بازگشت

كرامت انسان




قرآن كريم در مورد انسان مى فرمايد:

(وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنى آدَمَ ... وَفَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً ).(223)

((و ما فرزندان آدم را بسيار گرامى داشتيم ... و آنها را بر بسيارى از مخلوقات خود برترى بخشيديم )).

يعنى خداوند متعال با بخشيدن ويژگيهايى به انسان ، او را بر ديگر مخلوقات برترى داده است ؛ مثلاً خداوند متعال به آدمى عقل و شعور خاصى عنايت نموده است كه بسيارى از مخلوقات ديگر فاقد آن مى باشند. و اين خود موجب برترى و كرامت آدمى مى شود. اما بايد دانست برترى و كرامت حقيقى زمانى حاصل مى شود كه انسان از مواهب الهى در جهت صحيح استفاده نمايد. در غير اين صورت ، اين بخششها نه تنها موجب سعادت و كرامت انسان نمى شود بلكه او را در مرتبه اى پايين تر از ديگر موجودات قرار مى دهد. درست مانند آنكه براى اكرام شخصى ، ثروتى به او داده شود اما آن شخص از اين ثروت ، در جهت تباهى خود استفاده نمايد.

مطلب ديگر آنكه : همانگونه كه قبلاً بيان شد، مقتضاى كرم و بزرگوارى پروردگار متعال ، بخشش است و يكى از نمونه هاى بارز و مهم گذشت ، بخشيدن گناهان و خطاهاى آدمى است ؛ زيرا با اين كرم ، آدمى هم از عذابهاى اُخروى نجات مى يابد و هم در دنيا از ظلمتها و ناپاكيها پاك مى شود و توانايى حركت در طريق سعادت را مى يابد. اينجاست كه ملاحظه مى كنيم چگونه اولياى الهى با چنگ زدن به دامان كرم الهى ، چنين بخشش و كرمى را از خداوند درخواست مى كنند در ((دعاى ابى حمزه ثمالى ))، حضرت چنين مى فرمايند:

((اِذا رَاَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى فَزِعْتُ وَاِذا رَاَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ)).

((بارالها! آنگاه كه به گناهان خود مى نگرم ، گريزان و ترسناك مى شوم ، اما هنگامى كه به كرم و بزرگوارى تو نگاه مى كنم ، اميدوار شده و طمع مى كنم )).

و در جاى ديگر مى فرمايد:

((وَلا تُؤ اخِذْنى بِاَسْوَءِ عَمَلى فَاِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمذْنِبينَ)).

((بارالها! مرا به كردار زشتم بازخواست و مؤ اخذه مكن ؛ چه اينكه كرم و بخشش تو بالاتر از آن است كه گنهكاران را مجازات نمايى )).

و در جاى ديگر آمده است :

((تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ)).

((با كرم خويش ، گناهان را مى پوشانى )).

و در ((مناجات شعبانيه )) چنين آمده است :

((اِلهى ... اَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ اِذِالْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ)).

((بارالها! ... از تو طلب عفو مى كنم ؛ زيرا عفو، ويژگى كرم و بزرگوارى تو است )).

اين اميد و معرفت به كرم الهى تا بدانجاست كه حضرت در ((دعاى كميل )) چنين مى فرمايند:

((هَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى كَرامَتِكَ)).

((خدايا! گيرم كه بر حرارت آتش تو صبر نمودم ، اما بر دورى و چشم پوشى از كرمت چگونه صبر نمايم )).

و در ((مناجات شعبانيه )) پايبندى خود را به كرم الهى چنين بيان مى فرمايند:

((اِلهى لَمْ اُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنّى قُنُوطَ الاَْياسِ وَلاَ انْقَطَعَ رَجائى مِنْ جَميلِ كَرَمِكَ)).

((بارالها! بر حسن ظنى كه به تو دارم نااميدى و ياءس را غالب نمى كنم و اميدم از كرم زيبايت هرگز قطع نخواهد شد)).

و در ((اعمال شب نيمه شعبان )) آمده است :

((اَللّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ مِن كَرَمِكَ)).

((خداوندا! مرا از آن اميدى كه به كرمت دارم محروم مگردان )).

در مقابلِ ((كرم و كرامت )) پروردگار متعال ، ((پستى و لئامت )) ما انسانها قرار دارد؛ يعنى ما انسانها صرف نظر از يارى پروردگار متعال و به صورت مستقل از نور الهى ، موجوداتى ناقص و ظلمانى هستيم كه جز بدى چيزى در ما وجود ندارد.

حضرت در ((دعاى ابى حمزه ثمالى )) در اين باره چنين مى فرمايد:

ُكَ اِلَيْنا نازِلٌ وَشَرُّنا اِلَيْكَ صاعِدٌ وَلَمْ يَزَلْ وَلايَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ، يَاءْتيكَ عَنّا بِعَمَلٍ قَبيحٍ فَلا يَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحُوطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَيْنا بِالائِكَ فَسُبْحانَكَ مااَحْلَمَكَ وَاَعْظَمَكَ وَاَكْرَمَكَ)).

((خير و خوبى تو به سوى ما سرازير است و شرّ و بدى ما به سوى تو بلند است . اما هميشه تا بوده و هست تو - خداى كريمى هستى ، اعمال زشت ما به سوى تو مى آيد اما اين موجب نمى شود كه نعمتهايت ما را فرا نگيرد و خوبيهايت را بر ما نبخشى . پس اى خداى سبحان ! تو چقدر بردبار و بزرگ و بزرگوار هستى )).

در ((دعاى روز عرفه )) نيز حضرت چنين مى فرمايند:

((اِلهى مِنّى مايَليقُ بِلُؤْمى وَمِنْكَ مايَليقُ بِكَرَمِكَ)).

((بارالها! از من آن برآيد كه سزاوار پستى ام مى باشد و از تو آن شايد كه به كرمت سزد)).

و مشابه اين عبارت ، در ((دعاى ابى حمزه )) چنين آمده است :

((لَئِنْ طالَبْتَنى بِلُؤْمى لاَُ طالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ)).

((خدايا! اگر مرا به پستى ام بگيرى ، به راستى تو را به كرمت خواهم گرفت )).

يعنى خدايا! تو مطابق شاءن من با من رفتار مكن بلكه بر طبق شاءن خودت با من معامله كن ؛ زيرا شاءن و مقام موجودى چون من جز پستى و بى مقدارى چيزى نيست و مطابق با چنين شاءنى است كه اين همه خلاف و عصيان از من سر مى زند، اما آنچه از موجودى چون تو شايد و بايد، كرم است و بزرگوارى و اميد من نيز فقط به همين است و بس .

و در ((دعاى روز عرفه )) نيز حضرت چنين مى فرمايند:

((اِلهى كُلَّما اَخْرَسَنى لُؤْمى ، اَنْطَقَنى كَرَمُكَ)).

((خدايا! هرگاه كه لئامت و بى مقداريم مرا گنگ و لال مى كند، كرم و بزرگواريت مرا به زبان مى آورد)).

يعنى چون به خويشتن مى نگرم ، چيزى براى گفتن ندارم ، اما آنگاه كه به كرم تو نگاه مى كنم . زبانم براى طلب و درخواست گشوده مى شود:

((وَبِكَرَمِكَ اَىْ رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعائى !)).(224)

((با توجه به كرم تو اى پروردگار! خواندن و خواستنم را آغاز مى كنم )).

و در ((دعاى روز عرفه )) آمده است :

((وَقَدْ اَوْقَعَنى عِلْمى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ)).

((خدايا! علم و آگاهيم به كرمت مرا به سوى تو كشانده است )).

مطلب ديگر آنكه : همانگونه كه در اين جهان ما را به كرم الهى احتياج است ، در جهان آخرت نيز ما نيازمندان به كرامت پروردگار متعال مى باشيم . در ((دعاى ابى حمزه ثمالى )) چنين مى فرمايد:

((وَاجْعَلْ لى فى لِقائِكَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَةَ)).

((بارالها! در رسيدن و لقائت ، براى من آرامش ، گشايش و كرامت قرار بده )).

و در جاى ديگر از همان دعا آمده است :

((يا مَنْ ... اَشارَ لى فِى الاْخِرَةِ اِلى عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ)).

((اى خداوندى كه در جهان آخرت به من عفو و كرمت را نشان مى دهى )).

و مطلب ديگر آنكه خداوند متعال به برخى از اولياى خود چنان كرامتى عنايت فرموده است كه بايد آنان را مجسمه كرامت دانست . هرگونه نزديكى و معرفت به اين بزرگان ، سبب كسب كرامت و هرگونه دورى از آنان سبب سلب كرامت مى شود اينجاست كه بايداز روى آوردن به اين اولياى بزرگ الهى غفلت نكرد و با چنگ زدن به دامان ايشان خود را ازكرم آنان بهره مندكرددر((اعمال روز سيم شعبان )) چنين آمده است :

((اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍوَعِتْرَتِهِ...اَللّهُمَّوَكَمااَكْرَمْتَنا بِمَعْرِفَتِهِ فَاَكْرِمْنابِزُلْفَتِهِ)).

((بارالها! بر محمد و خاندانش درود فرست ... بارالها! همچنانكه ما را به معرفت آن حضرت كرامت بخشيدى ، پس به تقرب و نزديكى به آن حضرت نيز اكرام نما)).

يعنى در واقع ((معرفت و نزديكى )) به آن حضرت ، سرمايه هاى عظيمى هستند كه موجب گرامى شدن و ارزشمند بودن آدمى مى گردند و به انسان شرافت و بزرگوارى مى بخشند. در ((زيارت عاشورا)) نيز درباره سيدالشهداء حضرت اباعبداللّه الحسين (عليه السّلام ) چنين آمده است :

((فَاسْئَلُ اللّهَ الَّذى اَكْرَمَ مَقامَكَ وَاَكْرَمَنى بِكَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ)).

((از خداوندى كه مقام و مرتبه تو را بلند نمود و گرامى داشت و مرا هم به واسطه شما كرامت بخشيد، مى خواهم كه خونخواهى شما را در ركاب امامى يارى شده از اهل بيت پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله ) نصيبم فرمايد)).

و در جاى ديگر از همان زيارت آمده است :

((فَاَسْئَلُ اللّهَ الَّذى اَكْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِيائِكُمْ ...)).

((از خداوندى كه مرا به سبب شناخت و معرفت شما و دوستان شما كرامت داد مى خواهم كه ...)).

و در ((زيارت عاشوراى غير معروفه )) آمده است :

((اَسْئَلُ اللّهَ الّذى اَكْرَمَ يا مَوالِىَّ مَقامَكُمْ وَشَرَّفَ مَنْزِلَتَكُمْ وَشَاءْنَكُمْ اَنْ يُكْرِمَنى بِوِلايَتِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَالاِْيتمامِ بِكُمْ)).

((اى سرورانم ! از خداوندى كه مقام شما را گرامى نمود و جايگاه و مرتبه شما را شرافت بخشيد، مى خواهم كه مرا هم به وسيله دوستى و محبت و اقتدا به شما گرامى نمايد)).

يعنى ولايت و محبت آن بزرگان ، تغييراتى در انسان ايجاد مى كند و سرمايه هايى را به انسان مى بخشد كه سبب پيدا شدن كرامت حقيقى در آدمى مى شود.

همچنين درباره كريم بودن اين بزرگان الهى ، در زيارت حضرت صاحب - عجل اللّه تعالى فرجه الشريف - ((در صبح جمعه )) چنين آمده است :

((اَنْتَ يا مَوْلاىَ! كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ!)).

((تو اى سرورم ! كريمى از اولاد كريمان هستى )).

و در ((زيارت جامعه كبيره )) آمده است :

((اَلسّلامُ عَلَيْكُمْ يا ... اُصُولَ الْكَرَمِ!)).

((سلام بر شما اى ... ريشه هاى كرامت !)).

حسن ختام بحث را جمله اى از حضرت سيدالسّاجدين - عليه الاف التحية والسلام - در دعاى ابى حمزه ثمالى قرار مى دهيم :

((فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَنى مابَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَلا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِما اُلْهِمَ قَلْبى مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِكَرَمِكَ وَسَعَةِ رَحْمَتِكَ)).

((به عزتت قسم ! كه اگر مرا از خود برانى ، هرگز از درگاهت به جايى نخواهم رفت و از تملق و خواهش از تو، دست برنخواهم داشت ؛ زيرا قلبم مملوّ از معرفت به كرم و بزرگوارى و رحمت واسعه تو است )).

پاورقي



223- اسرا/70.

224- دعاى ابى حمزه ثمالى .