بازگشت

((عباد)) يكى از سربازان رسول خدا صلى الله عليه و آله و نماز


وقتى كه ارتش اسلام به همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله از غزوه ((ذات الرقاع )) به سوى مدينه بر مى گشت ، بين راه در ميان درّه اى شب را به استراحت پرداخت ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دو سرباز دلير را مأ مور حفاظت دهانه درّه كرد. آن دو كه ((عباد)) و ((عمّار)) نام داشتند، ساعات شب را بين خود تقسيم كردند، نگهبان )) اوّل عباد بود كه مقدارى از شب را به نماز مشغول شد. در ميان مردى از افراد دشمن كه در تعقيب مسلمين بود خود را نزديك درّه رساند و عباد را كه در حال نماز بود هدف تير قرار داد. او به قدرى غرق مناجات بود كه سوزش تير را كمتر احساس كرد، آن را از پاى خود در آورد و به نماز ادامه داد... با تير دوّم نيز چنين كرد، وقتى كه سوّمين تير به پايش ‍ نشست ديگر نتوانست آن طور كه مى خواست مناجاتش را ادامه دهد؛ به خاطر اين با ركوع و سجودى كوتاه نمازش را به پايان برد و عمّار را بيدار كرد.

چون عمّار حال عباد را ديد با اعتراض به او گفت : چرا در آغاز كار مرا بيدار نكردى ؟ عباد گفت : من در حال مناجات با پروردگار خود بودم و سوره اى از قرآن را مى خواندم ، لذّت مناجات و شيرينى توجّه به خداى متعال مانع از آن شد كه نماز خود را قطع كنم ، اگر نبود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله حفاظتِ اين نقطه را بر عهده من گذارده بود، هرگز نماز و سوره اى را كه مى خواندم قطع نمى كردم و جان خود را در طريق مناجات با خدا از دست مى دادم ، پيش از آنكه آهنگ بريدن نماز كنم !(133)

پاورقي



133-فروغ ابديّت : ج 2، ص 519 (به نقل از: سيره ابن هشام : ج 2، ص 208 - 209).