بازگشت

فردپرستي ممنوع ـ


مـساله فردپرستى يكى از بزرگترين خطراتى است كه مبارزات هدفى راتهديد مى كند, وابستگى بـه شخص معين اگرچه پيامبر خاتم باشد مفهومش پايان يافتن كوشش و تلاش براى پيشرفت , به هـنـگـام از دسـت رفتن آن شخص است و اين وابستگى يكى از نشانه هاى بارز عدم رشد اجتماعى است .
قـرآن در آيـه مـورد بـحـث بـا صـراحت مى گويد: ((محمد تنها فرستاده خداست ,پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند آيا اگر او بميرد يا كشته شود بايدشما سير قهقرايى كنيد ؟ و بـه آيـين بت پرستى باز گرديد)) ؟ (وما محمد الا رسول قدخلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ).
سپس مى فرمايد: ((آنها كه عقب گرد كنند وبه دوران كفر وبت پرستى باز گردندتنها به خود زيان مى رسانند نه به خدا)) (ومن ينقلب على عقبيه فلن يضر اللّه شيئا).
زيرا با اين عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مى سازند بلكه آنچه را به دست آورده اند نيز به سرعت از دست خواهند داد.
در پايان آيه به اقليتى كه در جنگ احد على رغم همه مشكلات و انتشار خبرشهادت پيغمبر, دست از جهاد برنداشتند اشاره كرده و كوششهاى آنها را مى ستايدو آنها را به عنوان شاكران و كسانى كه از نعمتها در راه خدا استفاده كردند معرفى مى كند مى گويد: ((خداوند اين شاكران را پاداش نيك مى دهد)) (وسيجزى اللّه الشاكرين ).
(آيه 145)ـ همان طور كه گفتيم شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را بـه وحـشـت افـكـند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى خواستند از اسلام هم بـرگـردنـد, در ايـن آيه مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى فرمايد: ((مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هركس اجلى مقررشده است كه نمى تواند از آن فرار كند)) (وما كان لنفس ان تموت الا باذن اللّه كتابامؤجلا ).
بـنابراين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى نوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود.
از سـوى ديـگـر فـرار از مـيـدان جنگ نمى تواند از فرارسيدن اجل جلوگيرى كندهمان طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى اندازد.
در پـايـان آيـه مـى فرمايد: سعى و كوشش انسان هيچ گاه ضايع نمى شود ((اگرهدف كسى تنها نـتـيـجه هاى مادى و دنيوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احدتنها به خاطر غنيمت تلاش كـند) بالاخره بهره اى از آن به دست مى آورد اما اگر هدف عاليتر بود, و كوششها در مسير حيات جـاويـدان و فضايل انسانى به كار افتاد, باز به هدف خود خواهد رسيد)) (ومن يرد ثواب الدنيا نؤته منها ومن يرد ثواب الا خرة نؤته منها).
بـنـابـرايـن , حـالا كـه رسـيـدن بـه دنـيا يا آخرت هر دو نيازمند به كوشش است , پس چرا انسان سرمايه هاى وجودى خود را در مسير دوم كه يك مسير عالى و پايداراست به كار نيندازد؟.
سپس بار ديگر تاكيد مى كند كه ((پاداش شاكران را به زودى خواهيم داد))(وسنجزى الشاكرين ).
(آيه 146)