بازگشت

دعا از ديدگاه آيات و ادعيه




اينك جنبه هاى ديگرى از بحث ((دعا)) را از ديدگاه آيات و ادعيه بررسى مى كنيم تا ان شاء اللّه اين بحث در حد خود، كامل شود.

پروردگار متعال از قول حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) در قرآن كريم چنين مى فرمايد:

(... رَبَّنا وَتَقَبَّلْ دُعاءِ ).(35)

((... پروردگارا! دعايم را قبول كن و بپذير)).

اين سخن حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) پس از آن است كه ايشان به درگاه الهى دعا نموده و از خداى خود چند چيز را طلب نموده اند. به عبارت ديگر: انسان قبولى دعا را هم بايد از خود خداوند طلب نمايد؛ يعنى چنين گمان نكند كه چون ما دعا كرديم ، پس كار تمام است و مقصود حاصل مى شود؛ زيرا اگر دعاى انسان به درگاه الهى قبول نشود، آدمى به مقصود خود نخواهد رسيد.

نكته ديگر در اين زمينه آن است كه آدمى بايد در مورد قبولى و استجابت دعا، همه جوانب قضيه را در نظر داشته باشد تا دچار سوءتفاهم و سردرگمى نشود؛ مثلاً گاهى اوقات با وجود رعايت شرايط دعا، باز هم استجابتى حاصل نمى شود؛ زيرا تقاضاى انسان به جهاتى به مصلحت او نبوده است هرچند خود او نداند. اين مساءله نبايد خداى ناكرده موجب نااميدى يا دلسردى انسان بشود.

به عبارت ديگر: انسان نبايد خداوند را به خاطر خواسته خود بخواهد به طورى كه اگر خواسته اش برآورده نشد، از خداوند فاصله بگيرد و دور شود. بلكه بايد خواسته خود را به خاطر خداوند بخواهد و خداوند را فوق همه خواسته ها قرار بدهد.

در اينجا بايد گفت كه برخى از خواسته ها هميشه به مصلحت انسان مى باشند، لذا دعا در مورد آنها به هدف استجابت نزديكتر است ؛ مثلاً ايمان كامل ، اخلاق الهى و انسانى ، هدايت ، عمل صالح ، سعادت هردو جهان و ... از امورى مى باشند كه امكان ندارد به مصلحت انسان نباشند، بنابراين ، اگر ديگر شرايط دعا رعايت شود، استجابت در اين موارد، حتمى تر است .

نكته ديگر آنكه : چه بسا گاهى اوقات ، دعاى انسان قبول و مستجاب مى شود اما انسان به دلايلى از آن غافل است ؛ مثلاً انسان دچار يك مشكل و گرفتارى مى شود و گمان مى كند كه حل اين مشكل به انجام فلان كار است ، پس به درگاه الهى دعا مى كند و برطرف شدن مشكل خود را مى طلبد و انتظار دارد كه براى حلّ اين مشكل ، فلان كارى كه مورد نظر او بوده ، اتفاق بيفتد در حالى كه ممكن است حل اين مشكل وابسته به انجام امور ديگرى باشد كه انسان از آن غافل است ؛ مثلاً انسان به درگاه الهى دعا مى كند و از خداوند طلب سعادت و خوشبختى مى كند و در نزد خود گمان مى كند سعادتمند شدن به آن است كه در فلان كار، موفق شود و چون توفيقى در آن كار پيدا نمى كند، گمان مى كند دعايش مستجاب نشده است ، در حالى كه امكان دارد خداوند توفيق انجام كارهاى ديگرى را نصيب او كرده باشد كه به مراتب از كار مورد نظر او بهتر مى باشند اما او از آنها غافل است . و اين به خاطر دلبستگى و عشقى است كه او نسبت به آن كار مورد نظر دارد در حالى كه در دعا بايد انسان خود را تسليم خواست پروردگار نمايد و خواست الهى را بر خواست خود مقدم بدارد.

نكته ديگر،درباره دعا به درگاه اولياى عظيم الشاءن الهى مى باشد. بايد دانست كه پروردگار متعال در ميان مخلوقات خود، موجوداتى را خلق نموده كه از مقام و منزلتى خاص برخوردار مى باشند. به عبارت ديگر: اين افراد، اشعه هاى خاصّى از نور قدس ‍ پروردگار مى باشند. بنابراين ، دعا و درخواست از درگاه اين بزرگواران ، چيزى مستقل از دعا به درگاه الهى نمى باشد؛ چه اينكه اين بزرگان در واقع درى از درهاى رحمت و فيض بى كران الهى مى باشند.

در ((زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين (عليه السّلام ) در نيمه رجب )) چنين مى خوانيم :

((اَشْهَدُ اَنَّكَ تَسْمَعُ الْكَلامَ وَتَرُدُّ الْجَوابَ)).

((گواهى مى دهم كه شما سخن را مى شنويد و پاسخ مى دهيد)).

و در عمل شانزدهم از اعمال حرم مطهر آن سيد شهيدان چنين آمده است :

((يا اَبا عَبْدِاللّهِ! اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامى وَتَسْمَعُ كَلامى وَاَنَّكَ حَىُّ عِنْدَ رَبِّكَ تُرْزَقُ فَاسْئَلْ رَبَّكَ وَرَبّى فى قَضاءِ حَوائِجى )).

((يا اباعبداللّه ! گواهى مى دهم كه شما شاهد جايگاه من هستى و سخنم را مى شنوى و نزد خداى خود، زنده و روزى داده مى شوى ، پس از خداى خود و خداى من برآورده شدن حوايجم را خواستار باش )). و در يكى ديگر از اعمال آن حرم مطهر همانگونه كه قبلاً گفته شد چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ ... وَقَدْ جِئْتُ اِلى مَوْضِعِ الدُّعاءِ وَضَمانِكَ الاِْجابَةَ)).

((بارالها! ... من به جايگاه دعا كه اجابتش را در اينجا تضمين نموده اى ، آمده ام )).

و در زيارت حضرت اباالفضل العباس (عليه السّلام ) در روز عرفه چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ ... وَاقْلِبْنى بِهِمْ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً دُعائى )).

((بارالها!...به سبب محمدوآل محمد،مرارستگاروكامروانماودعايم رامستجاب فرما)).

و در دعاى بعد از زيارت حضرت امام رضا (عليه السّلام ) آمده است :

((وَاَبْلِغْ اَئِمَّتِى سَلامى وَدُعائى وَشَفِّعْهُمْ فى جَميعِ ما سَئَلْتُكَ)).

((پروردگارا! سلام و دعايم را به امامانم برسان و ايشان را در تمام چيزهايى كه از تو درخواست نمودم ، شفيع قرار ده )).

ودرعمل چهاردهم ازاعمال حرم مطهرحضرت امام حسين (عليه السّلام ) چنين آمده است :

((لَمْ يَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَى اللّهِ بِوَسيِلَةٍ هِىَ اَعْظَمُ حَقّاً وَلا اَوْجَبُ حُرْمَةً وَلا اَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ)).

((متوسل شدگان به خداوند متعال به وسيله اى كه از شما اهل بيت حقى بزرگتر و احترامى واجب تر و منزلتى بالاتر داشته باشد، توسل نجسته اند)).

و در زيارت حضرت وليّعصر صاحب الزمان - عجل اللّه تعالى فرجه الشريف - چنين آمده است :

((اَسْئَلُكَيامَولاىَ!اَنْ تَسْئَلَ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى فى صَلاحِ شَاءنِى وَقَضاءِ حَوائِجى )).

((اى مولاى من ! از تو مى خواهم كه صلاح مرا و برآورده شدن حاجتهايم را از خداوند تبارك و تعالى خواستار باشى )).

و در دعاى شريف ندبه آمده است :

((وَهَبْ لَنا رَاءفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعائَهُ ... وَاجْعَلْ ... دُعائَنا بِهِ مُسْتَجاباً)).

((پروردگارا! رحمت و راءفت و دعاى حضرت صاحب را نصيب ما گردان ... و به سبب آن حضرت ، دعاهاى ما را مستجاب فرما)).

در اينجا بايد دانست كه دعا به درگاه الهى با هركلام و بيانى جايز است و انسان مى تواند هر آنچه را كه در دل دارد، با خداى خود در ميان بگذارد، اما اگر آدمى پروردگار متعال را به روش اولياى الهى و با بيان آنان بخواند، بسيار مناسب تر و شايسته تر مى باشد. چه اينكه آنان كه اهل معرفت هستند و خداى را به خوبى شناخته اند، بهتر مى دانند كه چگونه بايد با خداوند سخن گفت و چگونه به درگاه او دعا كرد و چه چيزهايى را از خداوند تقاضا كرد. اينجاست كه آدمى بايد به درياى موّاج ادعيه معصومين (عليهم السّلام ) روى آورد و با زبان آنان با خداى خود سخن بگويد و با كلام ايشان از خداوند متعال درخواستهاى خود را طلب نمايد.

در((دعاى ام داوود))- كه درنيمه رجب خوانده مى شود - دراين باره چنين آمده است :

مَلائِكَتِكَ وَاَنْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَاَهْلِ طاعِتكَ ... وَاجْعَلْهُمْ اِخْوانى فِيكَ وَاَعْوانى عَلى دُعائِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلَيْكَ ... وَبِاَهْلِ طاعَتِكَ اِلَيْكَ وَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ بِكُلِّ ما سَئَلَكَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ مَسْئَلَةٍ شَريْفَةٍ غَيْرِ مَرْدُودَةٍ وَبِما دَعَوْكَ بِهِ مِنْ دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَيْرِ مُخَيَّبَةٍ)).

((بارالها! بر ... ملائكه و انبيا و پيامبران و كسانى كه اهل فرمانبردارى از تو هستند، درود فرست ... و آنان را در راه خودت برادران من قرار ده و ايشان را ياوران من براى دعاى خودت قرار بده . بارالها! من به وسيله تو و به وسيله اهل طاعتت ، به سوى تو طلب شفاعت مى كنم . بارالها! من از تو درخواست مى كنم به هردرخواستى كه يكى از اهل طاعتت از تو درخواست نمود و آن درخواست شريف رد نشده . و از تو طلب مى كنم به هر آن چيزى كه يكى از اهل طاعتت تو را به آن چيز خواند، آن هم خواندنى كه به اجابت رسيد و نااميدى در آن نبود)).

مطلب ديگرى كه قابل ذكر است آن است كه انسان بايد براى ((دعا))، حساب خاصى در زندگى خود باز كند و اهميت ويژه اى براى آن قايل شود. هرچند كه قبلاً گفته شد دعا هم يكى از وسايل و امكاناتى است كه خداوند در اختيار بشر قرار داده تا براى رسيدن به اهداف خود از آن استفاده نمايد، اما بايد توجه كرد كه مقام و منزلت و قدرت و اهميت اين وسيله با ديگر وسايل ، بسيار متفاوت است . به طورى كه مى توان آن را در راءس ‍ ديگر وسايل و امكانات قرار داد. براى همين ، ملاحظه مى كنيم كه حضرت على (عليه السّلام ) در دعاى شريف ((كميل ))، ((دعا)) را تنها مايملك و تنها دارايى خود مى دانند:

((يا سَريعَ الرِّضا! اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلا الدُّعا)).

((اى آنكه به سرعت راضى مى شوى ، مغفرت خودت را نصيب كسى كن كه جز دعا چيزى ندارد)).

و اين نشان مى دهد كه ارتباط آن بزرگان با دعا و شناخت آنان از دعا با ديگران بسيار متفاوت است ، چه اينكه آنان به حقيقت دعا دست يافته اند و به پيوندى عميق و ناگسستنى با دعا شونده ؛ يعنى خداوند هستى بخش ، رسيده اند.

مطلب ديگر آنكه قبلاً گفته شد كه دعا براى رسيدن به حوائج و نيازها مى باشد، اما بايد دانست كه براى اولياى الهى ، خودِ دعا فى نفسه لذتبخش است ؛ يعنى جداى از آن درخواستهايى كه در ضمن دعا مطرح مى شود، نفس سخن گفتن و راز و نياز كردن با معبود و معشوق ، خود مطلوب است . براى همين ، حضرت زين العابدين (عليه السّلام ) در ((مناجاة المطيعين للّه )) چنين مى فرمايند:

((اَللّهُمَّ ... مَتِّعْنا بِلَذيذِ مُناجاتِكَ)).

((بارالها! ... ما را از لذت مناجات با خودت برخوردار بفرما)).

و در ((مناجاة المريدين )) چنين مى فرمايند:

((وَفى مُناجاتِكَ رُوحِى وَراحَتى )).

((آرامش و راحتى من در مناجات با تو است )).

به هرحال ، به خاطر تمام اين ويژگيهايى كه براى دعا گفته شد، بايد همصدا با ((مناجاة الذاكرين )) چنين گفت :

((اِلهِى ... مِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنا ... اِذْنُكَ لَنا بِدُعائِكَ)).

((پروردگارا! ... از بزرگترين نعمتهاى تو بر ما اين است كه به ما اجازه خواندن و دعا كردنت را داده اى ...)).

و در پايان ، سخن را با كلامى از حضرت سيدالساجدين زين العابدين - عليه آلاف التّحية والسلام - به آخر مى بريم :

((اِلهى ! كَيْفَ اَدْعُوكَ وَاَنَا اَنَا وَكَيْفَ اَقْطَعُ رَجائى مِنْكَ وَاَنْتَ اَنْتَ)).(36)

((بارالها! چگونه تو را بخوانم در حالى كه من ، منم ؟ و چگونه اميدم را از تو قطع كنم در حالى كه تو، توئى ؟)).

پاورقي



35- ابراهيم /40.

36- دعاى حضرت سجاد (عليه السّلام ) كه بعد از حرز آن حضرت در مفاتيح آمده است .