بازگشت

((امامت )) اوج افتخار ابراهيم (ع )


از ايـن آيـات به بعد سخن از ابراهيم قهرمان توحيد و بناى خانه كعبه واهميت اين كانون توحيد و عبادت است كه ضمن هيجده آيه اين مسائل را برشمرده است .
هـدف از ايـن آيات در واقع سه چيز است : نخست اين كه مقدمه اى براى مساله تغيير قبله است , و ديـگـر اين كه يهود و نصارى ادعا مى كردند ما وارثان ابراهيم و آيين او هستيم و اين آيات مشخص مى سازد كه آنها تا چه حد از آيين ابراهيم بيگانه اند.
سـوم ايـن كه مشركان عرب نيز پيوند ناگسستنى ميان خود و ابراهيم قائل بودند, بايد به آنها نيز فهمانده شود كه برنامه شما هيچ ارتباطى با برنامه اين پيامبربزرگ بت شكن ندارد.
در ايـن آيـه بـه مهمترين فرازهاى زندگى ابراهيم (ع ) اشاره كرده , مى گويد:((به خاطر بيارويد هـنگامى را كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگون آزمود و او راعهده آزمايش به خوبى برآمد)) (واذابتلى ابرهيم ربه بكلمات فاتـمـهـن ).
خداوند مى بايد جايزه اى به او بدهد ((فرمود: من تو را امام و رهبر و پيشواى مردم قرار دادم )) (قال انى جاعلك للناس اماما).
((ابراهيم تقاضا كرد كه از دودمان من نيز امامانى قرار ده )) تا اين رشته نبوت وامامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد (قال ومن ذريتى ).
امـا خـداوند در پاسخ او ((فرمود: پيمان من , يعنى مقام امامت , به ظالمان هرگز نخواهد رسيد)) (قال لاينال عهدى الظالمين ).
تقاضاى تو را پذيرفتيم , ولى تنها آن دسته از ذريه تو كه پاك و معصوم باشندشايسته اين مقامند!.
از آيـه فـوق اجـمالا چنين استفاده مى شود: مقام امامتى كه به ابراهيم بعد ازپيروزى در همه اين آزمونها بخشيده شد فوق مقام نبوت و رسالت بود اين حقيقت اجمالا در حديث پر معنى و جالبى از امـام صادق (ع ) نقل شده , آنجا كه مى فرمايد:((خداوند ابراهيم را بنده خاص خود قرار داد پيش از آن كه پيامبرش قرار دهد, وخداوند او را به عنوان نبى انتخاب كرد پيش از آن كه او را رسول خود سازد, و او رارسول خود انتخاب كرد پيش از آن كه او را به عنوان خليل خود برگزيند, و او راخليل خـود قـرار داد پيش از آن كه او را امام قرار دهد, هنگامى كه همه اين مقامات راجمع كرد فرمود: مـن تـو را امام مردم قرار دادم , اين مقام به قدرى در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا! از دودمان من نيز امامانى انتخاب كن ,فرمود: پيمان من به ستمكاران آنها نمى رسد يعنى شخص سفيه هرگز امام افراد باتقوا نخواهد شد)).
نكته ها:.

1ـ.منظور از ((كلمات )) چيست ؟.
از بررسى آيات قرآن چنين استفاده مى شود كه مقصود از ((كلمات ))(جمله هايى كه خداوند ابراهيم را به آن آزمود) يك سلسله وظايف سنگين ومشكل بوده كه خدا بر دوش ابراهيم گذارده بود.
ايـن دسـتورات عبارت بودند از: بردن فرزند به قربانگاه و آمادگى جدى براى قربانى او به فرمان خدا!.
بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمين خشك و بى آب و گياه مكه !.
قـيـام در بـرابـر بـت پـرستان بابل و شكستن بتها و دفاع بسيار شجاعانه در آن محاكمه تاريخى و قـرارگرفتن در دل آتش ! مهاجرت از سرزمين بت پرستان و پشت پازدن به زندگى خود, و مانند اينها كه هريك آزمايشى بسيار سنگين بود, اما او باقدرت و نيروى ايمان از عهده همه آنها بر آمد و اثبات كرد شايستگى مقام ((امامت ))را دارد.

2ـ.فرق نبوت و امامت و رسالت :.
بـطـورى كـه از آيات و احاديث بر مى آيد كسانى كه از طرف خدا ماموريت داشتند داراى مقامات مختلفى بودند:.
مقام نبوت .
يعنى دريافت وحى از خداوند, بنابراين ((نبى )) كسى است كه وحى بر او نازل مى شود .
مقام رسالت .
يـعـنـى مـقـام ابـلاغ وحـى و تبليغ و نشر احكام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهى بـخـشيدن , بنابراين رسول كسى است كه موظف است در حوزه ماموريت خود به تلاش و كوشش برخيزد, و براى يك انقلاب فرهنگى و فكرى وعقيدتى تلاش نمايد.

3ـ.مقام امامت ـ.
يعنى رهبرى و پيشوايى خلق , در واقع امام كسى است كه با تشكيل يك حكومت الهى سعى مى كند احكام خدا را عملا اجرا و پياده نمايد.
بـه عـبـارت ديـگـر وظـيفه امام اجراى دستورات الهى است در حالى كه وظيفه رسول ابلاغ اين دستورات مى باشد.

3ـ.امامت يا آخرين سيرتكاملى ابراهيم ـ.
مقام امامت , مقامى است بالاتر و حتى برتر از نبوت و رسالت , اين مقام نيازمند شايستگى فراوان در جـمـيـع جـهـات است كه ابراهيم پس از امتحان شايستگى از طرف خداوند دريافت داشت و اين آخرين حلقه سير تكاملى ابراهيم بود.
(آيه 125) ـ.