بازگشت

سهم ارث همسران از يكديگر


در اين آيه چگونگى ارث زن و شوهر از يكديگر توضيح داده شده , آيه مى گويد: ((و براى شما نصف مـيـراث زنـانتان است اگر فرزندى نداشته باشند)) (ولكم نصف ما ترك ازواجكم ان لم يكن لهن ولد).
((ولى اگر فرزند و يا فرزندانى براى آنها باشد (حتى اگر از شوهر ديگرى باشد)تنها يك چهارم از آن شماست )) (فان كان لهن ولد فلكم الربع مما تركن ).
الـبـتـه اين تقسيم نيز ((بعد از پرداخت بدهيهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست )) (من بعد وصية يوصين بها اودين ).
((و براى زنان شما يك چهارم ميراث شماست اگر فرزندى نداشته باشيد))(ولهن الربع مما تركتم ان لم يكن لكم ولد).
((و اگـر بـراى شـمـا فرزندى باشد (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد)سهم زنان به يك هشتم مى رسد)) (فان كان لكم ولد فلهن الثمن مما تركتم ).
اين تقسيم نيز همانند تقسيم سابق ((بعد از انجام وصيتى كه كرده ايد و اداى دين )) است (من بعد وصية توصون بها اودين ).
سـپـس حـكـم ارث خـواهـران و برادران را بيان مى كند و مى گويد: ((اگر مردى ازدنيا برود و بـرادران و خـواهـران از او ارث ببرند, يا زنى از دنيا برود و برادر و ياخواهرى داشته باشد هر يك از آنها يك ششم مال را به ارث مى برند)) (وان كان رجل يورث كلالة اوامراة وله اخ او اخت فلكل وا حد منهما السدس ).
((كـلالـة )) بـه خواهران و برادران مادرى كه از شخص متوفى ارث مى برند گفته مى شود اين در صـورتـى اسـت كه از شخص متوفى يك برادر و يك خواهر (مادرى )باقى بماند ((اما اگر بيش از يـكى باشند مجموعا يك سوم مى برند)) يعنى بايد ثلث مال را در ميان خودشان تقسيم كنند (فان كانوا اكثر من ذلك فهم شرك فى الثلث ).
سپس اضافه مى كند: ((اين در صورتى است كه وصيت قبلا انجام گيرد وديون از آن خارج شود)) (من بعد وصية يوصى بها او دين ).
((به شرط آن كه (از طريق وصيت و اقرار به دين ) به آنها (ورثه ) ضرر نزند))(غير مضار).
و در پـايان آيه براى تاكيد مى فرمايد: ((اين سفارش خداست , و خدا دانا وبردبار است )) (وصية من اللّه واللّه عليم حليم ).
يـعـنى , اين توصيه اى است الهى كه بايد آن را محترم بشمريد, زيرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است كه اين احكام را مقرر داشته و نيز از نيات وصيت كنندگان آگاه مى باشد, در عين حال حليم است و كسانى را كه برخلاف فرمان او رفتار مى كنند فورا مجازات نمى نمايد!.
(آيه 13)ـ به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در باره قوانين ارث گذشت دراين آيه از اين قوانين به عنوان حدود الهى ياد كرده مى فرمايد: ((اينها حدود ومرزهاى الهى است )) (تلك حدود اللّه ).
كه عبور و تجاوز از آنها ممنوع است , و آنها كه از حريم آن بگذرند و تجاوزكنند, گناهكار و مجرم شناخته مى شوند.
سـپـس مـى فرمايد: ((كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند (و اين مرزها رامحترم شمارند) بـطـور جـاودان در بـاغهايى از بهشت خواهند بود, كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى گردد)) (ومن يطع اللّه ورسوله يدخله جنات تجرى من تحتهاالا نهار خالدين فيها).
در پايان آيه مى فرمايد: ((اين رستگارى و پيروزى بزرگى است )) (وذلك الفوزالعظيم ).
(آيـه 14)ـ در ايـن آيه به نقطه مقابل كسانى كه در آيه قبل بيان شد اشاره كرده , مى فرمايد: ((آنها كـه نافرمانى خدا و پيامبر كنند و از مرزها تجاوز نمايندجاودانه در آتش خواهند بود)) (ومن يعص اللّه ورسوله ويتعد حدوده يدخله ناراخالدا فيها).
و در پـايان آيه به سرانجام آنها اشاره كرده , مى فرمايد: ((آنها عذاب خواركننده و آميخته با توهينى دارند)) (وله عذاب مهين ).
در جـمـله قبل جنبه جسمانى مجازات الهى منعكس شده بود, و در اين جمله كه مساله اهانت به ميان آمده به جنبه روحانى آن اشاره مى كند.
(آيـه 15)ـ ايـن آيـه اشـاره به مجازات زنان شوهردارى است كه آلوده ((فحشا)) مى شوند, نخست مـى فـرمـايـد: ((و كـسانى از زنان (همسران ) شما كه مرتكب زنا شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبيد)) (واللا تى ياتين الفاحشة من نسئكم فاستشهدوا عليهن اربعة منكم ).
سـپـس مى فرمايد: ((اگر اين چهار نفر به موضوع (زنا) گواهى دادند, آنها را درخانه هاى (خود) محبوس سازيد, تا مرگ آنها فرا رسد)) (فان شهدوا فامسكوهن فى البيوت حتى يتوفيهن الموت ).
بنابراين , مجازات عمل منافى عفت براى زنان شوهردار در اين آيه ((حبس ابد)) تعيين شده است .
ولى بلافاصله مى گويد: ((و يا اين كه خداوند راهى براى آنها قرار بدهد)) (اويجعل اللّه لهن سبيلا ).
از تعبير فوق استفاده مى شود كه اين حكم , يك حكم موقت بوده است .
(آيـه 16)ـ در ايـن آيـه حـكـم زنا و عمل منافى عفت ((غيرمحصنه )) را بيان مى كند, و مى فرمايد: ((مرد و زنى كه (همسر ندارند و) اقدام به ارتكاب اين عمل زشت مى كنند, آنها را آزار (و مجازات ) كنيد)) (والذان ياتيانها منكم فـاذوهما).
مجازات مذكور در اين آيه يك مجازات كلى است , و آيه 2 سوره نور كه حدزنا را يكصد تازيانه براى هريك از طرفين بيان كرده مى تواند, تفسير و توضيحى براى اين آيه بوده باشد.
در پايان آيه اشاره به مساله توبه و عفو و بخشش از اين گونه گناهكاران كرده ,و مى فرمايد: ((اگر آنـهـا بـه راسـتـى توبه كنند و خود را اصلاح نمايند و به جبران گذشته بپردازند, از مجازات آنها صـرفنظر كنيد, زيرا خداوند توبه پذير و مهربان است )) (فان تابا واصلحا فاعرضوا عنهم ان اللّه كان توابا رحيما).
از ايـن حـكـم ضـمنا استفاده مى شود كه هرگز نبايد افرادى را كه توبه كرده اند دربرابر گناهان سابق مورد ملامت قرار داد.
(آيـه 17)ـ در آيه قبل مساله سقوط حد و مجازات مرتكبين اعمال منافى عفت در پرتو توبه صريحا بـيـان شـد, در اين آيه پاره اى از شرايط آن را بيان مى كند ومى فرمايد: ((پذيرش توبه از سوى خدا تـنها براى كسانى است كه كار بدى (گناهى ) رااز روى جهالت انجام مى دهند)) (انما التوبة على اللّه للذين يعملون السؤ بجهالة ).
منظور از ((جهالت )) در آيه فوق طغيان غرايز وتسلط هوسهاى سركش وچيره شدن آنها بر نيروى عـقـل و ايـمـان اسـت , و در ايـن حـالـت , عـلم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمى رود اما تحت تاثيرآن غرايز سركش قرارگرفته وعملا بى اثرمى گردد,و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد, عملا با جهل و نادانى برابر خواهدبود.
در جـمـلـه بـعـد قرآن به يكى ديگر از شرايط توبه اشاره كرده , مى فرمايد: ((سپس به زودى توبه مى كنند)) (ثم يتوبون من قريب ).
يعنى , به زودى از كار خود پشيمان شوند و به سوى خدا باز گردند, زيرا توبه كامل آن است كه آثار و رسوبات گناه را بطوركلى از روح و جان انسان بشويد.
پس از ذكر شرايط توبه در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خداوند دانا و حكيم است )) (فاولئك يتوب اللّه عليهم وكان اللّه عليما حكيما).
(آيه 18)ـ در اين آيه اشاره به كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى شود نموده ,مى فرمايد: ((كسانى كه در آسـتـانـه مـرگ قرار مى گيرند و مى گويند اكنون از گناه خودتوبه كرديم توبه آنان پذيرفته نخواهد شد)) (وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الا ن ).
دسـته دوم , از كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى شود آنها هستند كه در حال كفراز جهان مى روند, در آيـه مـوردبـحث در باره آنها چنين مى فرمايد: ((و آنها كه در حال كفر مى ميرند توبه براى آنها نيست )) (ولا الذين يموتون وهم كفار).
در حقيقت آيه مى گويد: كسانى كه از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ايمان توبه كرده اند ولى در حال مرگ با ايمان از دنيا نرفتند, توبه هاى گذشته آنهانيز بى اثر است .
در پـايـان آيـه مى فرمايد: ((اينها (هر دو دسته ) كسانى هستند كه عذاب دردناكى براى آنان مهيا كرده ايم )) (اولئك اعتدنا لهم عذابا اليما).
آيـه 19ـ شان نزول : از امام باقر(ع ) نقل شده كه : اين آيه در باره كسانى نازل گرديده كه همسران خـود را بـدون اين كه همچون يك همسر با آنها رفتار كنند, نگه مى داشتند, به انتظار اين كه آنها بميرند, و اموالشان را تملك كنند.