بازگشت

شب زنده دارى مرحوم شيخ جعفر كبير


از بعضى از اكابر افاضل نقل شده مرحوم شهيد ثالث مى فرمود كه :

مرحوم شيخ جعفر كبير وارد قزوين شد و در منزل برادر شهيد ثالث حاج ملاّ محمّد صالح منزل كرد، شب هر يك در گوشه اى خوابيدند و من هم در گوشه آن باغ خوابيدم . چون مقدارى از شب گذشت ، ديدم كه شيخ جعفر مرا صدا كرد كه برخيز و نماز شب بخوان .

عرض كردم : بلى بر مى خيزم ؛ شيخ از من ردّ شد و من ديگر بار خوابيدم .

ناگاه بر اثر شنيدن صداهائى متاءثّر كننده از خواب جستم از پى آواز روانه شدم چون به نزديك رسيدم ديدم كه جناب شيخ با نهايت تضرّع و بى قرارى به مناجات و گريه اشتغال دارد. صداى آن جناب چنان تاءثيرى در من كرد كه از آن شب تا به حال بيست و پنج سال مى گذرد هر شب برمى خيزم و به مناجات به قاضى الحاجات اشتغال دارم .