ملاّ محمّد اشرفى
آورده اند كه مرحوم ملاّ محمّد اشرفى كه از شاگردان سعيدالعلماست ، از نيمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زارى و مناجات با حضرت بارى (جلّ و علا) بود، و آنقدر بر سر و سينه مى زد كه هنگامى كه صبح مى شد در نهايت ضعف و نقاهت بود به گونه اى كه هر كس او را مى ديد چنين مى پنداشت كه تازه از بستر بيمارى ، برخاسته است .(37)
آرى ، به قول مولا امير المؤمنين عليه السلام :
((قَدْ بَر اهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداحِ، يَنْظر إ لَيْهِمُ النّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضى ، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ، وَ يَقُولُ: لَقَدْ خُوْلطُوا...)).(38)
بيم خداوند متعال ، آنان را به سان پيكانهاى باريكى كه تراشيده شده لاغر و نحيف كرده است . كسى كه آنان را مى بيند، خيال مى كند كه بيمارند.
در حالى كه بيمارى ندارند و ترس از جهنّم آنان را لاغر كرده است ، و مى گويد: اينان ديوانه شده اند. در صورتى كه مجنون نيستند ...
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
دو ركعت نماز كه انسان در پايان شب بخواند براى او بهتر است از دنيا و آنچه در آن است و اگر براى امّتم دشوار نبود آن را واجب مى كردم .(39)
پاورقي
37-قصص العلماء: 123.
38-((نهج البلاغه )) صبحى صالح : 304، خطبه همّام (193).
39-كنز العمّال : ج 7، ص 785، ش 21405.