بازگشت

انسان در پيشگاه خدا


از اينجا گوئى ((بنده )) پروردگار خود را مخاطب ساخته نخست از عبوديت خويش در برابر او, و سـپس از امدادها و كمكهاى او سخن مى گويد: ((تنها تو رامى پرستم و تنها از تو يارى مى جويم )) (اياك نعبد و اياك نستعين ).
در واقع آيات گذشته سخن از توحيد ذات و صفات مى گفت و در اينجاسخن از توحيد عبادت , و توحيد افعال است توحيد عبادت آن است كه هيچ كس وهيچ چيز را شايسته پرستش جز ذات خدا نـدانـيم تنها به فرمان او گردن نهيم , و ازبندگى و تسليم در برابر غير ذات او بپرهيزيم , توحيد افـعـال آن اسـت كه تنها مؤثرحقيقى را در عالم او بدانيم , نه اينكه دنبال سبب نرويم بلكه معتقد بـاشـيـم هـر سـبـبـى هر تاثيرى دارد به فرمان خداست اين تفكر و اعتقاد انسان را از همه كس و همه موجودات بريده و تنها به خدا پيوند مى دهد.
(آيه 6)ـ ((ما را به راه راست هدايت فرما)) (اهدنا الصراط المستقيم ).
پـس از اظـهـار تـسـلـيم در برابر پروردگار و وصول بر مرحله عبوديت و استمداداز ذات پاك او نخستين تقاضاى بنده اين است كه او را به راه راست , راه پاكى ونيكى , راه عدل و داد, و راه ايمان و عـمـل صـالـح هـدايت فرمايد, در اينجا اين سؤال كه چرا ما همواره درخواست هدايت به صراط مستقيم از خدا مى كنيم مگر ماگمراهيم ! مطرح مى شود وانگهى اين سخن از پيامبر و امامان كه نمونه انسان كامل بودند چه معنى دارد؟!.
در پـاسـخ مى گوئيم : انسان در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف درباره او مى رود, به هـمـيـن دلـيـل بـايـد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نـگـهـدارد دوم اينكه , هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجا مراحل نقصان را پـشـت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسدبنابراين جاى تعجب نيست كه حتى پيامبران و امامان از خـدا تقاضاى هدايت ((صراط مستقيم )) كنند, چه اينكه كمال مطلق تنها خدا است , و همه بدون استثنا درمسير تكاملند, چه مانعى دارد كه آنها نيز تقاضاى درجات بالاترى را از خدا بنمايند.
امـام صادق (ع ) در تفسير اين آيه مى فرمايد: ((خداوندا! ما را بر راهى كه به محبت تو مى رسد و به بـهشت واصل مى گردد, و مانع از پيروى هوسهاى كشنده وآرا انحرافى و هلاك كننده است ثابت بدار)).