بازگشت

خداوند، نويدبخش و بيم دهنده است




(78) ((يا ذَاالْوَعْدِ وَالْوَعيدِ!)).

((اى نويد بخش و بيم دهنده !)).

(20) ((يا صادِقَ الْوَعْدِ!)).

((اى خوش (راست ) وعده !)).

(98) ((يا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ!)).

((اى كسى كه وعده اش راست است !)).

(100) ((يا صادِقاً لا يُخْلِفُ!)).

((اى راستگويى كه در وعده خلاف نمى كند!)).

اينك به يكى ديگر از اصول تربيت الهى مى رسيم و آن عبارت است از ((وعده و وعيد)).

O ((يا ذَاالْوَعْدِ وَالْوَعيدِ!)).

((اى نويدبخش و بيم دهنده !)).

پروردگار متعال ، جهان هستى را عبث و باطل نيافريده است بلكه اين آفرينش ، بر اساس ‍ هدفى معين و حساب شده مى باشد. به همين جهت ، خداوند متعال براى هر فعلى نتيجه اى متناسب باآن قرارداده است .به عبارت ديگر،نظام آفرينش بر اساس نظام علت و معلول در جريان است . لازمه چنين نظامى آن است كه براى اعمال انسان هم نتايج و ثمراتى متناسب با آن اعمال وجود داشته باشد. يكى از مهمترين وظايف انبياى الهى كه فرستادگان خالق جهان آفرينش مى باشند، بيان و آموزش كارهاى درست و نادرست و اعلام نتايج هريك از آن دو مى باشد و اينجاست كه وعده و وعيد معنا پيدا مى كند.

در ((دعاى روز جمعه )) چنين آمده است :

((اَنّى اَشْهَدُ ... اَنَّ مُحَمدَا (صلّى اللّه عليه و آله ) عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ ... وَاَنَّهُ بَشَّرَ بِما هُوَ حَقُّ مِنَ الثَّوابِ وَاَنذَرَ بِما هُوَ صِدقٌ مِن الْعِقابِ)).

((من شهادت مى دهم كه حضرت محمد (صلّى اللّه عليه و آله ) بنده و فرستاده تو است و آن حضرت به پاداشى كه حق است بشارت داده و از عذابى كه راست مى باشد، ترسانده است )).

((وعده و وعيد)) چه هستند و چه نيازى به آنها وجود دارد؟

در پاسخ بايد گفت اين دو از وسايل لازم براى رسيدن به اهداف تربيتى مى باشند؛ به اين معنا كه مربّى ، آينده انسان را در قالب وعده و وعيد براى او ترسيم مى كند. اين عمل موجب مى شود تا انسان به سوى كارهاى خوب و صحيح سوق داده شود و از كارهاى خلاف و نادرست ، دورى گزيند.

((وعده )) را به بيانى مى توان تضمين آينده اى مشخص در قبال عمل معين دانست و اين امرى است كه با اهداف گوناگون در ميان انسانها رواج دارد. ولى به طور كلى مى توان آن را وسيله اى براى تشويق ديگرى به انجام يا عدم انجام كارى معين دانست .

حال ببينيم اين عمل يعنى ((وعده و وعيد)) از سوى خداوند متعال با چه منظورى انجام مى شود؟

اولاً: بايد دانست كه وعده و وعيد الهى يك نوع بيان حقايق مى باشد؛ يعنى خداوندى كه تمام هستى را خلق نموده ، آينده اعمال انسان را براى او ترسيم مى نمايد تا انسان به سوى نور جذب شود و از ظلمتها دورى ورزد و بفهمد چه كارى شايسته انجام است و چه كارى اين شايستگى را ندارد. و خلاصه اينكه هركارى او را به چه سرانجامى مى رساند.

و ثانيا: بايد دانست كه خداوند متعال در تحقق وعده و وعيد خود قدرت كامل دارد؛ زيرا قدرت مطلق هستى از آن اوست و معارضى هم براى او نيست .

و ثالثا: بايد دانست كه قبول يا عدم قبول وعده و وعيد الهى ، نفع و ضررى براى پروردگار جهان ندارد بلكه فايده يا خسارت آن متوجه خود انسان مى گردد.

همچنين بايد توجه كرد كه وعده و وعيد خداوند، چيز كوچكى نيست كه قابل چشم پوشى باشد بلكه عظمت آن به عظمت سرنوشت ابدى و دايمى بشر مى باشد.

امورى كه ذكر شد اختصاص به وعده و وعيدهاى خداوند متعال دارد و در مورد وعده و وعيدهاى ديگران ، امور مذكور يا اصلاً وجود ندارند و يا در محدوده بسيار كوچكى وجود دارند.

O ((يا صادِقاً لا يُخْلِفُ!)).

((اى راستگويى كه هرگز خلاف نمى كند!)).

O ((يا صادِقَ الْوَعْدِ!)).

((اى خوش (راست ) وعده !)).

O ((يا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ!)).

((اى كسى كه وعده اش راست است !)).

با توجه به امورى كه قبلاً ذكر شد، مى توان صادق الوعد بودن پروردگار جهان را درك نمود: كسانى كه وعده هايشان صادق نيست و خلف وعده مى كنند، يا از اين جهت است كه به حقايق امور واقف نيستند و يا براى تحقق وعده خود، توان و قدرت لازم را ندارند و يا براى رسيدن به منافع شخصى خود، وعده اى كاذب مى دهند و يا به خاطر خبث طينتى كه دارند براى گمراه كردن ديگران ، چنين كارى را مى كنند. و اين در حالى است كه ساحت مقدس الهى از تمام اين ضعفها و نقصها، پاك و منزّه است .

در نماز حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله ) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ ... اَنْتَ الْحَقُّ وَوَعْدُكَ حَقُّ وَقَوْلُكَ حَقُّ)).

((بارالها! تو خود حق هستى و وعده تو حق و قول تو هم حق است )).

يعنى امكان ندارد از كسى كه خود عين حق است وعده ناحق صادر بشود.