بازگشت

نكاتى درباره هدايت الهى




وقتى كه به آيات و ادعيه مراجعه مى كنيم ، به چند نكته درباره هدايت الهى برمى خوريم :

نكته اوّل :

نخستين نكته در مورد ((نور)) بودن هدايت الهى است ؛ يعنى از هدايت به عنوان نورى كه راه را به انسان نشان مى دهد و حقايق را براى او آشكار مى سازد، نام برده شده است . خداوند در قرآن كريم چنين مى فرمايد:

(اللّهُ وَلِىُّ الَّذينَ امَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّور ... ).(92)

((خداوند عهده دار كسانى است كه ايمان آورده اند، پس خداوند آنان را از تاريكيها و ظلمات ؛ به سوى نور بيرون مى برد ...)).

خروج از ظلمت به سوى نور، همان ((هدايت )) است . در سوره ابراهيم نيز از قرآن كريم كه كتاب هدايت است به عنوان وسيله اى براى خروج از ظلمت به سوى نور نام برده شده است :

(الَّر كِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ ... ).(93)

((آلر، كتابى است كه بر تو نازل كرديم تا آدميان را از تاريكى به نور درآورى ...)).

و در سوره مباركه نور، چنين مى فرمايد:

(... يَهْدِى اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ ... ).(94)

((... خداوند هركه را بخواهد به نور خود هدايت مى فرمايد ...)).

در ((دعاى ابى حمزه ثمالى )) نيز در اين مورد چنين مى فرمايد:

((يا غَفّارُ بِنُورِكَ اهْتَدَيْنا!)).

((اى خداوند آمرزنده ، به وسيله نور توما هدايت شديم و راه يافتيم !)).

و در دعاى امام حسين (عليه السّلام ) در روز عرفه نيز چنين آمده است :

((فَاهْدِنى بِنُورِكَ اِلَيْكَ)).

((بارالها! مرا با نور خودت به سوى خويش هدايت فرما)).

نكته دوّم :

مورد دوّم اين است كه براى آنكه هدايت الهى شامل حال انسان شود، بايد انسان قابليت و استعداد اين امر را داشته باشد، خداوند متعال از اين قابليت و توانايى درونى به نام ((شرح صدر)) ياد مى كند و چنين مى فرمايد:

(فَمَنْ يُرِدِاللّهُ اَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلاِْسْلامِ ... ).(95)

((خداوند هركس را كه بخواهد هدايت كند، سينه اش را براى درك و پذيرش اسلام ، گشاده و فراخ مى سازد ...)).

به عبارت ديگر، اسلام حقيقت بزرگى است كه در سينه هاى تنگ و كوچك جاى نمى گيرد، بلكه نياز به روحيّه اى خاص و سينه اى پهناور دارد. و خداوند متعال چنين قابليّت درونى را به كسانى كه لياقتش را داشته باشند عنايت مى فرمايد.

در آيه اى ديگر، پروردگار متعال شرح صدر را موجب به دست آوردن نورى الهى كه انسان را هدايت مى كند، مى داند:

(اَفَمَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلاِْسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ... ).(96)

((آيا كسى كه خداوند براى اسلام به او شرح صدر عنايت كرده ، پس او داراى نورى از جانب خداى خويش است (آيا چنين كسى با آنانكه داراى ضيق صدر هستند، برابر است ؟) ...)).

مثلاً دين مبين اسلام ، شامل يك سرى امور غيبيّه است ، حال ، كسانى كه شرح صدر لازم را ندارند، همينكه با اين دسته از مسايل مواجه مى شوند، از پذيرش آن سر باز زده و به آن معتقد نمى شوند. اما كسانى كه خداوند متعال شرح صدر لازم را به آنان عنايت فرموده است ، قابليت پذيرش و درك اينگونه امور را دارا هستند و به اين دسته از حقايق ، حقيقتا ايمان آورده و معتقد مى شوند.

نكته سوم :

نكته مهم ديگر، درباره نقش انبيا و اولياى الهى ، در ((هدايت بشر)) است . همانگونه كه سابقا گفته شد، خداوند متعال موجوداتى را از جنس خود بشر براى هدايت او برگزيده است ، اين انسانها هرچند از لحاظ ظاهرى ، فرقى با ديگران ندارند، اما از نظر سطح معرفت ، درك ، بينش ، ايمان و خلاصه از نظر معنويت ، در مرتبه اى هستند كه مى توانند ديگران را به راه حق و طريق الهى هدايت نمايند. قرآن كريم در اين مورد چنين مى فرمايد:

(هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِينِ الْحَقِّ ... ).(97)

((خداوند كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد ...)).

و در جاى ديگر، خطاب به پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله ) مى فرمايد:

(وَاِنَّكَ لَتَهْدى اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ # صِراطِ اللّهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الاَْرْضِ ... ).(98)

((و همانا تو اى پيامبر! آدميان را به راه راست هدايت مى كنى ؛ راه خدايى كه هرآنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست ...)).

البته اصل هدايت از آن خداوند است و انبيا و پيامبران هم تنها با اذن و توفيق خداوند، قادر به هدايت مى باشند. در سوره قصص ،در اين مورد چنين مى فرمايد:

(اِنَّكَ لا تَهْدى مَنْ اَحْبَبْتَ وَلكِنَّ اللّهَ يَهْدى مَنْ يَشاَّءُ ... ).(99)

((اى پيامبر! تو نمى توانى هركسى را كه دوست دارى هدايت نمايى ، بلكه اين خداوند است كه هركس را بخواهد هدايت مى كند...)).

بنابراين ، پيامبران و جانشينان آنان كسانى هستند كه خداوند متعال به وسيله آنان دين خود را به مردم ابلاغ مى كنند و مردم توسط آنان به سوى خداوند و راه راست ، هدايت مى شوند. در زيارت حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله ) چنين مى خوانيم :

((اَسْئَلُ اللّهَ الَّذى ... هَداكَ وَهَدى بِكَ انْ يُصَلّى عَلَيْكَ)).

((از خداوندى كه ... تو را هدايت كرد و ديگران را هم به وسيله تو هدايت نمود، مى خواهم كه بر تو درود فرستد)).

و در ((زيارت حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله ) از راه دور))، چنين آمده است :

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَاللّهِ الَّذى يُسْتَضاَّءُ بِهِ!)).

((سلام بر تو اى نور خدايى كه روشنايى مى بخشى !)).

و در جمله اى ديگر از همان زيارت ، چنين آمده است :

((اَلْحَمْدُ للّهِِ الَّذى اِسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الْهَلَكَةِ وَهَدانا بِكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَنَوَّرَنا بِكَ مِنَ الظُّلْمَةِ)).

((حمد و سپاس خدايى را كه ما را به وسيله تو از هلاكت نجات بخشيد و به وسيله تو ما را از گمراهى هدايت كرد و به وسيله تو ما را از تاريكى ، روشنايى داد)).

اما بايد دانست كه با رفتن پيامبر اسلام ، هدايت بشر خاتمه نيافت ، بلكه اين نور الهى در سينه جانشينان برحق پيامبر اكرم قرار گرفت و به وسيله آنان ، آدميان را روشنايى بخشيد. در همان ((زيارت حضرت رسول از دور)) چنين مى خوانيم :

((اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ اَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا)).

((من شهادت مى دهم كه پيشوايان از اهل بيت تو، پرچمهاى هدايت و رشته هاى محكم خدا و حجت بر اهل دنيا مى باشند)).

و در زيارت مطلقه اميرمؤ منان على (عليه السّلام ) چنين مى خوانيم :

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الاَْئِمَّةِ الْهادِينَ الْمَهْدِيّينَ)).

((سلام بر تو اى پدر امامان و پيشوايان هدايتگر و هدايت شده !)).

و در زيارت حضرت اميرمؤ منان (عليه السّلام ) در عيد غدير آمده است :

((وَلَمْ تَزَلْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَيَقينٍ مِنْ اَمْرِكَ تَهْدى اِلىَ الْحَقِّ وَاِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ)).

((و تو هميشه داراى دليل و بيّنه از جانب خداى خود بودى و در كارهاى خوبش يقين داشتى . تو به سوى حق و به طرف راه راست هدايت مى كنى )).

و در ((زيارت جامعه كبيره )) چنين است :

((اَلسَّلامُ عَلى الاَْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَالْقادَةِ الْهُداةِ ... وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ وَرَحْمَةُاللّهِ وَبَرَكاتُهُ)).

((سلام بر شما اى پيشوايانى كه به سوى خداوند دعوت مى كنيد و رهبرانى كه هدايت كننده هستيد ... شمايى كه حجت بالغه الهى و راه راست او و نور پروردگار و دليل و برهان او مى باشيد، رحمت و بركات خداوند بر شما باد!)).

و در جاى ديگر از همان زيارت است كه :

((نُورِهِ وَبُرْهانِهِ عِنْدَكُمْ)).

((نور خداوند و دليل و برهان او نزد شما معصومين (عليهم السّلام ) است )).

آيا ائمه معصومين ما (عليهم السّلام ) براى هدايت انسانها تنها به سخن گفتن اكتفا مى كردند يا از همه چيز خود براى نجات ديگران ، مى گذشتند؟ در زيارت سيدالشهداء حضرت اباعبداللّه الحسين (عليه السّلام ) در عيد فطر و قربان چنين آمده است :

ى اَشْهَدُ اَنَّهُ ... اَعْطَيْتَهُ مَوارِيثَ الاَْنْبِياءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ الاَْوْصِياَّءِ فَاَعْذَرَ فِى الدُّعاَّءِ وَمَنَحَ النَّصيحَةَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ حَتَّى اسْتَنْقَذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ ...)).

((پروردگارا! من شهادت مى دهم كه به او (سيدالشهداء (عليه السّلام ) ) ... ميراث انبيا (علوم و كمالات ايشان ) را بخشيدى و او را براى خلق ، حجت قرار دادى ، پس او هم دعوت كرد آدميان را به سوى تو و نصيحت نمود ايشان را و جان خود را در راه تو فدا كردتابندگانت را از جهالت و نادانى و از سرگردانىِ گمراهى و ضلالت ، نجات بخشد...)).

و اينك بر ماست كه در اين زمان ، نور خداوند را بشناسيم و آن انسان گرانقدرى را كه خداوند متعال براى هدايت بشريت در زمان ما قرار داده است ، بيابيم و با چنگ زدن به دامان پر نور او، خود را از حيرتها و ضلالتهاى زمانه خود برهانيم . در زيارت - حضرت صاحب الامر (عليه السّلام ) چنين مى خوانيم :

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِىَ اللّهِ!)).

((سلام بر تو اى دعوت كننده به سوى حق )).

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَبيلَ اللّهِ الَّذى مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ!)).

((سلام بر تو اى راه خدايى كه هركس غير آن را بپيمايد، هلاك مى شود)).

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُوْرَ اللّهِ الَّذى لا يُطْفى !)).

((سلام بر تو اى نور الهى كه هرگز خاموش نمى شود)).

((اَللّهُمَّ وَآمِنْ بِهِ الْبِلادَ وَاهْدِ بِهِ الْعِبادَ)).

((پروردگارا! شهرها را به وسيله او ايمن بخش و بندگان را به واسطه او هدايت فرما)).

و در ((دعاى ندبه )) چنين آمده است :

((اَيْنَ ... ناشِرُ رايةِ الْهُدى ؟)).

((كجاست ... آن برافراشته كننده پرچم هدايت ؟)).

((يَا بْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِيّينَ!)).

((اى فرزند هدايت كنندگانى كه خود هدايت شده هستند)).

و در ((دعا براى امام زمان - عجل اللّه تعالى فرجه الشريف - )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ اَسْلُك بِنا عَلى يَدَيْهِ مِنْهاجَ الْهُدى )).

((پروردگارا! تو ما را به دست مبارك آن جناب ، در طريق هدايت سوق بده )).

در بحثهاى گذشته همچنين در مورد ((رشد))، سخن به ميان آمد قرآن كريم در اين باره چنين مى فرمايد:

(لا اِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ ... ).(100)

((هيچ اكراه و اجبارى در قبول دين نيست زيرا راه هدايت و ترقى از راه گمراهى و سقوط روشن شده است ...)).

به عبارت ديگر، خداوند متعال به وسيله دين خودش ، راههاى رشد و كمال را براى انسان مشخص نموده است و آنان را از راههاى هلاكت بازشناسانده است ، حال اين خود انسان است كه بايد تصميم بگيرد چه راهى را انتخاب نمايد و به چه مقصدى نايل شود. و در جاى ديگر چنين مى فرمايد:

(... فَلْيَسْتَجِيْبُوا لى وَلْيُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون ).(101)

((پس بايد بندگان مرا استجابت نمايند (مرا بخوانند) و به من ايمان آورند تا بلكه رشد يابند و هدايت شوند)).

در زيارت اميرمؤ منان (عليه السّلام ) در روز غدير نيز چنين آمده است :

((اَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبادِ وَالْهادِى اِلَى الرَّشادِ)).

((تو حجت خداوند بر بندگانى و هدايت كننده ايشانى به سوى رشد و تعالى )).

و در زيارت حضرت صاحب الامر (عليه السّلام ) نيز چنين آمده است :

((رَضيتُكَ يا مَولاىَ اِماماً وَهادِياً وَوَلِيّاً وَمُرْشِداً!)).

((اى مولاى من ! تو امام و پيشوا و هدايت كننده و سرپرست و راهنماى من هستى !)).

به هرحال ، جملاتى كه بيان كننده ((هادى و راهنما بودن انبيا و اوصيا (عليهم السّلام ) )) مى باشد، در ادعيه بسيار فراوان است كه به گوشه اى از آنها اشاره شد.

نكته چهارم : نكته ديگرى كه توجه به آن لازم است ، اين است كه هدايت الهى همانگونه كه نصيب انسان مى شود، ممكن است به دلايلى از انسان گرفته شود؛ يعنى انسانى كه خود را در طريق هدايت مى بيند، نبايد آن را امرى ((تضمين شده )) بپندارد و گمان كند كه در هر شرايطى ، اين هدايت براى او باقى مى ماند، بلكه ممكن است بر اثر غفلتها، جهالتها و معصيتها اين هدايت الهى از او سلب شود. براى همين ، انسان بايد هميشه از خداوند درخواست بقاى هدايت را بنمايد و از خداوند بخواهد كه پس از هدايت ، دچار گمراهى نشود.

بدين جهت در قرآن كريم چنين دعا شده است :

(رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا ... ).(102)

((بارالها! پس از هدايت ، قلبهاى ما را برمگردان (ما را گمراه مكن ) ...)).

و در اعمال ((عيد غدير)) نيز چنين آمده است :

((وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اِذْهَدَيْتَنا)).

((پروردگارا! پس از هدايت ، ما را گمراه منما)).

بنابراين ، هدايت رشته اى است كه دايما بايد بين انسان و خداوند برقرار باشد و اگر لحظه اى قطع شود، انسان دچار گمراهى و ضلالت مى گردد هرچند خود متوجه نشود.

همچنين انسانى كه مورد هدايت الهى قرار گرفته است ، چنانچه لياقت و قابليت لازم را داشته باشد، خداوند متعال او را به مراحل بالاترى از هدايت مى رساند و بر هدايت او مى افزايد. در سوره مباركه مريم چنين مى فرمايد:

(وَيَزيدُ اللّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ... ).(103)

((خداوند بر هدايت كسانى كه هدايت يافته اند، مى افزايد ...)).

پاورقي



92- بقره /257.

93- ابراهيم /1.

94- نور/35.

95- انعام /125.

96- زمر/22.

97- توبه /33.

98- شورى /52 - 53.

99- قصص /56.

100- بقره /256.

101- بقره / 186.

102- آل عمران /8.

103- مريم / 76.