بازگشت

بخش چهارم : مساجد و جوانان




1 - عوامل اصلى جذب جوانان

الف ) امام جماعت

امام جماعت در هر مسجد عاملى مهم در پيشرفت و ترقى مسجد به شمار مى رود و چنانچه داراى شرايط لازم باشد، تاءثيرى بسزا در تحولات مثبت در جوانان و در نتيجه گرايش آنان به مساجد خواهد داشت ؛ اين صفات از اين قرار است :

1 - ثابت بودن

شناخت امام جماعت از مسجد، محل مؤ منان و نمازگزاران و غيره از جمله امورى است كه در عملكرد وى نقشى مهم دارد؛ خصوصيات و اوضاع خاص هر محل و اهالى آن باعث مى شود كه وى تصميم مقتضى اتخاذ كند و در راه اجراى آن گام بر دارد كه ثابت بودن امام جماعت در مسجد محل اين مساءله را عملى مى سازد.

2 - توانايى علمى

از عواملى كه مى تواند در جذابيت امام جماعت مؤ ثر باشد، توانايى و اندوخته هاى علمى اوست ، چرا كه ممكن است سؤ الى از طرف جوانان در حيطه تخصصى او مطرح شود تا او با استفاده از معلومات خود در زمينه هاى مختلف از جمله جامعه شناسى و روان شناسى جوانان و غيره ، پاسخ دهد. طبيعتا قدرت علمى روحانى مسجد باعث اطمينان و اعتماد مردم ، بخصوص جوانان مى شود و آنان نيز همواره سعى مى كنند در مواقع لزوم با او ارتباط برقرار سازند و با اطمينان خاطر و طيب نفس با وى معاشر باشند و از كمالات و معلومات او بهره مند شوند.

3 - نظم

امام جماعت ضرورت دارد كه در كليه كارهاى مربوط به مسجد نظم و انضباط را مراعات كند، به موقع به مسجد بيايد، نماز را اقامه كند و اوقات سخنرانى و ارشاد مردم را تنظيم و با توجه به حال حضار مطالب خود را بيان كند و از ذكر مطالب اضافى و اطاله كلام خوددارى ورزد.

4 - بيان ساده و شيوا

مطالبى كه امام جماعت بيان مى كند، بايد حتى المقدور ساده و شيوا باشد و از تلفظ كلمات و جملات عجيب و غريب و ناماءنوس بپرهيزد؛ چرا كه عمده مخاطبان وى بى سواد، كم سواد و ناآشنا به كلمات تخصصى هستند، در غير اين صورت با توجه به روحيه جوانان و كم ظرفيت بودن آنان ، خستگى و كسالت بر آنها عارض مى شود.

5 - ابتكار خلاقيت

بعضى از وعاظ هنگامى سخنرانى آموخته هاى علمى خود را به همان گونه كه فرا گرفته ايد، بيان مى كنند، در حالى كه مى توانند با ذكر مثال ها و حكايت هاى تاريخى ، مطالب و كلمات قصار، شوخ طبعى و داستان هاى شيرين را با رعايت نكات روانشناسى جوانان به گونه اى زيبا و جذاب تر عرضه كنند.

6 - دوستى با جوانان و نوجوانان

امام جماعت مسجد مى تواند با كنار گذاشتن بعضى از روحانيت هاى كاذب يا غير ضرور، بين خود و جوانان ، دل آنها را به خود نزديك كند؛ به قدر معقول با آنان صحبت كند، احوال آنها را در حالت عادى و غير عادى جويا شود و حتى المقدور در همنشينى ها و مجالست ها همراه آنان باشد و از فرصت هاى مناسب به منظور بيان مقصود استفاده كند؛ در حالى كه بعضى از روحانيان با اتخاذ تدابير نامناسب و به خود گرفتن حالت هاى عالمانه ، سنگين و رنگين حركت كردن بى حد، هم كلام نشدن با ديگران ، خصوصا جوانان و غيره ، بين خود و جوانان فاصله مى اندازند.

7 - احترام و تواضع

هميشه با احترام به ديگران و داشتن حالت تواضع در مقابل همنوعان ، نوعى ارادت قلبى ديگران را در حق خود جذب مى كنيم ، حال اگر تواضع و احترام از جانب روحانى و رهبر معنوى ، آن هم با جوانان كه داراى قلبى پاك و جوياى صحبت هستند، صورت گيرد، قطعا پيروزيهاى چشمگيرى به دست خواهد آمد؛ اين روش از جمله طرق تبليغ عملى است كه در تاريخ صدر اسلام خصوصا در وصف پيامبر گرانقدر اسلام نقل شده است و نتايج بسيار خوبى هم در بر داشته است .

8 - آراستگى ظاهرى

روحانى و رهبر معنوى در اجتماع بايد در قالب الگو و نمونه خوبى ها مطرح شود؛ بنابراين امام جماعت بايد به بهترين وجه ممكن لباس بپوشد، تميز باشد، محاسن مرتب داشته باشد و از عطر استفاده كند؛ مواظب نظافت دهان و دندان و احيانا بوى بد دهان خود باشد و كلا مسئله نظافت ظاهرى را فراموش نكند.

9 - توانايى جسمى

در برگزارى نماز جماعت و سخنرانى ها لازم است مسائلى نظير دقت ديگران و كهولت سن حاضران مراعات شود؛ حال اگر امام جماعت سن بالايى داشته باشد، طبيعتا نماز طولانى مى شود و ممكن است ماءموران خسته شوند.

10 - دارا بودن دانش لازم

اگر امام جماعت صرفا به يك سرى اطلاعاتى علمى دست يافته باشد، انتقال آن به روش معمولى و بيان ساده آن مطالب ممكن نيست و با توفيق كمترى قرين است ؛ لذا ضرورى است از علوم ديگر نظير روانشناسى جوانان و نوجوانان استفاده شود.

11 - درك موقعيت سنى جوانان

موقعيت سنى جوانان و نيازها و روحيات آنان در اين سنين بايد مورد توجه قرار گيرد؛ لازم نيست هميشه از آنان بخواهيم در كليه مراسم ادعيه و زيارات شركت و گريه و زارى را پيشه كنند، زيرا جوانان و نوجوانان در كنار اين مسائل معنوى نياز به تفريحات سالم و ورزش و آموختن دانش روز دارند؛ تحرك و انرژى زياد از خصوصيات اين دوران است و جوانان به تنوع بيشترى نيازمندند.

12 - تهيه امكانات مالى

امام جماعت مى تواند با نظارت كامل و سر و سامان دادن به امور مالى مسجد و تخصيص بودجه هاى لازم در راه جذب جوانان ، به اين مهم دست يابد.

ب ) مسجد

خود مسجد و ويژگى هاى آن نيز مى تواند عامل جذابى به منظور گرايش ‍ جوانان و نوجوانان به مسجد باشد، اين ويژگى ها و خصوصيات عبارت اند از:

1 - فضاى مناسب و ظواهر خوب آن

مسئولان ذى ربط در عصر كنونى بايد در احداث مساجد تا حد زيادى مداخله كنند، انتخاب محل احداث نقشه مورد نظر، امكانات و فضاى سبز آن و غيره بايد حساب شده و از روى اصول باشد؛ احداث مسجد در كوچه و پس كوچه ها و با مساحت كم و شبستان مسجد، بدون ديگر امكانات سوت و كور است و رغبتى در دل جوانان و ناآشنايان به مسجد ايجاد نخواهد كرد.

2 - نظافت

تميزى و پاك بودن از جمله عواملى به شمار مى رود كه باعث گرويدن جوانان به مسجد مى شود، لذا مسئولان مسجد بايد در خصوص غبار رويى ، نظافت منظم روزانه يا هفتگى شستن فرشها و عطر افشانى اقدام كنند. نظافت دستشويى ها، ايجاد امكانات بهداشتى نظير صابون ، مايع ضد عفونى كننده ، آب گرم در زمستان ها و شستشوى مرتب و منظم محيط دستشويى ها و به كار بردن خوشبو كننده هاى مناسب از ضروريات مساجد است .

3 - وسايل صوتى ، گرمازا و سرمازا

كسانى كه مناسبتى به مسجد راه مى يافتند چنانچه با مسائل ناخوشايندى از قبيل نامناسب بودن صداى بلندگوها و سرد يا گرم بودن بيش از حد مسجد روبرو شوند، تنفر در قلب آنان پديد مى آيد و سابقه ذهنى منفى در اذهان ايشان باقى مى گذارد، همچنين تنظيم نور كافى در خود مسجد از اهم مسائل است .

4 - تصميم گيرى متمركز

مؤ منان و نمازگزاران و مسئولان مربوط مى توانند به منظور تنظيم برنامه ها و امور مساجد و جلوگيرى از پراكندگى و تعدد تصميم گيرى ها، با انتخاب شمارى از افراد جوان و متعهد و حتى المقدور متخصص ، همچنين ريش ‍ سفيدان با نظارت امام جماعت در قالب هيئت امنا، امور مساجد را با صلابت و برنامه ريزى منسجم اداره كنند.

5 - ايجاد امكانات فرهنگى ورزشى

مسئولان و گردانندگان مساجد مى توانند با تهيه و تخصيص امكانات فرهنگى از قبيل : كتابخانه ، سالن مطالعه ، تشكيل گروه هاى تواشيح ، سرود، همخوانى قرآن و تشكيل جلسات آموزش قرآن در دوره هاى گوناگون ، كلاس هاى تقويتى رايگان و كلاس هاى آموزشى ديگر، باعث جذب جوانان به مساجد شوند؛ در كنار اين مسائل تهيه امكانات ورزشى مرتبط با مسجد تا جايى كه حرمت آن به طور كامل محفوظ بماند نيز مى تواند در شمار عوامل جذب كننده محسوب شود.

6 - استفاده از افراد خوش صدا

بسيارى از اوقات مى بينيم در مساجد از قاريان قرآن و مؤ ذن هاى مسن و افراد بد صدا استفاده مى شود كه انسان به هنگام شنيدن صداى آنان ناگزير بايد گوش خود را بگيرد. طبيعى است كه اين موضوع باعث دفع جوانان از مساجد مى شود.



ج ) هيئت امناى مسجد

پيشبرد امور مسجد و آبادانى آن ، هم به لحاظ معنوى و هم به لحاظ مادى ، اشتراك مساعى و همت والاى اعضاى هيئت امنا را مى طلبد، آنان مى توانند با همفكرى و همدلى ، از عهده اين وظيفه شرعى و داوطلبانه به خوبى برآيند و ذخيره اى براى آخرت خود بردارند؛ خصوصيات ضرورى كه مى بايد اين افراد داشته باشند، به قرار زير است :

1 - همكارى جدى

اعضاى هيئت امناى مسجد مى بايد در اداى وظايف خود جديت داشته باشند و مصمم حركت كنند، در غير اين صورت اختلال در امور مسجد پيش مى آيد.

2 - تقسيم كار

به نظر مى رسد كه امور مساجد مى بايد به تناسب سن ، تخصص ، علاقه و ديگر عوامل شخصى اعضاى آن هيئت ، تقسيم شود تا فشار كار بر دوش ‍ فرد يا افرادى معينى نباشد؛ از طرف ديگر اين اعضا مى توانند از افراد غير عضو كه علاقه به كار دارند كمك بجويند تا در تسريع كار مؤ ثر باشند، مراعات مجموعه امور ياد شده باعث بروز حركتى منسجم در امور مساجد مى شود كه براى افراد مرتبط با مسجد و خصوصا جوانان دلپذير خواهد بود.

3 - علاقه به كار

افرادى كه در قالب عضو اين هيئت به كار مشغول مى شوند بايد در برابر مسئوليت پذيرفته شده علاقه داشته باشند و از نيت غير تقرب الى الله پرهيز كنند تا بتوانند بدون هيچ گونه دلسردى فعاليت كنند.

4 - تاءمين بودجه

پيشرفت و بهبود كيفيت فعاليت هاى مساجد تا حد زيادى بستگى به مسائل مالى دارد؛ اعضاى گرداننده مساجد بايد در اين خصوص فكر اساسى كنند و از طرفى به مخارج معمولى مسجد از قبيل آب و برق و گاز اكتفا نكنند و هزينه جذب جوانان را نيز به صورت مسئله مهم محسوب دارند و در رديف هزينه هاى خود بگنجانند و از طرف ديگر به روش سنتى جمع آورى پول در مسجد اكتفا نكنند، بلكه با كمك گرفتن از افراد متمكن و خير، جمع آورى منظم ماهيانه وجوهات نقدى از منازل و عرضه فيض ، در نظر گرفتن منابع در آمد از قبيل خريد مغازه و اجاره دادن آن ، مشاركتهاى اقتصادى و غيره ، مشكلات مالى مسجد را رفع كنند.

5 - توجيه جوانان و نوجوانان

بيان حرمت و احترام مسجد مى تواند جنبه معنوى آن را تقويت كند و اين ذهنيت را كه صرفا مسجد به مجلس ختم و امثال آن منحصر است ، محو كند، اين جلسات به صورت رسمى و غير رسمى و همچنين به شكل فردى يا جمعى مى تواند در موقع مناسبى انجام شود.

6 - اهتمام به مسئله جوانان و نوجوانان

توجه كردن به جوانان و سرمايه گذارى براى آنها نيز از امور مهمى است كه سرپرستان و گردانندگان مسجد بايد به آن عنايت داشته باشند، گرداندن مسجد و اداره امور آن نبايد به شكل سنتى باشد، يعنى به شكلى كه گاهى اوقات مشاهده مى شود كه اكثر كودكان و نوجوانان را به دليل شلوغ كردن ، حرف زدن و غيره از مسجد بيرون مى كنند، يا نسبت به آنها بد رفتارى مى شود، بايد توجه داشته باشيم كه اين نوع برخورد با آنها سابقه بدى در اذهانشان باقى مى گذارد.

7 - استفاده از تخصص هاى گوناگون

براى رفع مشكلات روزمره مساجد و تقليل هزينه هاى آن مى توان از افرادى كه در شغل هاى گوناگون مهارت دارند، استفاده كرد و در مواقع لزوم از آنها كمك گرفت . به كار گيرى اين تخصص ها هم در زمينه امور فنى و حرفه اى و اقتصادى و هم در امور فرهنگى و غير مادى خواهد بود. البته در اينجا منظور اين نيست كه كلا مشكلات فوق رايگان انجام گيرد، بلكه هدف اين است كه در حد توان در كم كردن مخارج مسجد تلاش شود.

د) ساير عوامل

در اين زمينه مى توان به عوامل ديگرى اشاره كرد كه انتخاب عنوان و دسته بندى آنها چندان ضرورى به نظر نمى رسد، اين موارد را مى توان به شكل زير بيان كرد:

1 - ترجمه و توضيح دعاها و اذكار

بسيار اتفاق مى افتد كه جوانان و نوجوانانى كه تجربه لازم ندارند، از عظمت و فلسفه قرائت ادعيه و زيارات مى پرسند، سؤ الات اين است كه چرا يك سرى عبارات را به زبان عربى مى خوانيم ، در حالى كه نمى دانيم مخاطب ما كيست ، يا اگر اجمالا مى دانيم مخاطبمان خداوند است ، نمى دانيم كه به او چه بگوييم ، يا چه چيزى از او درخواست مى كنيم ، لذا براى رفع اين شبهه و ابهام حتى المقدور به همراه دعاها، ترجمه آنها را نيز به زبان روان و از هر گونه پيچيدگى بيان كنيم ، تا ارتباط بين خواننده دعا و مخاطب او، يعنى خداوند را محكمتر كنيم .

2 - آشنا كردن جوانان به فلسفه اعمال عبادى

آنچه باعث شده است كه خداوند تبارك و تعالى از زبان پيامبر گرامى و ائمه هدى برگزارى نمازها را به جماعت توصيه مى فرمايد، بسيار والاست ، چرا كه جماعت يك از مظاهر عظمت مسلمين و اتحاد و يگانگى آنهاست ، اما اين فلسفه جماعت ها عمدتا در ميان مردم غريب و ناآشناست ، چه بسا آشنايى جوانان با اين مفاهيم عظيم و درك فيض معنوى آن علاقه مندى مضاعف در آنها ايجاد كند.

3 - اخلاق و رفتار نمازگزاران

متاءسفانه برخورد بعضى از نمازگزاران با نوجوانان در مسجد به گونه اى است كه آنها را از هر چه مسجد و مسجدى است ، متنفر مى سازد، چرا كه طريقه برخورد با آنها را نمى دانند و هميشه با خشونت و عصبانيت قصد تنظيم برنامه مساجد و برقرارى انضباط را دارند، در حالى كه مطمئنا شيوه هاى ديگرى از قبيل مسئوليت دادن و ايجاد شخصيت ، بزرگ منشى و مراعات شخصيت آنان ، مى تواند در جذب ايشان به مساجد بسيار مؤ ثر باشد.

5 - جذب از طريق دوستان

بسيارى از نمازگزاران كه در سنين جوانى و نوجوانى قرار دارند مى توانند مبلغ عملى مسجد و نماز جماعت باشند و با بيان لذايذ معنوى ، همسالان خود را به اين امر ترغيب و تشويق كنند، چرا جوانان در موقع ورود به مسجد در ارزيابى اعمال خويش هستند و با ديدن همتايان خود در مسجد در تصميم خود مصمم تر مى شوند.

6 - انعكاس فعاليت ها

فعاليت هاى مسجد بايد در بين مردم منعكس شود تا از آن مطيع شوند، اين اطلاع و آگاهى از فعاليت هاى گوناگون باعث تشويق و دلگرمى مردم مى شود و سامان و نظم امور مساجد را نمايان مى سازد.

7 - رفع مشكلات

اگر مردم بويژه جوانان و نوجوانان بدانند كه بعضى از مشكلاتشان در مسجد رفع مى شود، طبيعتا به مسجد روى مى آورند؛ مثلا اگر كلاس هاى رفع اشكال تدريس خصوصى به شكل آسان در مسجد تشكيل شود با توجه به وضع مالى بعضى از افراد به شكل مثبتى جلوه مى كند.

8 - خادم

مسئله خادم از جمله مشكلات عمده مساجد است ، همانطور كه مى دانيم اكثر خدام مساجد از افراد كهنسال و باز نشسته هستند، لذا اين گونه اشخاص روحيه برخورد با تمام طبقات اجتماع را ندارند و از آنجا كه خستگى روحى و پيرى در اعصاب و روان تاءثير مى گذارد، شايستگى لازم براى اداره مساجد ندارند و باعث گريز جوانان و نوجوانان از مسجد مى شوند؛ پس بايد خادمان مسجد از افراد جوان تر باشند تا اشكالات ياد شده پيش نيايد. لازمه جذب اين افراد نيز تاءمين مسائل اقتصادى و امنيتى آنها است ، چرا كه آنان بايد زندگى معمولى خود را بگذرانند و در برخورد با افراد نامنظم و بى تربيت و گاهى هم زورگو تاءمين جانى و مالى داشته باشند و با خيال آسوده به اداى وظايف خود بپردازند. (373)

2 - راهكارهاى جذب جوانان به مساجد

نماز از معدود عباداتى است كه سفارش هاى بسيار مؤ كدى از طرف شريعت مقدسه در پى دارد و قرآن و حديث بر اهميت فوق العاده آن گواهى مى دهد.

خداوند متعال صريحا به محافظت و مراقبت از آن توصيه كرده (374) آن را بازدارنده گناهان و انحرافات ناميده (375) ، خشوع و خضوع در آن را موجب فرح ، نجات و رستگارى دانسته (376) ضايع كردن نماز و سستى در آن را مورد نكوهش شديد قرار داده (377) ، و ترك نماز و بى اعتنايى به آن را از عوامل دوزخى شدن انسان شمرده است . (378)

در روايات اسلامى از نماز با تعبيرات بخصوصى ياد شده كه درباره ساير عبادات اين گونه تعابير ديده نمى شود، بعضى از آن تعبيرات عبارت اند از:

مايه رضايت خداوند (379) ، حصن و قلعه اى در برابر مكايد شيطان (380) ، موجب نزول رحمت پروردگار (381) ، محبوب ترين اعمال نزد خداوند (382) ، روشنى چشم رسول خدا (383) موجب تقرب به خداوند (384) ، بهترين عمل (385) ، ستون خيمه دين (386) ، باز دارنده از گناه (387) ، اولين عمل مورد محاسبه در قيامت (388) و كفاره گناهان (389) .

علاوه بر اين تعابير، عناوين خاصى نيز در روايات ديده مى شود كه هر يك سر فصلى براى بحثى عميق و گسترده است ، همچون : اهتمام به نماز جماعت (390) ، لزوم اداى كامل نماز (391) ، پرهيز از سبك شمردن نماز (392) ، پايبندى به خضوع و خشوع در برابر نماز (393) ، نهى از ترك يا تضيع نماز (394) ، سفارش به اقامه نماز در اول وقت (395) و رعايت آداب نماز. (396)

در اهميت نماز و مناجات با خداوند همين بس كه حضرت ابراهيم عليه السلام منادى بزرگ توحيد در گيتى و بنا كننده قبله اى براى موحدان عالى و كعبه اى براى خداجويان جهان ، فلسفه هجرت طاقت فرسا و سكونت دادن همسر و فرزند خردسالش را در بيابان خشك و بى آب و گياه و به دور از آبادانى مكه ، تنها اقامه نماز و همه گير و جهان مشمول شدن آن ذكر كرد و گفت :

ربنا انى اءسكنت من ذريتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلاة . (397)

و اما سخن در اين است كه نماز با اين همه عظمت و اهميتى كه دارد، چگونه بايد همه گير شود؟ در پاسخ به اين سؤ ال مى توان نكاتى متعرض ‍ شد كه بعضى از مهم ترين آنها به اين شرح است . (398)

معرفى الگو

با توجه به توصيه هاى مكرر شارع مقدس و عقلاى عالم درباره نقش ‍ اساسى الگو و اسوه در زندگى بشر و كارآيى اين اصل مهم ، جايگاه ويژه در مسائل تربيتى به صورت عام و در مسئله همه شمول كردن نماز به صورت خاص پيدا مى كند.

قرآن مجيد مى فرمايد:

لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر... . (399)

به تحقيق كه رسول خدا براى شما الگو و اسوه نيكويى است براى هر كسى كه به خدا و آخرت ايمان دارد.

و در آيه ديگر، حضرت ابراهيم عليه السلام را مقتداى خداپرستان ، حقجويان و هدايت طلبان معرفى كرده است . (400)

در بسيارى ديگر از آيات ، به طور ضمنى بر الگو پذيرى مسلمانان تاءكيد كرده و از آن به عنوان يكى از راه هاى صحيح هدايت و رستگارى نام برده است ؛ در روايات و احاديث نيز در اين باره سخن هايى به ميان آمده و مطالب متعددى مورد تعرض قرار گرفته است .

در حديث جالب و هشدار دهنده اى از امام سجاد عليه السلام ، آمده است : مبغوض ترين مردم نزد خداوند كسى است كه به اعمال و رفتار امام ، پيشوا، رهبر و اسوه خود اقتداء نكند. (401) كه گوياى نقش پر اثر و با اهميت پيروى از الگوها و اسوه ها در زندگى بشر است .

ما نيز مى توانيم به عنوان بهترين راه جذب مردم ، بويژه جوانان و نوجوانان به سوى نماز، از بيان لطافت ها و ظرافت هاى نمازهاى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله ، ائمه اطهار عليهم السلام و اصحاب و الا تبارشان و علماى بهره زياد و مؤ ثرى ببريم . (402)

رعايت اختصار

مختصر بودن نماز علاوه بر آنكه مطلوب است ، مورد توصيه پيشوايان دينى نيز قرار گرفته و در حديثى آمده است كه :

رسول خدا صلى الله عليه و آله كامل ترين نمازها را اقامه مى كردند، در حالى كه كوتاه ترين و مختصرترين نمازها همان نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. (403)

امام صادق عليه السلام فرمودند:

كوتاه به جاى آوردن نمازهاى واجب و مخصوصا نماز جماعت و طولانى كردن نوافل و نمازهاى مستحبى ، عبادت و مورد توصيه است . (404)

معرفى آثار مادى

تبيين نعمت هاى پروردگار متعال فوايد تربيتى بسيارى دارد كه ترديد ناپذير است ، لذا خداى منان در جاى جاى قرآن كريم ، به مواهب و نعمت هايى كه بر بشر ارزانى داشته ، اشاره فرموده است .

گاه از نعمت روز، روشنايى و خورشيد ياد مى كند (405) ، گاه نعمت آب گوارا و مشروب را متذكر مى شود (406) از محصولات زراعى به عنوان نعمتى الهى نام مى برد (407) ، گاه نيز از مجموعه نعمت هاى الهى ياد مى كند. (408)

در نهايت در يك جمله رسا و گويا و پر معنا از شمارش ناپذير بودن نعمت هاى الهى سخن گفته و مى فرمايد: ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها (409) و براى آنكه تمامى مواهب و نعمت هاى ظاهر و باطن و مادى و معنوى را فقط از ذات بارى بدانيم و ديگر عوامل را در دستيابى به آنها دخيل و سهيم ندانيم ، مى فرمايد:

(و ما بكم من نعمة فمن الله ). (410)

هر نعمتى كه براى شماست از طرف خداوند است .

از سوى ديگر، علاوه بر آنكه خداوند متعال در قرآن مجيد، يكى از عوامل ازدياد نعمت ها را شكر گذارى و سپاس از آنها دانسته (411) ، كفران و ناسپاسى نعمت ها را موجب سلب و يا كم اثر و بى بركت شدن آنها معرفى كرده است و مى فرمايد:

لئن شكرتم لاءزيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد . (412)

عقل و وجدان آدمى نيز بر لزوم سپاسگذارى از كسى كه خبرى به آنان رسانده يا نعمتى به او داده است ، تاءكيد دارد.

بنابراين ، شكرگزارى از خداوند بخشنده نعمت ها، از اوجب واجبات براى انسان ، بويژه معتقدان به مكاتب آسمانى است و نماز عالى ترين ، زيباترين و رساترين سپاس ها از پروردگار متعال است . (413)

تبيين لذائذ معنوى

بى شك ، فطرت آدمى پاك و خداجوى است و گرايش ناخود آگاهى به معنويات و امور ماوراى طبيعى دارد و اين غبار ماديات است كه چون بر آن مى نشيند آن را بظاهر از مسير اصلى خود منحرف مى سازد؛ از اين رو با زدودن آن غبار مى توان انحراف ايجاد شده را نيز از بين برد و فطرت را به مسير اصلى معنوى خود باز گرداند.

از سوى ديگر انسانى به سوى معنويات سوق داده مى شود و توجه به مظاهر مادى ضعيف و كمرنگ گردد، قطعا از جلوه هاى معنوى اعمال لذت بسيار مى برد و كم كم به جايى مى رسد كه تمام خوشى ها و لذت را در توجه به معنويات مى يابد و جز آن را لذت واقعى نمى انگارد.

از آنجا كه سرچشمه تمامى معنويات وجود مقدس خداوند متعالى است ، چنين انسانى از مناجات ، راز و نياز، تقرب به ذات لايزال او لذت ها مى برد و با حضرت حق انس فراوان مى گيرد.

پس بايد به هر وسيله ممكن سعى شود تا مؤ منان ، بويژه جوانان جامعه ابتدا به سوى معنويات سوق داده شوند و اشتياق به معنويات در آنها زنده شود، آنگاه با ذكر آثار و فوايد معنوى نماز آنان را به سوى اين عبادت بى نظير معنوى مشتاق و علاقه مند كرد.

راه هاى سوق به معنويات عبارت است از بيان حقايق و بواطن عالم وجود، تبيين فطرت پاك خدا جوى انسان ، اشاره به لذت هاى معنوى و نتايج آن و ذكر داستان هايى از عباديات و معنويات سلف صالح و نيز ذكر و توضيح اين مطلب كه تمام زندگى بشر در ماديات خلاصه نمى شود؛ زيرا اگر چنان بود و معنويات جايگاهى در زندگى آدمى نداشت ، نبايد زندگى افراد بشر و ساير حيوانات تفاوتى باشد، در حالى كه چنين نيست و امتياز انسان به معنويات و تعقل اوست .

سرانجام ، بيان آثار معنوى نماز مانند اينكه : نماز، موجب روشنى چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله بود (414) . نماز، انسان را به خدا نزديك مى كند (415) ؛ نماز، بهترين عبادت است (416) ؛ نماز، ستون استوارى ايمان است (417) ؛ نماز، باعث دورى انسان از فحشا و منكر و گناه و نافرمانى خداوند است (418) ؛ نماز، كفاره گناهان گذشته است (419) و خشوع در نماز، داراى آثار با ارزش است . (420)

تشويق

تشويق و تحسين با جايگاه ويژه اى كه در تعليم و تربيت دارد، آثار بسيارى بر آن مترتب است كه انكارناپذير است و همواره به عنوان يكى از اصول مهم تربيتى مورد توجه خاص و در تمامى اديان ، مذاهب و مكاتب مطرح بوده است .

براى آنكه جوانان و نوجوانان به نماز علاقه مند شوند و به سوى آن گرايش ‍ يابند بايد از مسئله مهم تشويق غافل نباشيم و از اين نردبان صعود، بهترين بهره ها را بگيريم .

البته اين امر، اشكال مختلفى هم ممكن است دارا باشد كه يك نمونه آن را به عنوان مثال در اين جا معترض مى شويم .

مثلا مى توان در مساجدى كه نماز جماعت در آنها بر پا مى شود، يك شب در هفته بدون اطلاع قبلى و به وسيله امام جماعت يا يك تن از هيئت امنا يا مسئول پايگاه بسيج ، به هر يك از نوجوانان 10 الى 15 ساله حاضر جايزه اى تقديم و اعلام شود كه اين هديه به لحاظ حضور شما در مسجد و جماعت تقديم مى شود؛ در هفته بعد نيز در يك شب غير معين چنين برنامه اى در خصوص جوان هاى 15 تا 20 ساله حاضر اجرا شود. در هفته سوم جوايزى به نوجوان ها و كودكان (زير 10 سال ) داده شود؛ همين برنامه درباره خواهران حاضر در مسجد به وسيله خانمى كه از قبل معين مى شود، در طول سه هفته انجام مى شود، به اين صورت كه يك هفته درباره پسران و يك هفته در خصوص دختران اجرا شود، و به اين طريق ، 6 هفته يعنى يك ماه و نيم سپرى مى شود و در اين مدت با شور و حال خاصى كه در مسجد پديد مى آيد، حضور در مسجد مورد توجه خاص جوانان و نوجوانان قرار مى گيرد، پس از سپرى شدن اين 6 دوره ، مى توان از اول شروع كرد و 6 دوره ديگر در همان مقاطع سنى را مورد نظر قرار داد.

شايان توضيح است كه اولا، در هر دوره مجدد بايد به همه جوانان و نوجوانان آن مقطع كه در مسجد حاضرند، جايزه داد، حتى اگر مرتبه قبل هم هديه گرفته باشند، تا حضور مستمر در مسجد و جماعت عملى شود. ثالثا، جوايز و هدايا متناسب با سنين مذكور باشد.

البته ، اين كار هزينه ، لازم دارد و صرف هر گونه هزينه اى در اين راه اجر و پاداش دارد، اجراى اين طرح در نهايت موجب اشتياق دايمى جوانان و نوجوانان به نماز و مسجد مى شود.

نمايش

يكى از طرق مؤ ثر در جذب جوانان و نوجوانان به مسجد، تهيه و پخش ‍ فيلم ها، سريال ها و نمايش نامه هاى جالب ، پر بار و جذاب است .

مثلا مى توان يك سرى ميان پرده هاى كوتاه و جالب درباره مسجد و آداب و احكام آن از روى داستان هاى موجود تاريخى با داستان هاى ابداعى تهيه كرد و در قبل از ساعات پخش فيلم هاى حساس و پر بيننده تلويزيون پخش ‍ كرد، اگر چه هزينه بسيار داشته باشد.

توضيح اينكه ، سيماى جمهورى اسلامى على رغم بعضى برنامه هاى مطلوب كه درباره مسجد داشته است كماكان وظيفه دشوارى در اين زمينه دارد و سرمايه گذارى بيشترى بايد اختصاص دهد. بسيار بجاست كه در سيماى جمهورى اسلامى ايران يك واحدى مستقل به نام واحد سيماى مسجد تاءسيس شود و امكانات لازم ، نيروى انسانى ماهر، ابزار مناسب و بودجه كامل در اختيارش گذاشته شود تا جز تهيه و پخش ‍ برنامه هاى اختصاصى مسجد اشتغال ديگرى نداشته باشد.

كار ديگرى كه در اين زمينه مى توان انجام داد، تهيه و ساخت فيلم هاى سينمايى جالب و جذاب است كه پيام اصلى آن مسجد و اهتمام به آن باشد و در سينما و تلويزيون به نمايش در آيد، يا حتى از طريق ويدئو در مراكز علمى ، دينى و اردو براى جوانان به نمايش گذاشته شود.

اردو

مناسب است در ايام تعطيلى مدارس به تشكيل اردوهاى مسجد توجه خاص مبذول شود تا ضمن فراهم آوردن وسايل و امكانات تفريحى براى نوجوانان و جوانان با روش هاى گوناگون انگيزه و علاقه به مسجد را در آنان بيشتر سازد.

اين كار، هم اثر طبيعى بسيارى در كل جامعه دارد، و هم در بين حاضران در اردو تاءثيرات شگرفى بر جاى خواهد گذشت .

مسابقات

طرح و برگزارى مسابقات در مسجد بسيار مفيد و پر تاءثير خواهد بود؛ اين گونه مسابقات مى تواند در سه بخش انجام پذيرد:

الف ) مسابقات سراسرى و عمومى : سؤ ال هايى درباره مسجد و آداب و احكام آن از كتابهاى شخصى طرح شود و از طريق روزنامه هاى رسمى كشور در اختيار عموم قرار گيرد و جوايز ارزنده اى براى آن در نظر گرفته شود.

ب ) مسابقات اختصاصى دانش آموزش : همين برنامه با همكارى جدى آموزش و پرورش در وقت مناسبى كه ايام امتحانات يا ايام تعطيلى مدارس ‍ نباشد، در مقطع راهنمايى و دبيرستان و حتى دبستان ، انجام شود.

ج ) مسابقات اختصاصى نظامى : همين برنامه ها در محيطهاى نظامى با همكارى سازمان هاى عقيدتى - سياسى نيروهاى نظامى و انتظامى براى سربازان وظيفه و در مقاطعى براى درجه داران انجام شود.

فايده و اثر اين كار آن است كه :

1 - كتب مختلف و متعددى با موضوع مسجد در اختيار شما زيادى قرار مى گيرد.

2 - فرهنگ كتابخوانى در جامعه رواج مى يابد.

3 - طبقات عظيمى از جوان ها و نوجوان ها و نيز زن و مرد كشور با مسائل مسجد آشنا مى شوند.

توضيح اينكه ، انتخاب زمان مناسب بسيار لازم و ضرورى است .

نوار

از آنجا كه به دلايل گوناگونى امكان فراگيرى بسيار از احكام و آداب مسجد و نماز جماعت براى عده زيادى از زنان و مردان ، بويژه جوانان و نوجوانان از طريق مطالعه مقدور نيست ، تهيه نوارهاى كاست و توزيع و فروش آن به صورت گسترده مى تواند در تعليم احكام ، آداب ، شرايط، قرائت حمد و سوره ، و هر مسئله اى كه مربوط به مسجد و نماز است ، تاءثير شگرفى در سوق جامعه به سوى مسجد داشته باشد.

نمايشگاه

تشكيل نمايشگاه هاى گسترده شهرستانى و استانى و حتى روستايى يك بار در سال و ارائه كتب مربوط به مسجد، نوار كاست نماز و حتى نوارهاى ويدئويى نماز جماعت ، در كنار نمايش و اهداى جايزه به برندگان مى تواند آثار بسيارى در گرايش به مسجد و نماز داشته باشد و مسئله نماز را در بين مردم ، بويژه جوانان و نوجوانان احيا كند.

رعايت ادب

رفع تمامى آنچه درباره مسجد تنفر آور است ، مانند صداى غير متعارف بلندگوها در هنگام اذان و نماز، صداى زشت مؤ ذن و مكبر، جمع آورى اعانات در مساجد، وجود مهرهاى كثيف و شكسته در مسجد و كثيف و متعفن بودن فرش ها و از طرفى توجه جدى داشتن به نظافت و نظم مساجد و نماز خانه ها و ايجاد هر آنچه جاذبه دار است ، مى تواند نقش عمده اى در جذب همگان بويژه جوانان به سوى مساجد و نماز داشته باشد.

البته در اين باره اقدامهاى مطلوبى انجام شده ، ولى همت بيشترى لازم است ، نواقص زيادى موجود است .

كتب درسى

در كتب درسى از مقطع ابتدايى تا پايان دانشگاه ها، مطلوب و حتى لازم است كه به سبك زيبا و گويا و جذاب و البته با رعايت اختصار، از آداب و اسرار نماز و مسجد بحث هايى گسترده تر از آنچه اينك صورت مى گيرد، گنجانيده شود، تا مسجد، حضورى دايمى در زندگى كودكان ، نوجوانان و جوانان داشته باشد.

در خاتمه : نظر عزيزان را به اين نكته جلب مى كنم كه در يك نظر خواهى از عده اى جوانان عزيز درباره نماز و جاذبه دار شدن مساجد، نكات جالبى به دست آورديم كه ذيلا اهم آن ديدگاه ها را متذكر مى شويم : سؤ ال اين بود كه :

1 - چگونه مى توان نماز را در بين جوانان ، داراى جاذبه كرد؟

2 - چه كنيم تا مساجد ما داراى جاذبه باشد؟

3 - ايجاد انگيزه و اشتياق در بين جوآنها به نماز به طرق مختلف .

4 - تقويت مسائل اعتقادى جوان ها.

5 - جذاب كردن محيطهاى اقامه نماز.

6 - آشنا كردن خانواده ها با نماز و احكام آن ، كه محل رشد و نمو و شكل گيرى جسم و روح جوان هاست .

7 - سالم سازى محيط و رفع زمينه هاى گناه .

8 - ورود تكنولوژى جديد به مساجد از قبيل ويدئو و كامپيوتر.

9 - انتخاب مسئولان جوان و پر شور و نيز امام جماعت خوش ذوق و خوش خلق .

10 - مراعات بهداشت ، نظافت و نظم در مساجد.

11 - ايجاد برنامه هاى متنوع در كنار نماز جماعت در مساجد.

12 - ايجاد كلاس هاى روان شناسى براى ائمه جماعات به منظور فراگيرى طريقه بهتر برخورد با مردم و جوانان .

13 - تسريع در اقامه جماعات .

14 - مراعات سه اصل :

- مكان (زيباسازى مساجد، و ساختن نمازخانه هاى شيشه اى در پارك ها كه جذاب است و هم تبليغى براى نماز خوانى ).

- زمان (اقامه نمازها در اول وقت و با سرعت ).

- لباس (پوشيدن لباس هاى سفيد و متحدالشكل به هنگام جماعت ).

3 - روش هاى تربيتى

دوران نوجوانى مرحله پر كشمكش و گاه دشوارى در زندگى فرد است . در اين دوره تغييرات زيادى در نوجوان ايجاد مى شود؛ از آنجا كه نوجوانى مقطعى خاص بين كودكى و جوانى است ، نوجوان دوران حساسى را مى گذراند؛ زيرا خود را با رشد سريع جسمانى ، پيدايش صفات ثانوى جنسى و اداى تكليف هاى دينى به صورتى جدى تر مواجه مى بيند؛ والدين و اولياى مدرسه از آنان توقع رفتارهايى پخته و سنجيده دارند و اينكه بايد خود را براى ورود به دانشگاه ، بازار كار و ازدواج ، مهيا سازند؛ بسيارى از انحرافات رفتارى ، عقيدتى و دينى افراد از همين دوره آغاز و با افزايش سن فرد اصلاح آنها دشوارتر مى شود.

با توجه به اهميت دوران نوجوانى از بعد فردى و اجتماعى ، لازم است در تشكيلات مساجد برنامه ريزيهاى علمى و دقيقى براى نوجوانان و جوانان انجام شود. براى نيل به اين هدف ، اين گفتار به بررسى ويژگى هاى نوجوانان و روش هاى مناسب براى جذب و تربيت آنان در مساجد پرداخته است .

دوران بحران

در يك نظر اجمالى ، نوجوانى دورانى پر از تغييرات گوناگون است و مرحله اى انتقالى و مهم به شمار مى رود. در اين مرحله هر چه در زندگى گذشته نوجوان (كودكى ) رخ داده است ، در وضع فعلى او اثر مى گذارد و اتفاقات و تربيت اين مرحله نيز در وضع زندگى آينده اش تاءثيرات پايدارى خواهد داشت .

بسيارى از بزرگسالان به فرصت هاى از دست رفته در دوران نوجوانى خويش براى ادامه تحصيل كار، ازدواج ، پيشرفت مذهبى و غيره افسوس ‍ مى خورند.

در زمانى كه نوجوان به سرعت با تغييرات جسمانى مواجه مى شود، اجتماع از او مى خواهد كه مستقل و مسئوليت پذير باشد و روابطش را با همسالان و بزرگسالان به نحوى مناسب ، تنظيم كند و رفتارهايى بالغانه داشته باشد در اين دوره از نوجوانان خواسته مى شود كه دروس خود را به خوبى مطالعه كنند، از سد دانشگاه بگذرند، تكليفهاى اسلامى را انجام دهند، وارد بازار كار شوند و برخى از انتظارات ديگر كه تحقق آن براى نوجوانان و جوانان كار آسانى نيست . با توجه به موارد مذكور اهميت مسجد به منزله محيطى تربيت كننده نمايان مى شود.

ميزان سازگارى و توانايى كنار آمدن نوجوانان با بحران ها و مشكلات اين دوران مقاومت است و بستگى به عوامل زيادى دارد، چنانچه نوجوان به طور همزمان درگير چندين مشكل يا موضوع باشد امكان بروز بحران و ناسازگارى او افزايش مى يابد، مثلا زمانى كه نوجوان دچار تغييرات جسمانى (بلوغ ) شده و مجبور به انتخاب رشته در دبيرستان است امكان بروز بحران در او بيشتر مى شود. امل خانواده و محيط نيز نقشى مهم دارند؛ خانواده اى كه در آن ارتباط افراد با يكديگر مناسب و مثبت است ، مدرسه اى كه مربيان آن افرادى دلسوز و با دانش و تجربه كافى اند و جامعه اى كه در آن برنامه ريزى امور، به نحوى مناسب اجرا مى شود و جوانان كاهش مى دهد. همچنين درگيرى كارى والدين ، اختلافات آنها، مشكلات مالى ، مدارس شلوغ و بسيارى ديگر سبب ايجاد سردرگمى و تاءخير در ايجاد هويتى مثبت در نوجوانان مى شود زمانى كه فرد به سنين نوجوانى مى رسد تا حد زيادى شخصيت و ذهن او شكل گرفته است ، اگر نيازهاى اوليه كودك ، ميل نياز به عشق ، احترام ، امنيت ، مهرورزى به ديگران و بازى و سرگرمى ، به موقع ارضا شود دوره نوجوانى نيز با همه تغييراتش با سادگى و آسانى و نشاط سپرى خواهد شد.

استقلال طلبى

نياز نوجوان به استقلال و اثبات وجود، همراه با اين احساس كه او را نمى فهمند، يكى از خصوصيات مهم دوران نوجوانى است ؛ نوجوان مى خواهد از ويژگى هاى دوران كودكى فاصله بگيرد و در جنبه هاى گوناگون به استقلال برسد. هر گاه والدين از اين حس استقلال طلبى نگران شوند و بخواهند او را زياده از حد تحت نظارت گيرند، درگيرى ايجاد مى شود، والدين و مربيان نوجوانان بايد اين نكته مهم را مد نظر قرار دهند كه جوان حق انتخاب دارد و برخى از رفتارهاى او كه در نظر آنها ناپسند مى آيد؛ اقتضاى سن نوجوانى است ؛ به علاوه اختلاف سنى بين نوجوان و والدين با مربيان ناسازگارى را افزايش مى دهد.

نو گرايى

همان گونه كه ذكر شد، نوجوان مايل است خود را فردى مستقل معرفى كند ويژگى هاى دوره كودكى خود را كنار گذارد؛ براى اين منظور نوجوان شروع به انتقاد از والدين و اطرافيانى مى كند كه در كودكى مورد پذيرش و احترام وى بوده اند در برخى موارد نوجوان معايب والدين و بزرگترها را چند برابر جلوه مى دهد و نقاط منفى در نظر او بيشتر جلوه مى كند؛ گاهى نوجوانى كه خانواده او از ديدگاه مالى در وضع نامناسبى هستند؛ مى كوشد اين موضوع را از دوستان خود مخفى سازد و بيش از حد از آشكار شدن اين موضوع نزد دوستانش خجالت مى كشد.

همچنين اكثر نوجوانان تمايل دارند، والدين و خانواده خود را از دريچه چشم ديگران ، (به ويژه دوستان )، ببينند و درباره آنها قضاوت كنند.

بسيارى از نوجوان محبتها و رسيدگى هاى والدين را مداخله و فضولى مى دانند. موضوعى كه رابطه نزديكى با مطلب بالا دارد، جستجو و نياز به نو شدن ، نزد نوجوانان است . اين امر نمايشگر نياز نوجوان به شكستن قالب هاى موجود، فاصله گرفتن از كودكى و نياز به فاصله گيرى از محيط است ، به عبارت ديگر، نوجوان براى تغيير ويژگى هاى قبلى خود و كسب مهارت ها ويژگى هاى جديد مايل به شكستن الگوهاى سنتى موجود در خانواده يا اجتماع است ؛ بر اثر اين عامل ، نياز به نو گرايى در كليه امور در نوجوانان به وجود مى آيد، از جمله در موارد: لباس پوشيدن ، آرايش مو و صورت ، استعمال اصطلاحات و كلمات مخصوص و طرز رفتار و حركت هاى خاص ، گروه همسالان نيز اين وضع را تشديد مى كند و نوجوان به پيروى از دوستانش تمايل مى يابد و حس مى كند كه از اين طريق به استقلال و هويت فردى دست يافته است .

ديد اقتصادى نوجوانان در جنبه هاى فردى به خانوادگى و اجتماعى ، سياسى و غيره با توانايى آنها در تذكر عمليات صورى ، ارتباط دارد. با توجه شديد نوجوان به معايب بزرگسالان ، نظم اجتماعى و خلق نظام هاى جانشين ، بيشتر حرف است تا عمل ، اين پديده ممكن است نشاندهنده رشد شناختى ناقص و ادغام نشده با جنبه هاى رفتارى نوجوان باشد. آگاهى نوجوان از تفاوت بين وضع موجود و ممكن ، به سركشى او كمك مى كند. نوجوان هميشه موجود و ممكن را مقايسه و كشف مى كند و غالبا تصور مى كند از آنچه موجود است ؛ چيزى كم دارد.

رشد عقلانى

تواناييهاى شناختى نوجوانان ، هم از لحاظ كيفى و هم از لحاظ كمى در سال هاى نوجوانى ، رشد بيشترى پيدا مى كند و در فرايند عقلى نوجوانان كه براى تشريح و استدلال درباره مسائل به كار مى رود، تغييرات مهمى به وجود مى آيد. به منظور شناخت بيشتر و ويژگى هاى شناختى دوران نوجوانى يكى از منابع غنى تحقيقات پرفسور (پياژه ) است كه در اينجا اشاره اى به يافته هاى او مى شود:

تفكر كودكان مبتنى بر واقعيت ملموس ، زمان حال و وضع كنونى است ، ولى با رشد بيشتر، تفكر انتزاعى يا مرحله هوش عمليات صورى حاصل مى شود. با اين توانايى نوجوان اين قابليت را پيدا مى كند كه درباره گذشته ، آينده مسائل ممكن و مجرد بهتر بينديشد. به اين ترتيب افكار نوجوان ديگر به آنچه مى بيند اتفاق مى افتد و واقعيات ملموس محدود نيست . او مى تواند به طور منطقى و منظم به بررسى موضوعات و مسائل انتزاعى بپردازد. موضوعاتى كه نوجوانان درباره آنها فكر مى كنند و عقايد خود را بر اساس آنها شكل مى دهند، طيف وسيعى از مسائل اخلاقى ، مذهبى ، سياسى ، علمى و غيره را شامل مى شود. احتمالا نوجوان دربار اين موضوعات ديدگاه هايى دارد كه از لحاظ علمى و منطقى سست مى نمايد. اما همين ديدگاه ها در سال هاى آينده او را به رشد شناختى بيشترى رهنمون خواهد كرد.

خود ميان بينى

در نوجوانى يك خود ميان بينى (خود محورى ) به وجود مى آيد كه مرحله اى گذرا در رشد شناختى نوجوان است . يكى از آثار اين پديده رفتارهاى جلف و با هدف جلب توجه و خودنمايى است كه در برابر جنس ‍ مخالف بيشتر ديده مى شود. بسيارى از نوجوانان كه وضع ظاهرى ، رفتار و كلام جلف و نسنجيده اى دارند؛ مى خواهند به اين طريق خود را مطرح كنند و توانايى خود را با هويتى منفى نشان دهند. موضوع ديگر، احساس ‍ جلب توجه بوده است . نوجوانان احساس مى كنند ظاهر و رفتارشان مورد توجه و بررسى ديگران است . همان طور كه خودشان توجه زيادى به ديگران مى كنند، بسيارى از خجالت ها، دست پاچگى ها و غيره به علت اين طرز تفكر است .

از ويژگى هاى ديگر خود ميان بينى نوجوانان ، احساس قدرت براى انجام دادن كارهاى گوناگون و خطرناك است . نوجوان احساس مى كند، مى تواند بسيارى از كارها را حتى با نبودن مقدمات و توانايى انجام دهد، مثلا ديده مى شود نوجوانى كه نمرات پايينى در درس رياضى گرفته است ؛ هدفش ‍ انتخاب رشته معمارى يا مهندسى راه است . به اين وسيله نوجوان براى خود طرح ها و برنامه هايى بلند پرواز تنظيم مى كند. اغلب در نامه هاى محرمانه ، در دفتر خاطرات و گفته ها و آرزوهايش ، آثار اين طرح ها و برنامه ها ديده مى شود. معمولا نوعى جوشش و انرژى در فكر نوجوان وجود دارد كه مى خواهد اصلاحاتى بكند و همه چيز را تغيير دهد و از نو بسازد. البته اين جنبه اصلاح گرى هميشه جامه واقعيت نمى پوشد و نوجوان با ورود به ملك بزرگسالان از آنان تبعيت مى كند. ممكن است كمال گرايى و انتخاب معيارهاى سطح بالا، ناشى از فشار خانواده ، مدرسه و محيط باشد. در اين صورت ناتوانى در دستيابى اين اهداف ممكن است باعث احساس قضاوت در نوجوان شود. مربيان مساجد مى توانند در تعيين معيارها و اهداف زندگى نوجوانان ، جنبه هاى اسلامى و واقع گرايى را به آنها تفهيم كنند.

ويژگى هاى مربيان تربيتى مساجد

1 - عشق به آرمان

از مهم ترين ويژگى هاى مربيان نوجوانان در مساجد و غير آن ، علاقه مندى به آرمان هاى اسلامى و تربيت دلسوزانه نوجوانان است ؛ اين عشق به اسلام و محبت به نوجوانان هنگامى كه با دانش و عمل صالح مربى ، همراه باشد؛ همچون رود زلالى وجود نوجوانان را فرا مى گيرد و آثار آن از طريق نوجوانان متوجه جامعه مى شود. مربيان نوجوانان خود بايد صالح باشند و دلسوزانه در زمينه افزايش دانش و بهبود رفتار نوجوانان ، بكوشند.

2 - دانش گسترده

مربيان بايد بتوانند از عهده پاسخ گويى به سؤ الات نوجوانان برآيند و كنجكاوى هاى مذهبى و علمى نوجوانان را پاسخ دهند. چنين مربيانى الگوهايى مناسب براى نوجوانان به شمار مى روند و همراهى دانش و عمل صالح در وجود مربيان مساجد باعث جذابيت آنها براى نوجوانان مى شود. نوجوانانى كه از وجود چنين مربيانى برخوردارند، در مقابل هجوم فرهنگى غرب ، مقاوم خواهند بود و خود به اصلاح جامعه نيز مى پردازند.

3 - جذاب بودن مربيان

بزرگسالانى كه مرتبط با امور نوجوانان و جوانان هستند، اعم از والدين ، معلمان و ساير افراد، هر يك به نوعى در شكل گيرى آنها دخيل اند. هرگاه ويژگى هاى رفتارى و خصلت هاى اخلاقى اين بزرگسالان براى نوجوانان خوشايند و مطلوب باشد؛ تاءثير بيشتر در آنها مى گذارد. مطلوب ترين الگوهاى رفتارى براى كودكان و نوجوانان ، افرادى هستند كه رفتارهايشان آميزه اى از محبت ، عطوفت ، ثبات و منطق است ، به بيان ديگر محبت و دوستى با نوجوانان نيازهاى عاطفى و امنيت آنها را ارضا مى كند و ثبات و منطق موجب رشد و گسترش تفكر منطقى در نوجوانان مى شود.

الگوهاى مطلوب براى نوجوانان و جوانان از لحاظ شخصيتى ، افرادى فعال مهربان و داراى دانش وسيع در زمينه هاى مختلف هستند. آنها در فراز و نشيب هاى زندگى و در شكست ها و پيروزى ها همواره به ياد خدا و با صلابت هستند. الگوهاى مطلوب نوجوانان ، به وعده هاى خود عمل مى كنند و در هيچ وضعى مخاطب خود را تهديد و تحقير نمى كنند بلكه براى اصلاح رفتارهاى نامناسب نوجوانان ، از روش هاى روان شناختى استفاده مى كنند.

4 - حفظ اعتدال در آموزشهاى مذهبى

پيامبر و امامان ما، كه بزرگترين مربيان بشر بودند؛ هميشه روحيه اى منعطف و معتدل داشتند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمود:

ادعوا الناس و بشر و يسروا و لا تعسروا .

بايد استعدادها و ظرفيت افراد را شناخت و طبق آن مردم را به راه حق را فرا خواند، زيرا ظرفيت و ميزان رشد مذهبى افراد گوناگون است .

آن حضرت در مقام آموزش و هدايت افراد مى فرمايد: در مرحله هدايت ، ميانه روى را پيش گيريد، اين موضوع را سه مرتبه تكرار كرد و سپس فرمود: هر كس در مقام آموزش و ارشاد راه تند و سخت را در پيش ‍ گيرد، دين را مغلوب كرده و ضربه زده است . همه نوجوانان و جوانان در محيط و خانواده مذهبى تربيت نشده اند بلكه داراى روحيات و علاقه هاى مذهبى متفاوتى هستند. مربى با تجربه كسى است كه با هر فرد مطابق تفاوت هاى فردى وى برخورد مى كند.

توصيه هايى براى رفتار با نوجوانان و جوانان در مساجد

1 - نوجوانان و جوانان به دليل ويژگى هاى روانى دوران بلوغ ، كنجكاوى و شوق وافرى براى شناخت خود و جهان و نظام هاى اعتقادى گوناگون دارند. اگر مربيان دلسوز اطلاعات صحيحى در اختيار آنها نگذارند، ممكن است مطالب غلط و گمراه كننده ، آنان را تحت تاءثير قرار دهد. سهل انگارى والدين و مربيان در زمان آموزش هاى مناسب مى تواند باعث شكل گيرى نگرش هاى غلط و عادات ناپسند در نوجوانان و جوانان كانون هاى بسيج و كانون هاى فرهنگى مستقر در مساجد است . در اين كانون ها لازم است از مشاوران و روان شناسان بهره گيرى شود.

2 - در محيط مساجد آموزش هاى گوناگون مناسب با ويژگى هاى نوجوانان عرضه شود.

3 - روحانيون مساجد و مسئولان دفاتر فرهنگى مساجد بايد بين مراعات دستورها و نظم از يك سو، و عملكرد خود انگيخته و داوطلبانه نوجوان تعادلى بوجود آورند. نوجوانان و جوانان بايد در طرح برنامه هاى مربوط به خود در مساجد نقش فعال ايفا و با هيئت امنا رابطه اى صميمانه و نزديك برقرار كنند. با تاءسف در برخى مساجد شاهد فاصله و اختلاف بين هيئت امنا و جوانان مساجد هستيم .

4 - مورد تاءييد قرار گرفتن و مسئوليت داشتن نوجوانان و جوانان زيرا نوجوانان و جوانان در سنينى هستند كه احتياج به روابط اجتماعى و فعاليت هاى گروهى با همسالان دارند.

در مساجد هر نوجوان مى تواند با توجه به علائق و توانايى هايى كه دارد اجراى كارى را عهده دار شود. آنها مى توانند با همسالان خود رابطه مناسبى برقرار كنند و مسئوليت هاى متناسبى به عهده گيرند. اين تمرينى براى پذيرش بين آنها در مساجد است .

5 - فعاليت هاى مساجد شامل جنبه هاى متنوع فعاليت هاى علمى ، دينى ، تفريحى ، هنرى و ورزشى است . يكنواختى موجب خستگى نوجوانان مى شود. ولى فعاليت هاى متنوع مكمل يكديگرند.



4 - موانع جذب جوانان به مساجد

الف ) درونى

1 - خانواده

خانواده نهادى است كه پايه سعادت يا شقاوت انسان در آن پى ريزى شده و از آن نشاءت گرفته است ؛ خوشبختى يا بدبختى آينده و سرنوشت افتخارآميز يا نكبت در خانواده رقم مى خورد؛ به همين سبب بخشى از عوامل و موانع جذب جوانان به مساجد، ريشه در كانون خانواده دارد كه از جمله موانع جذب جوانان به مساجد، مى توان اين موارد را نام برد:

الف ) والدينى كه خود به ظاهر مسلمان اند ولى عملا پايبند به احكام و تكليف هاى دين نيستند و در عمل بى اعتنا هستند اين والدين با مراكز مذهبى و برنامه هاى دينى و مساجد بيگانه اند و قهرا فرزندانشان هم برابر عملكرد و سيره آنها مشى مى كنند و نوعا شخصيت فرزندان چنين خانواده هايى جداى از دين شكل مى گيرد.

ب ) معاشرت ها و مهمانى هاى خانوادگى و خويشاوندى و دوستان ، اختلاطهاى نامشروع و ضد اخلاق ، بى بند و بارى و مراعات نكردن ضوابط و حدود شرعى در معاشرت هايى كه زمينه ساز فساد و آلودگى است . نوجوان و جوان در سنى است كه آزادى مطلق و لذت گرايى و بى بند و بارى و ارضاى غرايز، موافق با طبع اوليه و طبيعت اوست و چون دين و مراعات اصول اخلاقى او را محدود و مقيد مى كند با طبع اوليه او سازگار نيست ، پس قهرا تمايلى به ورود به مسجد يا هر مركز دينى از خود نشان نمى دهد و اين گونه معاشرت ها در چنان خانواده هايى با نتايج تخريبى كه در پى دارد، راهنمايى ها و تلاش هاى عوامل سازنده بيرونى را هم خنثى و بى اثر مى كند.

ج ) بى توجهى و حساسيت نداشتن والدين مسلمان و متدين در خصوص ‍ تربيت دينى و تكليف هاى الهى فرزندان كه نه تنها از همان سنين پايين بچه ها را به انجام دادن فرايض و حدود الهى عادت نمى دهند و تشويق نمى كنند، چنانچه فرزندان نيز از ديگران يا جاهاى ديگر اثر پذيرفته باشند و در امر دين اهتمام ورزند، والدين از بى توجهى يا به بهانه اينكه الآن برايشان زود است و يا اكنون بر آنها واجب نيست ، فى المثل : با نماز، روزه ، حجاب و غيره فرزندان ، مخالفت مى كنند.

همين بى توجهى والدين در سنين پايين فرزندان و بى توجهى خانواده در پيوند دادن فرزندان خود به مسجد، و ماءنوس كردن با بچه هاى مسجد و انجام ندادن تكليف هاى دينى از آغاز، سبب مى شود كه اين فرزندان در سنين بالا با مساجد و مسائل دينى بيگانه شوند، يا اگر تمايلى در آنها پديد آيد، عملا براى آنها سخت است كه با مسجد انس گيرند و به تقيدات دينى پايبند باشند اين گونه افراد فكر مى كنند در صورت تمسك به مسائل دينى ، در ميان دوستان شان خجل خواهند شد.

د) اختلاف والدينى كه خود را متدين و پايبند به قيود مذهبى و احكام دين مى دانند، ولى در محيط خانه ، گاه نزد بچه ها دعوا و مشاجره و توهين و غيره به يكديگر روا مى دارند، پدر و مادر برخى احكام دين را بر سر هم چماق مى كنند و نتيجه اين گونه برخوردهاى منفى و نامناسب ، علاوه بر آثار سوء عديده در روح و روان و اعصاب بچه ها، بدبينى و تنفر از مراكز دينى ، از جمله مسجد را، در پى خواهد داشت .

ه ) زمينه سازى نكردن به منظور ايجاد آمادگى و پذيرش در نوجوان و جوان كه گاه ممكن است جاذبه برنامه هاى تلويزيون يا بازى فوتبال و يا غيره ، بيش از نماز اول وقت يا ورود به مسجد براى استفاده از برنامه هاى آن باشد.

و) تحميل ها در اداى تكاليف هاى دينى بى آنكه فرزندان توجيه شوند، آن هم بدون در نظر گرفتن استطاعت و ظرفيت جسمى و روانى يا حال و نشاط و وقت كافى آنها و سوء استفاده از حيا و رودربايستى ها در آن تحميل ها.

براى نمونه يك نويسنده ضد مذهب مسيحى علت بيزارى و تنفر خود را از مذهب مسيحيت و كليسا همين تحميل هاى نامعقول و غير منطقى ذكر مى كند.

ز) وجود تناقض در رفتار و كردار والدين كه الگوى فرزندانشان هستند.

ح ) ممانعت از ورود فرزندان به مسجد و تبليغ سوء عليه روحانيون و دين و ايجاد حس بدبينى و القاى باورهاى غلط به جوانان و نوجوانان و دلسرد كردن آنها از حضور در مساجد و غيره .

2 - محيطهاى آموزشى

الف ) ناهماهنگى تربيتى بين خانه و مدرسه .

ب ) تضاد در متن برنامه ها و ناهماهنگى در نظام آموزشى و محتويات كتب درسى و آنچه در كلاس ها مطرح مى شود.

ج ) نبودن امكان لازم و مناسب مانند كتاب ، نمازخانه مناسب ، نماز جماعت ، جلسات دينى و فوق برنامه هاى جذاب و مفيد و اقناع كننده با كمبود حضور مبلغان لايق و آگاه به مناسبت هاى مختلف در محيطهاى آموزشى ، جلسات پرسش و پاسخ و غيره .

د) منحصر بودن فعاليت ها و آموزش هاى دينى به معلمان و مربيان دينى يا گروه معارف دانشگاه ها.

ه ) ناتوانى علمى يا بى حوصلگى يا آشنا نبودن با شيوه هاى صحيح آموزشى و هنر معلمى برخى معلمان و مربيان و استادان در محيطهاى آموزشى به ويژه در آموزش هاى دينى و پاسخ گو نبودن به نيازهاى فكرى و فرهنگى و فطرت حقيقت جويى ، پى جويى و كنجكاوى نوجوانان و جوانان كه بتدريج حالت دين زدگى در دانش آموزان و دانشجويان پديد مى آورد.

از آن طرف جوانان ما اگر با وجود خلاء فكرى و مذهبى با متوليان مكتب و بينش مواجه شوند كه به گونه اى جذاب با برخوردهاى زيبا و عاطفى و... نياز او را به صورت ديگرى پاسخ دهند طبيعى است كه جذب ديگران خواهند شد.

و) القاى ناهماهنگى دين و علم و اصرار بر متضاد بودن آن دو از جانب برخى آموزگاران و استادان بى تعهد.

ز) بدآموزى ، مغلطه كارى ، تبليغات سوء و تلقينات ناصواب .

3 - جامعه

الف ) دوستان ناباب و معاشران ناصالح .

ب ) آلوده كردن جو عمومى حاكم بر جامعه و محيط ناامن فكرى و فرهنگى براى جوانان .

ج ) فشار و تحصيل كارى نامعقول و توجيه نشدنى .

د) سوء عملكرد دستگاه هاى اجرايى و نيروهاى انتظامى در برخى از برخوردها با افراد خاطى و مسئله دار.

ه ) تناقض در گفتار و رفتار برخى مسئولان و كارگزاران نظام اسلامى .

و) آزادى هاى بى حد و حصر و سوء استفاده فرصت طلبان و مسامحه مسئولان در نظارت و برخورد قانونى با مسائل .

ز) كمرنگ شدن تدريجى معنويت در جامعه و گرايش شديد به ماديات ، حتى در ميان مسئولان و كارگزاران ، ارزش بودن ماديات و بى توجهى به معنويات كه اين بيمارى با تاءسف در ازدواج و انتخاب شغل و موقعيت هاى اجتماعى ، به نحو بارزى نمايان مى شود و هيچ گاه به معنويات توجهى نمى شود.

ن ) جشن هاى عروسى در منازل و تالارها كه گاه در خيابان هاى شهر هم به شكل زننده اى مشاهده مى شود.

ح ) بى ضابطگى و نظارت نكردن جدى بر ورود ارمغان غرب : لباس هاى نامناسب و نوارهاى ويدئويى ضد اخلاق و فضيلت ، مجلاتى با عكس هاى مستهجن ، مسافرت به كشورهاى خارجى به ويژه غرب و تاءثيرپذيرى از آن و گشت هاى سياحتى و رفت و آمدها.

ط) صف بندى هاى اجتماعى و احزاب سياسى ، گروه هاى انحرافى مانند تكنو، متاليكا و غيره كه هر يك مرام و تفكر و برنامه ضد اخلاقى خاصى دارند و دام تله اى براى شكار نوجوانان و جوانان معصوم بى خبر هستند. هدف اين گروه ها به انحراف و فساد كشاندن آنان است .

اين ها آزادانه در جامعه فعاليت مى كنند و سبب خود آزارى و ساديسم و مزاحمت و جنون و رشد فساد و برهم زدن امنيت جامعه و منكوب ساختن حيثيت اجتماعى و عفت عمومى مى شوند و با تاءسف مسئولان امر نيز از آنها جلوگيرى نمى كنند.

اگر كسانى هم به لحاظ احساس مسئوليت ، واكنش نشان مى دهند و با آن ها برخورد كنند، در محاكم قضايى نه تنها با آنها برخورد قانونى معقول و جدى نمى شود و محكوم نمى گردند، بلكه آمر به معروف و ناهى از منكر، خود دچار مشكل مى شود كه جدا جاى تاءسف است كه گاه آن چنان بى اعتنا و ساكت و غافليم ، چه دولت و چه مردم حزب الله متدين ، كه انگار افراد منحط و فاسد و مخالف در كشور وجود ندارند، ما ناخواسته در عمل آنها را تاءييد و عملكردشان را ناديده مى گيريم و باعث مى شويم تا جوانها به دام گرفتار آيند، چگونه مى توان انتظار داشت جوان بى تجربه در سنى كه تمايلات و گرايش ها و خواسته ها، به شدت در باطن او وجود دارد، پاك و سالم بماند و به فضيلت ها رو كند و در مجسد معتكف و در آنجا پرورده شود؛ حال آنكه در كوچه ها و خيابان ها به هر سو مى نگرد، شاهد صحنه ها و مظاهرى است كه به هيچ وجه در خور نظام و شئون اسلامى نيست .

4 - خود فرد

الف ) از جمله موانع جذب جوانان به مسجد و گريز از مراكز دينى و از مهمترين ادله بى علاقگى به امور مذهبى يا تنفر از دين و گرايش به پوچى و انحراف در جوانان ، فقدان جهان بينى مطلوب و نداشتن بينش صحيح است ، اگر باورها در انسان منفى ، سراب گونه و غلط باشد، طبيعى است كه اعمال و كردار مبتنى بر آن باورها، صحيح و متكامل و سعادت آفرين نخواهد بود، چون از حركات ، سكنات ، كردار، كنش هاى رفتارى و جلوه هاى عملى فرد كه نمودى از باورهاى درونى اوست و حتى از طرز لباس پوشيدن ، سخن گفتن ، ژست گرفتن و استخدام كردن واژه ها در محاورات روزمره فرد مى توان به سهولت به عقايد و باورهاى او پى برد؛ مثلا كسى كه خدا و قيامت را باور داشته و در حقيقت انسانى وارسته و مؤ من است ، ايمان و باورهاى دينى و مذهبى خود، حتى در ظاهر اعمال ، رفتار، حركات ، سكنات ، نگاه و برخورد و مراوده و معاشرت هاى او اثر مى گذارد؛ فى المثل از پوشش نامناسب و حضور در مجامع يا از ورود به مواضع اتهام و موارد احتمال لغزش و گناه پرهيز و خوددارى مى كند؛ چرا كه آنها را با شخصيت خود سازگار نمى بيند و تناسبى بين خود و آن نحو پوشيدن يا ورود در مكانهاى نامناسب و آلوده ، احساس نمى كند. چه بسا ممكن است از لحاظ احساسات فردى و گرايش ذاتى و زيبايى گرايى ، با آنكه به زيبايى مى انديشد و خودنمايى و زيبايى را دوست دارد، از وسائل زينتى و آرايش زننده و تبرج صرف نظر و از پوشش نامناسب و دون شاءن خود و مد گرايى پرهيز نمايد.

و يا بالعكس شخصى به دليل مد گرايى و تقليد، از چيزى كه مناسب شخصيت او نيست و بر اساس همان باورهاى غلط درونى اوست به گونه اى نامناسب لباس بپوشد و در كوچه و خيابان ظاهر شود و با زبان پوشش و لباس باورهاى غلط خود را به رخ ديگران بكشد و فخر و خودنمايى كند، زيرا آنچه براى او مهم است ، مد گرايى بر اساس بينش و انديشه هاى غلط است .

فرض كنيد خانمى كه مانتوى بلند و مناسب مى پوشد ولى نه براى مراعات حجاب و حفظ گوهر عفاف يا مردى كه صورت خود را با تيغ نمى تراشد و ريش مى گذارد ولى نه به جهات شرعى و مانند آن ، بنابراين عقايد و باورهاى درونى فرد، او را تعديل و كنترل يا افسار گسيخته و بى بند و بار مى سازد. اين است كه مى گوييم باورهاى صحيح و بينش مطابق با حقيقت مى تواند جوان را در مسير هدايت و تكامل قرار دهد و همان باورهاى صحيح و حق ، پليس و محافظ درونى مطمئن براى او باشد و او را صيانت كند.

ب ) شكست ها و سرخوردگى ها و كمبودها و عقده هاى روانى .

ج ) اثر پذيرى از تبليغات سوء عليه اسلام و روحانيون .

د) بداشت غلط از دين و نداشتن بنيان و مايه علمى لازم (علم دين ) و شناخت ناقص و غير اصولى از مذهب و فلسفه دين .

ه ) نداشتن معرفت لازم (ولو به اجمال ) به فلسفه و رموز احكام دين و دستورهاى الهى ؛ شخص با ديد سطحى و انديشه ابتدايى تصور مى كند دستورهاى دينى اعماق پوچ و بى فايده است پس نبايد به آنها عمل كرد.

امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايند:

الناس اعداء ما جهلوا.

با تاءسف از اين لحاظ نيز انديشمندان آگاه و نويسندگان و محققان آثار مدون چندانى ارائه نكرده اند كه بتواند پاسخ گوى نفس نقاد و ذهن پوياى نسل جوان تشنه و تحصيل كرده جستجوگر باشد.

بى اطلاعى از مفاهيم ارزشى اسلام و روى آوردن به توهمات و تخيلات و رمان و مجلات و جرايد ورزشى و قهرمان پرستى و حقيقت گريز و خواند داستان هاى افسانه اى و فرار از مسئوليت و پر كردن اوقات فراغت با آنها و خلاء فكرى و كمبودهاى روانى جوان را به ورطه فساد اخلاقى مى كشاند كه عاقبت او را با مسجد و آثار حسن آن و ارزش ها انسانى بيگانه مى شد و از او موجودى غير آنچه در فلسفه آفرينش مطرح شده و مد نظر بوده بار مى آورد.

5 - مسجد

و اما موانع جذب جوانان به مساجد كه از خود مسجد ناشى مى شود عبارت است از:

1 - متنوع نبودن برنامه هاى مساجد كه اغلب يكنواخت ، كسالت آور و خسته كننده است و نا آشنا بودن گردانندگان آن با شيوه هاى جذب جوانان و فنون تبليغ در مقابل متنوع و جذاب بودن برنامه هاى بيرون نظير باشگاه هاى ورزشى ، ويدئو، ماهواره و غيره ؛ بايد اذعان داشت كه :

2 - منطبق نبودن برنامه هاى مساجد با نيازهاى فكرى و فرهنگى جوانان و مناسب نبودن وضع زمان و مسائل روز.

3 - تكرارى بودن حرفها و سخنان روحانيان در موضوعاتى خاص كه جوان احساس مى كند اگر در مسجد حضور يابد بهره اى نخواهد برد.

4 - طرح نكردن مسائل جوانان و حل مشكلات آنان .

5 - عدم ارائه برنامه هاى مناسب و مطرح نكردن دو عامل مهم :

الف ) آثار و فوايد مسجد و بركات آن و ويژگى هاى فرد اهل مسجد.

ب ) آثار سوء و پيامدهاى منفى گريز از مساجد و دورى از آن و خصوصيات فرد بيگانه با مساجد.

6 - اختصاصى شدن تدريجى برخى مساجد تنها براى قشر پيران و احساس غربت و حقارت براى جوان ، كه اينجا ديگر جاى او نيست .

7 - گاه موانع حضور جوانان در مساجد، فصلى و مقطعى است ؛ نظير همزمان بودن ايام ماه مبارك رمضان يا محرم و غيره با اوقات امتحانات و پايان ترم دانشگاه ها، كه بايد مسئولان آموزش و پرورش تمهيداتى به كار گرفته و چاره اى بينديشد.

9 - طولانى بودن نماز جماعت و سخنرانى ، و به تاءخير انداختن كارهاى واجب .

10 - برپايى فعاليت هاى فرهنگى مساجد در ايام خاصى از سال ، نظير ماه مبارك رمضان يا ماه محرم با روزهاى عيد يا وفات امامان معصوم عليهم السلام و مجالس ختم ؛ كه براى جوانان عادت هميشگى نمى شود.

11 - محل درآمد بودن مسجد براى بعضى از روحانيان كه سال ها امام جماعت مسجد خاصى بوده اند و حرف جديدى براى گفتن ندارند و زحمت تحقيق و مطالعه و بيان مطالب جديد به خود نمى دهند.

12 - وضع نامناسب لباس و شكل ظاهرى امام جماعت يا مبلغ اسلامى كه از آراستگى ظاهر را ذكر مى كند.

چه اينكه سيره نبى اكرم صلى الله عليه و آله ، امامان معصوم عليهم السلام و علماى بزرگ وارسته ، علاوه بر پيراستگى باطن ، مراعات نظافت و آراستگى قيافه و ظاهر نيز بوده است .

13 - وجود تناقض در گفتار و كردار و اعظان دين است كه در محراب و بالاى منبر يك طور و در خلوت طور ديگر عمل مى كنند.

14 - مشاهده ضعف ها در وابستگان درجه اول امام جماعت (همسر و فرزندان و مادر و پدر) و افراد تحت تكفل او؛ و انذر عشيرتك الاقربين .

15 - وجود هيئت امنا و خادمان تند و خشن و بد اخلاق و مستبد در مسجد كه دافعه قوى دارند.

اعمال روش هاى خشك و مستبدانه در آموزش هاى مذهبى و به كار گيرى شيوه هاى غلط تعليمى و در خواست اطاعت كوركورانه و بى قيد و شرط كه موجب بى علاقگى و دلسردى از دين و مراكز دينى مى شود.

17 - مراعات نكردن عفت كلام و بكار گيرى واژه ها و كلمات نامناسب و سوء تفاهم برانگيز و دون شاءن مبلغ اسلام ، در سخنرانى ها و مراعات نكردن ادب در گفتار و نگاه و نداشتن برخورد زيبا از لحاظ روانى در جذب مخاطب بسيار مؤ ثر است .

18 - وجود افسانه و اساطير و موهومات و خرافات و شبهات و تحريفات به اسم مذهب در تبليغات كه سبب بدنامى و كاستن جاذبه دين در اذهان مى شود.

19 - كج فهمى در دين و تبليغات ناقص و بد معرفى كردن دين به مردم و بدآموزى و افراط.

20 - ناآشنايى با روان شناسى تبليغات ، موقع نشناسى ، نداشتن حسن انتخاب و كج سليقگى در طرح مطالب در برخورد؛ مردم .

21 - وجود امامان جماعت در مساجد كه صلاحيت علمى و توان تبليغى ، اخلاقى ، سياسى و اجتماعى لازم را ندارند و كسانى كه خوشنام و خوش ‍ سابقه نيستند و تبليغ و امامتشان به دل نمى نشيند.

22 - تشخيص ندادن و نداشتن درك صحيح از روان شناسى دوره جوانى و بيگانه بودن با دنياى جوانان و ندانستن زبان آنها و ناتوانى در طرح ارزش ها و مجاب ساختن آنان و متقاعد كردن و پاسخگو بودن به سؤ الات آنان ، رمز موفقيت استاد شهيد مطهرى در بيان و بنان و نفوذ در ميان قشر جوان و تحصيل كرده ، همين درد شناسى و آشنا بودن و با نياز و زبان مخاطبان خود بود.

23 - القاى ترك لذت و بهره نبردن از مواهب و نعمت هاى الهى و پرهيز از شيك پوشى و آراستگى به اسم دين و تلقين اينكه دين دار واقعى نبايد بخندد، لذت ببرد و شيك بپوشد.

ب ) بيرونى

اما آنچه به عنوان موانع مشترك جذب جوانان به مساجد، در خانه و مدرسه اجتماع است كه درخور توجه و جاى تاءمل و تعمق و بازنگرى است ، وجود دوگانگى و تناقض در گفتار و اعمال است .

يعنى اينكه نوجوان و جوان در معاشرت و مصاحبت با اعضاى خانواده ، به ويژه والدين و در محيطهاى آموزشى به ويژه با رفتار كسانى كه مسئوليت دينى و پرورشى او را به عهده دارند، و با ورود به اجتماع ارتباط با مردم در جامعه و مظاهر و موقعيت هاى گوناگون آن و مخصوصا در مساجد و مراكز دينى نبايد شاهد اعمال و رفتارى باشد كه مغاير با تعاليم اخلاقى و دينى است و با عقايد و آموخته هاى اسلامى او منافات دارد، زيرا جوان با دقت آنان را زير نظر داشته و رفتار آنها را سرمشق و راهنماى خوى قرار مى دهد، آنگاه اگر ببيند رفتار پيروان دين به ويژه بانيان مذهب و ايدئولوگ هاى اسلامى با نقش و روش و سلوك اسلامى و ارزش هاى دينى كمتر ارتباط دارد بتدريج به مسائل اخلاقى و مقدمات مذهبى و مراكز دينى و حضور در مسجد دلسرد و بى اعتنا مى شود و اگر در خانه هم كه او تاءثير پذير تر است شاهد نوعى هماهنگى با اجتماع باشد و در مدرسه و مسجد هم دوگانگى در رفتار وجود داشته باشد، طبيعى است كه آثار تربيت دينى در نوجوان و جوان بتدريج از بين مى رود و يا وقتى در جايى شاهد رهنمود خاصى است كه با ديگر محيطها و موقعيت ها متناقض كرده و در تضاد است (چهار نوع تربيت متفاوت و معارض هم كه به جنگ يكديگر بر مى خيزند)، انصاف بدهيد در اين بين متحير و سرگردان باشد كه حق با كيست و كدام يك از آنها؛ حقيقت منطبق است ، چه بسا ديرى نپاييد كه به همه پشت پا زند و به لائيكى و پوچ گرايى (نهليسم ) گرايد زيرا در كشمكش اين همه انديشه ها و مظاهر مختلف اجتماعى عاقبت گمشده خود را نمى يابد و راهى كه رفتنى است و بايد برود، بر او نهان و بر سر چند راهى سرگردان مى ماند و وقتى به اطراف خود مى نگرد، كسانى مثل خود را مى بيند كه بى علاقه به دين يا متنفر از تقيدات دينى و مقدسات مذهبى اند؛ آنگاه با حالت ترديد به مسائل مى نگرند، زيرا آنان نيز مثل او، فرصت مطالعه و بررسى نيافته اند يا قدرت تحليل و انتخاب صحيح ندارند و يا بى اعتنا به زندگى نازل حيوانى ، سرگردان و جز خور و خواب و لذات مادى و غيره ، غمى ندارند.

اين است كه اگر الگوها (اعم از والدين ، معلمان ، مربيان ، استادان ، امامان جمعه و جماعت ، مبلغان اسلامى و علما و امراى نظام اسلامى ، دچار دوگانگى در گفتار و كردار باشند و اعمال آنها گفته هايشان را تصديق نكند.

5 - مسجد و تعليم و تربيت

چنانچه اشتغال علماى دين نيز به امور دنيوى و غيره ، تحت لواى دين باشد و دين وسيله اى براى رسيدن به اغراض دنيوى و مطامع مادى و حطام ناچيز دنيا يا اشتغال پست ها و رسيدن به قدرت و حكومت باشد، معلوم است كه ضايعه و آثار سوء تخريبى به ويژه بر روى نسل جوان تا چه حد خواهد بود.

به لحاظ همين ضعفهاست كه در بسيارى از خانواده ها يا مراكز آموزشى و علمى و دينى وقتى كودكان يا نوجوانان به سن بلوغ و جوانى مى رسند و مراحلى از تحصيلات را پشت سر مى گذارند، بتدريج دچار طغيان شده و عاصى مى شوند و به آداب و سنن دينى پشت پا مى زنند و بى اعتنايى مى كنند و در نهايت پوچ گرا و هرهرى مذهب و متنفر از دين و از خود بيگانه مى شوند؛ كه ريشه آن همين دوگانگى و تناقضات در كردار و گفتار است و از همين خلاف واقع گويى ها سرچشمه مى گيرد.

دكتر فارتى جامعه شناس و استاد دانشگاه كاليفرنيا، در اين باب مى گويد: در جوامع غربى ، هيپى هاى نوجوان ، عاصى و سركش نيستند، بلكه افرادى هستند كه احساس مى كنند كه جامعه به آنان دروغ گفته است ، لذا آنها خود را فريب خورده از بزرگسالان مى دانند.

اگر توحيد عملى و فضيلت ها و ارزش هاى الهى و كرامت هاى اخلاقى در آينه رفتار آنها متجلى نباشد، سبب بدبينى نسل نوجوان و جوان به آنها و معتقدات آنان مى شود، زيرا گوياترين زبان زرين مقام ارشاد و تبليغ و هدايت ، زبان عمل است و نه كلام البته واضح است كه :

دو صد گفته چو نيم كردار نيست .

به عمل كار برآيد به سخنرانى (سخندانى ) نيست .

استاد عاليقدر آية الله جوادى آملى مى فرمايند:

تربيت قبل از آنكه يك تئورى علمى باشد، يك روش كاملا عملى است .

امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايند:

كونوا دعاة الناس بغير السنتكم .

در همين زمينه امير المؤ منين عليه السلام نيز فرموده اند:

من نصب نفسه الناس اماما فليبدء بتعليم نفسه قبل تعليم غيره .

به همين سبب آمر به معروف بايد خود ابتدا مئتمر و ناهى از منكر بايد اول خود منتهى از آن باشد تا بتواند به اين دو فريضه عمل كند. و الا مشمول آيه ذيل خواهد بود:

لم تقولون ما لا تفعلون * كبر مقتا عند الله اءن تقولوا ما لا تفعلون .

اگر اعمال زعماى دينى و علماى مرشد و عادى جامعه ، بر خلاف گفته هاى آنها باشد و در رفتار جامعه و عملكرد مسئولان نظام اسلامى با آنچه در تعاليم دينى است ، تفاوتى مشاهده شود، آداب و تشريفات مذهبى ، صرفا تظاهر و نمايش و تصنعى است ، يا صرفا براى امرا معاش و تحصيل مال و كسب درآمد.

كاركردهاى آموزشى مساجد

در اين مبحث ، كيفيت كاركردهاى آموزش در مساجد مورد بحث قرار مى گيرد؛ كه عبارت اند از: مسجد نهادى ، آموزشى ، مسجد و مدرسه ، ويژگى هاى آموزش مذهبى در مساجد، مسجد و آموزش هاى اصلاح گرايان ظهور مدارس جديد و وضعيت منتج در آن .

همچنين به لحاظ موضوع ، علاوه بر سير تاريخى آموزش هايى كه در مساجد و در جوامع مختلف اسلامى عرضه مى شود، مسائل اجتماعى و سياسى همراه با تحولاتى كه در موارد و سطح آموزش هاى دينى در مساجد صورت گرفته است ، بررسى شده است .

1 - مسجد، نهادى آموزشى

مسجد علاوه بر محل نيايش ، ذكر، وعظ و خطابه و تجمع مؤ منان در ساعاتى خاص ، از آغاز؛ محل ابلاغ احكام ، دستورها و آموزه هاى دينى و كاربرد آنها در زندگى روزمره بوده است ؛ مسلمانان هيچ گاه نافى تلاش ‍ عقلى براى فهم تجربه و باورهاى دينى نبوده اند، از اين رو مبناى آموزش و پرورش دينى را منكر نبودند بلكه تلاش مى كردند كه با كمك عقل با يكديگر و پيروان ديگر اديان ارتباط برقرار كنند در برخى از فرق و نحله هاى اسلامى اين تلاش ، پر رنگ تر و در برخى نحله ها كمرنگ تر است ، اما هيچ نحله اى خود را در يك قفس نفوذناپذير زندگى نكرده و از گفتگو با ديگران سرباز نزده است ؛ خود پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد مدينه به تعليم دين به اصحاب مى پرداخت و به پرسش هاى آنان پاسخ مى گفت ؛ در تاريخ اسلامى نيز مطالعات متنوع و متكثر دينى نشانگر اعتقاد به فهم پذيرى و قابليت انتقال فهم ها در حوزه هاى گوناگون دينى است .

در مساجد بسيارى كه در شبه جزيره عربستان و سپس در مناطق مفتوح ساخته مى شدند، ياد گيرى و درك آموزه ها عمدتا در چارچوب دعوت اسلامى و تبليغ مطرح مى شد، اما كسانى كه با جديت بيشترى به اين موضوع مى پرداختند سعى مى كردند پايه اى علمى براى آنها ايجاد كرده ، دانش هايى را تاءسيس كنند.

دانش هاى تفسير يا حديث شناسى از دل اين تلاش ها بيرون آمد؛ مسلمانان كمتر به ذكر صرف آيات قرآن يا اقوال اوليا اكتفا مى كردند بلكه به توضيح آنها از جهات گوناگون مى پرداختن و همين تبيين و توضيح به شكل گيرى دانش هايى مثل رجال ، درايه و انواع علوم قرآنى منجر شد.

در آغاز در جلساتى كه در مساجد تشكيل مى شد افراد (بالاخص كودكان ) به حفظ آيات و احاديث تشويق مى شدند (تا اين متون در سينه ها بماند و از گزند روزگار حفظ شود) اما اندك كار آموزش فراتر از به حافظه سپردن ، كشيده شد و مناسب با نيزهاى آموزشى ، هم دانش مربوط بسط يافت و هم محل مربوط به آن بوجود آمد؛ مكتب هاى آموزش قرآن و مدارس علوم دينى از دل اين توسعه بيرون آمد و عمدتا در كنار مساجد تاءسيس شد، در برخى مناطق اين مدرس و مكتب خانه ها در دل مساجد تشكيل مى شدند و زبان متون و نصوص (عربى ) در جوامع عجم مانعى بر سر كار آموزش متون ايجاد نمى كرد.

تا پيش از شكل گيرى مؤ سسات و مراكز تحقيقاتى دينى در دنياى جديد كه عمدتا به دانشگاه ها و نهادهاى دولتى وابسته اند، كار تحقيق و مطالعه در خصوص باورها، رفتارها و متون دينى ، در مساجد انجام مى شد. پايه اين مطالعات و مباحث ، گفتگوها و مناظراتى بود كه عمدتا در مسجد صورت مى گرفت ، در قرون رونق تمدن اسلامى ، اين گفتگوها در عرصه هاى گوناگون انديشه جريان داشت و كمتر پيش مى آمد كه گروهى انزوا طلبيده و محلى غير از مسجد را ستاد فعاليت هاى خويش قرار دهند، مسجد در تمدن اسلامى جايى براى بررسى وجوه دينى امور بوده است ، جايى كه مردم در آن مى توانستند حقايق ، هنجارها و قواعد دينى را جستجو كنند و به معنايى كلى تر مورد هدايت دينى قرار گيرند.

در قرون اوليه هجرى اين امر، كم كم به يك سنت تبديل شد هر كسى اطلاعاتى درباره دين داشت و چنين اعتبار و منزلتى مى يافت ، مى توانست دانش خود را به مخاطبان در مسجد انتقال دهد. (421) بخشى از اين آموزش به صورت شفاهى صورت مى گرفت و به اين ترتيب مباحث دينى به ديگران انتقال مى يافت تا آنها را سينه به سينه به ديگران انتقال دهند، اما اندك اندك (متن ) نيز پا به ميدان گذاشت . نخست آيات قرآن و حديث و سپس ‍ توضيحات و تفاسير و پس از آن آثار مستقل در معارف گوناگون دينى ، مبناى بحث و درس در مساجد قرار گرفت .

بنابراين ، مساجد از آغاز شكل گيرى اسلام به صورت مراكزى براى آموزش ‍ دينى عمل كرده اند، اين آموزش ، هم نقش تعليمى (انتقال آگاهى ها و اطلاعات ) و هم نقش تربيتى (ساختن شخصيت اخلاقى و اجتماعى فرد براى ورود به جامعه ) داشت اين آموزش ، هر چند با روشهاى خاص ‍ مكانيكى و عقلانى ، مفهوم تعلق به جامعه را ايجاد مى كرد و حقايقى كه انتقال مى داد موجب نوعى كسب هويت مى شد اما به اين وسيله افراد مسلمان از ديگران شناخته مى شدند و اعتقادات و احكام انتقال يافته موجب تشخص آنها مى شد.

مسلمانان در قرن هاى اوليه اسلامى به ارتباط وثيقى ميان آنچه دين حقيقى پنداشته مى شد و نوع آموزشهايى كه براى انتقال آن صورت مى گرفت باور داشتند. آن نوع واسطه هاى معرفتى كه امروزه ما ميان دين و معرفت دينى يا نصوص و بازخوانى و تفسير آن مشاهده مى كنيم در آن دوران لحاظ نمى شد و آنچه مربيان مسلمان مى گفتند، دين تلقى مى شد، از همين رو، هيچ گونه مشكلى براى عرضه آنها در مسجد كه مى بايد خلوص دينى آن حفظ شود، به وجود نمى آمد. اما گروه هايى كه باورها و شعار آنها از دين جارى فاصله مى گرفت ، ديگر نمى توانستند مسجد را محل عرضه تعاليم خود قرار دهند؛ صوفيان به همين دليل مجبور بودند حلقات درس خويش را به خارج از مسجد انتقال دهند و مراكزى مستقل براى اين كار و اداى مراسم خود احداث كنند.

2 - مسجد و مدرسه

با نهادينه شدن اسلام به عنوان دين و شكل ثابت به خود گرفتن احكام و باورهاى آن ، معرفت دينى ، از يك سو با قرآن و حديث و از سوى ديگر با شريعت و فقه فاصله گرفت ؛ اين دانش هاى تازه به رونق فكرى بسط و تعميق يافت و هر چه بيشتر تفاوت خويش را با بيان صرف آيات و احاديث يا احكام اسلامى آشكار كرد، همراه با اين فرآيند تمايز يابى و تخصص و معرفتى نهاد مدرسه كم كم تاءسيس شد و از مسجد فاصله گرفت . (422)

مدرسه در اين حالت محل آموزش تخصصى افرادى است كه نقش هاى خاص دينى را مى خواهند بر عهده گيرند. (علما) اما مسجد هيچ گاه نقش ‍ آموزش عمومى خود را از دست نداده است .

معارف تازه شكل گرفته ، كم كم مورد پذيرش واقع و هر يك صاحب متون و آموزگاران و نظريه هاى خاص خود شدند؛ مراكز فرهنگى و علمى نيز در جهان رو به گسترش اسلام هر يك در يك يا چند حوزه تخصصى نامدار شدند و دانشجويانى را از سراسر حوزه تمدن اسلامى به خود جلب كردند، اين امر نيز تقويت كننده جريان جدايى مدارس از مساجد شد؛ طلابى كه كار آموختن و سپس آموزش دادن به حرفه آنها تبديل مى شد، به جايى براى استقرار و خوابگاه نياز داشتند كه مسجد به دليل حرمت و تقدس آن نزد مسلمانان نمى دانست چنين نقشى بر عهده گيرد، به اين ترتيب ، مدارسى كه يك نهاد دنيويتر به شمار مى رفتند، عمدتا در جنب مساجد احداث شده ؛ در همين مدارس است كه دانش هاى گوناگون : كلام ، فقه ، حديث ، قرآن ، دانش هاى مقدماتى (مثل : منطق ، صرف ، نحو، معانى ، بيان و بديع ) و نيز دانش هاى فلسفى (423) رونق پيدا كرد و توسعه يافت ؛ نسبت به مذهب مسلمانانى كه در اين مدارس حضور مى يافتند، محل علاقه هاى مدرسان ، نظريه ها و نحله هاى گوناگونى شكل مى گرفتند يا تقويت مى شدند.

تاءسيس مدارس نخست در قرن پنجم و توسط خلفاى بغداد و حاكمان ديگر بلاد بجد پى گيرى شد و در قرنهاى بعدى نيز ادامه پيدا كرد؛ يك نمونه ، اسماعيليان فاطمى در مصر قرن دهم هجرى است كه پس از استقرار مؤ سساتى را براى آموزش واعظان و مبلغان دين خود آغاز كردند؛ حاكمان رقيب در عكس العمل به اين گونه اقدامات و شايد به دليل مقتضيات گسترش حيطه تمدن اسلامى و حكومت بر آن از نيمه دوم قرن پنجم هجرى به تاءسيس مؤ سسات آموزشى خاص خود اقدام كردند؛ در اين مدارس ‍ بخش عمده اى از كاركردهاى آموزشى كه قبلا مساجد متكفل آن بودند، انجام مى شد. اين مؤ سسات آموزشى به ايجاد يك چشم انداز سازگار و منسجم به جهان انسان و دين در حوزه تمدن اسلامى يا حداقل در مراكز فرهنگى آن كمك بسيارى كردند، كارى كه مساجد به دليل مخاطب عمومى و كاركردهاى متنوع خويش از عهده آن بر نمى آمدند.

در قرن هاى پنجم و ششم هجرى قمرى است كه بخش عمده اى از متون دسى معارف دينى مطابق با مذهب و نحله مدرسان و محققان شكل گرفت و آموزش بيش از پيش به قرائت ، آموختن و توضيح متون مقدس و درسى فراهم آمد و به همت مفسران رسمى محدود شد؛ هر گونه نهادينه شدن و رسميت يافتن ، مستلزم چنين حد و حصرهايى است و طبعا ديدگاههاى فرقه ها يا مذاهبى كه پيروان بى شمارى دارند ثبت و ضبط بيشترى مى كند. مدارس به دليل وابستگى به بودجه هاى عمومى و بيت المال بيش از مساجد تحت نظارت بودند، به همين لحاظ آموزش در مساجد بازتر، پراكنده تر و عمومى تر و آموزش در مدارس ، تنظيم يافته تر، منسجم تر و خاص تر بود.

آنچه در مساجد و سپس در مدارس تدريس مى شد، عمدتا ربط وثيق با متون و نصوص دينى و رفتار و اقوال اولياى دين داشت ، به اين لحاظ دانش هايى مثل فلسفه (كه مانند شاءن مقدمات نداشت ) براى ورود به قلم و آموزش مشكل داشت . در نهايت نيز فلسفه در قالب ابزار و زرادخانه اى براى دفاع از عقايد دينى ، به حوزه هاى علوم دينى راه يافت و عمدتا به كلام استحاله يافت .

دانش هاى تجربى نيز عموما در برابر علوم ديگر شاءن و مرتبت پايين ترى داشت و در مقايسه با دانش هاى هنجارى دينى (مثل فقه ) كاركرد حاشيه اى و فرعى پيدا مى كرد. هر دانشى كه به بيان حقيقت دين بيشتر يارى مى كرد قدرش بيشتر شناخته مى شد.

اين كاركرد مدرسه و مسجد در انتقال فرهنگ دينى از يك نسل به نسل ديگر و بهره گيرى از همه علوم گذشته (تجربى و عقلى ) براى اثبات حقيقت دين و دستورهاى آن تا قرن دوازدهم هجرى قمرى كه بتدريج دولت ها و كشورهاى مسلمان شكل گرفته و امپراتورى عثمانى افول پيدا كرد، ادامه يافت ؛ در برخى از كشورها، سازماندهى مجدد آموزش زودتر انجام شد؛ در كشورهاى هند و پاكستان به دليل قوى تر بودن بخش خصوصى ، مؤ سسات خصوصى آموزشى (از جمله مؤ سسات دينى ) حضور داشتند كه امروزه از دامنه عمل آنها كاسته شده است .

3 - ويژگى هاى آموزش در مساجد

در ادامه مطلب مى خواهيم آموزش هاى عرضه شده در مساجد بزرگ جهان اسلام را در دو قرن نوزدهم و بيستم ميلادى ، يعنى زمانى كه بتدريج تجدد خواهى در ميان مسلمانان رواج پيدا كرد بررسى كنيم .

اين مساجد بزرگ را مى توان مساجد مهم مكه و مدينه ، مسجد الازهر در قاهره ، مسجد زيتونه در تونس مسجد قرويين در فارس ذكر كرد. همچنين مى توان به مساجدى در دمشق ، بخارا، لاهور، دهلى ، نجف ، قم ، شيراز، اصفهان ، مشهد و تهران اشاره كرد؛ در اين بحث مى توان آموزش هاى مذهبى عرضه شده در مدرسه ها اعم از مدرسه هاى سنى و شيعى ، زاويه ها و خانقاه هاى صوفيان و مؤ سسات خصوصى تاءسيس شده در دو قرن مذكور كه به مطالعه قرآن و اسلام مى پرداختند، كنار گذاشت .

به دليل چند زبانى بودن مسلمانان و عربى بودن زبان متون دينى ، اولين و مقدماتى ترين آموزش ، آموختن زبان عربى (صرف و نحو) است ؛ حداقلى كه از اين زبان ممكن است بدان اكتفا شود، ياد گيرى قرائت قرآن است ؛ تاءكيدات بسيار اولياى دين بر قرائت قرآن به همت همه مسلمانان زمينه مهمى بر اين گونه آموزش هاست ؛ آموزش هاى ديگر بر پايه متون ديگرى صورت مى گيرد كه عمدتا متعلق به قرن هاى چهارم تا هفتم هجرى قمرى است (دوران شكوفايى تمدن اسلامى ) و چهره كلاسيك اسلام به شمار مى آيند؛ اين متون عمدتا با كمك مفسران رسمى آموخته مى شوند و علما و فقها در حلقات درس تدريس مى كنند.

حضور در اين حلقات كاملا اختيارى است و به هيچ شرطى مقيد نيست ؛ گذراندن دروس مقدماتى نيز پيش علمى حضور در دروس بالاتر است ، اما پيش شرط ضرورى و رسمى نيست ، چون اصولا سيستم آموزشى خاص با كمك سلسله مراتب ويژه وجود ندارد، تنها عنصر اعتبارى و منزلتى افراد، حضور در درس مدرس يا عالم است كه گاه با يك سند خاص (اجازه ) همراه مى شود؛ حضور مرتب در درس يك استاد و به پايان رساندن آن خود به خود به اين معناست كه آن فرد مى تواند در مقام تدريس آن درس قرار گيرد؛ رونق گرفتن درس او ديگر به كيفيت درسى كه تدريس مى كند باز مى گردد، استادى كه از شهرت برخودار شود با اقبال طلاب (حتى از مناطق بسيار دور) مواجه مى شود؛ در آموزش هاى عرضه شده در مساجد هيچ نوع اختصاصى وجود ندارد (اينكه فلان درس خاص بايد در فلان مسجد عرضه شود) و برنامه تحصيلى رسمى و درجات و مدارك خاصى در نظر گرفته نمى شود.

اعتبار اين آموزش ها از دو منبع حاصل مى شود: اعتبار متون مذهبى در ميان مسلمانان و اعتبار استادان گذشته و معلمان امروز كه سلسله وار به اولياى دين اتصال پيدا مى كنند، اهميت دادن به حفظ كردن متون مذهبى از اعتبار ويژه و تقدس آنها ناشى مى شود (گرچه تا حدى نيز ناشى از فقدان صنعت چاپ بوده است )، اعتبار مدرسان ، اعتبارى سنتى است و با يك جنبش ‍ اجتماعى به اعتبار فرهمندانه تبديل مى شود، اما از اعتبار قانونى - عقلايى فاصله دارد، به همين لحاظ آموزش هاى مذهبى كمتر روح نقادى و گفتگو با ديگر اديان و مذاهب را داراست ، يعنى سنت ، كفايت را نيز در درون خود دارد.

بر اساس همين اعتبار ناشى از متون مذهبى و سلسله هدايت گران ، در مساجد، هيچ نوع آموزش دنيوى عرضه نمى شود، در مساجد نه آموزش ‍ معارف مربوط به طبيعت ، جامعه و تاريخ جريان دارد و نه آموزش هاى كاربردى مربوط به زندگى روزمره ، اينها از علوم دنيوى به شمار مى روند و در مسجد جايى ندارند؛ مورد ايران در سه دهه اخير تا حدى استثنايى است ، انقلاب اجتماعى و سياسى در ايران ، دين را به حوزه امور دنيوى پيوند زد و تا حدى آن را به آسمان به زمين آورد، در اين هبوط، بسيارى از امور دنيوى چهره به چشم انداز دينى پيدا كرد يا حداقل با مقدمه قرار گرفتن براى امور قدسى ، رنگ قدسى پيدا كرد هنگامى كه كمك هاى اوليه پزشكى يا آموزش نظامى در خدمت جهاد قرار گيرند، طبيعتا به سهولت مى توانند به صحن مسجد راه پيدا كنند؛ ورود آموزش سينما، تئاتر و ديگر هنرها به صحن مسجد در ايران نيز برخوردار از اين انديشه است كه اين پديده ها را مى توان ابزار مقاصد مقدس قرار داد.

شكل ديگر از دينى جلوه دادن آموزشهاى دنيوى ، اين توجيه است كه حضور افراد در مسجد به واسطه جذابيت هاى آموزشى كاربردى ، واكسينه كردن افراد از انواع آسيب هاى اجتماعى ناشى از دوران جديد و زندگى شهرى است ، منتقدان بر اين نكته تاءكيد مى كنند كه حدى بر اين امر متصور نيست ، با اين ديدگاه بايد همه امور را كه عاقبت هر يك جذابيتى خاص ‍ خود دارند به حوزه مسجد وارد كرد و اين از شاءن قدسى و كاركرد نيايشى مسجد مى كاهد، اين بحث همچنان در دهه هشتاد نيز در ايران زنده است و در مساجد انواع آموزش ها عرضه مى شود.

4 - مسجد و آموزش هاى اصلاح گرايان

به موازات تحولات واقعى در جوامع اسلامى كه تاءثير زيادى بر مساجد داشته است ، جنبش اصلاح گرايان دينى كه از اصلاح و پيرايش جامعه به اصلاح و پيرايش دين يا بالعكس مى رسيدند نيز به درون مساجد راه يافت ، اصلاح گرايان دينى مثل محمد عبده در مصر، سيد احمد خان در هند و سيد جمال الدين اسد آبادى در ايران ، آموزش هاى خود را مرتبا در مساجد به گوش مسلمانان مى رساندند، آنها تذكر مى داده كه بايد به معارف و مشكلات دنياى جديد آشنا شوند و خود عملا چنين آگاهى هايى عرضه مى كردند، از نگاه اصلاح گرايان آموزش ‍ مى توانست موتور محركه جوامع اسلامى براى خروج از انحطاط قرار گيرد.

اين اصلاح گرايان بسيار بيشتر از مسلمانان سنت گرا به نقش آموزش در تحول جامعه اعتقاد داشتند و تحولات اجتماعى را بيشتر ناشى از فعاليت هاى فرهنگى مى دانستند.

اصلاح گرايان اگر چه چندان نتوانستند آموزش هاى مورد نظر خود را نهادينه كنند، اما آموزش هاى سنتى را كمرنگ كردند، اين امر در كنار دو عامل ديگر يعنى رشد مدارس جديد و ساخت هاى در حال تغيير اقتصادى و اجتماعى جوامع اسلامى ، از نقش آموزشى مساجد كاست و مساجد را صرفا به محل نيايش تبديل كرد كه بعدا كاركردهاى سياسى و اجتماعى به دليل ضعف نهادى اين جوامع به كاركرد نيايش افزوده شد.

5 - ظهور مدارس جديد

با شكل گيرى دولت و ملت هاى جديد در جوامع اسلامى يا تحول در ساخت حكومتى ملت هاى كهن ، حكومت ها به تاءسيس نهادهاى آموزشى جديد پرداختند، محمد على در مصر خيرالدين در تونس ، سلاطين و عثمانى و برخى امراى اصلاح طلب در ايران (قائم مقام فراهانى ، امير كبير) به تاءسيس مؤ سسات آموزشى جديد اقدام كردند، اين امر خود به خود بر آموزش در مدارس و مساجد تاءثير گذاشت ؛ اكثر جنبش هاى ملى گراى نيز بشدت ناقد شيوه هاى آموزش كهن بودند، دو واقعيت نيز در اين ميان خودنمايى مى كرد: توسعه اقتصادى (نياز به نيروهاى متخصصى كه آموزش سنتى نمى توانست چنين محصولاتى داشته باشد) و تحولات اجتماعى ناشى از ارتباط با غرب (ظهور نقش هاى جديد كه آموزش هاى تازه اى مى طلبيد)، اين مجموعه باعث ازدياد تاءسيس ‍ مدارس جديد شد و همه آموزش گيرندگان را تحت نظارت قرار داد.

حكومت هاى جديد كه مبناى مشروعيت سياسى خويش را ايدئولژى هاى تازه و عمدتا دنيوى قرار مى دادند، آموزش جديد را نوعى روند اجتماعى كردن و كنترل اجتماعى در خلاف مسير سنتى مى دانستند و به اين ترتيب مى توانستند از اثر نيروهاى سنت گرا در سياست بكاهند؛ در اين نظام آموزشى جديد، حتى آموزش هاى دينى تا حد تعليمات دانشگاهى پيش ‍ بينى شد تا مجموعه آموزش هاى سنتى كاركرد داشته باشد، نتيجه اين عمل آن بود كه اولا مدارس سنتى در نظام آموزشى خود تغييراتى به وجود آورند و ثانيا در رقابت با مدارس جديد عناوين تازه اى در آموزش هاى خود بگنجانند، علتى كه باعث تداوم آموزش سنتى مى شد آن بود كه تبليغ و دعوت به نيروهاى آموزشى ديده اى نياز داشت كه موضوع هايى مثل وقف يا تمهيداتى مثل خمس ، هزينه هاى آنان را تاءمين مى كرد و مستقل از دولت بود.

تحول ديگر حضور آموزش گيرندگان سنتى در مدارس و دانشگاه هاى جديد به موازات حضور در مدارس علميه و مساجد به منظور كسب معارف دينى بود. اين امر باعث شد كه حلقات اتصالى ميان دو نوع آموزش ‍ به وجود آيد و نيروهاى سنتى بتوانند ايده هاى خويش را در نظام جديد مطرح سازد، اين نيروها همچنين ايده هاى تحول در آموزش سنتى را مطرح مى ساختند و پيش برده اند.

6 - نتيجه

نتيجه مجموعه تحولات مذكور براى مساجد آن بود كه مساجد از حيث آموزشى ، سه شكل كاملا متمايز از يكديگر اتخاذ كنند، شكل اول آن بود كه بسيارى از مساجد با محدود كردن دايره آموزشى خويش به آموزش ‍ عمومى و ابتدايى در حد قرائت قرآن اكتفا كنند؛ مكتب هاى قرآنى سنتى در بسيارى از مساجد جهان اسلامى به فعاليت مشغول اند، شيوه هاى آموزشى در اين مكتب ها كاملا سنتى است و مخاطبان آنها بيشتر كودكانى هستند كه والدين آنان از سر دغدغه هاى دينى ، فرزندانشان را به آموزش قرآن ترغيب مى كنند.

شكل دوم مدرن است ، به اين معنا كه محلى در مسجد به نام كتابخانه در نظر گرفته مى شود و جوانان و نوجوانان و كودكان مسلمان ره شكل گروهى از آموزش هاى ابتدايى (كه از قرآن آغاز شده و به حديث ، اعتقادات و احكام مى رسد) برخوردار مى شوند، در اين شكل ديگر حلقاتى از افراد كه بر گرد آموزش گر خويش حلقه زنند، به چشم نمى خورد، بلكه مسجد كلاس هايى با صندلى و تخته سياه دارد و حتى از ابزارهاى نوين سمعى - بصرى براى آموزش در آنها استفاده مى شود.

شكل سوم ارتقاى مسجد تا حد دانشگاه ؛ برخى از مساجد در جهان اسلام تعليم و تربيت دينى در سطوح عالى را نيز بر عهده گرفته اند، مسجد زيتونه در تونس و مسجد قرويين در فاس نهايت به دانشگاه اسلامى مبدل شدند؛ در سال 1961 م . مسجد الازهر در قاهره به دانشگاه اسلامى تبديل شد كه همانند دانشگاه هاى جديد دانشكده هاى بسيارى دارد و از حيث دانشكده هاى فقه و كلام اسلامى مشهور است ؛ الازهر داراى شبكه گسترده اى از آموزش هاى اسلامى در همه سطوح در سراسر مصر و يك دانشكده زنان (كليات البنات ) است ، در اكثر كشورهاى اسلامى ، مدارس سنتى نيز بتدريج به مؤ سسات آموزش عالى و مؤ سسات تحقيقاتى تبديل شده اند.

در دو دهه اخير اين جريان در ايران نيز شدت گرفته است ، در حوزه هاى علميه از يك طرف دانشگاههايى كه عمده تاكيد آنها بر علوم اسلامى است تاءسيس شده و گسترش يافته اند و از طرف ديگر مدارس سنتى به كارهاى پژوهشى رو مى كنند، به اين ترتيب آموزش رسمى از مسجد به دانشگاه انتقال مى يابد.

در كار مدارس ، نيز تحولاتى ايجاد شده است ، اما هيچ يك صرفا نقش ‍ آموزش عالى را بر عهده نگرفته است يا حداقل اين نقش را به كمك مؤ سسات ديگر ايفا مى كند؛ به دليل تحولات سريع اجتماعى در ايران به دشوارى مى توان به وضعيت ثابتى در دراز مدت اشاره كرد، نهاده هاى آموزشى دينى اعم از مدارس و مساجد در دوران گذر از سنتى به مدرن ، همچنان تحول پذيرند.



- رابطه مسجد و مراكز آموزشى

تاريخچه

از ابتداى آيين اسلام ، آموزش با مسجد ارتباط تنگاتنگى داشت و به كسب تحصيلاتى را كه اسلام مشوق ياد گيرى آنها بود، بر عهده مساجد بود، حفظ و درك مطالب قرآن نقطه آغاز بود بعد از آن مطالعه و ياد گيرى گفته هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به نام حديث مطرح شده بر طبق آنها اصول و آيين اسلام معلوم مى شد؛ از پيامبر صلى الله عليه و آله چه در مسجد و چه در خارج مسجد در مورد آيين جديد وجود داشت سؤ ال مى شد (424) ؛ نويسنده اى مى گويد كه ارتباطى نزديك بين آموزش و مسجد وجود داشت : چون آموزش در چند دهه اول آيين اسلام مربوط به دستورهاى مذهبى بود. لذا مساجد براى مقاصد عبادت ساخته شده بود، براى انجام دادن امور آموزشى نيز به كار مى رفت . (425)

على رغم سادگى اين نظريه ، بايد گفت كه تبديل مسجد به اولين مدرسه مسلمانان فقط يك رويداد اتفاقى نبود، خود پيامبر صلى الله عليه و آله بر طبق مداركى كه در دست است . مى خواست كه مسجد محل مهمى براى آموزش در جامعه اسلامى باشد، در واقع پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از هجرت سعى مى كرد پيروان خود را در مسجدالحرام آموزش بدهد ولى از عهده اين كار بر نمى آمد، مخالفان پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه اين كار را به او نمى دادند و در چندين مورد به او و پيروان ايشان توهين كردند و حتى صدمات جانى وارد ساختند؛ در نتيجه ، حضرت محمد صلى الله عليه و آله با پيروان خود در خانه خود يا در خانه يكى از پيروان به نام ابن ارقم پنهانى ملاقات مى كرد. (426)

حضرت محمد صلى الله عليه و آله بعد از هجرت به محيط امن مدينه و اتمام ساختمان مسجد، يكى از طرفداران استفاده از مسجد براى آموزش ‍ شد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده اند:

كسى كه به منظور ياد دادن يا ياد گرفتن وارد مسجد مى شود مانند مجاهدى است كه در راه خدا نبرد مى كند. (427)

بر اساس اين گفته واضح ، جاى تعجب نيست كه مسلمانان به مسجد نه تنها از لحاظ معنوى ، بلكه از لحاظ ياد گيرى و آموزش نيز نگاه مى كنند و به طور كلى مسجد براى بسيارى مؤ منان بهترين آموزش بوده است . دانشمند مسلمانى به نام ابن الحاج مى گويد:

بهتر است براى پيشرفت و تعالى در مسجد، در مدرسه يا در خانه به ياد گيرى و آموزش پرداخت .

مسلم اين است كه پشتيبانى حضرت محمد صلى الله عليه و آله از مسجد تنها با حرف به عنوان محل ياد گيرى نبود، مدارك بيشمارى نشان مى دهند كه ايشان اغلب اوقات خود را در مسجد صرف تعليم مردم مى كرد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد مى نشست و مردم را به امور دينى و دنيوى هدايت مى كرد (428) ؛ حميدالله در اين باره چنين مى نويسد:

پيامبر خود به تدريس مى پرداخت ، عمر و ساير دوستان و همراهان نزديك به طور مرتب از جلسات درس بازديد مى كردند و اگر نقصى در آنها مشاهده مى كردند، فورا آن را اصلاح مى كردند. (429)

مداركى در دست است كه دستورهاى صادره در مسجد فقط منحصر به مردان نبود بلكه زنان مسلمان نيز اجازه رفتن به مسجد داشتند آنان به سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله گوش مى دادند و در مواردى از وى سؤ ال مى كردند. (430)

باز مداركى در دست است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به مساجد ديگرى نيز براى تدريس مراجعه مى كرد؛ مسجد قبا كه از مدينه چندان فاصله ندارد، محلى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به آنجا مراجعه و از مجالس ‍ درس مسجد آن محل بازديد مى كرد. (431)

به طور كلى ، پيامبر صلى الله عليه و آله آگاهانه و براى اينكه مسجد محل مهمى براى آموزش مسلمانان باشد راه را هموار كرد: در دوران حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله بر مسلمانان مدينه ، وى به امر تعليم و تربيت توجه فوق العاده اى مبذول مى داشت و در اين كار از نفوذ شخصيت خود استفاده مى كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله وقت زيادى را به امر تدريس ‍ اختصاص داده بود و مداركى هستند كه نشان مى دهند وى مرتب براى همراهان و پيروان خود صحبت مى كرد، جلسات صحبت بعد از اقامه نماز تشكيل مى شد و سخنان وى درباره مذهب و امور دنيوى بود. (432)

پيامبر صلى الله عليه و آله تنها معلم در مدينه نبود، فكرى با استفاده از نوشته هاى غزالى مى گويد كه چند نفر از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان حيات ايشان در مسجد قبا به تدريس اشتغال داشتند. (433)

مدارك نشان مى دهد كه در حدود نه مسجد در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله برپا بود، هر يك از اين مساجد فعالانه به عنوان مدرسه انجام وظيفه مى كردند (434) و بدون شك معلمان مخصوص به خود داشتند.

بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ارتباط مسجد و آموزش به قوت خود باقى ماند.

پس از مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله شنوندگان مشتاق مسلمان ، بعد از مراسم نماز به دور اصحاب او حلقه مى زدند و به مطالعه و گفته هاى آنان كه اعمال و كردار پيامبر صلى الله عليه و آله را بازگو مى كردند گوش فرا مى دادند و بعد از مدتى اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله ، اولين معلمان جامعه مسلمانان شدند و مسجد كلاس درس آنان شد. (435)

از آن هنگام تاكنون ، مسجد موقعيت مهم خود را به عنوان مركز آموزش و مركز عبادت حفظ كرده است ، اين نقش دوگانه مسجد در زمان امويان ، عباسيان و ديگر خاندان هاى حكومتى بدون تغيير باقى ماند (436) . در واقع ، با توسعه اسلام مساجد نيز توسعه يافتند و دستورهاى مربوط به مذهب و امور دنيوى در آنجا صادر مى شد. در سراسر دنيا اسلامى ، آموزشهاى ابتدايى و مطالعات پيشرفته در مساجد برقرار بود (437) ، بعضى از مساجد كه وظيفه مدرسه را ايفا مى كردند، به صورت مناطق آموزشى در آمدند و دانش ‍ پژوهشان و دانشمندان بزرگى را به سوى خود جلب كردند: مى بينم كه ابوالزنيت از مسجد مدينه خارج مى شود و شاگردان او مانند قراولانى كه در اطراف سلطان خود گرد آمده اند او را احاطه و يكى درباره مذهب ، ديگرى راجع به رياضيات و سومى در مورد معناى يك شعر پرسش و نفر چهارم نيز درباره سنت پيامبر يا مسئله و مشكل ديگرى مطلبى را عنوان مى كند. (438)

حلقه هاى علمى در مساجد

اساس آموزش مسجد را حلقه ها و دايره هاى درسى تشكيل مى داد كه در اسلام آنها را حلقة العلم يا دايره آموزشى مى ناميدند، كلمه حلقه به مفهوم شى ء كروى و گرد است ، به اين ترتيب دستورهاى مسجد يا سيستم حلقه اقتباس از جلسات حكومتى بود كه معمولا به شكل حلقه وارد دور ميزى مى نشستند؛ در اين جلسات معلم بر روى پايه ، بالش ‍ يا صندلى مى نشست . و بر ديوار يا ستونى تكيه مى داد، از طرف ديگر، دانش آموزان در رديف هايى به شكل نيم دايره در جلوى استاد قرار مى گرفتند. به اين ترتيب ، حلقه در دايره كامل نبود، چون نمى توان قبول كرد كه شاگردان پشت سر معلم بنشينند؛ تعدادى از مساجد بيش از يك حلقه و بعضى ديگر، مخصوصا مساجد بزرگ حلقه هاى زيادى داشتند. (439)

مقريزى در بيان اوضاع مصر مى نويسد كه قبل از طاعون 749 ه ق / 1348 م ، بيش از چهل حلقه آموزشى در مسجد عمرو وجود داشت (440) . سياح مشهور به نام ابن بطوطه در مسافرت خود به دمشق مى نويسد كه پانصد دانش آموز و طلبه در مسجد امويه در حلقه هاى علمى شركت و از جيره هاى رايگان روزانه استفاده مى كردند. (441)

در سال 149 ه ق / 766 م ، مسجد منصور در بغداد به دست خليفه ابو جعفر المنصور بنا و بعدها توسط هارون الرشيد تزيين شد و توسعه يافت ، اين مسجد يكى از مهم ترين مراكز آموزشى در خاورميانه بود، اين مسجد با دارا بودن بين چهل تا پنجاه حلقه علمى ، مركز و مقصود دانشمندان و دانش پژوهان بود (442) . دانشمندى به نام خطيب بغدادى از علماى قرن 4، نقل مى كند در زيارت مسجدالحرام از خداوند سه چيز طلب كرد كه يكى از آنها اين بود كه بتواند در مسجد منصور به تدريس بپردازد. (443)

تاريخ و همچنين تحقيقاتى كه از آموزش مسلمانان عمل آمده است نشان مى دهد كه حلقه هاى علمى چگونه بوده اند. در اكثر مساجد، حلقه هاى علمى در حياط مساجد تشكيل مى شدند و اين جلسات از محل عبادت دور بودند تا مزاحم مردم نشوند (444) ، در نزديكى هر حلقه ستونى بود كه معلم نشسته يا ايستاده بر آن تكيه مى داد، ستون و اطراف آن كه به نامى زاويه يا رواق ناميده مى شد، بزودى محل و مرجعى براى حلقه شد. بعد از مدتى اين نقاط به نام معلم خود ناميده مى شد به خصوص اگر او فردى مشهورى بود (445) ؛ در مواردى نيز اين رواق ها به نام محل يا مملكتى كه طلبه ها از آنجا مى آمدند ناميده مى شد و اين نام ها در جامع الازهر مشاهده مى شود. (446)

نظام آموزشى در مساجد

نظام آموزشى در مساجد اعمال مى شد از نوع ساده آن بود، در اين قسمت به اهم موارد اين نظام اشاره مى شود.

1 - آداب آموزش

هيچ نوع شرطى براى دانش آموزان وجود نداشت (447) هر فرد تشويق به پيوستن به حلقه مورد انتخاب خود مى شد، اما در بعضى از مساجد، جلب رضايت استاد براى پيوستن لازم بود (448) . هنگامى كه دانش آموز وارد مسجد مى شد، كفشهاى خود را در مى آورد، آنها را دم قرار مى داد و سپس بر روى زمين كه معمولا از حصير يا زيلو پوشانده مى شد، در حلقه مى نشست ، در اكثر اين دوايره ترتيب نشستن دانش آموزان به ترتيب مقام علمى آنان بود؛ دانش آموز هر چه پيشرفته تر بود، به همان اندازه نزديكتر، استاد مى نشست و پيشرفته ترين دانش آموزان پهلوى معلم مى نشست (449) ، دانش آموزان موقت نيز مجاز به نشستن پهلوى استاد بودند و در بعضى از مجالس درس ‍ محل مخصوصى براى دانش آموزان ميهمان اختصاص داشت . (450)

2 - زمان آموزش

مجالس درس بعد از نماز صبح آغاز مى شد و تا نماز ظهر ادامه مى يافت و اگر معلم متصدى مجلس درس مى بود، قبل از نماز صبح و بعد از نماز ظهر نيز جلسات درس تشكيل مى يافت (451) ؛ زمان درس از يك تا دو سال طول مى كشيد و هميشه در مواقع نماز تعطيل مى شد و هيچ قانون شخصى براى زنگ تفريح وجود نداشت (452) ؛ جلسات درس در روزهاى تعطيل مذهبى تشكيل نمى شدند.

تعطيلات دراز مدت بستگى به نتيجه تحصيلات دانش آموز داشت ، بعضى معلمان همه روزه تدريس مى كردند و بعضيها هفته اى يك بار جلسه داشتند، عنبرى فقط در روزهاى جمعه درس زبان و لغت شناسى داشت و در صورتى كه براوى روزانه بيش از يك مرتبه به تدريس ‍ مى پرداخت . (453)

بعضى معلمان موضوعات متعددى را تدريس مى كردند؛ شافعى بعد از نماز صبح قرآن ، بعد از طلوع خورشيد حديث و بعد صرف و نحو، شعر و شاعرى و علوم تدريس مى كرد و ظهر به خانه بر مى گشت .

3 - شيوه آموزش

تدريس در حلقه با مراسم ساده و همراه با نشان دادن تقوا و فضيلت كامل آغاز مى شد، معلم هميشه كار خود را با تمجيد و تكريم خدا و با درخواست يارى و هدايت مردم آغاز مى كرد و سپس به درس خود مى پرداخت ؛ او مطلب را از نوشته آماده اى كه توسط خود او يا معلم ديگرى آماده شده بود قرائت مى كرد و ضمن قرائت متن آن را شرح و توضيح مى داد؛ اين مراحل معمولا با توضيح مجلس از مطلب آغاز مى شد و سپس با ارتباط دادن مطلب تازه به درس قبلى نوعى مداومت به درس ‍ مى داد و نهايتا به شرح نكات دشوارتر مى پرداخت .

معلم ضمن ارائه و تدريس مطلب ، پى در پى و با احترام از نوشته ها و مطالب نويسندگان ديگر ياد مى كرد و هرگز از همكاران خود به بدى ياد نمى كرد، در واقع در تمام مجالس درس نوعى فضاى مشابه بود كه بر جلسات درس نظم و هماهنگى مى داد.

توتا با استفاده از نوشته هاى غزالى اين عناصر نظم دهنده را از طرف آن دانشمند مشهور چنين مى نويسد:

الف ) معلم بايد با دانش آموزان همدردى و با آنان طورى رفتار كند كه گويا فرزندان او هستند.

ب ) اخلاق و روش پيغمبر صلى الله عليه و آله بايد مراعات شود و براى آموزش و ياد دادن نبايد متوقع اجرت و پاداش بود.

ج ) با دانش آموزان بايد بى ريا بود و نبايد به آنان قبل از داشتن استحقاق ، مقام و رتبه علمى داد.

د) دانش آموزان بايد نصيحت و ترغيب و براى رفتار بد توبيخ شوند.

ه ) نبايد با معلمان ديگر در مقابل دانش آموزان بى احترامى كرد.

و) نبايد به تدريس مطالبى پرداخت كه بيش از فهم و درك دانش آموزان است .

ز) عمل معلم بايد با گفته هاى او مطابقت داشته باشد و نبايد رفتار او مغاير گفته هايش باشد.

به علت نبودن كتاب ، معلم مجبور بود با در نظر گرفتن اهميت متن تدريس ‍ شده ، همه متن يا قسمتى از آن را براى دانش آموزان املا كند و زمانى كه املا گفتن ضرورى بود، معلم متن مورد نظر را تا حد ممكن آرام مى گفت تا دانش آموزان اشتباه ننويسند؛ دفترهاى دانش آموزان به طور مرتب از طرف معلم بازديد و اشتباههاى آنها اصلاح و استفاده از آن مطالب براى ياد دادن به ديگران تاءييد مى شد، علاوه بر املا معلم به دانش آموزان توصيه مى كرد كه تمام يا قسمتى از مطالب بيان شده را حفظ كنند؛ در واقع در ميان اصولى كه براى قبولى و تاءييد دانش آموزان لازم بود، اصل ، حفظ كردن مطالب و بيان آنها بدون مراجعه به متن بود و كيفيت و طرز بيان نيز تاءييد داشت .

4 - شيوه ارزيابى

به رغم نفوذ و احترامى كه معلمان در ميان دانش آموزان داشتند، مقام علمى آنان اغلب آزمايش مى شد و دانش آموزان مجاز به اين كار بودند و حتى تشويق مى شدند كه سؤ ال هايى مطرح كنند و درباره آنچه كه ياد گرفته اند به بحث و گفتگو بپردازند، به شرطى كه براى مخالفت خود مدرك و گواهى داشته باشند. اگر معلمى به بى اطلاعى خود اعتراف مى كرد، مورد احترام و تكريم بود. در كتابى آمده است : اگر كسى مطلبى را نداند و به ندانستن خود معترف باشد، در واقع نصف مطالب را آموخته است در اين مورد بايد گفت كه اين گونه بحث و گفتگوهاى آزاد در نهايت منتهى به اين نتيجه مى شد كه بعضى از معلمان ، به حرفه خود با دقت بيشترى توجه كنند؛ آيين و رسم گوش دادن معلمان به انتقادهاى دانش آموزان و بحث در گفتگو در موضوع مطرح شده ، معلمان را مجبور كرد كه مطالب درسى را با دقت زياد بررسى كنند تا تاءثير و نفوذ بيشترى بر دانش آموزان پيدا كنند، هر چند همه موضوعات علمى كه براى مسلمانان شناخته شده بودند در مساجد تدريس نمى شدند، ولى موضوعات درسى بسيار متنوع بود؛ در بسيارى از مجالس علاوه بر آموزش خواندن و نوشتن ، ياد گيرى اصول دين نيز از اهميت زيادى برخوردار بود؛ اين كار از طريق بررسى و مطالعه موضوعاتى مانند خواندن و تفسير قرآن ، حديث با سنت پيامبر صلى الله عليه و آله ، توحيد و فقه انجام مى شد. به مطالعات ادبى و زبان شناسى نيز توجه زياد مى شد. علاوه بر شعر و ادبيات ، مطالبى در مورد جنبه هاى مختلف زبان عربى مورد علاقه بسيارى از دانش آموزان بود. اين رشته شامل لغت شناسى ، صرف و نحو، معانى و بيان ، انشا و خط و نگارش (رسم الخط) بود.

5 - موضوعات درسى

علاوه بر وظايف مذكور، مسجد محلى بود كه مطالب علمى و مسائل اجتماعى نيز در آن تدريس مى شد و موضوعات تاريخ ، جغرافى ، اقتصاد و حتى علوم سياسى در آنجا بحث مى شد؛ علم فلسفه موضوعى بود كه اغلب مورد توجه و انتخاب بسيارى از دانشجويان بود، در بين موضوعات مهم درسى مى توان : منطق ، اخلاق ، منطق مناظره و تصوف را نام برد. جلسات درس هاى شيمى ، فيزيك ، رياضيات ، جبر و هندسه نيز داير بود اگر چه علوم عملى و تجربى يا در دانشكده هاى مخصوص يا در منازل معلمان خصوصى تدريس مى شد، ولى مداركى در دست هست كه اين گونه موضعات علمى در بعضى از مساجد بزرگ نيز داير بود. جلسات علم طب در جامع الازهر و جامع ابن تولون مصر داير بود. و در مسجد رويين مراكش نيز تدريس مى شد، در جامع الازهر كلاس هاى ستاره شناسى و مهندسى نيز داير بود و طبق نوشته هاى خولى درس هايى مانند، طب ، قارماكولوژى ، مهندسى و ستاره شناسى در مساجد بغداد تدريس مى شد و دانشجويان از سوريه ، ايران و هندوستان براى حضور در اين كلاس ها به بغداد مى آمدند.

6 - انتخاب استاد

در بين بسيارى از مسلمانان ، مسافرت براى كسب علم و دانش نوعى روش ‍ زندگى بود و مسجد اين جا به جائى افراد را بر عهده داشت ؛ اعتقاد عامه بر اين بود كه بريدن علاقه هاى دنيوى ، تحصيل در غياب خانواده و انتخاب معلمان خوب و مفيد سه اصل اساسى براى تعليم و تربيت خوب است ، به اين دليل انتخاب معلم خوب براى بسيارى از دانش آموزان قبل از اينكه صاحب حرفه اى شوند، از اهميت بسيارى برخوردار بود؛ در سراسر امپراتورى اسلامى ، دانشجويان مسافرت هاى طولانى مى كردند كه ماه ها طول مى كشيد و چنانچه معلم يا استاد فوت مى كرد يا مطلب تازه ديگرى براى تعليم نداشت ، دانشجو بار سفر را براى رفتن پيش استاد ديگر مى بست . دانشجويان در جستجوى مؤ سسه علمى نبودند، بلكه پى استاد معروفى بودند، اين دانشجويان به اين استادان ارج مى نهادند و افتخار مى كردند كه گواهينامه خود را از آنان دريافت كرده بودند. هر كسى خود را مسئول اتفاق و اتحاد آموزش هاى اسلامى مى دانست و خود را مقيد به حفظ قراردادهاى آن مى ديد هر دانشجو بر طبق زمان زگهواره تا گوى دانش بجوى در تمام طول عمر خود را طلبه مى دانست و از كشورى به كشور ديگر براى طلب علم سفر مى كرد؛ او هميشه خود را در ميان برادران دينى مى يافت كه برايش مسكن فراهم و از او در خانه هاى شخصى يا عمومى پذيرايى مى كردند، براى كارهايش تسهيلات فراهم مى آوردند، ترتيب حضور او در كلاسها مى دادند يا خود به آموزش ‍ مى پرداختند.

7 - گواهينامه علمى

موقعى كه دانشجو تحصيلات خود را با موفقيت به پايان مى رساند، به او گواهينامه اى داده مى شد كه اجازه نام داشت . گواهينامه از طرف مسجد تاءييد نمى شد، بلكه خود استاد شخصا آن را صادر مى كرد؛ در گواهينامه قيد مى شد كه دانشجو علم مورد نظر را مطالعه كرده و آموخته است و مى تواند يافته هاى علمى را به ديگران نيز انتقال دهد؛ اين گواهينامه ها به خط خود استاد نوشته مى شد، همچنين گواهينامه شامل نام استاد، مهر و امضاى او نيز بود و محل و تاريخ نگارش گواهينامه نيز قيد مى شد؛ در مواردى استاد نام و امضاى خود را در صفحه سفيد اول يا آخر كتابى كه خود آن را ياد داده بود مى نوشت ، بنابراين معمولا هر فارغ التحصيل داراى گواهينامه از طرف استادى بود كه پيش او درس خوانده بود و تعدادى از كتاب هاى درسى او از طرف استادان مهر و امضا مى شد و اين كار علامت موفقيت و عامل افتخار و مباهات شخصى بود.

8 - شيوه كاريابى

بعد از اين كه دانشجو تعدادى گواهى جمع آورى و درباره موضوع درسى خود تجربه كافى كسب مى كرد، در جستجوى كار در مسجد، دانشگاه ، دادگاه قضايى ، اداره دولتى يا هر جاى ديگرى كه از رشته درسى او استفاده مى شد، بر مى آمدند؛ اگر چنين دانشجويى تدريس در مسجد را انتخاب مى كرد، آزاد بود كه مجلس خود را تشكيل دهد؛ فكرى با استفاده از اطلاعات سيوطى مى نويسد كه تدريس در مسجد براى هر كسى كه مى خواست به اين كار بپردازد آزاد بود تاريخ اسلام پر از نامهاى استادانى است كه حلقه هاى درسى خود را در مساجد تشكيل مى دادند و در مجلس ‍ درس آنان دانشجويان گرد مى آمدند. به اين ترتيب معلوم مى شود كه در اكثر مساجد افراد كارمند و تداركاتى براى اداره امور وجود نداشت و اگر كسى دانش آموزى داشت ، مى توانست در موضوع انتخابى خود به تدريس ‍ بپردازد.

9 - معاش استادان

با گذشت زمان ، جلسات درسى براى معلمان آرزومند تدريس تشكيل مى شد، در بسيارى از مساجد بزرگ ، لازم بود كه از ساير استادان موجود در آن مسجد براى تشكيل حلقه اجازه نامه دريافت كرد. اما اگر استاد تازه وارد مى توانست طلاب زيادى را به دور خود جمع و احترام استادان ديگر را جلب كند، موقعيت او با تعيين محل مخصوص جهت ايجاد حلقه درسى تثبيت و در نتيجه ، به او ساير تجهيزات داده مى شد. اين پول ها يا از خزانه دولت يا از منافع ديگرى مانند بخشش ها و وقف ها پرداخت مى شد. بتدريج پرداخت اين گونه پول ها ضرورى شد و هر حلقه وقف مخصوصى داشت براى هر مسجد چندين وقف براى هر يك از استادان اختصاص ‍ داشت كه اين وقفها زمينه به كار گماردن استادان بود؛ اما يك حاكم يا هر شخص قدرتمندى در دنيا مى توانست براى هر استادى امكاناتى فراهم آورد و او را در مسجدى به تدريس بگمارد.

در اواخر قرن 11 م ، پرداخت پول از مسجد براى معلمان صورت بهترى به خود گرفت و در نقاط بيشترى اعمال مى شد، تا آن زمان امپراتورى اسلام از چهار صد سال سابقه خود برخوردار بود و از ثمرات آن بهره مند مى شد.

تدريس در بعضى از مساجد به صورت حرفه كامل العيارى در آمد و در بسيارى اجتماعات ، مساجدى كه در آنها عمل آموزش انجام مى گرفت ، حالت و شكل دانشكده يا حتى دانشگاه را داشت ، در مسجد الحرام ، الازهر قاهره ، جامع اموى دمشق ، مسجد منصور بغداد، مسجد قيروان تونس و مسجد قرويين مراكش هزاران طلبه در جلسات درس شركت مى كردند. در نتيجه ، تامين معاش معلمان تنها وسيله نگهدارى حرفه آموزشى و دانشگاهى به نظر مى رسيد اما اين امر هرگز نمى توانست بدون كمك و يارى معلمانى كه مخالف هر گونه پاداش و اجرتى بودند و فقط رضاى خدا را مى خواستند، انجام شود؛ گولد زيهر در اين مورد به اختصار مى نويسد: تصور مى شود كه در اسلام نيز مانند مذاهب و اديان ديگر، پيروان آن در اختيار دستورهاى مذهبى اين آيين قرار داشتند، اما با اينكه تعليم و تربيت مجانى مذهبى مى تواند عمل خوب و ايده آل باشد و با اينكه يك عده كوشيدند تا به اين فكر جامه عمل بپوشانند، ولى با گذشت زمان اين علم فراموش شد و عملا اجرا نبود...، در نتيجه ، پرداخت اجرت به معلمان مطابق قانون مسلمانان ضرورى تشخيص داده شد.

10 - هزينه دانشجويان

علاوه بر استادان ، دانشجويان مدارس نيز از دريافت پول و ساير لوازم زندگى برخوردار بودند. هر چند اكثر دانشجويان خود مسئوليت هزينه زندگى را بر عهده داشتند، ولى اكثر آنان بعد از رسيدن به مقصد از امكانات رايگان برخوردار مى شدند، اين بطوطه ، سياح مشهور، در بازديد خود از دمشق شاهد تسهيلات بى شمارى براى دانشجويان خارجى در مسجد اموى بوده است ؛ در مسجد قرويين مراكش ، دانشجويان نه تنها از پرداخت شهريه معاف بودند، بلكه گاه پولى نيز دريافت مى كردند.

در سال 767 ه ق / 1365 م ، شاهزاده مملوكى به نام ايلبغا العمرى دستور داد كه به هر يك از دانشجويان مسجد اين توتون در قاهره ماهيانه 40 دينار پول و مقدارى گندم داده شود؛ در جامع الازهر قاهره به هر دانشجو يك واحد مسكونى داده شده بود تا دانشجويان پسر را از بعضى محلات مصر دور نگه دارند و محيط كشور خارجى و سيستم قوانين آن براى ايشان سخت و غير قابل تحمل نباشد.

موقعيت علما در جامعه

حكام مسلمان و مردمى عامى نيز به طلاب احترام مى گذاشتند؛ داشتن عنوان عالم كافى بود كه احترام همه را نسبت به شخص دارنده آن صفت برانگيزد كه اين احترام به دليل و كوششهاى وى براى كسب علم بود؛ موقعى كه دانشمند معروفى وارد شهر مى شد، دانشجويان و مردم عادى دور او جمع مى شدند و از جلسات درسى او بهره مند مى شدند. در اين مورد گفته اند كه هارون الرشيد خليفه عباسى ، به دنبال دانشمندى به نام مالك بن انس فرستاد تا با او مجلس بحث ترتيب دهد، فرستاده خليفه بازگشت و جواب آورد كه : فرياد بايد در پى دانش باشد و به دنبال علم برود و خليفه خود به خانه مالك رفت . اعتبار و احترامى كه بعضى از علما و دانشمندان داشتند، واقعا تكان دهنده و تعجب آور است .

موقعى كه امام الحرمين (جوينى ) در سال 478 ه ق / تابستان 1058 م ، وفات يافت در نيشابور نه تنها به خواندن اشعار خود در سوگ او پرداختند بلكه مردم مغازه هاى خود را بستند؛ علاوه بر اينها منبر مسجد را شكستند و شاگردان او قلم و دوات هاى خود را خرد كردند.

واضح است كه بسيارى از دانشمندان عالم اسلام ، خود از دانشجويان و استادان مجالس درسى بودند، شعيبى ، حسن بصرى و احنف بن قيس در مساجد عراق تدريس كرده بودند، در ميان فارغ التحصيلان مساجد اسپانيا، ابن رشد، ابن سائق ، ابن باجه و پزشك معروف به نام ابوالعلاء زهر بودند.

مى گويند كه خليل بن احمد در مسجد بصره واقع در عراق درباره زبان و لغت صحبت مى كرد و يكى از شاگردان او سيبويه بود كه بعدها يكى از مشهورترين زبان شناسان و عربيدانان تمام ادوار شد. در بين افرادى كه در مسجد قرويين به تحصيل و تدريس اشتغال داشتند، مى توان از ابن خلدون ، ابن خطيب ، البيتروجى ، ابن حرزيم ، ابن ميمون و ابن الوزن نام برد.

گفته مى شود براى اولين بار در مسجد قرويين بود كه ژيلبرت اورى (كه بعدها به نام پاپ سيلوستر دوم معروف شد)، با اعداد عربى و استفاده از عدد صفر آشنا شد پيدا كرد و آنها را به اروپا معرفى كرد.

مسجد و علوم جديد

اگر چه مسجد به جلب دانشجويان زيادى ادامه داد ولى برنامه و موضوعات درسى آن بتدريج حالت انجمادى و اسكولاستيك قرنهاى وسطايى يافت كه در مقابل علوم تازه ناب مقاومت نداشت و نسبت به علوم دنيوى ترديد داشت . بتدريج آزادى فكر و اظهار عقيده شخصى از افراد صاحبنظر سلب شد. اين فساد و عقب ماندگى معنوى با فروكش كردن روح و عادت سنتى مسلمانان براى تحقيق و ياد گيرى ، سرعت بيشترى پيدا كرد و بعضى اوقات به علت تسلط نيروهاى استعمارى كه بعد از انقراض سلسله عباسى در 656 ه ق . 1358 م . شروع شد و تا قرن حاضر ادامه داشته است - از تحقيق و تتبع به شكل بسيار نامطلوبى جلوگيرى شد. به اين ترتيب ، موقعى كه مؤ سسات جديد آموزشى و افكار جديد به دنياى مسلمانان معرفى شد، ارتباط نزديك بين مسجد، علم و آموزش قطع شده بود؛ مجالس درس تعداد معدودى از مساجد بزرگ مانند الازهر در مصر، مسجد قيروان و زيتون در تونس و مسجد قرويين در مراكش ، منابع و امكاناتى داشتند كه براى موجوديت خود تلاش كنند، اما حتى اين مراكز درسى نيز نتوانستند موفقيت كاملى كسب كنند، تا اينكه به طور كامل قوانين و اصول آموزش عالى را پذيرا شدند؛ به اين ترتيب در عمل به صورت دانشگاههاى جديدى در آمدند و با مسجد - كه زمانى متعلق به آن بود - ارتباط بسيار ضعيفى داشتند. (454)

پاورقي



373-اين مبحث با استفاده از مقاله جرح و تعديل شده محمد ظهيريان به قلم آمده است .

374-بقره / 238.

375-عنكبوت / 45.

376-مؤ منون / 1 - 2.

377-نساء / 43؛ ماعون / 4 - 5؛ مريم / 59.

378-مدثر / 43 - 30.

379-بحارالانوار: ج 79، ص 231.

380-غررالحكم .

381-غررالحكم .

382-وسائل الشيعة : ج 3، ص 26.

383-بحارالانوار: ج 75، ص 77.

384-همان : ج 10، ص 99.

385-همان : ج 79، ص 209 و ج 67، ص 406.

386-فروع كافى : ج 3، ص 266.

387-بحارالانوار: ج 79، ص 198.

388-همان : ج 10، ص 369.

389-همان : ج 79، ص 207.

390-همان : ج 74، ص 271.

391-همان : ج 72، ص 57.

392-فروع كافى : ج 3، ص 269.

393-بحارالانوار: ج 82، ص 230.

394-فروع كافى : ج 3، ص 268؛ بحارالانوار: ج 79، ص 216.

395-همان : ج 79، ص 359 و ج 10، ص 100؛ فروع كافى : ج 3، ص 274.

396-همان : ج 3، ص 309؛ بحارالانوار: ج 72، ص 4 و ج 82، ص 230.

397-ابراهيم / 37.

398-شايان ذكر است كه رديف گذارى به شكل حاضر دليلى بر اهميت بيشتر رديف هاى جلوتر نيست .

399-احزاب / 21.

400-ممتحنه / 4.

401-بحارالانوار: ج 69، ص 178.

402-بعضى از آن جلوه ها، در كتاب داستان نماز عارفان چاپ ستاد طرح اقامه نماز جمع آورى و عرضه شده است .

403-وسائل الشيعة : ج 4، ص 801.

404-همان : ج 3، ص 24.

405-يونس / 5؛ قصص / 71.

406-ملك / 30؛ روم 24؛ عنكبوت / 63؛ بقره / 22.

407-انعام / 141؛ زمر / 21؛ واقعه / 64.

408-ابراهيم / 34.

409-نحل / 18.

410-نحل / 53.

411-همان / 114.

412-ابراهيم / 7.

413-وسائل الشيعة : ج 3، ص 26.

414-بحارالانوار: ج 75، ص 77.

415-همان : ج 10، ص 99.

416-همان : ج 76، ص 406.

417-فروع كافى : ج 3، ص 226.

418-عنكبوت / 45؛ بحارالانوار: ج 80، ص 198.

419-همان : ج 80، ص 205.

420-همان : ج 82، ص 230 و ج 75، ص 131.

421-to up hijaz the in education of hitory .abdullah abdullatif ,dohaish 1978 ,careolo .1925

422-.chap 1945 .beirnt .education muslim of history ,ahmad ,shalabi

اين كتاب به فارسى ترجمه شده است : تاريخ آموزش در اسلام . ترجمه محمد حسين ساكت . دفتر نشر فرهنگ اسلامى . تهران . 1370 (220).

423-1975 ,lonson .ages middle the in eduction musllm in materials .s,a ,jritton

همچنين مى توان به احصاء العلوم فارابى (ترجمه حسين خديوجم . انتشارات علمى و فرهنگى ، 1366) مراجعه كرد.

424-.350:3 (1934 - 1911).vols 4 ,Islam of Encyclipaedia The

425-(1945 ,kashaf - al dar :beirut) Educatin Muslim of History .Ahmad .Shalaby47 .p

426-الابراشى ، محمد عطيه ، التربية الاسلامية و فلاسفته ، عيسسى البابى ، قاهره ، 1969 م ، ص 74.

427-الزركشى محمد بن بهادر، اعلام الساجد باحكام المساجد، تصحيح ابوالوفا مصطفى المراغى ، دارالتحرير، قاهره ، 1965 م ، ص 328.

428-التربية الاسلامية و فلاسفتها: ص 78.

429-Clture 55 Islamic ,Prophet The of Time The In system Educational .M ,Hamidullh .(1939 janury) 13

430-همان : ص 58.

431-همان : ص 55.

432-The ,khaldun lbh to jahiliyyah the from ,Islamic in Educational ,L,k,semaan .192 :(1996 July) 56 World Muslim

433-فكرى ، احمد، مسجد القاهره و مدارسه : دارالمعارف ، قاهره ، 1961، ج 2، ص 143.

434-.55.P , prophet hte of Time hte in System Educational

435- The ,Librailes Moslem of History the of Background ,stellhon Ruth Mackensen - 122 :(1935 January) 51 Literaures and Languages mitic se of journal American123

436-XXXlXe du Actes ,World Islamic the in Instotutions Educational ,Salih ,Tug :(1975) 4214 lalamiques Arabest Etudes :Orientalises des lntenational Congres

437-and educational hijher Muslim aspvctsof imstiutionai some jacques Waardenburj98 :(1965 april)12 relijions the for review international :nvmen Islam to relation theirof History

438-islacic middle the in muslims the of system educational the s bukhsh khuda .Ages 459 :(1927 july) 1 culture

439-Der verlag:zuric) (Era christiam century th 11) Era muslim ,din -ud -munir ,ahmed52 .P ,(1968 ,Islam

440-المقريزى ، احمد بن على ، المواعظ و الاعتبار فى ذكر الخطط و الآثار: تصحيح احمد على الملاجى ، دارالعرفان ، بيروت ، 1959 م ، ج 3، ص 203.

441-colucbia :york new) Education to Arabs the of contribution the ,a khalil ,totah43 .p ,(1926 ,press University

442-muslim century th 5 the to up suatus social ,scholars the and education muslim .117-115.pp (Era christian cenry th 11) Era

443-التربية الاسلامية و فلاسفتها: صص 84 - 85.

444-447.p ,Ages Middle the in Muslims the of system Educational the

445-مسجد القاهره و مدارسه : ج 2، صص 144 - 145؛ حضرت محمد صلى الله عليه و آله بر كنار ستون توبه در مسجد مدينه مى نشستند و اصحاب گرداگرد ايشان حلقه مى زدند و به تعليمات پيامبر صلى الله عليه و آله گوش جان مى سپردند. ر.ك : ابن آشور، محمد الطاهر، اليس الصبح بقريب ، المصرف التونسى للطباع ، تونس ، 1967 م ، صص 43 - 44.

446-ماهر، سعاد، مسجد مصر و اوليائه الصالحون : الاهرام ، 1971 م ، ج 1، صص 214 - 221.

447- :AzharAzhar -Majallatul years theusand in ...Azhar-Al .Mohiaddin .Alweye1 :(1976 July) 48 (section Englims ,Magazin Azhar-Al)

448-448.p ,Ages Middle the in Muslims the of system Educational The

449- 26.p ,Eduction to Arabs the of Contribution The

450-,Boulder) 1350-800 Westem of Origens islamic the of History .Mehdi .Nakosteen45 .p (1964 .press .D.A :Education Colorado of Uneversity :Colorado

451- 93.P ,(.H.A 800-600.ca) :Ages Middle the in Education Muslim

452-58.P .1350-800 D.A Education westerm of origins Islamic of History

453-Mid the in Muslims the of system Educational The

454-به نقل از فصل سوم كتاب نقش كتابخانه هاى مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامى .

455-در اين مبحث از مقاله هاى ايرج تبريزى عرضه شده به اجلاس نظام اسلامى و احياى مساجد در سال 75، استفاده شده است . آن مقاله نيز مبتنى بوده است بر:

1 - حكيمى ، محمد رضا: دانش مسلمين .

2 - رضا، پروفسور فضل الله : مهجورى و مشتاقى ، چاپ پژوهشگاه ، سال 1357، چاپ دوم . مقاله استاد همايى و مختلف .

456-درباره حافظ، مركز نشر دانشگاهى ، ص 40.