بازگشت

معاد از ديدگاه آيات و ادعيه




در پايان اين مطلب ، بعضى از آيات و دعاهاى متناسب با موضوع بحث را ذكر مى كنيم :

در برخى از آيات قرآن كريم ، حيات ، موت و مصير به سوى خداوند، مجموعا ذكر شده است ؛ چنانچه در سوره مباركه ق ، مى فرمايد:

(اِنّا نَحْنُ نُحيى وَنُميتُ وَاِلَيْنَا الْمَصيرُ ).(160)

((ما حياتبخش و حيات گيرنده هستيم و بازگشت ، تنها به سوى ماست )).

و در مورد مالكيت و حاكميت روز قيامت ، در سوره غافر، مى فرمايد:

(... لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ للّهِِ الْواحِدِ الْقَهّارِ ).(161)

((...دراين روز(قيامت )مُلك از آن چه كسى مى باشد؟ از آن خداى يگانه قهاراست )).

بايد دانست كه ملك حقيقى به چيزى گفته مى شود كه وجود و قوامش بستگى به مالك داشته باشد و مالك ، توان و حق هرگونه دخل و تصرف در آن را داشته و تدبير امور آن هم به دست مالك باشد. و براى خداوند متعال در روز قيامت چنين مالكيت و قدرتى وجود دارد، لذا انسان بايد از همين جهان آگاه باشد كه فرداى قيامت در چه جايى قرار خواهد گرفت و با چه كسى سر و كار خواهد داشت و خويشتن را براى آن محيط و اوضاع آماده سازد.

اينك ببينيم اولياى معصوم در زمينه مرگ و زندگى چگونه با خداى خود راز و نياز مى كرده اند و چه مطالبى را در اين مورد مى طلبيده اند:

در كتاب شريف ((مفاتيح الجنان )) به نقل از سيد بن طاووس (؛ ) چنين آمده است كه حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام ) فرمودند: جبرئيل به پيامبر اكرم عرض كرد: اى پيامبر خدا! بدانكه هيچ پيامبرى را به اندازه تو دوست نداشته ام پس بسيار بگو:

((... اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَرى وَلا تُرى وَاَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلىَ وَاَنَّ اِلَيْكَ الْمُنْتَهى وَالرُّجْعى وَاِنَّ لَكَ الاخِرَةَ وَالاُوْلى وَاِنَّ لَكَ المَماتَ وَالْمَحْيا وَرَبِّ اَعُوذُ بِكَ ان اُذَلَّ اَو اُخْزى )).

((بارالها! تو مى بينى و ديده نمى شوى و تو در بالاترين و برترين ديدگاه هستى ، بازگشت ، سرانجام و انتهاى امور به سوى تو است ، جهان اول و آخر از آن تو است و مرگ و زندگى هم به دست تو و از آن تو مى باشد. پس پروردگارا! به تو پناه مى برم از اينكه گرفتار ذلّت يا خوارى شوم )).

يعنى اگر گرفتار ذلّت و خوارى شوم اين ذلّت در پيشگاه تو و ابدى خواهد بود. و تو مى توانى مرا از اين ذلّت حفظ نمايى .

و در ((اعمال ماه رجب )) چنين آمده است :

يَيْتَنى مَوْفُوراًوَاَمِتْنى مَسْرُوراًوَمَغْفُوراً وَتَوَلَّ اَنْتَ نَجاتى مِنْ مُسائَلَةِ الْبَرْزَخِ وَادْرَا عَنّى مُنْكَراً وَنَكيراً وَاَرِعَيْنى مُبَشِّراً وَبَشيراً وَاجْعَلْ لى اِلى رِضْوانِكَوَجِنانِكَمَصيراًوَعَيْشاً قَريراً وَمُلْكاً كبيراً وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَثيراً)).

((زندگى مرا زندگى همراه با وفور و فراوانى قرار ده (وفور نعمت ، رحمت و...) و مرا با حالتى بميران كه اولاً مسرور و شادمان باشم و ثانيا مغفور و آمرزيده (شادمان يعنى اينكه آنچنان زندگى كرده باشم كه از عملكردهاى خود راضى و خشنود باشم و چنان ايمان و معرفتى به تو پيدا كرده باشم كه از آمدن به نزد تو خوشحال باشم ) و تو خود، مرا از مسايل عالم برزخ و سؤ ال و جوابهاى آن نجات بده و مرا از نكير و منكر حفظ نما و فرشته بشارت را به من بنما و عاقبت و سرانجام مرا به سوى رضوان و بهشتت قرار بده . و براى من زندگى خوش و پايدار، همراه با حاكميت و ملك بزرگ برقرار فرما. و بر محمد و آل محمد درود فراوان فرست )).

و در ((مناجات شعبانيه )) چنين مى خوانيم :

((اِلهى ! لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ اَيّامَ حَيوتى فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّى فى مَماتى ، اِلهى ! كَيْفَ ايَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِىَ بَعْدَ مَماتى وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنى اِلا الْجَميلَ فى حَيوتى !)).

((پروردگارا! خوبى و نيكى تو در ايام زندگانى و حيات من برقرار بود، پس خوبى خودت را از من به هنگام مرگ ، قطع منما. بارالها! من چگونه از خوبى تو و حسن نظرت بعد از مرگم ماءيوس باشم در حالى كه در زمان زندگانيم جز خوبى به من روا نكرده اى )).

البته اين مناجات كسانى است كه داراى آنچنان معرفتى مى باشند كه جز خوبى از خداوند چيزى نمى بينند(162) و اين برخلاف افراد بى معرفتى است كه دايم در حال اعتراض به بارى تعالى هستند و نعوذ باللّه به خداوند متعال ، سوء ظن دارند.

و در ((دعاى روز سه شنبه )) از خداوند خواسته شده كه حيات و وفات را براى اين دو منظور قرار دهد:

((وَاجْعَلِ الْحَياةَ زِيادَةً لى فى كُلِّ خَيْرٍ وَالْوَفاةَ راحَةً لى مِنْ كُلِّ شَرٍّ)).

((خداوندا! حيات مرا مايه كسب خير و خوبى بيشتر قرار بده و وفات مرا موجب راحتى و خلاصى از بديها و شرور، معيّن فرما)).

نظير اين مطلب در ((دعاى مكارم الاخلاق )) نيز آمده است :

((وَعَمِّرنى ما كانَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى اِلَيْكَ قَبْلَ اَنْ تَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَىَّ اَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ)).

((خداوندا! تا زمانى به من عمر و حيات عنايت كن كه آن را در راه اطاعت تو صرف كنم ، اما زمانى كه زندگى و عمر من چراگاه شيطان شد (يعنى در راه اطاعت از شيطان قرار گرفت ) پس قبض روحم كن و جانم را بستان قبل از آنكه (به سبب نافرمانيت ) گرفتار خشم تو گردم يا غضبت بر من چيره شود)).

يعنى اولياى الهى ، عمرى را كه مايه گناه و معصيت بشود نمى خواهند و مرگ را بر آن ترجيح مى دهند.

زندگى پاكيزه ، مرگ پاكيزه ، دو سعادت بزرگ كه سعادت ابدى را به دنبال خود دارند. در دعاى نماز حضرت امام حسين (عليه السّلام ) چنين آمده است :

((اللّهم ... وَطَيِّبْ بَقِيَّةَ حَياتى وَطَيِّبْ وَفاتى )).

((پروردگارا! ... باقيمانده عمرم را و همچنين مرگم را پاكيزه قرار بده )).

حيات و وفاتى همچون حيات و وفات مردان الهى داشتن . در ((تعقيب نماز صبح )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ اَحْيِنى عَلى ما اَحْيَيْتَ عَلَيْهِ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ وَاَمِتْنى عَلى ماماتَ عَلَيْهِ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالبٍ (عليه السّلام ) )).

((بارالها! مرا زنده بدار بر آن چيزى كه حضرت على را زنده داشتى و بميران بر آن چيزى كه حضرت را بر آن ميراندى )).

(يعنى ) و استفاده كردن از زندگى ، قبل از پايان يافتن آن ، در ((دعاى روز يكشنبه )) آمده است :

((بِكَ اَسْتَجيرُ ... مِنِ انْقِضاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّاَهُّبِ وَالْعُدَّةِ)).

((به تو پناه مى برم ... از اينكه عمرم به پايان آيد قبل از آنكه خود را آماده كرده و يا توشه اى برگرفته باشم )).

پاورقي



160- ق /43.

161- غافر/16.

162- مانند زينب كبرا - سلام اللّه عليها - كه پس از ديدن آن همه رنج و مصيبت در واقعه عظيم كربلا، چنين فرمود:((ما راءيتُ منه الا جميلا؛ از خداوند جز نيكى چيزى نديدم ))، آنان كجايند و چه مى بينند و ما كجا هستيم و چه درك مى كنيم ؟