بازگشت

پيوند با بيگانگان ممنوع


در آيـات گذشته سخن از اين بود كه عزت و ذلت و تمام خيرات به دست خداست و در اين آيه به همين مناسبت مؤمنان را از دوستى با كافران شديدا نهى مى كند, مى فرمايد: ((افراد با ايمان نبايد غـيـر از مـؤمـنـان (يعنى ) كافران را دوست وولى و حامى خود انتخاب كنند)) (لايتخذ المؤمنون الكافرين اوليا من دون المؤمنين ).
((و هـر كـس چـنـيـن كند در هيچ چيز از خداوند نيست )) و رابطه خود را بكلى ازپروردگارش گسسته است (ومن يفعل ذلك فليس من اللّه فى شى ).
ايـن آيـه در واقـع يك درس مهم سياسى ـاجتماعى به مسلمانان مى دهد كه بيگانگان را به عنوان دوست و حامى و يار و ياور هرگز نپذيرند.
سـپـس بـه عـنـوان يـك استثنا از اين قانون كلى مى فرمايد: ((مگر اين كه از آنهابپرهيزيد و تقيه كنيد)) (الا ان تتقوا منهم تقية ).
هـمان تقيه اى كه براى حفظ نيروها و جلوگيرى از هدر رفتن قوا و امكانات وسرانجام پيروزى بر دشمن است .
مساله تقيه در جاى خود يك حكم قاطع عقلى و موافق فطرت انسانى است .
و در پـايـان آيـه , هـشدارى به همه مسلمانان داده مى فرمايد: ((خداوند شما رااز (نافرمانى ) خود برحذر مى دارد, و بازگشت (همه شما) به سوى خداست ))(ويحذركم اللّه نفسه والى اللّه المصير).
دو جـمـلـه فـوق بـر مـسـاله تحريم دوستى با دشمنان خدا تاكيد مى كند, از يك سو مى گويد از مـجـازات و خـشـم و غـضـب خـداوند بپرهيزيد, و از سوى ديگرمى فرمايد: ((اگر مخالفت كنيد بازگشت همه شما به سوى اوست و نتيجه اعمال خودرا خواهيد گرفت )).
(آيـه 29)ـ در آيه قبل , دوستى و همكارى با كافران و دشمنان خدا شديدامورد نهى واقع شده , در اين آيه به كسانى كه ممكن است از حكم تقيه سؤاستفاده كنند, هشدار داده مى فرمايد: ((بگو: اگر آنچه را در سينه هاى شماست , پنهان سازيديا آشكار كنيد, خداوند آن را مى داند)) (قل ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه ).
نـه تـنـهـا اسرار درون شما را مى داند بلكه ((آنچه را كه در آسمانها و آنچه را درزمين است (نيز) مـى داند (و علاوه بر اين آگاهى وسيع ) خداوند بر هر چيزى تواناست )) (ويعلم ما فى السموات وما فى الا رض واللّه على كل شى قدير).
(آيه 30)ـ اين آيه تكميلى است بر آنچه در آيه قبل آمد, و از حضور اعمال نيك و بد در قيامت پرده بـر مـى دارد, مـى فـرمايد: ((به ياد آوريد روزى را كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر مـى بـيـنـد و هـمچنين آنچه را از كار بد, انجام داده است )) (يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا وما عملت من سؤ).
((در حـالى كه دوست مى دارد ميان او و آن اعمال بد فاصله زمانى زيادى باشد)) (تود لو ان بينها وبينه امدا بعيدا).
در پايان آيه , باز براى تاكيد بيشتر مى فرمايد: ((خداوند شما را از (نافرمانى )خويش برحذر مى دارد و در عين حال خدا نسبت به همه بندگان مهربان است ))(ويحذركم اللّه نفسه واللّه رؤف بالعباد).
در واقـع اين جمله معجونى است از بيم و اميد, از يك سو اعلام خطر مى كندو هشدار مى دهد, از سوى ديگر بندگان را به لطفش اميدوار مى سازد تا تعادلى ميان خوف و رجا كه عامل مهم تربيت انسان است برقرار شود.
آيـه 31ـ شـان نـزول : جمعى در حضور پيغمبر(ص ) ادعاى محبت پروردگاركردند, در حالى كه ((عـمـل )) بـه برنامه هاى الهى در آنها كمتر ديده مى شد, اين آيه وآيه بعد نازل شد و به آنها پاسخ گفت .