بازگشت

بخش دوم : نقش مساجد در جوامع




1 - نقش مسجد در تاريخ

ظهر روز دوشنبه 12 ربيع الاول ، رسول خدا صلى الله عليه و آله با همراهان خود به قبا - كه واحه اى نزديك مدينه است - وارد شدند، چهار روز در آنجا ماندند و مسجد قبا را بنيان نهادند.

هنگام ورود ايشان به مدينه ، هر يك از بزرگان قبيله از پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت كردند كه در محله آنان فرود آيند و مى گفتند: هر چه اسلحه ، مردان جنگجو، مال و آذوقه بخواهى در دفاع از تو آماده است . حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند:

شتر را رها و راه او را باز كنيد، كه او ماءمور است .

شتر محله ها را يكى بعد از ديگرى پشت سر نهاد تا به محله بنى مالك بن نجار رسيد و در جايى كه هم اكنون مسجد نبوى قرار دارد، زانو زد و خوابيد.

زمين مزبور متعلق به دو كودك يتيم به نام هاى سهل و سهيل بود كه تحت سرپرستى معاربن عضراء در آن زمين ، خرما خشك مى كردند. شتر رسول خدا صلى الله عليه و آله در آن زمين خوابيد، ولى آن حضرت پياده نشدند، از اين رو برخاست و چند قدمى برداشت ، ولى مجددا به پشت سر خود نگاه كرد به همان جاى اول بازگشت ، همانجا زانو زد، خوابيد و گردن و سينه خود را نيز به زمين چسباند. در اين وقت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله از شتر پياده شدند و پرسيدند: اين زمين كيست ؟ معاذبن عضراء عرض كرد: اينجا متعلق به فرزندان يتيم عمرو، سهل و سهيل است كه تحت سرپرستى من هستند من آن دو را راضى مى كنم تا آن را به شما واگذار كنند و شما در اينجا مسجدى بنا كنيد.

پس از جلب رضايت دو كودك ، رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور داد كه در آنجا مسجدى بنا كنند و خود شخصا دست به كار ساختن بنا شدند تا مسلمانان نيز ترغيب شوند؛ از همين رو، عموم مهاجر و انصار با كوشش ‍ فراوان در بناى مزبور شركت جستند.

به اين ترتيب ، مكانى كه در واقع پايه هاى اساسى حكومت اسلامى در آن بنيانگذارى شد و كانون فعاليت هاى مهم نهضت جهانى اسلام به شمار مى رفت ، تاءسيس شد.

قداست مسجد

مسجد در نزد مسلمانان خاصى دارد، تا آنجا كه از جانب شرع مقدس ‍ اسلام ، براى آن احكام ويژه اى صادر شده است .

نجس كردن زمين ، سقف ، بام و طرف داخل مسجد حرام است ، هر كس ‍ بفهمد كه نجس شده است ، بايد فورا نجاست آن را بر طرف كند.

تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ در آن مستحب است .

كسى كه مى خواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد.

همچنين مستحب است پس از وارد شدن به مسجد دو ركعت نماز به قصد تحيت و احترام بخواند.

چنانكه ديده مى شود، مسجد مكان مورد احترام مسلمانان است . (188)

با تاءملى در روايات ، به اهميت بناى مسجد از نظر شارع مقدس پى مى بريم . احاديث فراوانى از طرق اهل بيت و اهل سنت و سيره است كه اهميت فوق العاده اين امر را نشان مى دهد.

در نتيجه اين توصيه ها، مسلمانان شروع به ساختن مساجد در سراسر عالم اسلام كردند؛ به طورى كه ساختن مسجد در خارج از حوزه شبه جزيره به سرعت انجام گرفت ؛ چنانكه مسجد بصره حدود سال 14 ه ق و مسجد كوفه در سال 17 ه ق بنا شد. (189)

سادگى و آراستگى مسجد

در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و خلفاى صدر اسلام مساجد در نهايت سادگى بنا مى شد؛ براى مثال ، مسجد قبا در فضايى تقريبا مربعى شكل و با اضلاعى حدود 7 متر، با خشت و سنگ لاشه ساخته مى شد؛ در وسط آن نيز تنه درخت نخلى قرار داشت كه پايه اى براى پوشش مسجد با شاخه و برگ نخل مى بود. (190)

بعد از آنكه امويان زمام امور را در دست گرفتند و حكومت موروثى ، فاسد و تجمل خواه خود را مستقر و پايتخت را از مدينه به دمشق منتقل كردند، آنان تحت تاءثير فرهنگ بيزانس ، به ساختن بناهاى مجلل اقدام و آدات و رسوم گذشته را تجديد بنا كردند؛ براى نمونه مى توان از وليد بن عبدالملك نام برد. (191)

او پيش از همه به توسعه بناهاى تجملى مانند مسجد مكه ، مسجد مدينه و بناى آثار جديد توجه داشت . اولين و مهم ترين اين آثار، مسجد دمشق است كه با هزينه زياد و شكوه فراوانى ساخته و آراسته شد.

درباره هزينه آن گفته اند كه خراج هفت سال بلاد اسلامى را صرف آن كرد، در پايان كار نيز دفترهاى صورتحساب و مخارج را بار 18 شتر كردند و نزد او بردند؛ همچنين بناى اين مسجد، مدت نه سال - كه هر روز 9 هزار مرد به سنگ بريدن اشتغال داشتند - طول كشيد. (192)

رشد ساخت مسجد بعد از صدر اسلام

مسجد سازى از همان سال هاى اول هجرت ، رشد صعودى داشت ؛ البته رشد و گسترش جغرافيايى مسجد به منزله تابعى از كيفيت اعتقادى ، سياسى و اجتماعى جوامع مسلمان در برابر زمان شمار مى آيد.

هر گاه وضع پيروان اسلام از نظر اعتقادى و اقتصادى به هنجار رود دولت به صورت باطنى يا ظاهرى با گسترش اسلام موافق بوده است ، مساجد از نظر كمى و كيفى در حال رشد بوده اند، به عكس ، زمانى كه دولت ها سر ستيز با اسلام داشته اند، در آغاز با ترفندهاى بسيار، مانع از ايفاى نقش مسجد مى شدند و سپس از بن به بركندن آنها مى پرداختند. (193)

اگر اين مسئله كه سلاطين جاه طلب براى استحكام بخشيدن و تداوم حكومت خود در جاى جاى دنيا، در ساختن مساجد با شكوه ، اهتمام مى ورزيدند و يا به سبب حفظ شئون سياسى و اجتماعى خود دست به چنين كارهايى مى زدند، بگذريم ، باز هم تعداد مساجد قرن هاى اوليه اسلام نشاندهنده اهتمام بسيار زياد مسلمانان به اين امر بوده است . (194)

مسجد نبوى (اول ه ق )، مسجد جامع كوفه (17 ه ق )، مسجد جامع قسطاط (جامع عمر) (21 ه ق )، مسجد جامع بصره (14 ه ق )، مسجد الاقصى و قبه الصخره در بيت المقدس ، مسجد جامع منصور در بغداد (146 ه ق )، مسجد جامع اعظم در قرطبه (170 ه ق )، مسجد جامع ابن طولون (265 ه ق ) و مسجد جامع الازهرا (361 ه ق ) از جمله اين نمونه هاست . (195)

برخى از مؤ رخان شمار مساجد قاهره را تا 36 هزار، مساجد اسكندريه را تا 12 هزار و بغداد را تا 3 هزار در قرن هاى 5 تا 6 ه ق متذكر شده اند. (196)

طبق گفته يعقوبى ، در قرن 3 ه ق ، تعداد مساجد در بغداد 3 هزار باب بوده است . (197) چنانچه ياقوت حموى (266 ه ق ) تعداد مساجد بغداد را همان 3 هزار برشمرده است . (198)

گر چه حمله مغول به بلاد اسلامى موجب از بين رفتن آثار اسلامى ، بويژه مسجد شد و به قول ويل دورانت :

شهر زيباى رى با 300 مسجد و كارگاه هاى سفال معروف ويران شد و پس از دوران فترت و ركود، ساختن مساجد با شكوه بيشترى توسط جانشينان چنگيز و تيمور از سر گرفته شد كه مسجد على شاه (711 - 724 ه ق )، مسجد جامع ورامين (722 ه ق )، مسجد گوهر شاد (821 ه ق )، مسجد 72 تن مشهد (800 ه ق ) از اين جمله است .

اگر چه ممكن است ارقام آمده در تعداد مساجد كمى اغراق آميز باشد، ولى به هر حال نشان دهنده فراوانى مساجد در اين شهرهاست . (199)

ويژگى هاى مسجد

با توجه به مطالب پيش گفته اين سؤ ال مطرح مى شود كه مسجد چگونه جايگاهى است كه تا اين حد شارع مقدس به آن توجه دارد با تعابير مختلفى از آن تمجيد شده است .

پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آن فرمودند:

سياست امت من در مساجد است . (200)

در پاسخ به اين سؤ ال فعاليت هاى مختلفى كه از همان اول بناى مسجد در اسلام به بعد مشاهده شد، اهميت اين مكان مقدس آشكار مى شود.

در اينجا به اختصار نقش هاى مختلف مسجد در طول تاريخ مورد بررسى قرار مى گيرد.

1 - خانه مردم

ابتداى اذان و اقامه تا انجام نماز و سرانجام آن ، نشان مى دهد كه اساس ‍ عبادت ، بويژه نماز بر پايه جمع و جماعت است و بنده بهنگام راز و نياز هم بايد خود را ميان جمع و جماعت ببيند، بنابراين هر گونه فردگرايى و مانند آن از نظر قرآن و اسلام مفاهيمى مردود شناخته مى شود. (201)

اهميت جماعت در اسلام به حدى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره دارد خانه كسانى را كه بدون عذر شرعى در منزل هايشان نماز مى خوانند و در جماعت مسلمانان شركت نمى كنند، آتش بزنند.

2 - پايگاه قضايى

در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، مسجد نقش عمده اى در امور قضايى داشت و بسيارى از مسائل حقوقى مردم با همت آن حضرت صلى الله عليه و آله در مسجد رسيدگى مى شد.

در دوره خلفاى راشدين اين شيوه همچنان معمول بود، چنانكه در گوشه اى از مسجد كوفه ، به نام دكة القضا حضرت على عليه السلام براى رسيدگى به كارهاى حقوقى و قشايى مردم بر محكمه قضاوت مى نشستند.

از آنجا كه در سرزمين هاى اسلامى داورى مبنايى داشت ، و قضاوت مذهبى عهده دار اين مهم بودند و تشكيلات خاص و مكان ممتازى بجز مسجد، براى قضاوت ضرورتى نداشت .

در دوره خلفاى فاطمى ، ساختمان ضميمه شمال شرقى مسجد عمر براى سكونت قاضى القضات اختصاص يافت . روزهاى شنبه و دوشنبه قاضى القضات در ملاء عام به قضاوت مى پرداخت . در زمان ياقوت ، قاضى القضات شهر بغداد نيز احكام قضايى اش در در مسجد صادر مى كرد.

همچنين قاضى شهر دمشق در مسجد اموى رواق مخصوصى براى قضاوت داشت . چنين روشى در بسيارى از شهرهاى مهم كشورهاى اسلامى معمول بود. (202)

3 - جايگاه حسبه

همان گونه كه مسجد به منزله پايگاه قضايى مورد استفاده قرار مى گرفت ، جايگاه مناسبى براى حسبه - از ديدگاه سازمان هاى ادارى جديد بخشى از وظايف شهردارى ، شهربانى و دادستانى را در بر مى گيرد - به شمار مى آمد. براى مثال ، محتسب در قاهره يك روز در ميان و در يكى از دو مسجد جامع آن شهر، براى رسيدگى به امور شهرى حضور مى يافت . (203)

4 - خانه خبر

مسجد، محل تجمع مردم ، مركزى براى اطلاع رسانى و پخش اخبار مهم ، نقش ويژه اى را از زمان هاى گذشته تا حال ايفا كرده است كه مصداق بارز آن در جريان انقلاب شكوهمند اسلامى ايران ديده شد. اصولا دين مقدس ‍ اسلام از اين جهت كه به مناسبت هاى مختلف مردم را فرا مى خواند، در ميان اديان ديگر برجستگى خاصى دارد.

اهميت اين مركز، بويژه در زمان صدر اسلام كه از جهت اطلاع رسانى فاقد رسانه هاى گروهى بود، اهميت بسيارى داشت ، زيرا در همين اجتماعات ، رهبران دينى فرصت را مغتنم مى شمرند و به مناسبت هاى گوناگون راهنمايى هاى لازم به اطلاع عموم مى رسد.

هم اكنون نيز در بسيارى از كشورهاى اسلامى مساجد از جهت پخش ‍ خبرهاى مربوط به جنبش هاى مردم و نهضت اسلامى نقش چشمگيرى دارند. (204)

5 - محل رفع مشكلات

از زمان هاى گذشته ، افراد ضعيف و كسانى كه به نوعى مشكلات شخصى و اجتماعى داشتند، به مسجد مراجعه مى كردند. در سيره حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى بينيم كه مؤ منان براى رفع نيازشان ، به حضرت روى مى آورند، و آن حضرت نيز با بذل مساعدت هاى لازم ، نياز آنان را تا حد امكان بر طرف مى كردند؛ به اين ترتيب ، مسجد مكانى بود كه مى توانست محل ارتباط مستقيم رهبر و مردم باشد. (205)

6 - پايگاه جهاد و نهضت

در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، يكى از مهم ترين نقش هاى مسجد اين بود كه آن حضرت مقدمات فكرى و بسيج عمومى مسلمانان را به منظور جهاد با كفار در آنجا تدارك مى ديد. عينا همين نقش در جريان نهضت روحانيون شيعه به رهبرى امام خمينى قدس سره ، در سال 1342 ش و پس از آن در جريان پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، مشاهده شد. در كشورهاى اسلامى همواره مساجد پايگاه نهضت هاى اسلامى عليه حكام جور و ستم پيشه مطرح بوده و هستند. (206)

هم اكنون در كشور اسلامى ايران مسجد در قالب پايگاه نيروهاى بسيج مقاومت فعال است ؛ در طول 8 سال دفاع مقدس ، مساجد به عنوان مكان هاى جذب نيروهاى رزمنده بسيجى و پشتيبانى و فعاليت هاى پشت جبهه ، نقشى بسيار مؤ ثر و سرنوشت ساز ايفا كردند.

7 - مركز آموزش

در اهميت علم و آگاهى همين بس كه يكى از اهداف بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله تعليم و تعلم بوده است .

روزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد و در آنجا با دو گروه مواجه شد. در يك قسمت ، مردم سرگرم علم آموزى و در قسمت ديگر مسجد دسته اى مشغول راز و نياز با خدا بودند. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمودند:

اين دو نشست و گردهمايى با خير و سعادت اند، زيرا گروه دوم خدا را مى خوانند و گروه اول نيز سرگرم فراگيرى بينش و دانش اند و مى خواهند دانش و آگاهى دينى خود را از رهگذر تعليم ، به ديگران منتقل سازند. اما گروه اول بر گروه دوم مزيت دارند.

سپس ، حضرت صلى الله عليه و آله در جمع گروهى كه سرگرم دانش ‍ اندوزى و تعليم بودند، نشست . (207)

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نخستين كسى بود كه (نو مسلمانان ) عرب را براى كسب دانش ، در يك حلقه گرد خود فرا خواند. (208) آموزش اسلامى با دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله نخستين مربى و معلم مسلمانان و از مسجد كه در واقع اين پايگاه تعليماتى بود، آغاز شد؛ مسجد كه در عصر نبوت و دوره خلفاى راشدين بناى بسيار ساده و ابتدايى داشت ، مجمع نو مسلمانانى شد كه براى حل و فصل مسائل جديد، در آن زمان آمد و شد داشتند. اقامه نماز، استماع سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در باب آياتى كه وحى مى شد، تبليغ دين و ابلاغ احكام شرع ، اعلان جنگ و جهاد و عقد صلح ، تقسيم غنايم جنگى ، ارسال نامه ها، تشييع جنازه و مسائلى از اين قبيل كه بيشتر آنها با هجرت رسول خدا به مدينه جارى شد، مسجد در واقع كهن ترين دانشگاه اسلامى و پايگاه اساسى ترين تعليمات در تاريخ اسلامى به شمار رفته و مى رود. (209)

تا روزگار خليفه دوم كه مرزهاى اسلامى از حدود جزيرة العرب فرا رفته بود، مراكز فعال تعليمات اسلامى مسجد النبى در مدينه و مسجد الحرام در مكه و گاه خانه اصحاب در آن ديار بود.

از اواخر دهه دوم هجرى قمرى و با افزايش چشمگير دامنه فتوحات مسلمانان مرزهاى اسلام از سوى شرق و غرب گسترش يافت و جمع كثيرى به آيين اسلام گرويدند كه در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغايرت داشتند. از اين زمان ، آموزش زبان عربى براى درك معانى آيات قرآن و تعاليم اسلام در سرزمين هاى فتح شده آغاز شد و آن دسته از اصحاب پيامبر و تابعان ايشان كه دعوت به اسلام و تعليم مبانى دين را بر حضور در صحنه هاى پيكار ترجيح مى دادند، در مساجد نوبنياد به آموزش پرداختند. اين مساجد ابتدا در شهرهاى كوفه ، بصره ، حيره و مدائن ، بنيان شد و به دستور خليفه دوم ، برخى از صحابه رسول الله صلى الله عليه و آله ماءمور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دين شدند. (210)

عبدالله بن عباس يكى از اين اصحاب بود كه در حياط خانه كعبه مى نشست و مردم وى را در ميان مى گرفتند و در تفسير آيات قرآنى مسائلى را از وى مى پرسيدند و مسلمانان از نقاط دور دست اسلام آهنگ وى مى كردند و از وى در باب حلال و حرام (دين خود) پرسش مى كردند. (211)

از مشهورترين تابعان ربيعة الراءى بود كه در مسجد نبوى نشست علمى داشت و افرادى نظير مالك بن انس و حسن بصرى و بزرگان مدينه بر وى وارد مى شدند و بدن سان حلقه انبوهى (از طالبان مسائل دين و حديث ) گرد وى تشكيل مى شد. (212)

حسن بصرى (110 ه ق ) در مسجد جامع بصره حلقه بزرگى از طالبان وعظ داشت و به تعليم مردم مى پرداخت . (213)

مراكز علمى و آموزشى شيعه در عصر اختناق حكام اموى و عباسى ، خانه هاى ائمه و پيشوايان مذهب و يا مساجد بود. از آن بعد، مدفن امامان و اهل البيت از جمله نجف اشرف و شهرهاى كاظمين و سامرا در عراق ، و شهرهاى قم و مشهد در ايران ، مركز معارف و شيعى در دنياى اسلام شد. (214)

پس از پيروزى پر دامنه اسلام و پراكنده شدن امت واحد عربى در اقطار دور دست جهان ، و ايجاد پيوند با ملل غير عرب از قبيل ايرانى ، رومى ، بربر و غيره ، مشكلاتى بروز كرد كه پيش از آن سابقه نداشت . در نتيجه اين پيوندها علوم جديدى جاى خود را براى تدريس در مساجد باز كردند. از آنجا كه عده اى در بين عرب ها پيدا شده بودند كه زبان عربى را بخوبى نمى دانستند و نيز عده اى با رغبت كامل به سبب درك آيين جديد، با نزديك شدن به دولت حاكم ، اقدام به فراگيرى زبان عربى نموده بودند، تشكيل كلاس هاى نحو و مطالعات لغوى مانند قواعد زبان را موجب شدند و ديرى نگذشت كه اصول نحو همچون يكى از رشته هاى علوم اسلام در مسجد تدريس شد و بحث هايى در علم الهيات پديد آمد كه نتيجه اش علم كلام بود. (215)

فاصله زمانى آغاز سده دوم تا پايان سده هجرى را به تقريب ، مى توان از درخشان ترين دوره هاى تعليمات مسجدى دانستد، زيرا دستاوردهاى مسلمانان در مسائل مختلف علمى و ترقيات فكرى در اين دوره از تاريخ اسلام و نيز پيشرفت هاى اقتصادى ، اجتماعى و عمرانى كه پس از استيلاى عباسيان به وجود آمد، تاءثير زيادى در هوشيارى و جنبش علمى در مساجد داشت .

توجه دقيق به اجتماعات و تشكيل جلسات علمى در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان كه با شركت متفكران و دست اندركاران مسائل تعليماتى در آن مراكز بر پا مى شد، دلايل آشكارى بر ميزان پويايى و جنبش و بارورى فكرى و علمى فراوان در آن دوره از تاريخ اسلام است ، چنانكه مسجد نبوى در مدينه به مجالس درس و بحث امام (پيشوا) درالهجر) يعنى مالك بن انس اصبحى (95 - 179 ه ق ) صاحب الموطاء و مؤ سس مذهب مالكى اختصاص داشت ، و جامع فسطاط مخصوص به عالم قريش ، ابو عبدالله محمد بن ادريس شافعى (150 - 204 ه ق ) بود كه خود شاگرد مالك و بنيانگذار مذهبى به نام خود وى بود. مجالس درسى كوفه و بغداد كه وسيله ابو حنيفه نعمان بن ثابت (150 ه ق ) پيشواى اهل قياس در فقه بر پا مى شد و نيز مجلس ديگرى در بغداد كه به استاد بزرگ اهل سنت ، امام احمد بن حنبل شيبانى (164 - 241 ه ق ) اختصاص ‍ داشت . (216)

با توجه به مطالب پيش گفته ، مشخص مى شود كه مساجد تا پيش از پيدايش دارالحكمه ، دارالعلم و مدارس چه نقش مهمى در امر آموزش ‍ داشته و اين كانون هاى فرهنگى چه تاءثير ارزنده اى در رشد و گسترش ‍ فرهنگ اسلامى از قرون اوليه تا بعد ايفا كرده اند. امروزه ، على رغم هر يك از نقشهاى مساجد، جايگاه خاصى در نظام حكومتى كشورهاى اسلامى به خود اختصاص داده اند، قدمت زمانى نيز از ارزش اين مكان مقدس نكاسته و همواره در طول تاريخ ، زمينه ساز تحولات و دگرگونى هاى اساسى و فكرى و فرهنگى بوده است .

2 - نقش مسجد در فرهنگ اسلام

در اصطلاح روايى ، تمام روى زمين ، مسجد و سجده گاه انسان است .

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

جعلت لى الارض مسجدا و طهورا .(217)

زمين براى من سجده گاه و پاك كننده است .

قاضى عياض گفته است مسجد بودن كل زمين از خصايص امت مسلمان است ، زيرا امت هاى پيشين جز در مكانى كه يقين به طهارت و پاكى آن داشتند نمى توانستند در جاى ديگر نماز بگذارند، لكن امت مسلمان در همه نقاط زمين مى توانند نماز بگذارند، جز در مكان و جايى كه به نجاست و ناپاكى آن يقين و جزم داشته باشند. (218)

قرطبى گفته است : مسجد و عبادتگاه بودن همه نقاط روى زمين ، از ويژگى هاى دوران رسول اكرم صلى الله عليه و آله است ، زيرا پيامبران پيشين ، فقط در صومعه ها و كليسه ها مى توانستند به عبادت بايستند و نماز بگذارند، لكن براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله گستره زمين ، مسجد بوده و آن حضرت در هر مكان كه وقت نماز فرا مى رسيد، به نماز مى ايستاد. (219)

واژه مسجد در عرف و اصطلاح مردم دنياى امروز، فقط بر معبد و مكان نماز مسلمانان اطلاق مى شود، اما مراكز عبادى پيروان ديگر اديان توحيدى با نام و عنوان ديگرى مانند: صومعه كليسا، كنيسه ، دير و امثال آنها خوانده و شناخته مى شوند. با وجود اين ، بر اين نكته تاءكيد است كه در بنيان اعتقادى و فكرى و عملى اسلام هر چند عبادات و فرايض يوميه و جز آنها وقتى معين دارند و برگزارى آنها در مساجد، فضيلت و اجر و پاداش فراوان دارد، اما به طور كلى براى ارتباط با خداوند هستى و اداى نماز و دعا و نيايش به درگاه الهى مكان و زمان خاصى لازم نيست ، بلكه انسانى كه خود را بنده مطيع در برابر خدا مى داند، همه جا و همه وقت به دنبال رضاى پروردگار و در پى طاعت و فرمانبردارى حضرت حق تعالى است انسان مؤ من و پارسا همواره براى تحصيل رضاى الهى تلاش و جهاد مى كند و با گام سپردن در مسير كمال مطلوب و ممكن انسانى ، عمر خود را سپرى مى سازد.

شاهد اين سخن حديث نبوى است :

جعلت لى الارض مسجدا و ترابها طهورا اينما ادركتنى الصلوة صليت . (220)

زمين براى من سجده گاه و خاكش پاك كننده است ؛ هر كجا وقت نماز فرا رسد همانجا به نماز مى ايستيم .

اما در بسيارى از اديان ، عرف و رسم چنان است كه نماز و نيايش و پرستش ، و به طور كلى ارتباط با خدا را فقط در صومعه و كليسا و يا اماكن مشابه ميسر مى دانند و در جايها و وقت هاى ديگر ارتباط انسان با خدا قطع است ، كه همين مسئله حالت عبوديت و تسليم در برابر حق تعالى را از بين مى برد؛ گويى افراد بشر در اماكن و اوقات عبادى ، يله ورها و از سيطره و قدرت پروردگار متعال خارج اند.

اين پندار، افزون بر آنكه از عبادت و پرستش و نماز، مفهومى خشك و بى جان عرضه مى كند، انسان در بيشتر اوقات و اماكن زندگى ، موجودى بى قيد و يله ورها از قيود عبوديت و بندگى خدا قلمداد مى كند و از او براى خود او و ديگر همنوعانش عنصرى خطرناك مى سازد.

پس ، با آنكه در آيين مقدس اسلام براى نماز، دعا، نيايش و پرستش خدا، جا و مكان خاصى ضرورت ندارد و همه جا پرستشگاه ، و همه زمان ها وقت ارتباط و پيوند با خالق يكتاست ، لكن مسجد با مفهوم مقدس و معناى والاى خود در فرهنگ اسلامى جايگاهى خاص دارد و در قرآن كريم و احاديث نبوى و روايات معصومين ، نكات آموزنده و اساسى در آن باره وارد شده است .

مسجد، همانند ستاد مقدسى است براى تعليم و تربيت شايسته . مسجد، سنگرى است براى ترويج اسلام و دفاع از حريم عقيده و ايدئولوژى حق . مسجد، آموزشگاهى است براى ياد گيرى اصول عبوديت و بندگى و مهدى است براى آموزش راه و رسم صحيح زندگى اجتماعى فردى . مسجد، دانشگاه انسان ساز و بسترى است براى تربيت عنصر صالح انسانى . مسجد، پايگاه يكتا پرستى ، و مكانى است براى ايجاد زمينه وحدت و يكپارچگى جامعه موحد و يكتاپرست . مسجد خانه ارشاد و هدايت است و نهاد تحكيم بخش روابط عقيدتى و عاطفى آحاد انسان و سرانجام ، مسجد مكانى است براى تمرين و ممارست خلق و خوى و رفتار و كردار پسنديده انسانى و محل مناسبى است براى پياده كردن و عملى ساختن ارزش هاى والاى اخلاقى و رفتارى در ابعاد گوناگون زندگانى و سكوى پرواز است به ملكوت ، پس از خود سازى فردى و اجتماعى :

(فيه رجال يحبون ان يتطهروا). (221)

در مسجد تاءسيس شده ، بر اساس تقوا و پارسايى ، مردمانى هستند كه دوست مى دارند پاك و پاكيزه باشند و خداوند پاكان و پاكيزگان را دوست مى دارد.

بنابراين ، مسجد تنها مكان عبادت هاى رمزى و نيايش و پرستش هاى ويژه نيست ، بلكه در عين مركزى عبادى بودن ، محل خاص فرهنگى و تحقق آرمان هاى والاى انسانى است .

مسجد پايگاهى است فرهنگى كه انسان موحد و مسلمان در آنجا در ابعاد مختلف حيات فردى و در مسائل سياسى ، اجتماعى ، اعتقادى ، اقتصادى ، علمى ، فرهنگى ، و حتى نظامى و دفاعى و ديگر ابعاد حيات سليم بشرى ، آموزش مى بيند، آن هم آموزش هاى اولى و پايه اى كه بر اساس آن پرورده مى شود، مى بالد، مجال ورود به عرصه پر جنجال زندگى را پيدا مى كند و با سلاح تقوا و پارسايى به معناى كامل و صحيح كلمه و با نوعى مصونيت فكرى و عقيدتى و با پيراستگى و وارستگى لازم با اشتغال در هر سمت و مقامى در صراط مستقيم تكامل انسانى قرار مى گيرد.

اين سخن مورد اتفاق همگان است كه مسجد در قرون نخستين اسلامى با اين خصوصيت و ويژگى بوده است ؛ در بينش مكتب اسلام عبادت ، سياست ، اقتصاد، اجتماع ، اخلاق ، علم ، فرهنگ ، جنگ و دفاع و ده ها مقوله ديگر - كه شكل دهنده زندگانى در بعد انسانى هستند - امور به هم پيوسته اند و طرح تنها يكى از آنها نارساست و فرهنگى ويرانگر به بار خواهد آورد. هر اسلام شناس محقق و ژرف انديش ، بايد به اين حقيقت اعتراف كند و در ارتباط تنگاتنگ مقوله هاى ياد شده نبايد شك و ترديد به خود راه دهد، زيرا آن مجموعه به هم پيوسته ، فرهنگ الهى و شريعت ناب اسلامى و آيين محمدى صلى الله عليه و آله را تشكيل مى دهد.

البته در زمان هاى بعد، بر اثر غفلت مسلمانان و شيطنت و ترفند دشمنان اسلام وضع ، دگرگون شد و هم اكنون استكبار جهانى در ستيزى بى امان با فرهنگ اصيل اسلامى است . آنان وحشت زده و شتابزده با عنوان مبارزه با بنيادگرايى به ميدان آمده و دست آموزان داخلى و خارجى خود را براى اين پيكار و هجوم فرهنگى بسيج كرده اند، اين به اصطلاح بنيادگرايى و جهاد و تلاش بر پايه اصول شناخته شده كه جهانخواران و عاملان خود فروخته آنان را سخت عصبانى كرده همان است كه از مساجد نشاءت گرفته است .

سر توماس آرنولد مى نويسد: مسجد تنها يك عبادتگاه نبوده ، بلكه مركزى براى حيات سياسى - اجتماعى بوده است . پيامبر صلى الله عليه و آله سفيران را در مسجد به حضور مى پذيرفت ، شؤ ون دولت را از مسجد اداره مى كرد و براى مردم در امور سياسى و دينى از فراز منبر پيام مى فرستاد. (222)

سوگمندانه بايد اعتراف كرد كه انديشه باطل تفكيك دين از سياست ، تصوير واهى جدايى عبادت و بندگى خدا از مسائل معمولى زندگانى ، سرآغاز دوره انحطاط در محيطهاى كشورهاى اسلامى ، بلكه در سطح جهانى به شمار مى رود، زيرا در عين حال كه مستكبران و جهانخواران عملا در همه مسائل و شؤ ون حيات مردم جهان مداخله مى كنند و در عملكرد ايشان تمام مسائل به يكديگر مربوط است ، لكن براى ديگران و بخصوص ‍ پيروان صديق پيامبران و بالاخص براى مسلمانان جهان ، چنين حقى را نمى شناسند و در نتيجه آشفتگى فرهنگى و هرج و مرج عملى شكفت آورى در دنيا ايجاد كرده اند.

به نظر مى رسد اگر همزمان با پيشرفت مادى نصيب بشر امروز شده است ، در بعد روحانى و معنوى هم واقع نگرى و حقيقت گرايى وجود مى داشت و به كل مسائل به ديده انصاف نگريسته مى شد و تعقيب باطل و خود كاملى ويرانگر حاكم نمى بود، براستى چهره زندگانى در جهان در هر دو بعد مادى و معنوى ، دگرگون مى شد و زندگى براى همه ملت ها و آحاد بشر، لذتى خاص مى يافت .

به اعتراف تحليل گران تاريخ - اعم از مسلمان و غير مسلمان - مسجد پس ‍ از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز با شؤ ون حكومت و دولت و مديريت اجتماعى تواءم بوده است ، خليفه دوم از فراز منبر دستور عقب نشينى مسلمانان را از عراق صادر كرد و از همان موضع و جايگاه مقدس ‍ حركت و فتح بلاد را فرمان داد. (223)

بدون ترديد اين معنا از جنبه هاى مثبت و مفيد حكومت هاى پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است ، و قطع نظر از نقاط منفى حكومت هاى خلافت شعار كه اندك هم نبوده و زمينه هاى انحطاط و غلتيدن در سراشيبى ديكتاتورى و سفاكى و سلطنت هاى كاملا دنيوى را فراهم آورده است ، مركزيت مسجد در حكومت هاى قرون اوليه آثار مثبت و در خورد توجهى داشته ، كه تدريجا با استبداد و ستم پيشگى سلاطين جور اموى و اخلاف ايشان به بوته فراموشى سپرده شد و فرمانروايى مسجد به فرمانروايى كاخ ‌هاى پررزق و برق بدل شده است . مسجد بزرگترين آموزشگاه قرآن ، حديث ، فقه ، لغت ، و ديگر علوم بوده و بيشترين مساجد در ابتداى تاريخ اسلامى مراكز نهضت هاى علمى و فرهنگى محسوب مى شده اند. برخى مسلمانان تهى دست در صفه و سكوى مسجدالنبى در مدينه به كسب دانش مى پرداختند، آنجا محل سر پوشيده اى در شمال مسجد بوده كه مسلمانان فقير و بينوا در آن جا پناه مى گرفته اند.

مسجد، علاوه بر اعتبار و شاءن عبادى خود كه خليفه مسلمين در آنجا نماز به جماعت مى گذارد، مركز و مقر شؤ ون دولتى و حكومتى بود. منبر مسجد، حكم تخت شاهى دوره هاى بعدى را در كشورهاى غير اسلامى داشت كه فراز آن ، سياست حكومت تبيين و خطبه ها ايراد مى شد.

خليفه - مانند پيامبر - سفرا را در مسجد به حضور مى پذيرفت و قراردادهاى مهم دولتى و جهانى مرتبط با مصالح عمومى ، در مسجد منعقد مى شد و از آن پس به اجراء در مى آمد. مسجد مقر عالمان تفسير و حديث بود و اطفال مسلمين در آنجا دانش هاى مقدماتى و آداب و اصول مى آموختند.

مسجد، جايگاه قاضيان و داوران مسلمان ، و حتى براى عده اى از مظلومان پناهگاه سياسى بود كه احيانا با التجاى به آن از شر دشمن در امان بودند، يا حتى دشمنان را از پاى در مى آوردند.

مسجد الازهر مصر در عهد خلفاى فاطمى مركز مهم فرهنگى و مجتمع علمى دانشمندان ، بويژه فقهاى شيعه به شمار مى رفت و هر چند در ابتداى امر، مسجدى ساده بود، لكن بعدها به صورت دانشگاهى در آمد كه دانشجويان و طالبان علم از اطراف و اكتاف جهان اسلام به آنجا روى مى آوردند.

مسجد قرويين فاس ، در نيمه قرن سوم هجرى قمرى تاءسيس شد و سپس به يكى از مراكز مهم فرهنگى و علمى در آمد؛ فارغ التحصيلان اين مسجد با تبحرى كه در علوم و فنون مختلف داشتند به اقطار اسلامى سرازير شدند.

مسجد قرطبه ، اروپاييان را به خود جذب كرد و آنان را براى تحصيل دانش و كسب آگاهى بيشتر از اسلام به سوى خود كشيد و عده كثيرى از فقيهان ، دانشمندان ، شاعران ، اديبان ، فلاسفه و مترجمان آثار از آن مساجد فارغ التحصيل شدند.

حوزه علميه نجف اشرف به دست شيخ الطايفه محمد بن حسن طوسى در مسجد يا مساجد كنار حرم امير المؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام پايه گذارى شد و اين مركز علمى ، با سابقه اى هزار ساله ، تاكنون فقها و دانشمندان برجسته اى به جامعه بشرى تحويل داده كه به اقرار و اعتراف برخى حقوقدانان معاصر و صاحب اثر، نظريه بعضى از فقهاى فارغ التحصيل آن حوزه مقدس بر نظريه مشهورترين دانشمندان و حقوقدان مغرب زمين در زمينه حقوق تطبيقى رجحان داشته و از عمق و دقت بيشترى برخوردار است . (224)

افزون بر بعد علمى ، بعد سياسى و مركزيت مبارزاتى اين حوزه شيعى - بويژه در دو قرن اخير - اظهر من الشمس است . همچون رهبرى نهضت ضد انگليس استعمارگر در جنگ هاى عراق و رهبرى نهضت مشروطيت ايران در دوره قاجار، و جنبش تنباكو و سرانجام قيام اسلامى و حركت بى نظير امام خمينى قدس سره در براندازى سلطه استعمارى آمريكا و طرد رژيم دست نشانده پهلوى جز آن .

حوزه علميه قم نيز در مساجد اطراف مرقد مطهر فاطمه معصوميه عليها السلام بنيان نهاده شده و توسعه پيدا كرده است ؛ افاضات علمى و انتشار فرهنگ اصيل اسلامى از اين مركز مقدس علمى - دينى ، بر همگان روشن است و آثار آن نيز به اقامه دليل و برهان ندارد.

با اين همه آثار شگرف و درخور توجهى كه مساجد براى جامعه اسلامى و انسانى به همراه داشته است موجب شده تا استعمارگران مخرب فرهنگ ، به قصد سلطه يابى بر كشورهاى اسلامى زرخيز شرق و دست اندازى به چاه هاى منطقه خاورى مسلمان نشين ، به توطئه چينى بپردازند و با شيطنت و استشراق علمى در تضعيف اين مراكز بكوشند؛ كه در نتيجه به تغيير اوضاع سياسى اجتماعى آن كشورها دست يافتند و با اجراى سياست هاى موذيانه و اعمال شيوه هاى استعمارى نو و كهنه نظامى و فرهنگى و گماردن نوكران بومى و دست آموز و كاملا مطيع خود، وضع مساجد را دگرگون ساختند و به وضعى نابهنجار راندند كه امروزه شاهديم :

اولا: مسجد به صورت محلى براى برگزارى نمازهاى پنجگانه و تشكيل مجالس عزا و تحريم در آمد رفته رفته از نمازگزار خالى شد.

ثانيا: دانشگاه ها را در مقابل حوزه هاى علميه قرار دادند و با تقسيم قشرهاى مردم به متقدم و متجدد و جو سازى و تبليغات واهى كه در حوزه ها تنها علومم قديمه و دانش هاى اسلامى تدريس مى شود، دانشمندان متعهد مسلمان را دور كردند و آن مراكز را از رونق انداختند و با خيال راحت به افساد فرهنگى و چپاول ثروت هاى ملى پرداختند، در حالى كه آن دو نهاد علمى نه تنها در تضاد و تقابل نيستند، بلكه در كنار يكديگر مى توانند در تكامل علمى و فرهنگ جامعه نقشى عمده ايفا كنند.

دردمندانه بايد اعتراف كرد كه غرب سلطه گر و ايادى قسم خورده اش در سايه تكنولوژى و صنعت ، به پيشرفت هايى نايل آمدند و ترقى خيره كننده مادى حاصل از اختراع ماشين ، زمينه چنان موفقيت نسبى را بنام تجدد براى پرچمداران كفر و الحاد فراهم ساخت .

خوشبختانه نسل متعهد و آگاه ، امروزه مى تواند به داورى صحيح بنشيند و به اين نتيجه برسد كه نه روى آوردن به مساجد و تعميم فرهنگ مسجد، عامل عقب ماندگى است و نه روى برتافتن از مساجد، موجب پيشرفت واقعى است ، زيرا چه عقب ماندگى و چه پيشرفت و ترقى هر يك اسباب و عوامل خود را دارند؛ اثر مساجد به شرط توجه به ارزش ها مثبت و سازنده است . بر مسلمانان عصر حاضر - كه عصر بيدارى و بازگشت به خويش ‍ است - فرض و لازم است كه فرهنگ مسجد را احيا و زنده كنند و اين مراكز روحانى و فرهنگى و عبادى را با همان منزلت واقعى و ماموريت اصلى و فلسفه حقيقى اش مطرح سازند، و نيز حوزه هاى علميه و دانشگاه هاى ممالك اسلامى را با توحيدى ، و تفكر مبتنى بر خداپرستى و عقيده به مبداء و معاد و نه بر اساس شرك و كفر و الحاد و انديشه صرفا مادى ، تجديد سازمان كنند؛ در غير اين صورت مساجد ما خلوت تر و بى رونق تر و دانشگاه هاى ما بى محتوا تر خواهد شد و در نتيجه دشمنان اسلام و مسلمين و ايادى پست و جيره خوار آنان به اغراض پليد و شيطانى خود بيش از گذشته دست خواهند يافت و ملل مسلمان را پيش از پيش به خاك سياه خواهند نشاند.

3 - مركز سازماندهى نهضت هاى جهانى اسلام

در اسلام مسجد جايگاهى به وسعت مكتب جامع و زنده و موقعى به پهنه آرمان هاى رسالت جهانى ، و ظرفيتى به فراخى جهان انسانى و مقامى به بلنداى تكبير و تسبيح خدا دارد؛ طبق نصوص اسلامى ، مساجد خانه هاى خدا در زمين اند (225) و مسلمانان در مسجد مهمان خدا هستند. (226)

جايگاه مؤ من و نشست او براى سخن ، جهان گردى و جهان نگرى او در ملازمت ، مسجد انجام مى گيرد. (227)

بهترين نقطه هر شهر، مسجد جامع آن شهر است و گذرگاه مساجد، معبر رحمت و بركات و نيز جايگاه فرشتگان است (228) در بينش اسلامى تفكر و درنگ در مسجد، سودمندتر از آرميدن در بهشت است . (229)

مسلمان تا در مسجد است ، در حال عبادت و پرستش خداست (230) مساجد را بايد بر ويرانه هاى كاخ ‌هاى ستم طاغوت ها بر افراشت . (231)

اسلام به همان اندازه كه قداست و جايگاهى به مسجد بخشيده احكام و آدابى نيز بر آن مقرر داشته است ، از آن جمله نبايد فضاى معنوى و ارزش ‍ والاى مساجد را با سخنان دنيايى و كارهاى بى ارزش آلوده ، كرد، چنين رفتارهايى مى تواند نشانه سقوط جامعه و در نتيجه موجب سلب رحمت الهى باشد. (232)

از آنجا كه عبادت بحق و شايسته خدا، جز از طريق برپايى عدالت اجتماعى و قسط، امكانپذير نيست ، در بينش اسلامى ، دنيا و آخرت ارتباط مستقيم دارد و عبادت خدا و خدمت به خلق به صورت هدفى مزدوج در آمده است .

مسجد الحرام نمونه مسجدى است كه قبله گاه است (فول وجهك شطر المسجد الحرام ) (233) و مسجد النبى صلى الله عليه و آله در مدينه نمونه ديگرى از مسجد است كه پايگاه سياسى و عمليات نظامى يك حكومت بوده است ، و مسجد كوفه الگوى ديگرى كه شاهد باشكوه ترين پرستش هاى خالصانه و پاك ترين دل هاى عاشق خدا و سوز و گداز و مناجات نياز انسان به غناى بى نهايت بارى تعالى است .

مسجد كوفه در خود حماسه هاى خود سازى و جهاد با نفس را شگفتى هاى پيكار در راه خدا، و جهاد با دشمن را به منظور گسستن اسارت ها و از ميان برداشتن عواملى كه دنياى اسلام را به دوران جاهليت باز مى گرداند، يكجا پرورانده است .

در جامعه اسلامى نقش مساجد در حدى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

مساجد كانون هاى هميشه بيدار است كه مسلمانان آگاه ، دل به درياى علم و حكمت بى كران خدا زده ، على رغم تاريكى هاى شب ، در آن زنده دل و بيدارند و تاريكى ها را با نور دل بيدار خود مى زدايند و نور افشانى مى كنند و سرانجام با نورانيت كامل محشور مى شوند. (234)

گام هايى كه به سوى مساجد برداشته مى شود دنيا ساز و آخرت آباد و آگاهى آفرين و وحدت زاست . (235)

به اين ترتيب ، مسجد، ابزارى تاكتيكى و موقت تلقى نمى شد، بلكه رابطه حركت نهضت انقلاب اسلامى با مسجد، پيوندى استوار و جاودانه و استراتژيك بود كه هيچ جايگاهى نتوانسته و نخواهد توانست جايگزين آن شود ان بيوتى فى الارض المساجد. (236)

با الهام از اين تفكر بنيادين اسلامى ، ملت هاى مسلمان همواره حركت هاى انقلابى و نهضت هاى رهايى بخش خود را از مساجد آغاز كرده اند؛ مساجد همواره كانون هاى الهام بخش براى مردم ظلم ستيز بوده است ، بخصوص ‍ در تاريخ نهضت اسلامى كه در ايران شكل گرفته است به طور قطع هسته مركزى همه آنها در مساجد تكوين يافته است . اينك به ذكر چند نمونه مى پردازيم :

الف ) قيام سربداران

در نيمه اول قرن هشتم هجرى قمرى كه حكومت مغول پس از قتل عام هاى وسيع چنگيز و هولاكو مردم ايران را به ياءس و ذلت و ضعف تسليم كرده بود و خواسته هاى چنگيز، قانون بود و شمشير دژخيمى مجرى قانون ، خان هاى مغولى و صحرا گردن و افسران و روساى طوايف محلى ، هر يك منطقه اى را به صورت اقطاع يا تيول در چنگ خود گرفته با قساوت هولناكى دهقانان را برده وار به بند كشيده بودند و در شهرها نيز علماى مذهب يا در خدمت حكام مغول در آمده بودند و يا لباس زهد و تصوف پوشيده به انزواى خانقاه ها خزيده بودند و غير مستقيم جاده صاف كن تجاوز و زمينه ساز جنايت شمرده مى شدند و مردم را در زير تازيانه جلادان و چپاولگردان مغولى تنها گذاشته بودند، در اين هنگام يك فقيه انقلابى به نام شيخ خليفه مسلمان وار، در جستجوى حقيقت بر مى خيزد و از همه مدعيان معروف آن عصر، سراغ مى گيرد، نخست نزد بالوى زاهد مى رود تا راه نجات را در مكتب پارسايى و آزادى او بيابد، زهد را سكوت در برابر ظلم مى بيند و چه بى شرمى و بى رحمى و خود خواهى زشتى كه انسانى در پيرامونش ضجه اسيران و نعره جلادان و فقر گرسنگان و تازيانه هاى ستم را بر كرده بيچارگان ببيند و بشنود و به جاى آنكه به نجات آنان برخيزد، خود به تنهايى ، در طلب نجات خود و كسب بهشت باشد.

شيخ خليفه آن چيزى كه به دنبالش بود، در محضر شيخ بالوى زاهد آملى ، نمى يابد و با نفرت از او مى گريزد و نزد شيخ زكى الدين علاء الدوله سمنانى مى رود كه آوازه معرفت و پيشوايى طريقت او در تصوف ، همه جا پيچيده بود، تصوف را نيز چون زهد، مذهب فرار از واقعيت ها و مسئوليت ها و پشت كردن به سرنوشت مردم و ناديده گرفتن ستم ها و قساوت ها مى يابد؛ او را مى بيند كه دلى نازك و احساسى لطيف و روحى متعادل دارد، اما چگونه است كه سيل خونى كه مغول بر اين ملك جارى كرده است و زوالى كه اسلام و مردم را تهديد مى كند، آرامش روح و صفاى دل او را اندكى كدر نساخته است . گمشده خود را نزد او نيز نمى يابد، چنانكه روزى شيخ علاء الدوله سمنانى از وى مى پرسد: اى شيخ آنچه من مى طلبم از اين مذهب ها بالاتر است . (237) از او نيز به نفرت مى گريزد و به خدمت شيخ الاسلام امام غياث الدين حموى به بحر آباد مى رود ولى در بحر آباد نيز به خواسته خود نمى رسد و لذا رخت سفر مى بندد و در لباس ‍ درويش ساده ، تنها و غريب به سبزوار مى آيد. در مسجد جامع شهر خانه مى كند و آنجا به وعظ مى پردازد، سخنانش خلق كثيرى را به سوى او مى كشاند و بسيارى از افراد مريد و پيرو او مى شوند؛ به اين ترتيب ، آوازه شهرتش در اطراف و كنار مى پيچد و صاحبان قدرت را به وحشت مى اندازد؛ از اين رو صاحبان قدرت در دو بعد سياسى و عقيدتى به مبارزه با او بر مى خيزند، لكن شيخ خليفه همچنان به كار خود مشغول و به تعليم و تعاليم خود كه عمدتا قيام عليه ستمگران بود مى پردازد و سرانجام علماى دربارى كه دست در دست حكام مغول داشتند، فتوايى صادر مى كنند، با اين مضمون كه : شخصى در مسجد ساكن است و حديث دنيا مى گويد و چون منعش مى كنند، منزجر نمى شود و اصرار مى نمايد. اين چنين كسى واجب القتل باشد يا نى ؟ و اكثر فقهاى رسمى زمان جواب مى دهند كه : باشد. (238)

صورت فتوا را به نزد سلطان ابو سعيد مى فرستند تا بر آن صحه بگذارد. لكن ايلخان از اين كار سر باز مى زند و جواب مى دهد: من دست به خون درويشان نمى آلايم ، حكام خراسان به موجب شرع شريف عمل نمايند. (239)

حكام و عمال آنها در كار خود شدت عمل نشان مى دهند و در صدد قتل شيخ بر مى آيند، ولى مريدان شيخ مانع از اين كار مى شوند، از سوى ديگر آوازه تعاليم شيخ مردم را به سوى او مى كشد و هر روز بر عده پيروان او افزوده مى شود. ارادت شيخ حسن جورى كه به هر حال خود وزنه اى در منطقه محسوب مى شد به اعتبار شيخ خليفه و عده پيروان او مى افزايد؛ اما صاحبان قدرت دست از او بر نمى دارند و هر لحظه براى از بين بردن وى به طرح نقشه اى مى پردازند و سرانجام در خفا دسيسه كرده و يك روز قصد خود را عملى مى سازند.

و در اين اثنا بامدادى به مسجدى كه شيخ خليفه مى بود در آمدند ريسمانى بر ستون بسته ديدند و شيخ خليفه از آن به حلق آويخته خشتى چند در پاى ستون بر يكديگر نهاده ، چنانكه پاى بر آن خشتها نهند و گردن به آن ريسمان رسد. بعضى را ظن آن شد كه شيخ قصد خود كرده و اتباع او گفتند: منازعان ، او را قصد كرده اند. فى الجمله كيفيت آن معلوم نشد. (240)

لكن كيفيت معلوم بود، كار، كار معاندان و دشمنان سياسى و عقيدتى شيخ خليفه بود كه سرانجام پس از كوشش هاى فراوان به اهداف خود رسيدند.

پس از او بيدرنگ شاگرد وى شيخ حسن جورى كارش را ادامه داد. وى در ابتدا اعلام بسيج سپس سازماندهى كرد و مبارزه را مخفى ساخت و خود در شهرها گرديد و دست به هجرت همه جا بذر آگاهى و انقلاب را بر مبناى تشيع پاشيد.



ب )نهضت مشروطه در ايران

در نهضت مشروطه نيز مساجد نقش بسيار حساسى در انسجام و حركت مردم داشت . روحانيت مبارز و انقلابى با سخنان دلنشين و افشاگرانه خود مردم را در صفوف متحد از مساجد به سوى ميادين مبارزه و انقلاب رهبرى كردند، مساجد كانون هاى آگاهى بخش و ايام محرم و عاشورا و ماه مبارك رمضان نقطه عطفى در تاريخ مبارزات مردم بوده است . مؤ لف كتاب انقلاب مشروطه مى نويسد:

در وسط بازار امير كه از بازارهاى معروف تهران در آن زمان بود، قبرستان كهنه اى وجود داشت كه سال ها مرده در آن دفن نمى شد، در جوار قبرستان مدرسه اى بود كه آنجا نيز به حال خراب و ويران افتاده بود. به مرور زمان مردم زمين هاى اطراف قبرستان را تصرف كرده و خانه ساخته بودند، علما و مجتهدين در فروش زمين هاى مدرسه و قبرستان به منظور تبديل به احسن اشكالى نمى ديدند، بنابراين هر كس زمين تصرف كرده خانه اى ساخته ، سند مالكيتى نيز به امضاى يكى از علماى به دست آورده بود.

در چنين اوضاعى بانك استقراض روس نيز مصمم شد در مركز بازار تهران ساختمانى بسازد و براى تحقق اين منظور بهتر ديد كه از مدرسه و قبرستان بلا صاحب استفاده كند؛ نخست منازل اطراف را از مالكين خريدارى ، آنگاه براى خريد مدرسه اقدام كرد و شروع به ساختمان نمود، از جمله چاهى حفر نمودند تا استخوان مردگان را در آن بريزند، ضمن در آوردن استخوانها جسد زن تازه در گذشته اى ، پيدا شد كه با بى اعتنايى به درون چاه سرازير شد.

در جريان وباى سال قبل كه تلفات زياد بود، مردم فرصت اين را نيافته بودند كه مردگان خود را به قبرستان عمومى ببرند، ناچار تنى از عزيزان خود را دور از چشم ماءموران دولت ، به خاك تيره اين قبرستان سپرده بودند كه از جمله جنازه اين زن بينوا بود كه اكنون به فرمان روس ها به چاه انداخته مى شد.

خبر اين حادثه غم انگيز به گوش انقلابيون و مخالفان دولت رسيد، مرحوم آية الله طباطبايى ، نخست با پيغام ، رئيس بانك را از تملك آن زمين بر حذر داشت ، سپس به وزير داخله و خارجه نامه اى نوشت و استدلال كرد كه جا گرفتن كفار در مركز بازار مسلمانان كار درستى نيست ، زيرا كارهاى خلاف شرع آنان ممكن است ايجاد فتنه كند، پس از اقدام به اين دو كار راه هر گونه گله را بر دولتيان بست به آخرالدوات يعنى تحريك احساسات مردم توسل جست .

روز شنبه چهارم آذر (27 رمضان ) (241) مرحوم شيخ محمد واعظ، از سخنوران بر جسته عهد انقلاب در مسجد مرحوم حاج ميرزا محمد حسن آشتيانى بالاى منبر رفت ، ابتدا شمه اى از حرمت ربا خوارى كه كار اساسى بانك هاست و سپس از حرمت اعانت به كفار سخن گفت ، آنگاه گريز به داستان قبرستان و بيرون آمدن جنازه و كار بانك استقراضى زد، وقتى كه خون در رگ هاى مستمعان به جوش آمد و احساسات غليان پيدا كرد و اشك در چشم ها حلقه زد، گفت : آقايان علما براى جلوگيرى از اين زشت كارى ها به هر درى زده اند، نتيجه اى نگرفته اند فعلا كارى كه از ما ساخته است ، اين است كه زحمت دو قدم راه بر خود گذارده زيارتى از اموات و اجداد خود بكنيم ، بلكه يك وداع آخرين از قبور و استخوان هاى آنان بنماييد و فاتحه بر آنها بخوانيد و روح آنها را شاد كنيد كه همين امروز و فردا اين قبور لگدكوب روس ها خواهد شد. (242)

آنگاه از منبر به زير آمد و به سمت قبرستان روانه شد، مردم نيز با ناراحتى شديد و عصبانيت كامل در پى او به راه افتادند، با فراهم آمدن چنين مقدمه اى مى توان نتيجه را پيش بينى كرد، مردم چون به محل ساختمان رسيدند به يك باره حمله بردند و در مدت يكى دو ساعت آنچه روس ها عمارت كرده بودند ويران كردند و جز توده اى آجر و مصالح ساختمانى چيزى به جاى نگذاشتند. (243)

ماه مبارك آن سال ، مقطعى نيست كه بتوان از آن به سادگى گذشت ؛ نابسامانى دستگاه استبداد و بى تدبيرى رجال دولت قاجار به قدر كافى خوراك تبليغاتى به دست علماى انقلابى و سخنوران و وعاظ آزاديخواه داده بود، كارهاى نارواى مسيو نوز بلژيكى ، چوب خوردن مجتهد كرمانى ، واقعه عسگر گاريچى ، داستان بانك ، همه مسائلى (244) بود كه در مجالس عزاى مولاى متقيان عليه السلام در شب هاى قدر از ناحيه وعاظ باشور و سوز خاصى عنوان مى شد و احساسات مردم ستمديده را بر مى انگيخت : علاوه بر اين حوادث ، حكومت شعاع السلطنه در فارس و ستمگريهاى آصف الدوله به جان آمده بودند وزير اكرم حاكم قزوين به سيد جمال الدين قزوينى از علماى بزرگ قزوين اهانت كرده بود. اين ستمگريها و امثال آنها زمينه مساعدى براى سخنوران مذهبى و انقلابى فراهم كرده بود. در ميان سخنوران ماه مبارك ، آنكه از همه شيرين سخن بود، سيد جمال الدين صدر المحققين اصفهانى مشهور به سيد جمال واعظ بود، سخنان اين سيد اصفهانى به سبكى روح و روانى آب در اعماق عروق و اعصاب مردم نفوذ مى كرد و به آنان جانى تازه و فكرى نو مى بخشيد. سخنان او چنان دلنشين و مطلوب خاص و عام قرار گرفته بود كه بعدها روزنامه اى به نام : الجمال به وجود آمد كه اختصاص به نشر وعظ او داشت (شماره اول اين روزنامه روز دوشنبه 26 محرم 1325 ه ق انتشار يافت ). در ميان سخنوران عهد انقلاب هيچ يك اين مقام را كسب نكرده است كه براى درج مواعظ او روزنامه اى منتشر شود.

لهجه شيرين اصفهانى وقتى با كلماتى و عبارات خوبى تعديل شود و از آيات قرآنى و اخبار و احاديث آل محمد صلى الله عليه و آله زيب و زيور پذيرد، آنگاه از دل هم بر آيد لاجرم دلپذير مى شود و اين هر سه مورد هنر در وجود سيد جمال ، به حد اعلى جمع بود، وى كه در روان شناسى اجتماعى درس نخوانده ، استاد بود، علاوه بر اينكه با عوام ، زبان عاميانه مى گشود، با همان مهارت و تردستى نقال هاى قهوه خانه اى اصفهان ، قصه پردازى نيز مى كرد، از آن جمله است قصد كدخدا نوروز و ملا صفر على كه در شماره هاى يك و دو و سه روزنامه الجمال از او به يادگار مانده در لطيفه گويى نيز از هيچ يك از اصفهانى ها عقب نمى ماند.

سيد جمال در بزرگترين مجالس آن روز تهران ، يعنى مسجد شاه (مسجد امام امروز) به منبر رفت و بى پروا به دستگاه استبداد بد مى گفت . حتى از جمله به امام جمعه نوه شاه سابق كه پاى منبر او نشسته بود، ابايى نداشت ؛ امام جمعه در تنگناى عجيبى افتاده بود زيرا اگر سيد را از منبر منع مى كرد، نمى دانستند چگونه حملات كوبنده او را به خود و دستگاه دولت تحمل كند؟ سرانجام عين الدوله ، سيد جمال را به قم تبعيد كرد.

ج ) انقلاب اسلامى ايران

به طورى كه اشاره شد، در صدر اسلام ، حركت ها از مسجد و آغاز و در مسجد سازماندهى مى شد و نيروها از مسجد بسيج مى شدند، به اين ترتيب نهضت و انقلاب همواره با مسجد، پيوندى استوار و جاودانه دارد.

با الهام از اين تفكر بنيادى اسلامى ، ملت مسلمان ايران در جريان انقلاب اسلامى ، بويژه در سال قبل و بعد از پيروزى شكوهمند انقلاب ، با تاءكيد رهبر عظيم الشاءن انقلاب ، يعنى امام خمينى رضوان الله تعالى عليه بر حضور فعال در مساجد، مسجدها حالتى پر تحرك و سرنوشت ساز يافت و به دوران صدر اسلام باز گردانيده شد و روحانيت مبارز در سنگر محراب و منبر به تعيين تفكر سياسى اسلام و نشر اهداف نهضت و افشاگرى در زمينه فجايع رژيم ستمشاهى و آثار شوم سلطه خارجى و توطئه هاى استكبار جهانى به ويژه آمريكا و صهيونيسم پرداخت ، و با بازگو كردن بيانه ها و اعلاميه ها و سخنان رهبر اسلام ، آگاهى مردم را درباره آرمان هاى اسلامى و فجايع رژيم شاه رشد و تعميق بخشيد.

مساجد در سراسر ايران موقعى سازنده و جايگاهى مقدس پيدا كرد و جاذبيت و مركزيت سياسى و عبادى خود را باز يافت ، با اين تحول عميق ، كه خود باز گشتى به دوران شكوهمند صدر اسلام و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امير المؤ منين على عليه السلام بود، نقش سرنوشت سازى در ايجاد وحدت و يك پارچگى طبقات گوناگون ملت و همدلى نيروهاى انقلابى در مسير اهداف و آرمان هاى مقدس انقلاب اسلامى ، ايفا كرد.

مساجد در سراسر ايران در طول مبارزات و فعاليت هاى انقلابى به كليه مبارزان و انقلابيون و هواداران مؤ من انقلاب اسلامى كه هر لحظه در معرض ‍ افتادن به چنگ مزدوران رژيم ستمشاهى و دژخيمان ساواك بودند، امكان داد كه در پناه امن مساجد و جو آكنده از وحدت و اخوت و معنويت اين مكان مقدس ، با سرعت عمل هر چه بيشتر و ضربه پذيرى هر چه كمتر، در جهت بيدارى و آگاهى بخشيدن به توده هاى وسيع و گروه هاى مردم ، رسالت خويش را متحقق سازند.

در يك جمله ، مساجد در اين مقطع زمانى به مراكز نيرومند پشتيبانى انقلاب و ستاد عملياتى رهبر انقلاب اسلامى تبديل شد.

مساجد با كسب چنين جايگاه رفيعى كه طيف وسيعى از مردم و توده هاى ميليونى را در بر گرفت ، در پيشبرد انقلاب اسلامى پيشاپيش حوزه علميه قم و دانشگاه قرار گرفت ، و به فعاليت هاى آن دوران نيز نيرو و سرعت بخشيد و همگام با يكديگر رسالت به پيروزى رساندن انقلاب اسلامى را متحقق ساخت . (245)

به همين دليل مساجد يكى از مراكز عمده اى بود كه بارها آماج حملات دژخيمان رژيم قرار گرفت ، و مسجدهاى متعددى به اين ترتيب : به آتش و خون كشيده شد، نخستين گروه هاى مقاومت اسلامى در مساجد شكل گرفت و ضربه نهايى را بر پيكر پوسيده و در حال زوال آن وارد كرد و رسالت و پاسدارى از حريم انقلاب اسلامى و اجراى رهنمودهاى رهبرى انقلاب اسلامى و اجراى فرمان هاى رهبرى انقلاب را بر عهده گرفت .

تولد جمهورى اسلامى ايران توسط آراى مردم در مسجد صورت گرفت و رفراندومها و انتخابات متعدد سرنوشت ساز براى راه اندازى نظام نوين سياسى در كشور، در فضاى پر از نور، صفا، معنويت ، يكدلى و وحدت انجام پذيرفت . (246)

در برابر خطر جدايى انقلاب از مساجد كه توطئه جديد دشمنان انقلاب اسلامى بود، امام فرمود:

از هواپيماهاى دشمن نهراسيد، از آن بترسيد كه مساجد خلوت شود.

حال ، چكار بايد كرد كه مساجد خلوت نشود و همانند دوران انقلاب مملو از جوانان پرشور و انقلابى شود و اين سنگر بنيان مرصوص همواره فعال باشد، بر عهده ائمه محترم جمعه و جماعات است كه طرح برنامه هاى مفيد و آموزنده براى جذب ، جوانان ، اين سرمايه هاى ارزنده كشور را كه بالقوه اداره كننده آينده كشور اسلامى ما هستند، بريزند و نگذارند كه آنان به دامان ناپاك ايسم هاى گوناگون و گروه هاى الحادى بيفتند. امروزه دشمن انگشت روى نقطه حساسى گذاشته و حملات وحشيانه فرهنگى خود را به سوى جوانان هدف گرفته و با توپخانه دور برد، يعنى رسانه هاى همگانى ، غرايز آنان را هدفگيرى كرده و مى خواهد با هجوم فرهنگى كه به مراتب از تهاجم نظامى ، خطرناكتر است ، قشر جوان كشور را منحرف سازد.

4 - نقش مساجد در انقلاب اسلامى

در اسلام ، مسجد جايگاهى به وسعت يك مكتب جامع و زنده ، و متناسب با هدف ها و آرمان هاى يك رسالت جهانى ، ظرفيتى فراگير، به فراخى تمامى انسان ها و همه بشريت دارد.

مساجد خانه هاى خدا در زمين است :

ان بيوتى فى الارض المساجد. (247)

مسلمان در مسجد مهمان خداست :

المساجد بيوت الله فى الارض و حق على المزوران يخدم زائره . (248)

جايگاه مؤ من و نشست او براى سخن ، مسجد است :

المؤ من مجلسة المسجد. (249)

جهانگردى و جهانگرى مسلمان در ملازمت مسجد انجام مى گيرد:

السياحة فى امتى لزوم المساجد . (250)

بهترين نقطه هر شهر مسجد آن است :

احب البلاد الى الله مساجد. (251)

مساجد مكان اوج تعالى معنوى و بهترين نقطه بهشت برين است .

و ما رياض الجنة ؟ قال : المساجد . (252)

ساختمان مسجد معادل بقاى آخرت و بناهاى بهشت است .

من بنى مسجدا بنى الله له بيتا فى الجنة . (253)

و سادگى آن رمز جاودانه اصالت معنويت است . (254)

گذرگاه مساجد گذرگاه رحمت و بركات است و خيرات و نيز جايگاه فرشتگان است :

و تعقد الملائكة على اءبواب المساجد . (255)

در تفكر اسلامى درنگ نمودن در مسجد سودمندتر از نشستن و آرميدن در بهشت است :

الجلسة فى المسجد خير من الجلسة فى الجنة فان الجنة فيها رضى نفسى و الجامع فيها رضى ربى . (256)

مسلمانان تا در مسجد است در حال نماز و پرستش خداست :

خرج علينا على عليه السلام و فقال : ما تنتظرون ؟ قلنا: الصلوة فقال : انكم فى الصلوة . (257)

مساجد بايد جايگزين مراكز طاغوت ها گردد و در همانجا بنا شود كه كاخ ظلم بر افراشته بوده است :

ان رسول الله امره ان يجعل مسجد الطائف حيث كان طاغيتهم . (258)

مساجد مركز خير و بركت است و هيچ مسلمانى بى بهره از مسجد باز نمى گردد:

لا يرجع صاحب المسجد باءقل من احدى ثلاث خصال : اماد عايد عويه يدخله الله به الجنة و اماد عايد عوبه فيصرف الله عنه به بلاء الدنيا و اما اخ يستفيده فى الله . (259)

بهترين توشه اى كه از مسجد گرفته مى شود آموزش و آگاهى حياتبخشى است كه على عليه السلام در اين سخن بيان فرموده است :

من اختلف الى المسجد اءصاب احدى الثمان اخا مستفاد فى الله ، او علما مستطرفا او آية محكمة او يسمع كلمة تدل على هدى ، او رحمة منتظره ، او كلمة ترده عن ردى ، او يترك ذنبا خشية اوحياء . (260)

وابستگى به مسجد مسلمان را در سايه حمايت خدا قرار مى دهد:

ستة يجعلهم الله فى ظله يوم لاظل الا ظله ... رجل قلبه متعلق بالمسجد اذا خرج منه حتى يعود اليه . (261)

زمين با فرود آمدن گام هايى كه به سوى مسجد برداشته مى رود، تسبيح حق را نثار صاحب قدم مى كند:

من مشى الى المسجد لم يضع رجله على رطب و لا يابس الا سبحت له الارض . (262)

مساجد مظاهر نعمت هاى الهى هستند و كفران اين نعمت و بهره نبردن از بركات آنها مايه خسران است و موجب آن مى گردد كه مساجد نزد خدا شكوه نمايند، و در اين مورد مسجد و عالم و قرآن يكسان آمده است :

ثلاثه يشكون الى الله عزوجل : مسجد خراب لا يصلى فيه اهله ، و عالم بين جهال و مصحف معلق قد وقع عليه غبار لا يقرا فيه . (263)

در حديث ديگرى مسجد در كنار قرآن و عترت از مظلوميت خود و جفايى كه از مسلمين بر آن رفته ، شكايت مى كند:

يجى ، يوم القيامة ثلاثه يشكون الى الله عزوجل : المصحف و المسجد و العترة ، يقول المصحف : يا رب حرقونى و مزقونى ، و بقول المسجد يا رب عطلونى و ضيعونى ، و تقول العترة يا رب قتلونا و طردونا و شردونا... . (264)

براى آنكه به قداست و فضا معنوى و ارزش والاى مساجد خدشه اى وارد نشود نبايد آن را با سخن دنيا و كارهاى بى ارزش آلوده نمود، و چنين عملى مى تواند نشانه انحطاط جامعه مسلمين باشد و براى احياى قداست مسجد طرد جاهلان و مغرضائى كه با اين عمل مسجد را بى اعتبار و بى اثر و از رسالتش منحرف مى كنند لازم است .

ياءتى فى آخر الزمان قوم ياءتون المساجد فيقعدون حلقا ذكرهم الدنيا و حب الدنيا لاتجالسوهم فليس الله فيهم حاجة . (265)

در حديث ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمود:

جنبوا مساجدكم صبيائكم و مجانينكم و شرائكم و بيعكم . (266)

تاءكيدى كه در اسلام بر نگهدارى و خدمت و نظافت مسجد شده ، روشن گر ميزان اهتمام شرع است در دور داشتن مسجد عواملى كه احتمالا جاذبيت آن را خدشه دار مى كنند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر پاكيزه نگهداشتن مساجد و معطر كردن آن امر مى فرمود:

ان رسول الله صلى الله عليه و آله امر بالمسجد ان تطهرو تطيب . (267)

چنين جايگاهى براى مسجد ايجاب مى كند كه همه مسلمين در بزرگداشت و توقير آن بكوشد. در اسلام عملى كه موجب هتك حرمت مسجد شود، عاملش مستوجب لعنت خداست .

عن الصادق عليه السلام قال :

ملعون ملعون من لم يوقر المسجد . (268)

وقتى مسجد آماده برگزارى پرستش خدا و انجام دادن رسالت خويش و بهره بردارى است ، ديگر ترك مسجد شايسته مؤ من نيست ، اين منافقان هستند كه همواره در نيمه راه از اداى وظايفشان شانه خالى مى كنند و مساجد را خالى مى گذارند:

قال النبى صلى الله عليه و آله من سمع الندا فى المسجد مخرج من غير علة فهو منافق الا ان يريد الرجوع اليه . (269)

قرآن براى مساجد چنان كرامتى قائل است كه جز دعوت خدا و خداجويى را شايسته آن نمى شمارد:

و اءن المساجد لله فلا تدعوا مع الله اءحدا . (270)

به اين ترتيب قرآن مسلمين را از ياد دنيا و گفتگوهاى دنيوى و مذاكرات و حل و فصل امور مربوط به مقاصد مادى و كم بها و آنچه كه انسان را از ياد خدا غافل و به اسارت دنياى منهاى آخرت جدا از اهداف متعاليه خدايى مى كشاند باز مى دارد و آن را شايسته يك انسان در حال تعالى و ارتقاى نمى داند، ولى از آنجا كه مسائل زندگى انسان و امور جامعه ارتباط پيچيده و تنگاتنگ با اهداف معنوى و تعالى و تكامل انسان دارد، و عبادت بحق و شايسته خدا جز از طريق برپايى عدالت اجتماعى و قسط امكان پذير نيست و ارتباط مستقيم دنيا و آخرت عبادت خدا و خدمت به خلق را به صورت يك هدف مزدوج قرار داده ، پيامبران از پى چنين هدف مركب و پيچيده اى از جانب خدا مبعوت شده اند.

قرآن يك جزء اين هدف را چنين ترسيم مى كند:

يا ايها النبى انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الى الله باذنه و سراجا منيرا .

و در آيه ديگر، عنصر ديگر آن را به صورت بيان مى نمايد:

لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس ‍ بالقسط .

وقتى به اوج و عظمت مقام مسجد مى رسيم ، يكباره مى بينيم كه قرآن مسجد را تا جايگاه قبله بالا مى برد و آن را كانون همه توجهات و تمركز سمت گيرى ها و قبله گاه همه دل هاى خداجو معرفى مى كند. بهترين نقطه هر شهر مسجد آن است .

قرآن براى مساجد چنان كرامتى قايل است كه جز دعوت خدا و خداجويى را شايسته آن بر نمى شمارد.

گذرگاه مساجد، گذرگاه رحم و بركات و خيرات و نيز جايگاه فرشتگان است به دليل نقشى كه مسجد در تربيت دليران ايثارگر و مجاهدان مبارز و جان بر كف داشت ، محرابش نام گرفت و جايگاه حرب يافت و به اين نام مشهور شد.

مسجد قبا و مسجد النبى هم كانون عبادت و عشق به خدا و طنين خالصانه ترين راز و نيازها و عبوديت ها و پاك ترين نواهاى شورانگيز در فضاى پر معنويت آنها منعكس بود، و هم مركز مهر و شفقت و عشق به مردم و رسيدگى به مسائل جامعه بودند.

حركت ها و فعاليت هاى سياسى پيوسته از اين مراكز آغاز و در آنجا طرح و برنامه ريزى مى شد. و براى رهايى مسلمين و نجات انسان ها و مبارزه با دشمنان خدا و خلق ارتش ها بسيج و نقشه جنگ ها بررسى و جهاد در راه خدا شكل مى گرفت ، در مسجد پيامبر شيوه دو حركت موازى و دو جهاد رهايى بخش يكجا آموخته مى شد، مسلمانان با فنون پيچيده جهاد اكبر و جهاد اصغر آشنا مى شدند و تعليم و ارشاد و تربيت در همه ابعاد آن و در تمامى زمينه هاى حركت و مبارزه و جهاد عرضه مى شد و دين و سياست به مثابه دو روى يك حقيقت مطرح و تحليل مى شد.

از يكسو مردم به خدا نزديك مى شدند و صفات و جلال و جمال خدا در قالب هاى وجودى بشرى آنها متجلى مى شد و از سوى ديگر، به اتحاد و پيوستگى و فشردگى صفوف و تعاون و عمل مشترك مى رسيدند و راه آخرت و تكامل و تعالى را با راهيابى به دنيايى مستقل و آزاد و به دور از شياطين و دشمنان خدا و خلق خدا مى پيمودند.

بارها بى از قيد و بند اسارت هاى درونى و گسستن همه قيودى كه انسان را از درون زمين گير و از پرواز به ملكوت باز مى داشت و به اوج بندگى خدا مى رسيدند و از اين جايگاه پاك و منزه به اجراى حاكميت خدا بر بندگانش ‍ همت مى گماشتند.

مسلمانان بر گرد شمع وجود پيامبر صلى الله عليه و آله به بركت جايگاه تعليمى مسجد آموخته بودند كه تا حاكميت خدا بر درون و دل هاى گروهى پيشتاز استقرار نيابد و آنها را آزاد و پاك نسازد، بر پايى حاكميت خدا بر ديگر توده هاى مردم امكان پذير نيست ، همچنانكه تا رسالت حاكميت خدا بر زمين و بر جامعه بشريت ، جامه عمل نپوشد سازندگى تعاليم اسلام و عبادت و بندگى راستين خدا و خود سازى و دعوت به سوى حقيقت عينى نخواهد يافت و راه بندگى تواءم با امنيت مردم و سرانجام راه جهاد اكبر هموار نخواهد شد و اين هدف بزرگ و نهايى پيامبران تحقق نخواهد يافت .

5 - نقش مساجد در توسعه

از جارزنى ها و خبر كردن هاى انسانى گرفته تا دنياى شگفت انگيز انقلاب ارتباطات كه هم اكنون آن را سپرى مى كنيم ، عوامل اصلى و ابزارهاى مهم رسانه اى ما، نقشى مهم در حفظ، احيا و ماندگارى ميراث سترگ تشيع خونرنگ علوى ايفا كرده است .

اگر چه نظريه پردازان و محققان بزرگ اسلامى ، يكى از عمده ترين عوامل ماندگارى و استمرار فرهنگ اسلامى در طى قرون و اعصار را در غناى درونى اين فرهنگ و مكتب حياتبخش مى دانند، ولى چه كسى است كه نداند در عصر تحولات شگرف ارتباطى و با بروز تكنيكهاى نوين اطلاع رسانى ، در ايران سال 1357 ه ش ، اين مساجد در آمدند و بار ديگر نشان دادند كه انسان ، انسان است نه ابزار.

با اين توضيح ، ما در اين مجموعه كوشيده ايم تا جنبه هايى از نقش ‍ رسانه اى

مسجد و خطابه را در مقايسه با تحول ارتباطى دنياى امروزه ، مورد بررسى قرار دهيم و در اين بررسى ، البته مقصد، آن نيست كه منكر تحولات ارتباطى جهان شويم ، بلكه بيشتر به دنبال تاءكيد اين نكته هستيم كه نمى بايد نقش ‍ رسانه اى مسجد و خطابه را در رشد و ارتقاى فرهنگ عمومى - بويژه در جوامعى كه از فرهنگ شنيدارى برخوردارند - ناديده انگاشت و يكسره مرعوب نظريه پردازان انقلاب ارتباطات امروز دنيا معاصر شد؛ واقعيت اين است كه بشر معاصر يك بار ديگر دچار اين اشتباه تاريخى مى شود كه به پديده ارتباطات باز هم نگرشى ابزارى بيندازد، غافل از آنكه اولين اصل بديهى رسانه ارتباطى ، توفيق در برقرارى ارتباط با مخاطبى چون انسان است و اين ارتباط و پيوند، جز از راه طرح پيامى قوى و فرهنگ حياتبخش - كه نياز انسان را بر طرف سازد - امكانپذير نخواهد بود.

به همين سبب ، ما ابتدا با تعريفى كه از پديده ارتباطات و مخاطبان آن ، مى كنيم به سراغ نظريه هاى معروف تحول ارتباطى دنياى امروز مى رويم و در اين ميان نقبى به وظيفه و نقش اصلى وسايل ارتباطى در برقرارى ارتباط با انسان مى زنيم ، و سپس ميزان توفيق پيام وسايل ارتباطى در نگاه واكنش رفتار جمعى افراد بشر را مورد بررسى قرار مى دهيم ، در نهايت با بررسى نظريه ماروين زديتس و حوزه هايى كه او براى مطالعه هر انقلاب ضرورى مى داند، تنها به بحث سازماندهى مى پردازيم و از رهگذر آن ، نقش رسانه اى مسجد را در اين راستا مورد ارزيابى و تحليل قرار دهيم .

1 - تعريف ارتباطات

پيش از پرداختن به مسائل سابق الذكر، ضرورى است تصور خويش را از پديده ارتباطات روشن سازيم ، علم ارتباطات به دانشى اطلاق مى شود كه چگونگى هاى برقرارى ارتباط و اطلاع رسانى را با مخاطب بررسى مى كند و به كيفيت پيام رسانه ارتباط جمعى و تكنيك هاى ارسال پيام به مخاطب ، مى پردازد. (271)

در عصر حاضر مك لوهان يكى از نويسندگان و نظريه پردازان غربى در زمينه ارتباطات معتقد است كه منشاء تغييرات اجتماعى ، رسانه هاى ارتباط جمعى هستند؛ چنانكه ديگر نظريه پردازان اقتصادى و فرهنگى ، هر يك به طور جداگانه به اقتصاد و نهادهاى فرهنگى به عنوان منشاء تغييرات اجتماعى اعتقاد داشتند؛ اما امروزه كه اين عصر، به عصر و حاكميت اراده ملت ها، بيدارى ملت ها و بيدارى اسلامى ، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبران (272) و عصر دهكده جهانى (273) ياد مى كنند، از نقش انكارناپذير و قدرتمند افكار عمومى در عرضه تحولات اجتماعى و فرهنگ ملت ها غافل نيستند، فرهيختگان و فرزانگان ملت هاى جهان اسلام ، امروزه نمى توانند و نبايد از كنار انقلاب شگرف تكنولوژيك در عرصه ارتباطات بى تفاوت بگذرند و مسئله را به حال خود بگذارند، افكار عمومى و فرهنگ ملى و ايدئولوژيك ، پايه اى اقتدار حكومت ها را تشكيل مى دهند، بديهى است در جوامع اسلامى ، فرهنگ و نظام اسلامى ، براى ماندگارى و تداوم ، به مدافعانى آگاه نيازمند است كه پديده ارتباطات و رسانه هاى جمعى بخوبى مى توانند از عهده اين مهم برآيند.

2 - رسانه هاى ارتباط جمعى

انتقال پيام فرهنگى ، در مراحل ابتدايى ، دهان به دهان و سينه به سينه و شفاهى بود. حتى اگر متنى بر روى پوست حيوانات نوشته مى شد و يا خبرى را حكام به اطلاع مردم مى رساندند، با صداى بلند خوانده و يا جارچيها به اين امر مبادرت مى ورزيدند. با ورود جوامع بشرى به دنياى چاپ (گوتنبرگ ) تمدن شفاهى بشرى ، بيشتر شكل كتابت به خود گرفت و تمدن كتبى بر دستاوردهاى فرهنگ بشرى افزوده شد، فرهنگ كتبى و جستجوهاى بى امان بشر براى دستيابى به تازه هاى علم و دانش ، بر اهميت ارتباطات و علم اطلاع رسانى افزود و فرهنگ كتابت را در جايگاه تازه اى قرار داده است . مك لوهان ، شايد جزو اولين كسانى بود كه به اهميت وسايل ارتباط جمعى ، اعم از مطبوعات ، راديو، تلويزيون ، تئاتر، سينما و مجلات و نشريات پى برد، وى معتقد بود كه پس از انقلاب صنعتى ، جهان به سمت تمركز گرايى در همه عرصه هاى اجتماعى ؛ اقتصادى ، فرهنگى و سياسى مى آورد؛ اين تحول سبب شد كه اطلاعات يك جور و يكنواخت و به دست انسان برسد و در اختيار جامعه قرار گيرد، وى نام اين تحول را دهكده جهانى گذاشت . به اعتقاد او، جهان به اين دليل به دهكده اى تشبيه شده است كه اخبار با سرعتى زايدالوصف ، توسط وسايل ارتباطى منتشر مى شود و با سرعت به تمامى جوامع دنياى امروزى مى رسد؛ اين امر، سبب كوتاه شدن فاصله ملتها از لحاظ خبرى شده است ، به گونه اى كه مى توانيم نام دهكده جهانى بر آن بگذاريم . (274)

اما كاركرد وسايل ارتباط جمعى در تاريخچه كوتاه ذكر شده ، خلاصه مى شود؛ مهم اين است كه ما، چه نگاهى را به وسايل ارتباط جمعى بيفكنيم ؟ آيا بجز وسايل ارتباط جمعى مورد اشاره ، نمى توان هيچ نقش ‍ رسانه اى براى ديگر وسايل و پايگاه هاى ارتباطى - بويژه در جوامع اسلامى - قائل شد؟

3 - مسجد پايگاه ارتباطى متناسب با جوامع اسلامى

بخوبى مى دانيم كه كاركرد وسايل ارتباط جمعى در برقرارى هر چه عميق تر ارتباط با انسان - به صورت مهمترين مخاطب - خلاصه و متمركز مى شود. اگر چنين باشد، بايد ببينيم مسجد، به عنوان پايگاهى ارتباطى و بسيار مهم ، چه نقشى در افزايش پيوندهاى انسانى و توسعه فرهنگ اسلامى ايفا كرده است .

در تبيين اين قسم از اين نوشتار به ذكر نكاتى تاءمل زا به اين شرح مى پردازيم :

1) اصولا تمامى وسايل ارتباط جمعى ، نوعى ارتباط غير حضورى را با مخاطب برقرار مى سازند و اين ارتباط غير حضورى ، على رغم جذابيتهاى فراوانش حالتى تصنعى داشته و لزوما داراى ارتباطى عميق با مخاطبان نيست .

2) در تمامى نظريه هاى ارتباطى تاكنون ، رسانه هاى جمعى ، وظيفه اطلاع رسانى و ارسال پيام داشته اند؛ در اين بينش ، مى بايد افكار عمومى به سمتى خاص ، كه نهادهاى سياسى و حكومت هاى قدرتمند و غالب دنيا طالبند، سوق داده شود و رفتار جمعى بر اساس الگوهايى كه عرضه مى شود، شكل گيرد و نهايتا ثبات اجتماعى در تحقق اهداف سرمايه دارى جهانى حفظ شود.

بديهى است در اين نظريه ها، انسان ابزارى بيش نيست ولى ديدگاه رسانه اى اسلام انسان را نه تنها به عنوان مخاطبى كه پيامى به اطلاع او مى رسد، بلكه به منزله مخاطبى كه آگاهى و بويژه تعالى او همواره مطمح نظر است ، مى نگرد، پس ، فرق است ميان تعالى آموزش و تربيت انسان تا به دست گرفتن تنها افكار عمومى او.

3) نفوذ در قلب ها و در افكار، به مراتب اقتدارى افزون تر در افكار مى سازد. رسانه هاى جمعى مورد تاءكيد فرهنگ اسلامى ، كه عمدتا بر نقش رسانه اى مسجد و خطابه و ارتباطها و پيوندهاى حضورى (و تشكل هاى ارتباطى خاص ) انگشت مى گذارد و البته وسايل و تكنيك هاى نوين را هم نفى نمى كند و مى پذيرد، در اين نكته حكمت آميز هدايتى خلاصه مى شود، زيرا در اين مدل ارتباطى ، انسان با انسان حضورا در ارتباط است و اين شيوه ارتباط، در تصرف قلب ها و تسخير افكار به مراتب مؤ ثرتر است .

4) مسجد و خطابه ، بر فرهنگ شنيدارى تاءكيد دارد، بديهى است در جوامع اسلامى كه كماكان از تحولات فرهنگ ديدارى آثار مهمى ديده نمى شود، مؤ ثرترين پيام است . ضمن آنكه مسجد به عنوان پايگاه و رسانه ارتباطى مهم ، از هر دو حالت مى تواند به طور بالقوه برخوردار باشد. براى نمونه اگر مساجد در زمانى كه در صد جامعه مورد نظر باسواد ما به حدى رسيد كه به ناچار مى بايد پاسخگوى نيازهاى فرهنگى آنان ، بويژه در زمينه كتاب و رسانه هاى ديدارى مثل سينما، تئاتر و امثال آن باشد، به سهولت مى توان كتابخانه و كانون هاى فرهنگى را در مساجد تشكيل داد و تقويت كرد، ولى نكته جالب اين است كه مخاطب آمده است و مسجد چون كانون هدايت انسان در بستر اجتماع و از جاذبه هاى معنوى فراوانى برخوردار است ، اثر خود را بر مخاطبانش مى گذارد.

4 - ويژگى هاى ارتباطى مسجد در سازماندهى حركت هاى اجتماعى و ماندگارى فرهنگاسلامى

نظريه ماروين زديتس - جامعه شناس فرانسوى - درباره مطالعه انقلاب ها نكات جالبى به دست مى دهد. (275) وى معتقد است براى مطالعه انقلابها، بايد چهار حوزه زير را بررسى كرد:

1 - رهبرى .

2 - سازماندهى .

3 - توده هاى مردم .

4 - واكنش سيستم سياسى (حكومت ).

در اين چهار حوزه اگر بخواهيم به نقش سازمان دهنده و تشكيلات ارتباطى كه انقلاب ها را ايجاد و حفظ مى كنند، توجه كنيم ، درباره انقلاب اسلامى ايران به نكته جالب توجهى دست خواهيم يافت .

اصولا در انقلاب ما، ميان رهبران انقلاب و پيروان انقلاب ، احزاب و تشكيل هاى سياسى (كه مرسوم همه انقلاب هاست ) قرار نداشتند؛ هدايت انقلاب اسلامى مستقيما به همت رهبرى و با واسطه روحانيان (خطبا) و در ميدان هاى برقرارى ارتباط با مردم (مساجد) صورت گرفت ، در واقع حلقه واسط ميان رهبرى انقلاب اسلامى و مردم - در انقلاب ما - مساجد بودند و نقش ارتباطى را هم مساجد ايفا كردند. البته صدور اعلاميه و چاپ و توزيع آن نيز، نقش عمده اى در اين فرايند ايفا كرد.

اينك به سراغ ويژگى ارتباط مسجد در سازماندهى - حركتهاى اجتماعى و تداوم فرهنگ اسلامى به اين شرح مى رويم :

1 - مسجد، غير گروهى و سازمانى است . (سازمان در شكل مصالح آن ).

2 - در عين حال مسجد، حالتى تشكيلاتى دارد و مخاطبان آن با همه امكان ، ارتباط تشكيلاتى مى يابند.

3 - اين ارتباط به دليل غير سازمانى و غير گروهى خود، به نحو بازرسى ، مردمى است كه ويژگى عمده به شمار آمده و امكان بهره بردارى دشمن را در جوامع بسته ديكتاتورى (مانند مصر امروز) به حداقل مى رساند.

4 - مسجد، پايگاهى ارتباطى - دينى است و اين عملا جهت ارتباطات را روشن مى سازد و در ماندگارى فرهنگ اسلامى نقشى عمده ايفا مى نمايد.

5 - كاركرد ارتباطى و رسانه اى مسجد عميقتر است ، زيرا چنانچه بيشتر گفته شد، با دل ها و افكار فرهنگ با يكديگر سر و كار دارند.

6 - مسجد، پايگاهى ارتباطى و سهل الوصول و در عين حال ، رسانه اى قابل دسترسى براى كليه مخاطبان و علاقه مندان است .

7 - مقابله با مسجد از ناحيه حكام جور از نظر سياسى بايد شكل علنى داشته باشد؛ اين مسئله در ابتداى امر، به افشاى چهره غير دينى حكومت هاى سلطه (كه اتفاقا در كشورهاى اسلامى ، به اسلام پناهى دست مى زنند) مى انجامد؛ اگر مبارزه حكومت با مسجد حالتى مخفى داشته باشد، كاربرد چندانى نخواهد داشت .

8 - مسجد، جدا از نقش رسانه اى و ارتباطى خود، از طريق خطبا و علما، ايجاد انگيزش در مخاطبان مى كند و اينجاست كه علاوه بر نقش اطلاع رسانى ، نقش هدايتى را نيز بر دوش مى گيرد.

نتيجه گيرى

در عصر تحول شگرف ارتباطات قرار گرفته ايم ، عصر كه از آن به دهكده جهانى ياد مى شود. نه مى بايست يكسره مرعوب اين تحولات شد و نه از كار فرهنگى تبليغى و ارتباطى عظيمى كه در اين مقطع حساس تاريخى بر دوش مبلغان و علما و خطبا و عناصر فرهنگى نهاده شده است ، غفلت ورزيد. ماندگارى فرهنگ اسلامى به حفظ اين تلاش و افزوده تر شدن بستگى تام پيدا كرده است .

در دنياى ارتباطات ، تحولات تكنيكى يك پايه اين تحول محسوب مى شوند، ولى دنيا با فرو پاشى مكتب ها و بحران فرهنگى و انحطاط اجتماعى ، پيام و فرهنگى درست براى رفع نيازهاى انسان معاصر در دست ندارد. اهميت اسلام و فرهنگ آن و توجه يكجا به نقش رسانه هاى امروزى و مساجد به عنوان مدل ارتباطى و رسانه اى سنتى در جوامع اسلامى ، نبايد ناديده انگاشته شود.

كاركرد رسانه ارتباط جمعى ، با همه تحولات تكنيكى ، زمانى قرين توفيق قلمداد مى شود كه بتواند عميق ترين ارتباط و پيوند را با مخاطب خود برقرار سازد. مساجد در پيشرفت و پيروزى انقلاب اسلامى سال 57، نشان دادند كه مى توانند چنين ارتباطى را بر قرار ساخته و نقش هدايتى و رسانه اى خود را ايفا كنند.

ويژگى هاى منحصر به فرد مسجد، در قالب پايگاه هاى ارتباطى مهم به هيچ وجه نبايد در دنياى امروز فراموش شود، بلكه اين پايگاه همواره مى تواند در تقويت فرهنگ شنيدارى و ديدارى مردم و مخاطبانش بسيار مؤ ثر باشد؛ ماندگارى فرهنگ اسلامى تاكنون به لحاظ پويايى و تحرك اين كانون هاى سازماندهى حركت هاى اجتماعى و توده اى مردم بوده است . در آينده هم يكى از عوامل و متغيرهاى مهم اين ماندگارى ما تحرك همين پايگاه هاست .

پاورقي



188-امام خمينى قدس سره ، احكام مسجد: ص 164، مسئله 900، 912 و 913.

189-سعيدى رضوانى ، عباس ، بينش اسلامى و پديده هاى جغرافيايى .

190-سلطان زاده ، حسين ، روند شكل گيرى شهر و مراكز مذهبى در ايران : ص 188.

191-همان ماءخذ: ص 189.

192-همان ماءخذ: ص 189.

193-بينش اسلامى و پديده هاى جغرافيايى : ص 51.

194-همان ماءخذ: صص 51 و 36.

195-غنچه ، عبدالرحيم ، تاريخ دانشگاه هاى بزرگ اسلامى : ترجمه نورالله كسايى ، مؤ سسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ، 1372، صص 61 و 83.

196-بينش اسلامى و پديده هاى جغرافيايى : ص 36.

197-داغ ، محمد، تاريخ تعليم و تربيت در اسلام : ص 130.

198-بينش اسلامى و پديده هاى جغرافيايى : ص 37.

199-همان ماءخذ: صص 37 و 38.

200-تفسير نمونه : ج 8، ص 151.

201-تفسير نمونه : ج 1، ص 44.

202-بينش اسلامى و پديده هاى جغرافيايى : صص 40 و 41.

203-همان ماءخذ، ص 41.

204-همان : صص 41 و 42.

205-همان ماءخذ: ص 42.

206-همان ماءخذ: صص 42 و 43.

207-حجتى ، سيد محمد باقر، آداب تعليم و تعلم در اسلام : 1359 ش ، ص 55.

208-تاريخ دانشگاه هاى بزرگ اسلامى : ص 52.

209-همان ماءخذ: ص 4.

210-همان ماءخذ: ص 5.

211-همان ماءخذ: ص 53.

212-همان ماءخذ: ص 53.

213-همان ماءخذ: ص 54.

214-همان ماءخذ: ص 9.

215-همان ماءخذ: صص 54 و 55.

216-همان ماءخذ: صص 58 و 59.

217-حر عاملى ، محمد بن حسن ، وسائل الشيعه : ج 3، ص 422، مكتبة الاسلاميه ، تهران ، ابو عبدالله ، محمد بن اسماعيل ؛ صحيح بخارى : ج 1، ص 91، دارحياء التراث ، بيروت .

218-زركشى ، محمد بن عبدالله ، اعلام الساجد باحكام المساجد: ص 27، 1410 ه ق ، قاهره ، البته اين نكته از لحاظ طهارت و نجاست است و الا بقيه احكام مانند غصبى نبودن و امثال آن ، همچنان به قوت خود باقى است .

219-همان ماءخذ.

220-وسائل الشيعه : ج 3، ص 423.

221-توبه / 108.

222-دكتر حسن ابراهيم حسن ، تاريخ الاسلام : 1/3/5، دارالحياء التراث العربى ، بيروت .

223-همان ماءخذ: ج 1، ص 524.

224-موسى ، جوان ، مبانى حقوق : ج 2، ص 138، تهران .

225-وسائل الشيعه : ج 3، صفحه 482 (ان الذين بيوتى فى الارض المساجد).

226-كنزالعمال : ص 313؛ وسائل الشيعه : ص 517.

227-سفينة البحار: ج 1، ص 600، (السياحة فى التى لزوم المساجد).

228-وسائل الشيعه : ج 3، ص 482.

229-كنز العمال : ج 8، ص 261.

230-سنن ابن ماجه : ج 1، ص 245.

231-همان .

232-وسائل الشيعه : ج 3، ص 493.

233-بقره / 144.

234-كنزالعمال : ج 8، ص 253.

235-همان : ص 258 ان بكل خطوة يخطوها الى المسجد درجة .

236-همان : ص 319 قال على عليه السلام : المساجد مجالس الاءنبياء و حرز من الشيطان .

237-مير خواند، روضة الصفا: ج 5، ص 605.

238-حافظ ابرو، مجموعه ، زبدة التواريخ ، مير خواند، روضة الصفا: ج 5، ص 605.

239-حافظ ابرو، جغرافيا، و زبدة التواريخ ، مير خواند، روضة الصفا: ج 5، ص 605.

240-حافظ ابرو، مجموعه ، زبدة التواريخ ، مجمل : ج 3، ص 42.

241-تاريخ كسر وى : بخش يكم ، ص 56.

242-تاريخ بيدارى ايرانيان : ص 262.

243-رضوانى ، محمد اسماعيل ، انقلاب مشروطيت : انتشارات ابن سينا، تهران ، 1352، ص 90.

244-براى مطالعه جريانات مذكور به فوق الذكر و ديگر منابع دوره مشروطه ، مراجعه شود.

245-زنجانى ، عميد، انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن : ص 31.

246-همان : ص 32.

247-وسائل الشيعة : ج 3، ص 482.

248-كنزالعمال : ج 8، ص 213؛ وسائل الشيعة : ج 3، ص 517.

249-اصول كافى : ج 2، ص 485.

250-سفينة البحار: ج 1، ص 600.

251-صحيح مسلم : ج 1، ص 464.

252-ترمذى ؛ دعوات : ج 3، ص 8.

253-فروع كافى : ج 1، ص 102؛ سنن ابن ماجه : ج 1، ص 243.

254-كتاب التهذيب : ج 1، ص 325.

255-مسند احمد: ج 1، ص 2.

256-وسائل الشيعة : ج 3، ص 482.

257-كنز العمال : ج 8، ص 261.

258-سنن ابن ماجة : ج 1، ص 245.

259-وسائل الشيعة : ج 3، ص 477.

260-خصال : ص 40؛ من لا يحضر الفقيه : ج 1، ص 77.

261-وسائل الشيعة : ج 3، ص 482.

262-كتاب التهذيب : ص 326.

263-اصول كافى : ج 2، ص 449.

264-خصال ، شيخ صدوق : ج 1، ص 175.

265-وسائل الشيعة : ج 3، ص 493.

266-كتاب التهذيب : ج 1، ص 324؛ كنزالعمال : ج 8، ص 316.

267-سنن ابن ماجة : ج 1، ص 250.

268-سفينة البحار: ج 1، ص 600.

269-وسائل الشيعة : ج 3، ص 513.

270-جن / 18.

271-از مجموع تعريف ها مى توان به تعريف ياد شده بسنده كرد.



272-از تعابير امام خمينى قدس سره در خصوص تحولات قرن حاضر.

273-تعبير آلوين فلز، روزنامه نگار آمريكايى در كتاب جابجايى در قدرت .

274-در اين زمينه رجوع شود به : جامعه شناسى ارتباطات ، باقرى ساروخانى ، انتشارات اطلاعات ، 1367، فصل پنجم .

275-در اين زمينه توجه شود به : تحليلى بر انقلاب اسلامى ، منوچهر محمدى ، انتشارات اميركبير، 1365، فصل اول .