بازگشت

ريشه و اساس همه نيكيها


در تفسير آيات تغيير قبله گذشت كه مخالفين اسلام از يك سو و تازه مسلمانان از سوى ديگر چه سر و صدايى پيرامون تغيير قبله به راه انداختند.
ايـن آيـه روى سـخن را به اين گروهها كرده , مى گويد: ((نيكى تنها اين نيست كه به هنگام نماز صورت خود را به سوى شرق و غرب كنيد و تمام وقت خود را صرف اين مساله نماييد)) (ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب ).
قرآن سپس به بيان مهمترين اصول نيكيها در ناحيه ايمان و اخلاق و عمل ضمن بيان شش عنوان پرداخته چنين مى گويد: ((بلكه نيكى (نيكوكار) كسانى هستند كه به خدا و روز آخر و فرشتگان و كـتـابـهـاى آسـمانى و پيامبران ايمان آورده اند)) (ولكن البر من آمن باللّه واليوم الا خر والملائكة والكتاب والنبيين ).
پـس از ايـمان به مساله انفاق و ايثار و بخششهاى مالى اشاره مى كند, ومى گويد: ((مال خود را با تمام علاقه اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان ومستمندان و واماندگان در راه , و سائلان و بـردگـان مـى دهـنـد)) (وآتـى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسئلين وفى الرقاب ) بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همه كس كار آسانى نيست چرا كه حـب آن تـقـريـبا درهمه دلها است , و تعبير على حبه نيز اشاره به همين حقيقت است كه آنها در برابراين خواسته دل براى رضاى خدا مقاومت مى كنند.
سـو مـيـن اصـل از اصـول نـيـكـيـها را بر پا داشتن نماز مى شمرد و مى گويد: ((آنهانماز را بر پا مى دارند)) (واقام الصلوة ).
چـهـارمـيـن بـرنـامه آنها را اداى زكات و حقوق واجب مالى ذكر كرده , مى گويد:((آنها زكات را مى پردازند)) (وآتى الزكوة ).
بسيارند افرادى كه در پاره اى از موارد حاضرند به مستمندان كمك كنند امادر اداى حقوق واجب سـهل انگار مى باشند, و به عكس گروهى غير از اداى حقوق واجب به هيچ گونه كمك ديگرى تن در نمى دهند, آيه فوق نيكوكار را كسى مى داندكه در هر دو ميدان انجام وظيفه كند.
پنجمين ويژگى آنها را وفاى به عهد مى شمرد, و مى گويد: ((كسانى هستند كه به عهد خويش به هنگامى كه پيمان مى بندند وفا مى كنند)) (والموفون بعهدهم اذاعاهدوا).
چـرا كـه سرمايه زندگى اجتماعى اعتماد متقابل افراد جامعه است , لذا درروايات اسلامى چنين مـى خـوانـيـم كـه مـسلمانان موظفند سه برنامه را در مورد همه انجام دهند, خواه طرف مقابل , مسلمان باشد يا كافر, نيكوكار باشد يا بدكار, و آن سه عبارتند از: وفاى به عهد, اداى امانت و احترام به پدر و مادر.
و بـالاخره ششمين و آخرين برنامه اين گروه نيكوكار را چنين شرح مى دهد:((كسانى هستند كه در هـنگام محروميت و فقر, و به هنگام بيمارى و درد, و همچنين در موقع جنگ با دشمن , صبر و اسـتـقـامـت بـه خرج مى دهند, و در برابر اين حوادث زانو نمى زنند)) (والصابرين فى الباس والضرآ وحين الباس ).
و در پـايـان آيه به عنوان جمع بندى و تاكيد بر شش صفت عالى گذشته مى گويد: ((آنها كسانى هستند كه راست مى گويند و آنان پرهيزكارانند)) (اولئك الذين صدقوا واولئك هم المتـقون ).
راسـتـگـويـى آنـهـا از ايـنجا روشن مى شود كه اعمال و رفتارشان از هر نظر بااعتقاد و ايمانشان هـمـاهـنگ است , و تقوا و پرهيزكاريشان از اينجا معلوم مى شود كه آنها هم وظيفه خود را در برابر ((اللّه )) و هـم در بـرابـر نيازمندان و محرومان و كل جامعه انسانى و هم در برابر خويشتن خويش انجام مى دهند.
جـالب اين كه شش صفت برجسته فوق هم شامل اصول اعتقادى و اخلاقى و هم برنامه هاى عملى است .
آيه 178ـ شان نزول : عادت عرب جاهلى بر اين بود كه اگر كسى از قبيله آنهاكشته مى شد تصميم مـى گرفتند تا آنجا كه قدرت دارند از قبيله قاتل بكشند, و اين فكر تا آنجا پيش رفته بودكه حاضر بـودنـد بخاطر كشته شدن يك فرد تمام طايفه قاتل را نابود كنند اين آيه نازل شد و حكم عادلانه قصاص را بيان كرد.
ايـن حكم اسلامى , در واقع حد وسطى بود ميان دو حكم مختلف كه آن زمان وجود داشت بعضى قـصـاص را لازم مى دانستند و بعضى تنها ديه را لازم مى شمردند, اسلام قصاص را در صورت عدم رضايت اولياى مقتول , و ديه را به هنگام رضايت طرفين قرار داد.
تفسير:.