بازگشت

دعوت به حق و مبارزه با فساد


در ايـن آيـه دسـتـور داده شـده كه : ((همواره در ميان شما مسلمانان بايد امتى باشند كه اين دو وظيفه بزرگ اجتماعى را انجام دهند: مردم را به نيكيها دعوت كنند, و از بديها باز دارند)) (ولتكن منكم امة يدعون الى الخير ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر).
و در پـايـان آيـه تـصـريـح مـى كند كه فلاح و رستگارى تنها از اين راه ممكن است ((و آنها همان رستگارانند)) (واولئك هم المفلحون ).
پـيامبر گرامى اسلام (ص ) در ضمن يك مثال جالب , منطقى بودن وظيفه امربه معروف و نهى از مـنـكـر را مـجـسـم سـاخـتـه و حـق نظارت فرد بر اجتماع را يك حق طبيعى كه ناشى از پيوند سرنوشتهاست , بر شمرده و مى فرمايد: ((يك فرد گنهكار,در ميان مردم همانند كسى است كه با جـمعى سوار كشتى شود, و هنگامى كه دروسط دريا قرار گيرد تبرى برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد, و هرگاه به او اعتراض كنند, در جواب بگويد من در سهم خـود تـصـرف مـى كـنم ! اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند ؟ طولى نمى كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و يكباره همگى در دريا غرق مى شوند)).
(آيه 105)ـ در اين آيه مجددا پيرامون مساله اتحاد و پرهيز از تفرقه و نفاق بحث مى كند, مى فرمايد: ((و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند)) (ولا تكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا).
اصـرار قرآن در اين آيات در باره اجتناب از تفرقه و نفاق , اشاره به اين است كه اين حادثه در آينده در اجتماع آنها وقوع خواهد يافت زيرا هر كجا قرآن در ترساندن از چيزى زياد اصرار نموده اشاره به وقوع و پيدايش آن مى باشد.
لـذا در پـايان آيه مى فرمايد: ((كسانى كه با بودن ادله روشن در دين چنان اختلاف كنند به عذاب عظيم و دردناكى گرفتار مى گردند)) (من بعد ما جهم البينات اولئك لهم عذاب عظيم ).
جـامـعـه اى كـه اسـاس قـدرت و اركان همبستگيهاى آنان با تيشه هاى تفرقه درهم كوبيده شود, سـرزمين آنان براى هميشه جولانگاه بيگانگان و قلمرو حكومت استعمارگران خواهد بود, راستى چه عذاب بزرگى است !.
(آيه 106).