خيرا فانظر الى قلبك, فان كان يحب اهل طاعه الله و يبغض اهل معصيته ففيك خير والله يحبك15 امام باقر(ع) فرموده است: اگر خواستى بدانى در تو خير و خوبى وجود دارد به دلت نظر افكن, اگر ديدى قلبت اهل طاعت خدا را دوست دارد و اهل معصيت خدا را دشمن دارد در تو خير و خوبى وجود دارد و خداوند هم دوستدار توست)).

در جهان هر چيز, چيزى جذب كرد

گرم گرمى را كشيد و سرد, سرد

ناريان مر ناريان را جاذب اند

نوريان مر نوريان را طالب اند

دوستى جاهل شيرين سخن

كم شنو كان هست چون سم كهن

عن النبى(ص): ((الا ومن احب فى الله وابغض فى الله واعطى فى الله ومنع فى الله فهو من اصفيإ الله16 رسول اكرم پس از بيان ارزش دوستى مومن نسبت به مومن مى فرمايد: آگاه باشيد! هر كس براى خدا دوست بدارد, براى خدا دشمن بدارد, براى خدا عطا كند, و براى خدا امساك كند , او از بندگان برگزيده و خالص خداوند است)).



انگيزه دوستى و دشمنى

اگر حب و بغض و دوستى و دشمنى مردم درباره ى يكديگر به انگيزه ى ايمان باشد آن دوستى و دشمنى بر وفق حق و عدل است و داشتن چنين محبت و عداوتى در روايات اولياى دين از فرايض اسلامى به حساب آمده و نشانه ى ايمان كامل است.

عن النبى(ص): ((الحب فى الله فريضه والبغض فى الله فريضه17 رسول گرامى (ص) فرموده: دوست داشتن از براى خدا از واجبات است و دشمن داشتن براى پروردگار نيز از فرايض است)).

((عن ابى عبدالله(ع) قال: ((من احب لله وابغض لله واعطى لله فهو ممن كمل ايمانه18 امام صادق(ع) فرموده: كسى كه براى خدا دوست بدارد و براى او دشمن بدارد, و براى او عطا كند, او از كسانى است كه واجد ايمان كامل است)).

پاورقي



1. سوره ى فتح, آيه ى 29.

2. سوره ى بقره,آيه ى 195.

3. مكارم شيرازى, ناصر, تفسير نمونه, ج 2, ص37.

4. سيد قطب, فى ظلال القرآن, ج 1, ص 276, به نقل از تفسير نمونه, ج 2, ص 40.

5. سوره ى مائده, آيه ى 13.

6. مكارم شيرازى, ناصر, تفسير نمونه, ج 4, ص 313.

7. سوره ى آل عمران, آيه ى 76.

8. طباطبايى, سيد محمد حسين, الميزان, ترجمه آقاى موسوى همدانى, ج 6, ص 131.

9. سوره ى صف, آيه ى 4.

10. قرآن در آيات زير نيز به افرادى كه مورد محبت خداوند هستند اشاره كرده است: مائده13: و 93 آل عمران: 134, 148,146 و 159توبه: 108حجرات: 9ممتحنه: 8.

11. محمدى رى شهرى, محمد, ميزان الحكمه, ج 1, ص 433.

12. محمدى رى شهرى, محمد, همان, ج 1, ص 432.

13. كلينى, اصول كافى, ج 2, ص 216.

14. محمدى رى شهرى, محمد, همان, ج 1, ص 435.

15. مشكوه الانوار, ص 121.

16. كلينى, همان, ج 2, ص 125.

17. محمدى رى شهرى, محمد, همان, ج 2, ص 233.

18. كلينى, همان, ج 2, ص 124.