سخني درباره شب قدر


"انا انزلناه في ليلة القدر..."



در اين آيه ي شريفه، دو موضوع مورد توجه قرار گرفته است: "نزول قرآن" و "شب قدر".



مي دانيم که قرآن کريم در طول 23 سال به طور تدريجي نازل شده است. اما نزول ديگري هم درباره قرآن مطرح است و آن نزول يکجاي قرآن، بر قلب رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) مي باشد. قرآن کريم به رسول اکرم(ص) اين چنين خطاب مي کند:



"ولا تعجل بالقرآن من قبل ان يقضي اليک وحيه" ( طه / 114): درباره ي قرآن قبل از آن که وحي آن به تو اعلام شود، شتاب مکن.



برخي مفسرين از آيه ي فوق دريافت کرده اند که رسول اکرم(ص)، قرآن را قبل از نزول تدريجي، مي دانسته و اين در صورتي ممکن است که نزولي دفعي بر آن حضرت شده باشد. (ر.ک. الميزان، ج 14، ص 215)



گويا اين نزول دفعي است که قرآن کريم درباره ي آن مي فرمايد: "شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن" (بقره / 185): ماه رمضان، همان – ماهي – که قرآن در آن نازل شده است.



و نيز مي فرمايد: "انا انزلناه في ليلة مبارکة" (دخان / 2): ما آن – قرآن – را در يک شب مبارک نازل کرديم.



و فرموده است: انّا انزلناه في ليلة القدر (قدر / 1): ما قرآن را در شب قدر نازل کرديم.



با اين بيان، قرآن کريم در ماه رمضان، در شبي مبارک از اين ماه که شب قدر ناميده شده، نزول يافته است.



"شب قدر" شبي است که در عظمت، فوق تصور و از هزار ماه برتر است. از آن جهت وصف قدر درباره ي آن آمده است که تمام مقدرات سال در اين شب رقم مي خورد.



درسوره "دخان" به وصف اين شب پرداخته شده است:



حم و الکتاب المبين * انّا انزلناه في ليلة مبارکة * انّا کنا منذرين * فيها يفرق کلّ امر حکيم * امراً من عندنا* انّا کنّا مرسلين * رحمة من ربّک * انّه هو السّميع العليم *(دخان 1-8)



قسم به کتاب روشنگر * ما اين – قرآن – را در شبي مبارک نازل کرديم * زيرا ما هشدار دهنده ايم * در اين شب همه ي امور حکيمانه – جدا جدا – بررسي و تقدير و تصويب مي شوند * امري که از ناحيه ي ما بوده باشد...* ما ارسال کننده هستيم. اين رحمتي از ناحيه پروردگار تو است. * البته که او شنوا- ي دعا و درخواست بندگان – دانا –ي به همه ي امور آنها – است.



و در اين آيه چند نکته ي مورد توجه قرار گرفته است:



مسأله تفريق امور: فرق عبارتست از جدايي چيزي از چيزي ديگر به گونه اي که متمايز گردد. در مورد شب قدر گويا منظور اين است که هر امري، جدا از امور ديگر، مورد ارزيابي قرار مي گيرد و براي هر کس و هر کار و مسأله اش، حکم و تقدير جداگانه اي معين مي گردد.



کل امر: اين تفريق و تقدير مربوط به همه امور است. يعني در اين شب، همه چيز رقم مي خورد؛ چنان که گفته شده ارزاق، آجال و حوادث خير و شر براي افراد و جوامع بشري، همگي در اين شب شکل مي پذيرد.



حکيم: قيد حکيم براي امور، نشان مي دهد هر امري که در شب قدر معين مي شود، متقن است و حکيمانه. از اين رو يک سلسله از افعال انساني را که وصف حکيم در آنها صدق نمي کند، نمي تواند از مقدرات شب هاي قدر دانست. در عبارت بعد به اين نکته با عنايت ديگري پرداخته شده است.



امراً من عندناً: در الميزان آمده است: "امر" در اين عبارت حال است از "امر" در عبارت قبل، در نتيجه معناي عبارت چنين مي شود: آن امري در اين شب مقدر مي شود که از ناحيه خداوند باشد. (الميزان، ج 18، ص 141)



دو قيد "حکيمانه بودن مقدرات شب قدر" و "از ناحيه ي خداوند بودن آنها" روشنگر حقايق زير است:



الف) هر امري که در اين شب از طرف خداوند مقدر شود، حکيم است. اين امور دو گونه اند: دسته اي، اموري هستند که مورد پسند و خوشايند انسانند؛ مانند تقديراتي که شامل وسعت رزق، امکانات رفاهي، خوشنامي، موقعيت اجتماعي، پيروزي بر خصم امثال آن هستند. اينها همه از طرف خداي رحمان و حکيم اند.



و دسته ديگر، اموري که هرگز براي انسان خوشايند نيستند؛ مانند بيماري، کاستي در رزق و روزي، از دست دادن موقعيت و شکست از دشمن و ...



قرآن کريم مي فرمايد که اين امور هم از ناحيه خداي رحمان تقدير مي شوند و اينها نيز حکيم اند. بالاتر اين که در عبارت بعد فرموده که امور مربوط به شب قدر اعم از نزول قرآن و تعيين مقدرات رحمتي است از ناحيه ي پروردگار حکيم. پس اين امور، چه خير و چه شر جنبه ي رحمت و لطف دارند.



اين نکته درسي براي زندگي اهل ايمان است که هرگز نبايد به تقديرات الهي با ديده ي منفي بنگرند. چه آنها که ظاهري دلربا دارند و چه آنها که به ظاهر موجب دل نگراني اند، همه از رحمت پروردگار نشأت مي گيرند و اصولاً اين شب، شب رحمت است و نه غير آن.



ب) قيد "من عندنا" قابل توجه است. توجه به آن اين پرسش را به ذهن مي آورد که: "آيا اموري هست که از ناحيه ي خداوند رقم نخورده باشد؟" ظاهر کلام، پاسخ مثبت به اين پرسش را نشان مي دهد. آيات ديگر قرآن کريم نيز بر همين مطلب دلالت دارند؛ چنان که درباره پرونده اعمال مي فرمايد:



"و کلّ انسان الزمناه طائره في عنقه و نخرج له يوم القيامة کتاباً يلقاه منشوراً" (اسراء / 13): ما پرنده هر انساني را بر گردنش الصاق نموده ايم و در روز قيامت، کتابي را براي او خارج مي سازيم که آن را – با همه ي مندرجاتش، به صورت – باز و منتشر شده مي بيند.



واژه ي "طائر" در لغت به معناي پرنده است و از اين واژه "تطيّر" به معناي فال بد زدن آمده است مي گويند اعراب با پرندگان فال مي زدند... اگر از چپ به سمت راست آنها مي گذشت فال نيک مي زدند و عکس آن را به فال بد مي گرفتند (قاموس قرآن ذيل واژه طير) اين واژه در قرآن کريم، نوعاً درباره ي مقدرات انسان مطرح شده است. چنان که درباره ي قوم فرعون مي فرمايد: آنها مقدرات خير را از حسن تقدير و خوش شانسي خويش مي دانستند، ولي مقدرات سوء و بلاهاي الهي را از شومي قدم حضرت موسي(ع) و اطرافيان او مي پنداشتند و به اصطلاح به حضرت موسي(ع) تطيّر مي زدند.



"فاذا جائتهم الحسنة قالوا لنا هذه و ان تصبهم سيّئةٌ يطّيروا بموسي و من معه." (اعراف / 131)



قرآن در برابر اين انديشه ي آنان مي فرمايد: "ألا انّما طائرهم عندالله و لکنّ اکثرهم لا يعلمون" (اعراف / 131): آگاه باشيد که طائر آنها نزد خداوند است، ولي بيشتر آنها نمي دانند. پس قرآن کريم تلويحاً وجود "طائر" را در رابطه با مقدرات سوء مي پذيرد، ولي آن را از ناحيه خدا مي داند. درباره ي همين مسأله، در سوره "يس" آمده است که انبياي الهي در پاسخ قوم خود مي گفتند: "قالوا طائرکم معکم ائن ذکّرتم." (يس / 19)



و نيز سخن قوم ثمود را به حضرت صالح بيان مي فرمايد: "قالوا اطّيّرنا بک و بمن مّعک قال طائرکم عندالله بل انتم قومٌ تفتنون" (نمل / 47) گفتند ما به تو و همراهان تو فال بد مي زنيم. – حضرت صالح – گفت: طائر شما نزد خداست. واقعيت اين است که شما درمعرض آزمون الهي هستيد.



در آيه ي مورد بحث (اسراء / 13) از دو مطلب سخن گفته شده است:



الف) طائر – که با توضيح فوق – مي بايد در مورد مکتوبات مربوط به سرنوشت انسان باشد.



ب) کتابي که در روز قيامت منشور و باز مي شود و صاحبش آن را مي خواند. اين کتاب بايد به امور تکليفي انسان مربوط باشد؛ زيرا به او گفته مي شود، کتابت را بخوان تو خود براي محاسبه ي اعمال خويش کافي هستي. پس اين کتاب درباره ي اعمالي است که بايد در مورد آنها محاسبه و قضاوت صورت گيرد.



ملاحظه مي شود که در آيه ي 13 سوره ي مبارکه "اسراء"، هم از سرنوشت انسان سخن رفته و هم از ثبت تکاليف او. با اين وصف، بايد دو کتاب را مورد توجه قرار داد. از اين دو کتاب بدين گونه تعبير مي کنيم:



- کتاب دفتر سرنوشت انسان



- کتاب پرونده ي اعمال انسان که اصطلاحاً بدان "نامه ي عمل" مي گويند.



توضيح مطلب اين است که همزمان دو کتاب با انسان همراه است کتاب اول دفتر سرنوشت و مقدرات اوست و کتاب دوم نامه اعمال که در حال شکل گرفتن است و اعمال انسان آن را صورت مي بخشد، اين کتاب دوم در روز قيامت دفتر سرنوشت انسان خواهد بود که وضعيت او را مشخص مي کند و طائر آخرت اوست.



درباره محتويات و مکتوبات اين دو کتاب تفاوت هاي زير وجود دارند:



در کتاب دفتر سرنوشت، حوادث و مقدرات مربوط به انسان را ثبت کرده اند. اين ثبت عمدتاً در شب قدر صورت مي گيرد."فيها يفرق کلّ امرٍ حکيمٍ. امراً من عندنا"؛ هر چند که ممکن است برخي از مقدرات کلي، مانند تعيين عمر طبيعي، در آغاز عمر محقق شود. چنان که از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است که: "فرشتگان الهي در جنين، مقدرات طفل را بين دو چشم او حک مي نمايند." (بحار الانوار، ج 5، ص 155)



در برابر کتاب سرنوشت، پرونده ي اعمال قرار دارد. در پرونده ي اعمال آنچه ما انجام مي دهيم، ثبت مي شود.



پس در دفتر سرنوشت، اعمال ما منعکس نمي شود و در پرونده ي اعمال حوادث ثبت نمي گردد. البته، در پروند ه ي اعمال شيوه برخورد ما با مقدرات و خير و شر زندگي ثبت خواهد شد. زيرا برخورد با مقدرات- و صبر در برابر ناملايمات و شکر نعمت ها و يا برعکس برخورد نامناسب – جزو اعمالي است که مورد محاسبه واقع مي شود.



در کتاب دفتر سرنوشت، ثبت حوادث قبل از وقوع آنهاست؛ همچنان که در شب قدر، آنچه مربوط به يک سال آينده است، مشخص مي گردد و به موقع توسط فرشتگان الهي به اجرا گذارده مي شود.



چنانکه در حديثي از امام صادق عليه السلام چنين آمده است:



... و قال: تنزل الملائکة و الروح فيها باذن ربهم من کل امر اي من عند ربهم علي محمد و آل محمد بکل امر سلام. (تفسير برهان، ج 4، ص 487، ح 23)



يعني ملائکه و روح القدس در شب قدر از نزد پروردگارشان بر محمد و آل محمد در ارتباط با همه امور با سلام نازل مي شوند.



در حالي که ثبت اعمال اين تفاوت زماني در ثبت اعمال و ثبت مقدرات در آيات قرآن کاملاً روشن است، چنانکه چنين نيست. ثبت اعمال در حين انجام عمل خواهد بود. درباره ثبت حوادث، قرآن کريم مي فرمايد:



"ما اصاب من مصيبة في الارض ولا في انفسکم الاّ في کتاب من قبل ان نبرأها انّ ذلک علي الله يسيرٌ لکيلا تأسوا علي ما فاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم والله لا يحبّ کلّ مختالٍ فخورٍ" (حديد/ 22 و 23): هيچ حادثه و مصيبتي در زمين و به جان شما نمي رسد، مگر آن که در کتابي ثبت شده باشد. اين ثبت پيش از آن است که آن را پديدار کنيم. اين کار بر خدا آسان است. – اين نکته را بدان جهت براي شما بيان کرديم – تا بدان چه از دست شما مي رود، اندوهگين نشويد و به آنچه به دست شما مي رسد – مغرور و – دلشاد نگرديد؛ زيرا خدا دوستدار هيچ متکبر خودستايي نيست.



در اين آيه به صراحت مي فرمايد حوادثي که به شما روي مي آورد از پيش در کتابي ثبت شده است اما درباره ثبت اعمال برخلاف آن است، فرشتگان الهي عمل انجام شده را درج مي کنند.



قرآن کريم، فرشتگان مأمور الهي را که کاتبان اعمال انسان هستند، داناي بر افعال انجام شده توسط آنها معرفي مي کند و مي فرمايد:



"... و انّ عليکم لحافظين * کراماً کاتبين * يعلمون ما تفعلون" (انفاطر، 12-10): ... با آن که بر شما مراقبان و نگهباناني گماشته شده اند، گرانمايه فرشتگاني که اعمال شما را ثبت مي کنند. آنها آنچه را که شما انجام دهيد، مي شناسند و مي دانند.



در جاي ديگري نيز مي فرمايد: "ام يحسبون انّا لا نسمع سرّهم و نجواهم بلي و رسلنا لديهم يکتبون" (زخرف، 80): آيا خيال مي کنند که اگر پنهاني سخن بگويند و يا آهسته با هم نجوا کنند، ما نمي شنويم؟ چرا مي شنويم و علاه بر آن فرستادگان ما نزد آنها حاضرند و ثبت مي کنند.



از آيات فوق اين نکته به روشني فهميده مي شود که فرشتگان مأمور در کنار انسان حضور دارند و منتظرند تا اعمال او را دريافت و ثبت کنند. پس ثبت اعمال هنگام انجام آنهاست. برعکس مقدرات که پيشتر ثبت شده و در زمان معين به اجرا در مي آيند. البته درباره ي گناهان مؤمن گفته شده که آنها ديرتر ثبت مي شوند تا شايد توبه کند و يا جبران نمايد. (ر.ک. بحارالانوار، ج 6، ص 34، ح 49)



در توضيح مطلب مي توان گفت: حوادث ماه هاي بعد براي هر کس – اعم از خير و شر- کاملاً مکتوب است و آنچه تا شب قدر آينده قرار است رخ دهد، همه در کتاب سرنوشت مشخص شده است. اما اعمال تکليفي فرداي کسي در جايي ثبت نشده و در دفتر سرنوشت نيامده است. چون خداوند تعيين نمي کند، بلکه تصميم آن را بر عهده ما گذاشته است. در پرونده ي اعمال نيز نيامده، چون هنوز به انجام نرسيده است. نماز فردا و يا معصيتي که فردا از کسي سرزند، امروز ثبت نشده است.



نکته ي ديگري که در تفاوت دو کتاب "دفتر سرنوشت" و "پرونده ي اعمال" قابل ذکر است، آن است که مکتوبات دفتر سرنوشت توسط فرشتگان الهي به اجرا در مي آيند و در حقيقت، ملائکه مأموران اجراي مقدرات الهي هستند. چنان که درباره ي قوم "لوط" آمده است: فرشتگاني به محضر حضرت ابراهيم وارد شدند. او براي آنان غذا آورد، اما هر چه غذا را بدان ها نزديک نمود، آنها تناول نکردند تا جايي که حضرت ابراهيم نگران شد که نکند، اينها قصد سويي دارند و بدان خاطر، حاضر نيستند، غذا بخورند و نمک گير شوند. آنها که نگراني حضرت ابراهيم را مشاهده کردند، گفتند: "از ما ترسي به دل راه مده ما فرشتگان الهي و مأموران پروردگار تو هستيم."



آنها در آغاز مژده ي فرزندي دانا را به ابراهيم خليل دادند و پس از آن که حضرت ابراهيم از آنان سؤال کرد که برنامه ي بعدي شما چيست، گفتند: "قالوا انّا ارسلنا الي قوم مجرمين * لنرسل عليهم حجارة من طين* مسوّمة عند ربک للمسرفين* فاخرجنا من کان فيها من المؤمنين* فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين* و ترکنا فيها آيةً للذين يخافون العذاب الاليم" (ذاريات، 37-32): ما به سوي قومي تبهکار گسيل شده ايم تا سنگ پاره هايي ساخته از گل بر سر آنان بفرستيم؛ سنگ هايي که نزد پروردگارت براي مسرفين علامت گذاري شده اند. ما همه ي کساني را که در آن شهر مؤمن بودند ، از آن جا آثار و نشانه هايي به جاي گزارديم تا براي کساني که از عذاب دردناک الهي مي ترسيدند، آيتي باشد.



اجراي مقررات الهي توسط فرشتگان تنها در امور اجتماعي نيست، بلکه درباره ي فردفرد افراد بشر و در جزءجزء حوادث نيز صادق است. قرآن کريم حتي محافظت انسان ها را از حوادث طبيعي بر عهده فرشتگان مي داند و مي فرمايد:



"له معقّباتٌ من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امر الله" (رعد/ 11): فرشتگاني مراقب اويند که به هر کجا رود، از پيش رو و از پشت سر، او را پاسداري مي کنند و از حوادث طبيعي که از امور الهي هستند، محافظتش مي نمايند.



در احاديث "معقبّات" فرشتگاني هستند که انسان را همراهي و از حوادث حفظ مي کنند. چنانکه از امام باقر(ع) چنين نقل شده است: ".. من ان يقع في زکي او يقع عليه حائط او يصيبه شيءٌ ... و همان ملکان يحفظانه بالليل و ملکان بالنهار يتعاقبانه" يعني فرشتگان او را محافظت مي کنند که در چاهي نيافتد و يا زير ديواري نماند و يا حادثه اي بر او نرسد آنها دو فرشته در شب هستند و دو فرشته در روز که انسان را تعقيب مي کنند. (تفسير مافي – ذيل آيه فوق)



از اميرالمؤمنين عليه السلام نيز حديثي بدين مضمون آمده است: هر انساني را جمعي از فرشتگان حراست مي کنند تا آن جا که تقديري از طرف خداوند باشد و به آنها ابلاغ شود. در اين صورت آنها حمايت خود را بر مي دارند و بلا واقع مي گردد. (ر.ک. مجمع البيان، ج 6، ص 281 ذيل آيه فوق)



پس دفتر سرنوشت انسان به دست فرشتگان به اجرا گذاشته مي شود. اما فرشتگان در پرونده ي اعمال ما نقشي ندارند. آنها فقط ثبت و ضبط مي کنند و حداکثر اين است که با الهامات خير خود، اهل ايمان را کمک مي کنند. اما هرگز به جاي انسان نمي توانند تصميم بگيرند و هرگز دخالتي مستقيم در اعمال ما ندارند. بلکه انسان خود تصميم گيرنده است و ازاين رو، خود مسؤول اعمال خويش است؛ نه هيچ کس ديگر. شياطين و فرشتگان به نوعي به انسان القا فکر مي کنند؛ شياطين به صورت وسوسه و فرشتگان به شکل الهام و تشويق به انجام خيرات. اما هيچ کدام تصرف و يا دخالتي در اراده ي او ندارند و نهايتاً خود انسان است که تصميم مي گيرد.



نکته ي ديگري که درباره ي "دفتر سرنوشت" و "پرونده ي اعمال" آدمي وجود دارد اين است که اينها هر دو قابل تغيير و تبديل هستند. ولي مکتوبات دفتر سرنوشت و مقدرات انسان با دعا و يا اعمالي از قبيل صدقات و خيرات، صله ي رحم و امثال آن تغيير مي کند. چنان که امام صادق عليه السلام فرموده اند: "انّ الدعاء يرد القضاء ينقضه کما ينقض السلک ولو ابرم ابراماً" (اصول کافي، کتاب الدعاء باب انّ الدعاء يرد البلاء ح 1): دعا، قضا و بلا را دفع مي کند و آن را باز مي گرداند و وا مي تابد، همچنان که نخ بازتابيده مي شود؛ هر چند آن بلا مورد تأکيد قرار گرفته باشد.



روايات فراوان و قضايا و وقايع بسياري که نقل شده اند، قطعيت تأثير دعا و اعمال را در مقدرات روشن مي کند. به همين خاطر، دعا و درخواست از محضر پروردگار – درباره ي حوائج دنيا و آخرت و عافيت در زندگي – جزو اعمال مؤکّد شب قدر شمرده شده است.



در پرونده ي اعمال نيز تغيير و تبديل صورت مي پذيرد، ولي در آن جا اعمالي از قبيل توبه، انجام حسنات، بيداري و مناجات شب، روزه ي ماه رمضان، انجام فرضيه ي حج، و جهاد في سبيل الله موجب محو گناهان دانسته شده و نيز مصائب دنيا و تحمل شدايد زندگي و همچنين عبادات فردي و اجتماعي، از عوامل تطهير اهل ايمان بر شمرده شده اند. در مقابل، شرک، کفر، بلند سخن گفتن در محضر رسول خدا و حرمت نگه نداشتن نسبت به آن حضرت و يا گناهاني از قبيل غيبت و تهمت موجب محو اعمال خير از پرونده معرفي گشته اند. با اين توضيح مفهوم عبارت"امراً من عندنا" در سوره ي "دخان" روشن مي شود. مشخص است که مقدرات شب قدر بدان گونه نيست که اراده ي انسان را در اعمال و تکاليفش بي اثر سازد:



"انّا کنّا مرسلين" پس از تقديرات الهي، فرشتگان به سوي زمين گسيل مي شوند. در سوره ي دخان از ارسال فرشتگان سخن گفته شده و در سوره ي قدر از نزول آنها به سوي زمين به همراه روح القدس: "تنزّل الملائکة و الرّوح فيها باذن ربّهم من کلّ امرٍ". (قدر – 4)



نزول فرشتگان در ارتباط با همه امور است؛ همان اموري که در سوره ي دخان به عنوان امور قطعي که از طرف خداوند مقدر مي گردد، تلقي شده اند: "فيها يفرق کلّ امرٍ حکيمٍ* امراً من عندنا." (دخان – 4 و 5)



فرشتگان در معيّت روح القدس در ارتباط با تمامي اين امور نازل مي شوند. البته فرشتگان اجراي مقدرات الهي و تدبير امور را بر عهده دارند:"فالمدبّرات امراً" (نازعات، 5)







"سلامٌ"



به نظر مي رسد عبارت "سلامٌ" مخفف جمله "يقولون سلام عليکم" است. چنان که در آيه ي زير اين تخفيف مشاهده مي شود:



"و الملائکة يدخلون عليهم من کلّ باب* سلامٌ عليکم بما صبرتم فنعم عقبي الدّار" (رعد/ 23 و 24): فرشتگان الهي از هر دري بر بهشتيان وارد مي شوند و بدان ها مي گويند: سلام بر شما! به خاطر صبري که پيشه کرديد. راستي که چه نيکوست فرجام آن سراي. و نيز درباره ي بهشتيان آمده است: "دعواهم فيها سبحانک اللّهمّ و تحيّتهم فيها سلامٌ" (يونس/ 10): ستايش آنها در بهشت اين است که "خدايا تو پاک و منزهي و درودشان در آن جا با عبارت "سلامٌ" مي باشد.



در دو عبارت قرآني فوق هر کدام قسمتي حذف شده است. در آيه ي اول (سوره رعد)، عبارت "يقولون" و در آيه ي دوم (سوره ي يونس)، عبارت "عليکم" محذوف است. ولي عبارت "سلامٌ" در سوره ي مبارکه ي قدر هر دو محذوف را دارد: "يقولون" و "عليکم" با اين وصف، فرشتگان و روح القدس به هنگام نزول به زمين سلام مي کنند. جاي اين پرسش است که آنها به چه کسي سلام مي کنند. طبيعي است که بايد به حضور حجت خدا برسند و به او سلام کنند. اين سلام در زمان رسول اکرم(ص) بر آن حضرت بوده است و در زمان امامان بعد، فرشتگان و روح القدس به ترتيب به حضور امامان مي آيند و با سلام و درود گزارش مقدرات و امور را ارائه مي نمايند. چنان که احاديثي همين مضمون را بازگو مي کنند. از جمله آنها حديث زير است:



امام صادق عليه السلام فرمودند: علي عليه السلام بسيار مي فرمودند که: دو خليفه اول و دوم در نزد رسول خدا بودند. آن حضرت سوره قدر را مي خواندند و مي گريستند ... آنگاه از آنها پرسيدند: روح القدس و ملائکه بر چه کسي نازل مي شوند. گفتند: يا رسول الله بر شما. فرمودند: صحيح است. سپس سؤال کردند: آيا شب قدر پس از من هم خواهد بود. گفتند: آري. رسول خدا فرمودند: آيا اين امر در آن شب ها هم نازل مي شود؟ گفتند: آري. سؤال کردند: بر چه کسي؟ گفتند: نمي دانيم. پيامبر اکرم(ص) سر من را گرفتند و گفتند: اگر نمي دانيد بدانيد. کسي که پس از من در شب قدر بر او نازل مي شوند. اين فرد است... (تفسير برهان، ج 4، ص 483)



"هي حتّي مطلع الفجر" (قدر/ 5)



اين آخرين عبارت و آخرين فراز از سوره ي مبارکه "قدر" است. گويا بدين نکته اشارت دارد که نزول فرشتگان و روح القدس، ارائه مقدرات و يا حتي تعيين مقدرات و تغيير و تبديل آنها به دعاي اهل ايمان، نزول رحمت پروردگار و همه ي اين امور ملکوتي از آغاز شب قدر و اذان مغرب شروع مي شود و تا هنگام طلوع فجر، ادامه دارد. در اين ساعات رحمت، امنيت و برکات الهي در حال نزول است و لازم است افراد بشر و مؤمنان خود را در معرض آن قرار دهند. از اين رو درباره ي شب هاي قدر در روايات اسلامي مؤکداً سفارش به بيداري، دعا و نيايش و درخواست عافيت و خير از درگاه ربوبي شده است.



بسياري توفيقات پروردگار نيز در اين شب پي ريزي مي گردند. در ماه رمضان، به ويژه در شب هاي قدر، دعاهايي که درباره ي درخواست توفيق از محضر ربوبي است، بسيار است چنان که در خلال ادعيه ي ماه رمضان آمده است:



"و ليلة القدر و حج بيتک الحرام و قتال في سبيلک فوفق لنا".



بارالها! توفيق به جاي آوردن وظايف شب قدر و زيارت بيت الله الحرام و شهادت در راه خودت را به ما عطا فرما. اين رحمت و استجابت دعا در عبارت زير از سوره ي دخان نيز مورد اشاره قرار گرفته است:



"رحمة من ربّک انّه هو السّميع العليم": اين تقديرات و ارسال فرشتگان به سوي زمين و به طور کلي اين شب – رحمتي است از پروردگار تو. به درستي که او شنوا - ي درخواست هاي بندگان و داناي به مصالح آنان - است.


دکتر سيد محسن ميرباقري؛


استاد دانشگاه و مفسر قرآن کريم