بازگشت

نتايج جنگ احدـ


در ايـن آيـه بـه مـسـلـمـانان هشدار داده , مى گويد افراد بيدار همانطور كه ازپيروزيها استفاده مـى كـنند از شكستها نيز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى راكه سرچشمه شكست شده , پـيدا مى كنند و با برطرف ساختن آن براى پيروزى نهايى آماده مى شوند, لذا آيه شريفه مى فرمايد: ((و سـسـت نـشـويد و غمگين مگرديدشما برتريد اگر ايمان داشته باشيد)) (ولا تهنوا ولا تحزنوا وانتم الا علون ان كنتم مؤمنين ) يعنى , شكست شما در حقيقت به خاطر از دست دادن روح ايمان و آثار آن بوده .
(آيه 140)ـ در اين آيه درس ديگرى براى رسيدن به پيروزى نهايى به مسلمانان داده شده است كه : ((اگـر بـه شما جراحتى رسيد به آنها هم جراحتى همانند آن رسيد)) (ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله ).
بنابراين , سستى و اندوه شما براى چيست ؟!.
سـپس اشاره به يكى از سنن الهى شده است كه در زندگى بشر حوادث تلخ وشيرين رخ مى دهد كـه هيچ كدام پايدار نيست , و ((خداوند اين ايام را در ميان مردم بطور مداوم گردش مى دهد)) تا سنت تكامل از لابلاى اين حوادث آشكار شود(وتلك الا يام نداولها بين الناس ).
و سـپـس اشاره به نتيجه اين حوادث ناگوار كرده , مى فرمايد: ((اينها به خاطرآن است كه افراد با ايمان , از مدعيان ايمان شناخته شوند)) (وليعلم اللّه الذين آمنوا).
((و يـكـى از نتايج اين شكست دردناك اين بود كه شما شهيدان و قربانيانى , درراه اسلام بدهيد)) (ويتخذ منكم شهدآ).
اصـولا مـلـتـى كـه قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد هميشه آنها را كوچك مى شمرد اما به هنگامى كه قربانى داد هم خود او, و هم نسلهاى آينده او, به ديده عظمت به آن مى نگرند.
در پـايـان آيـه مـى فـرمـايد: ((خداوند ستمگران را دوست نمى دارد)) (واللّه لايحب الظالمين ) و بنابراين از آنها حمايت نخواهد كرد.
(آيه 141)ـ در اين آيه به يكى ديگر از نتايج طبيعى شكست جنگ احداشاره شده است و آن اين كه ايـن گـونـه شـكستها نقاط ضعف و عيوب جمعيتها راآشكار مى سازد و وسيله مؤثرى است براى شـسـتـشـوى اين عيوب , قرآن مى گويد:((خدا مى خواست در اين ميدان جنگ , افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاطضعفشان را به آنها نشان بدهد و كافران را تدريجا نابود سازد)) (ولـيمحص اللّه الذين آمنوا ويمحق الكافرين ).
(آيه 142)ـ در اين آيه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مـى كند و مى گويد: ((آيا شما چنين پنداشتيد كه بدون جهاد واستقامت در راه خدا مى توانيد در بـهشت برين جاى گيريد (شما گمان كرديد داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است ؟) در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مـشـخـص نـسـاخـتـه اسـت )) (ام حـسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يعلم اللّه الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين ).
(آيه 143)ـ بعد از جنگ بدر و شهادت پرافتخار جمعى از مسلمانان عده اى در جلسات مى نشستند و پـيـوسته آرزوى شهادت مى كردند كه اى كاش اين افتخار در ميدان بدر نصيب ما نيز شده بود, مـطـابـق مـعـمول در ميان آنها جمعى صادق بودند و عده اى متظاهر و دروغگو, اما چيزى طول نـكـشـيـد كـه جـنـگ وحـشتناك احد پيش آمد, مجاهدان راستين با شهامت جنگيدند و شربت شـهـادت نوشيدند و به آرزوى خود رسيدند اما جمعى از دروغگويان هنگامى كه آثارشكست را در ارتـش اسـلام مـشـاهـده كـردند از ترس كشته شدن فرار كردند, اين آيه آنها را سرزنش مى كند, مـى گـويـد: ((و شـمـا تـمـنـاى مرگ (و شهادت در راه خدا) راپيش از آن كه با آن روبرو شويد مى كرديد, سپس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه به آن نگاه مى كرديد)) و حاضر نبوديد به آن تـن در دهـيد, چقدر ميان گفتار و كردارشما فاصله است !(ولقد كنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه وانتم تنظرون ).
آيه 144ـ شان نزول : اين آيه نيز ناظر به يكى ديگر از حوادث جنگ احداست و آن اين كه : در همان حـال كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت : محمد را كشتم محمد راكشتم !.
جـمـعـى كـه اكـثـريـت را تشكيل مى دادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مـى شـدنـد, اما در مقابل آنها اقليتى فداكار و پايدار همچون على (ع )و ابودجانه و طلحة و بعضى ديگر بودند كه بقيه را به استقامت دعوت مى كردند.
آيه در اين مورد نازل گرديد و دسته اول را سخت نكوهش كرد.