بازگشت

بيزاري پيشوايان كفر از پيروان خود


در ايـن آيـه روى سخن متوجه كسانى است كه از دلايل وجود خدا چشم پوشيده و در راه شرك و بـت پـرستى و تعدد خدايان گام نهاده اند, سخن از كسانى است كه در مقابل اين معبودان پوشالى سر تعظيم فرود آورده و به آنها عشق مى ورزند, عشقى كه تنها شايسته خداوند است كه منبع همه كمالات و بخشنده همه نعمتها است .
نخست مى گويد: ((بعضى از مردم معبودهايى غير خدا براى خود انتخاب مى كنند)) (ومن الناس من يتخذ من دون اللّه انـدادا).
نه فقط بتها را معبود خود انتخاب كرده اند بلكه ((آنچنان به آنها عشق مى ورزند كه گويى به خدا عشق مى ورزند)) (يحبونهم كحب اللّه ).
((امـا كسانى كه ايمان به خدا آورده اند عشق و علاقه بيشترى به او دارند))(والذين آمنوآ اشد حبا للّه ).
عشق مؤمنان از عقل و علم معرفت سرچشمه مى گيرد اما عشق كافران ازجهل و خرافه و خيال ! به همين دليل ثبات و دوامى ندارد.
لـذا در ادامـه آيه مى فرمايد: ((اين ظالمان هنگامى كه عذاب الهى را مشاهده مى كنند و مى دانند كه تمام قدرتها به دست خدا است و او داراى مجازات شديداست )) (ولو يرى الذين ظلموآ اذ يرون العذاب ان القوة للّه جميعا وان اللّه شديدالعذاب ).
(آيـه 166)ـ دراين هنگام پرده هاى جهل وغرور وغفلت ازمقابل چشمانشان كنار مى رود و به اشتباه خـود پى مى برند و اعتراف مى كنند كه انسانهاى منحرفى بوده اند, ولى از آنجا كه هيچ تكيه گاه و پـناهگاهى ندارند از شدت بيچارگى بى اختياردست به دامن معبودان و رهبران خود مى زنند اما ((در ايـن هـنـگـام رهـبـران گـمراه آنهادست رد به سينه آنان مى كوبند و از پيروان خود تبرى مـى جـويـنـد)) (اذ تـبرا الذين اتبعوا من الذين اتبعوا) منظور از معبودها در اينجا انسانهاى جبار و خودكامه وشياطينى هستند كه اين مشركان , خود را دربست در اختيارشان گذاردند.
((و در هـمـيـن حـال عـذاب الهى را با چشم خود مى بينند و دستشان از همه جاكوتاه مى شود)) (وراوا العذاب وتقطعت بهم الا سباب ).
(آيـه 167)ـ اما اين پيروان گمراه كه بى وفايى معبودان خود را چنين آشكارامى بينند براى تسلى دل خـويـشـتـن مـى گـويند: ((اى كاش ما بار ديگر به دنيا بازمى گشتيم تا از آنها تبرى جوييم , هـمـان گونه كه آنها امروز از ما تبرى جستند))! (وقال الذين اتبعوا لو ان لنا كرة فنتبرا منهم كما تبرؤا منا).
اما چه سود كه كار از كار گذشته و بازگشتى به سوى دنيا نيست .
و در پايان آيه مى فرمايد: آرى ! ((اين چنين خداوند اعمالشان را به صورت مايه حسرت به آنها نشان مى دهد)) (كذلك يريهم اللّه اعمالهم حسرات عليهم ).
اما حسرتى بيهوده , چرا كه نه موقع عمل است و نه جاى جبران !.
((و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد)) (وماهم بخارجين من النار).
آيـه 168ـ شـان نـزول : از ابـن عـبـاس نـقـل شـده كه : بعضى از طوايف عرب همانند ((ثقيف )) و ((خـزاعـه )) و غـيـر آنها قسمتى از انواع زراعت و حيوانات را بدون دليل بر خود حرام كرده بودند (حتى تحريم آن را به خدا نسبت مى دادند) آيه نازل شد و آنها را از اين عمل ناروا بازداشت .
تفسير:.