بازگشت

سلاحي به نام دعا و نيايش


از آنجا كه يكى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نيايش است دراين آيه روى سخن را به پيامبر كرده , مى گويد: ((هنگامى كه بندگانم از تو در باره من سؤال كنند بگو من نزديكم )) (واذا سالك عبادى عنى فانى قريب ).
نزديكتر از آنچه تصور كنيد, نزديكتر از شما به خودتان , و نزديكتر از شريان گردنهايتان , چنانكه در جاى ديگر مى خوانيم : ونحن اقرب اليه من حبل الوريد(سوره ق , آيه 16).
سپس اضافه مى كند: ((من دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مى خوانداجابت مى كنم )) (اجيب دعوة الداع اذا دعان ).
((بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند)) (فليستجيبوا لى ).
((و به من ايمان آورند)) (وليؤمنوا بى ).
((باشد كه راه خود را پيدا كنند و به مقصد برسند)) (لعلهم يرشدون ).
جالب اين كه در اين آيه خداوند هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره كرده وهفت بار به بندگان ! و از اين نهايت پيوستگى و قرب و ارتباط, محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است !.
((دعا)) يكنوع خودآگاهى و بيدارى دل و انديشه و پيوند باطنى با مبد همه نيكيها و خوبيهاست .
((دعا)) يكنوع عبادت و خضوع و بندگى است , و انسان به وسيله آن توجه تازه اى به ذات خداوند پيدا مى كند, و همانطور كه همه عبادات اثر تربيتى دارد((دعا)) هم داراى چنين اثرى خواهد بود.
و ايـن كـه مى گويند: ((دعا فضولى در كار خداست ! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد)) تـوجـه نـدارنـد كـه مواهب الهى بر حسب استعدادها و لياقتهاتقسيم مى شود, هر قدر استعداد و شايستگى بيشتر باشد سهم بيشترى از آن مواهب نصيب انسان مى گردد.
لـذا مـى بـيـنـيم امام صادق (ع ) مى فرمايد: ان عنداللّه عزوجل منزلة لا تنال الا بمسالة : ((در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آن نمى رسد))!.
دانشمندى مى گويد: ((وقتى كه ما نيايش مى كنيم خود را به قوه پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است متصل و مربوط مى سازيم )).
آيـه 187ـ شـان نـزول : از روايـات اسـلامـى چـنين استفاده مى شود كه در آغازنزول حكم روزه , مـسـلـمـانـان تـنها حق داشتند قبل از خواب شبانه , غذا بخورند,چنانچه كسى در شب به خواب مى رفت سپس بيدار مى شد خوردن و آشاميدن براو حرام بود.
و نيز در آن زمان آميزش با همسران در روز و شب ماه رمضان مطلقا تحريم شده بود.
يكى از ياران پيامبر(ص ) به نام ((مطعم بن جبير)) كه مرد ضعيفى بود با اين حال روزه مى داشت , هنگام افطار وارد خانه شد, همسرش رفت براى افطار او غذاحاضر كند بخاطر خستگى خواب او را ربود, وقتى بيدار شد گفت من ديگر حق افطار ندارم , با همان حال شب را خوابيد و صبح در حالى كـه روزه دار بـود بـراى حـفرخندق (در آستانه جنگ احزاب ) در اطراف مدينه حاضر شد, در اثنا تـلاش وكـوشـش بـه واسـطـه ضـعـف و گرسنگى مفرط بيهوش شد, پيامبر بالاى سرش آمد و ازمشاهده حال او متاثر گشت .
و نـيـز جـمـعـى از جـوانـان مسلمان كه قدرت كنترل خويشتن را نداشتند شبهاى ماه رمضان با همسران خود آميزش مى نمودند.
در اين هنگام آيه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد كه در تمام طول شب مى توانند غذا بخورند و با همسران خود آميزش جنسى داشته باشند.
تفسير:.