بازگشت

حالات و كيفيّات گوناگون قلب


در قرآن كريم به ((حالات و كيفيات )) گوناگون قلب و همچنين به ((قابليّتها و استعدادهاى مختلف قلب آدمى )) اشاره شده است . بعضى از اين ((حالات ))، عبارت هستند از: اطمينان ، سكون ، غفلت و... و برخى از ((قابليتهاى )) آن عبارتند از: تعقل ، هدايت ، فهم ، درك و... به عنوان مثال ، پروردگار متعال ، ((ذكر الهى )) را موجب آرامش و اطمينان قلب بيان مى فرمايد:

(... اَلا بِذِكْرِاللّهِ تَطْمَئِّنُّ الْقُلُوبُ ).(62)

((... همانا دل ، آرام يابد به ذكر خدا)).

و در مقابل مى فرمايد كه رعب و دلهره را در قلوب كافرين قرار مى دهيم .

(سَنُلْقى فى قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما اَشْرَكُوا بِاللّهِ ... ).(63)

((در قلب آنانكه كافر هستند، رعب قرار مى دهيم ، بدان جهت كه به خداوند شرك مى ورزند ...)).

و در سوره مباركه تغابن ، درباره هدايت قلب انسان چنين مى فرمايد:

(... وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ... ).(64)

((... هرآنكس كه به خداى ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مى كند ...)).

يعنى چنين قلبى مى تواند حقايق را دريابد و واقعيات را تشخيص بدهد.

و در سوره توبه ،درباره دسته اى از مردم چنين مى فرمايد:

(... وَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ ).(65)

((... بر دلهايشان مُهر خورده است ، پس درك نمى كنند)).

وقتى كه به دعاها مراجعه مى كنيم ملاحظه مى شود كه قلب به عنوان مركز تمام ((خوبيها و بديهاى آدمى ))، تلقى شده است ؛ يعنى اولياى الهى تمام احساسات خوب ، حالتهاى نيكو و ادراكات شايسته را براى قلب خود تقاضا مى كنند. و در مقابل ، در صدد رفع همه بديها و نواقص از قلب خويشتن هستند. اينك به برخى از اين ادعيه ، گوش جان مى سپاريم :

در ((تعقيبات مشتركه )) چنين امورى براى قلب تقاضا شده است :

((اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فى قَلْبى نُوراً وَبَصَراً وَفَهْماً وَعِلْماً، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ)).

((بارالها! در قلبم ، نور و بينايى و درك و دانش قرار ده كه تو بر هرچيز قادر و توانايى )).

و در ((تعقيب نماز صبح )) حالت ((يقين )) كه بالاترين و بهترين حالت روحى براى انسان است درخواست گرديده :

((اَللّهُمَّ ... صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلِ ... الْيَقينَ فى قَلْبى )).

((بارالها! ... بر محمد و آل محمد درود فرست و يقين را در قلبم قرار ده )).

همچنين در بعضى از ادعيه به تحوّل پذيرى قلب اشاره شده است و از خداوند درخواست پايدارى حالت قلب در زمينه هدايت شده است . در دعاى ((طلوع و غروب آفتاب )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ وَلا تُزِغْ قَلْبى بَعْدَ اِذْهَدَيْتَنى )).

((اى خدايى كه دگرگون كننده چشمها و دلها هستى ، دلم را بر دين خودت پايدار بدار و قلبم را پس از هدايت دگرگون مساز)).

به عبارت ديگر: تضمينى براى ثابت ماندن احوال قلب آدمى وجود ندارد، قلبى كه اينك در طريق هدايت قرار گرفته ممكن است بر اثر لغزشى از سوى انسان ، متحوّل و دگرگون شود و گرفتار ضلالت و گمراهى گردد، بنابراين ، آدمى بايد دايما در مراقبت از احوال دل خود كوشا باشد و از خداوند متعال تقاضاى يارى و كمك بنمايد.

در برخى از ادعيه نيز چنين قلبى از خداوند خواسته شده است :((وَاَثبِتْ فى قَلْبى ينابيعَ الحكمة )).

((بارالها! سرچشمه ها و منابع حكمت را در قلبم برقرار فرما)).

به عبارت ديگر: حكمت و معرفت از امورى نيستند كه فقط با تحصيل و درس خواندن حاصل شوند، بلكه قلب آدمى اين قابليت را دارد كه به مقام و مرتبه اى برسد كه خود ((مركز صدور و جوشيدن حكمت )) باشد. و در دعاى حضرت مهدى (عليه السّلام ) نيز چنين آمده است :

((وَاملاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ)).

((بارالها! دلهاى ما را از علم و معرفت و دانش و شناخت ، لبريز و سرشار گردان )).

همچنين در ادعيه ، زيباترين و پاكترين احساسات و حالتها از خداوند متعال براى قلب درخواست شده است . احساساتى كه نتيجه آنها رسيدن به همه كمالات و خوبيها و دور ماندن از همه زشتيها و بديهاست . در ((مناجات شعبانيه )) در اين زمينه ، چنين آمده است :((اِلهى هَبْ لى قَلْباً يُدْنيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ)).

((بارالها! قلبى به من عنايت فرما كه شوق و اشتياقش باعث نزديكى من به تو باشد)).

به عبارت ديگر: هر دلى را به سوى چيزى اشتياق هست . حال ، حضرت مى فرمايند: پروردگارا! آنچنان شوقى در دل من قرار ده كه تنها و تنها مرا به سوى تو آورد و به تو نزديك گرداند؛ يعنى شوق غير خودت را از دلم بركَن و جدا كن . اين جدايى انسان از غيرخداتابدانجامى تواندپيش برودكه ديدگان دل آدمى به پرتو ديدن حقتعالى روشن شود:

((اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِْنْقِطاعِ اِلَيْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضياءِ نَظَرِها اِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ)).

((پروردگارا! نهايت جدايى از غير خودت را به من عنايت فرما و ديدگان دلهاى ما را به پرتو نگريستن به سوى خودت روشن نما تا جايى كه ديدگان دل از حجابهاى نور بگذرد و به معدن عظمت واصل شود)).

و در دعاى شريف ((كميل ))، قلبى لبريز از محبت الهى درخواست شده است :((وَاجْعَلْ ... قَلْبى بِحُبِّك مُتَيَّماً)).

((پروردگارا! قلبم را از عشق و محبّت خودت بى تاب گردان )).

و در ((مناجاة الخائفين )) حضرت در اين باره چنين مى فرمايند:((اِلهى هَلْ ... تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِكَ)).

((بارالها! آيا ... قلبهايى را كه آميخته با محبت تو است ، مهر مى زنى و آن را خواهى بست ؟)).

و در اعمال ((سحرهاى ماه رمضان )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ املاَ قَلْبى حُبّاً لَكَ وَخشيَةً مِنْكَ وَتَصْديقاً لَكَ وَاِيماناً بِكَ وَفَرَقاً مِنْكَ وَشَوْقاً اِلَيْكَ)).

((پروردگارا! قلبم را سرشار از محبت ، ترس ، تصديق ، ايمان ، هوس و شوق به سوى خودت بفرما)).

درباره زدودن و پاك نمودن قلب از بيماريها و بديها نيز در ادعيه ، فراوان سخن به ميان آمده است كه به برخى از آنان اشاره مى شود: در دعاى ((ابى حمزه ثمالى )) چنين آمده است :

((سَيّدى اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبى )).

((خداى من ! محبت دنيا را از قلبم خارج فرما)).

و در اعمال سحرهاى ماه مبارك رمضان آمده است :

((اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِى مِنَ النِّفاقِ)).

((بارالها! دلم را از نفاق و دورويى پاك و مطهر گردان )).

و در ((مناجات شعبانيه )) چنين آمده است :

((فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالى فى كَرَمِكَ وَلِتَطْهيرِ قَلْبى مِنْ اَوساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ)).

((پس تو را شكر مى نمايم از اين جهت كه مرا در كرم خويش داخل نمودى و قلبم را از پليديهاى غفلت از خودت ، پاك كردى )).

و در تعقيبات مشتركه :

((اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ ... مِنْ قَلْبٍ لا تَخْشَعُ)).

((پروردگارا! به تو پناهنده مى شوم ... از قلبى كه در آن خشوع نباشد)).

مطلب را با دعايى از اعمال سحرهاى ماه مبارك رمضان به آخر مى بريم :

((اَسْئَلُكَ الْبُشْرى يَوْمَ تُقَلَّبُ الْقُلُوبُ وَالاَْبْصارُ)).

((بارالها! از تو خواستار بشارتم در آن روزى كه دلها و ديده ها دگرگون شوند)).

در روز قيامت هم ، دلها و ديده ها دگرگون مى شوند به اين معنا كه واقعيّات و حقايق را آنگونه كه هست مى بينند و درك مى كنند. حقيقت زندگى دنيوى و حقيقت اعمالى كه انسان در دنيا انجام داده و نتايجى كه اين اعمال در جهان آخرت به وجود آورده است ، همگى در مقابل ديده و درك انسان قرار مى گيرند، اين ديدن و پى بردن براى كسانى كه اهل حق هستند يك ((بشارت )) بزرگ است چه اينكه در واقع به سرنوشت نورانى و زندگى پرنعمت ابدى خود آگاه مى شوند. اما براى آنانكه در طريق باطل و شيطانى قدم برداشته اند، اين بالا رفتن پرده ها و آشكار شدن حقايق ، يك مصيبت عظمى به شمار مى رود چه اينكه به سرنوشت بسيار تلخ و ذلّت بار خود پى مى برند و عذابهاى سنگين الهى را در برابر خود مشاهده مى كنند (رَبَّنا ... وَقِنا عَذابَ النّار ).(66)

دعايى كه ذكر آن گذشت برگرفته از اين آيه شريفه در قرآن كريم است :

(رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللّهِ وَاِقامِ الصَّلوةِ وَاِيتاءِ الزَّكوةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالاَْبْصارُ ).(67)

قرآن كريم درباره مردان الهى مى فرمايد: آنان كسانى هستند كه كسب و كار و تجارت و زندگى روزمرّه ، آنان را از ياد خداوند و انجام نماز و پرداخت حقوق واجبه باز نمى دارد؛ زيرا از روزى مى ترسند كه در آن روز، دلها و ديده ها منقلب مى شوند و حقايق را آنگونه كه هست ملاحظه مى كنند.

به عبارت ديگر، چون به روز قيامت و حوادث آن ايمان دارند، در اين دنيا به گونه اى زندگى مى كنند تا در آن روز، پشيمان و گرفتار نباشند، بلكه زندگى دنيوى آنان ، برايشان مايه بشارت يك زندگى پرنعمت ابدى باشد، ان شاء اللّه .

پاورقي



62- رعد/28.

63- آل عمران /151.

64- تغابن /11.

65- توبه /87.

66- بقره /201.

67- نور/36.