بازگشت

خداوند، كريمتر از هر كريم است




(1) ((يا كَريمُ!)).

((اى ارجمند و بزرگوار!)).

(33) ((يا اَكْرَمَ مِنْ كُلِّ كَريمٍ!)).

((اى ارجمندتر از هر ارجمند!)).

(27) ((يا اَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ!)).

((اى بزرگوارترين بزرگواران !)).

(91) ((يا اَكْرَمَ الْكُرَماءِ!)).

((اى گرانمايه ترين گرانمايه ها!)).

(23) ((يا ذَاالْكَرامَةِ الظّاهِرَةِ!)).

((اى دارنده كرامت آشكار!)).

(82) ((يا مَنْ اَكْرَمَ بِجُودِهِ!)).

((اى كسى كه با جود و بخشش گرامى مى دارد!)).

(93) ((يا مُكْرِمُ!)).

((اى گرامى دارنده !)).

(30) ((يا مُكْرِمَ مَنِ اسْتَكْرَمَهُ!)).

((اى اكرام كننده آن كس كه از تو طلب اكرام نمايد!)).

((كرم و كرامت )) به معناى شرافت ، بزرگوارى ، گرانمايه بودن ، ارجمند بودن ، ارزشمند بودن و با مقدار بودن است . يكى از نتايج بارز چنين صفتى ، بخشش و بخشندگى است . بنابراين ، ((كرم )) با ((جود، سخاوت و فضل )) قريب المعنى مى باشد.

O ((يا كَريمُ!)).

((اى بزرگوار و ارجمند!)).

O ((يا اَكْرَمَ مِنْ كُلِّ كَريمٍ!)).

((اى بزرگوارتر از هر بزرگوار!)).

O ((يا اَكْرمَ الاَْكْرَمينَ!)).

((اى بزرگوارترين بزرگواران !)).

O ((يا اَكْرَمَ الْكُرَماءِ!)).

((اى گرانمايه ترين گرانمايه ها!)).

((كريم )) يعنى داشتن بزرگوارى و ارزشمندى فراوان و هميشگى ، و خداوند متعال ((كريم )) است از آن جهت كه هرآنچه مايه كرامت و ارزش است ، براى پروردگار وجود دارد؛ يعنى خداوند صاحب و مالك همه خوبيها و ارزندگيهاست آن هم در حد اعلى ، بنابراين ، خداوند نه تنها كريم است ، بلكه ((اكرم )) هم مى باشد؛ زيرا ديگران اگر داراى كرم باشند، اين كرامت را از خداوند متعال كسب نموده اند و خود فاقد همه چيز مى باشند.

قرآن كريم در سوره الرحمن ، چنين مى فرمايد:

(تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ).(219)

((پربركت است نام پروردگارت كه داراى جلال و اكرام است )).

((جلال )) در اين آيه اشاره به صفات جلاليه پروردگار متعال دارد؛ يعنى صفاتى كه بيان كننده پاكى و تنزيه خداوند از هر عيب و نقصى دارند؛ مانند علوّ، عزّت ، تعالى و... اين صفات در واقع علوّ و رفعت بارى تعالى را مى رسانند.

و ((اكرام )) نيز اشاره به صفات جماليه پروردگار متعال دارد؛ يعنى صفاتى كه بيان كننده وجود خوبيها و حسنها براى پروردگار متعال است ؛ مانند علم ، قدرت ، حيات ، رحمت و ... بنابراين ، هرآنچه موجب كرامتى باشد، در بالاترين مرتبه اش براى ذات اقدس الهى ، وجود دارد.

((در ((دعاى روز عرفه )) نيز حضرت چنين مى فرمايند:

((يا مَنْ لَهُ اَكْرَمُ الاَْسْماءِ!)).

((اى كسى كه باارزشترين و گرانقدرترين اسمها از آن تو است !)).

حال ، آنچه براى ما در اين رابطه مهم است اين است كه توجه نماييم در مقابل چگونه خدايى قرار گرفته ايم و در برابر پروردگارى با اين همه كرامت چگونه بايد رفتار نموده و چگونه بايداز اين همه كرم الهى استفاده و بهره بردارى كنيم و با جهالتها و غفلتها، خود را از آن محروم نسازيم . بدين جهت ملاحظه مى كنيم كه اولياى بزرگ الهى چگونه از كرم بى كران خداوند بهره برده و آن - را واسطه درخواستهاى خود قرار داده اند:

((جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتى وَبِدُعائِكَ تَوَسُّلى مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاقٍ لاِسْتِماعِكَ مِنّى وَلاَاسْتيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّى ، بَلْ لِثِقَتى بِكَرَمِكَ وَسُكُونى اِلى صِدْقِ وَعْدِكَ)).(220)

((بارالها! از تو يارى مى طلبم و با خواندنت به تو توسل مى جويم نه از جهت آنكه مستحق آن باشم كه سخنم را بشنوى يا واجب باشد كه عفوت را شامل من گردانى ، بلكه از آن جهت كه به كرم تو اطمينان دارم و به راستى وعده هايت ، خاطر جمع هستم )).

O ((يا ذَاالْكَرامَةِ الظّاهِرَةِ!)).

((اى دارنده كرامت آشكار!)).

ممكن است منظور اين باشد كه بزرگوارى و بخشش الهى آنقدر فراوان و فراگير است كه همگان مى توانند آن را مشاهده و ملاحظه كنند. مقدارى توجه به ابعاد گوناگون زندگى و جهان خلقت ، اين مطلب را براى آدمى روشن مى كند. و اين در مقابل كرامتهاى غيرظاهرى پروردگار متعال است ؛ يعنى كرامتهايى كه تنها افراد خاص كه داراى قابليتهاى خاصى مى باشند، قادر به درك و احساس آنها هستند.

در ((تعقيب نماز ظهر)) نيز چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ اغْفِرْلى ... كَثيرَ تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ)).

((بارالها! با كرم و بزرگوارى آشكارت ، از خطاها و لغزشهاى فراوان من درگذر)).

يعنى اگر تفريط و خطاى من فراوان است ، كرم و بخشش تو نيز فراوان و آشكار است .

O ((يا مَنْ اَكْرَمَ بِجُودِهِ!)).(221)

((اى كسى كه با جود و بخششت ، گرامى مى دارى !)).

خداوند چگونه انسان را اكرام مى كند و به او ارزش مى دهد؟ در پاسخ بايد گفت : با جود و بخششهاى فراوان خود هر خير و خوبى كه به سبب جود الهى به انسان برسد، در واقع اكرام انسان از سوى خداوند متعال است . در ((اعمال روزهاى ماه رمضان )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ ... وَلَم يَسئَلِ الْعِبادُ مِثْلَكَ كَرَماً وَجُوداً!)).

((بارالها! ... بندگانت تاكنون از كسى كه در جود و كرم مانند تو باشد، درخواست نكرده اند)).

O ((يا مُكْرِمُ!)).

((اى گرامى دارنده !)).

((يا مُكْرِمَ مَنِ اسْتَكْرَمَهُ!)).

((اى اكرام كننده آن كس كه از تو طلب اكرام نمايد!)).

اين جمله بيان كننده يكى از شرايط مهم دستيابى به كرم الهى مى باشد. و آن عبارت است از ((استكرام ))؛ يعنى طلب كرامت نمودن از پروردگار متعال . به عبارت ديگر، بايد از انسان ((طلبى )) صورت گيرد تا از خداوند متعال ((بخششى )) به انجام برسد بدين جهت ، ملاحظه مى كنيم كه اولياى الهى در ادعيه مباركشان با زبانها و بيانهاى گوناگون به دنبال كرم خداى خويش مى باشند. البته واضح است كه هراندازه اين درخواست و طلب حقيقى تر باشد و هراندازه معرفت آدمى به كرم پروردگار متعال بيشتر باشد، دستيابى به اين مقصود، عملى تر خواهد شد.

البته در اينجا هم مانند بقيه موارد، بسيارى از ما انسانها دچار اشتباه شده و كرامت و ارجمندى را در جاهاى ديگر و در دستان افراد ديگرى جستجو مى كنيم ، در حالى كه حضرت در دعاى ابى حمزه ثمالى چنين مى فرمايند:

((وَالْحَمْدُ للّهِِ الَّذى وَكَلَنى اِلَيْهِ فَاَكْرَمَنى وَلَم يَكِلْنى اِلىَ النّاس فَيُهينُونى )).

((حمد و ستايش خدايى را كه امور مرا به خودش واگذار نمود و در نتيجه مرا گرامى داشت و اكرام نمود و مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان مرا خوار و پست نمايند)).

ما معمولاً كرامت و بزرگوارى را در امور دنيوى مى بينيم و با هزار و يك پستى به دنبال اين كرامتهاى خيالى ، روان و دوان مى شويم . چه بسيار از پستيها و ذلتها كه در ميان ما انسانها رنگ شرافت و كرامت به خود گرفته است و چه بسيار انسانهاى پست و بى ارزش ‍ كه در جايگاه كرامت بخشيدن به ديگران قرار گرفته اند!

به هرحال ، رسيدن به كرامت حقيقى كه همان كرامت الهى است ، آنچنان مهم است كه پيامبر گرامى اسلام (صلّى اللّه عليه و آله ) آن را هدف از بعثت خود بيان مى فرمايند:

((اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاقِ)).(222)

((من برانگيخته شدم تا ارزشهاى اخلاقى را كامل كنم )).

بنابراين ، انبياى الهى هدفشان از زحمات و تعليماتشان آن بوده است كه بشر را از پستيها و ذلتهاى گوناگون نجات بخشند و او را به ارزشهاى والا و حقيقى برسانند. و اينجاست كه تمامى دستورات و تعاليم دينى معنا پيدا مى كند.

پاورقي



219- الرحمن /78.

220- دعاى ابى حمزه ثمالى .

221- اين جمله در بحث ((جود)) نيز بيان گرديد.

222- بحارالانوار، ج 16، ص 210 و ج 71، ص 382 لازم به تذكر است كه اين روايت با اندكى اختلاف در منابع گوناگون نقل شده است .