بازگشت

عدالت شرط تعدد همسر


از جمله اى كه در پايان آيه قبل گذشت و در آن دستور به احسان و تقوى وپرهيزكارى داده شده بـود, يك نوع تهديد در مورد شوهران استفاده مى شود, كه آنهابايد مراقب باشند كمترين انحرافى از مـسير عدالت در مورد همسران خود پيدانكنند, اينجاست كه اين توهم پيش مى آيد كه مراعات عـدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى امكان پذير نيست , بنابراين در برابر همسران متعدد چه بايد كرد؟.
ايـن آيـه بـه ايـن سـؤال پـاسخ مى گويد كه ((عدالت از نظر محبت , در ميان همسران امكان پذير نيست , هر چند در اين زمينه كوشش شود)) (ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النس ولو حرصتم ).
در عـيـن حـال بـراى ايـن كه مردان از اين حكم , سؤاستفاده نكنند به دنبال اين جمله مى فرمايد: ((اكنون كه نمى توانيد مساوات كامل را از نظر محبت , ميان همسران خود, رعايت كنيد لااقل تمام تـمايل قلبى خود را متوجه يكى از آنان نسازيد, كه ديگرى به صورت بلاتكليف درآيد و حقوق او نيز عملا ضايع شود)) (فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة ).
و در پـايـان آيه به كسانى كه پيش از نزول اين حكم , در رعايت عدالت ميان همسران خود كوتاهى كرده اند هشدار مى دهد كه ((اگر راه اصلاح و تقوا پيش گيريدو گذشته را جبران كنيد خداوند شـمـا را مـشـمول رحمت و بخشش خود قرار خواهدداد)) (وان تصلحوا وتتقوا فان اللّه كان غفورا رحيما).
(آيـه 130)ـ سـپـس در ايـن آيـه اشـاره بـه ايـن حقيت مى كند: اگر ادامه همسرى براى طرفين طـاقـت فـرسـاسـت , و جـهاتى پيش آمده كه افق زندگى براى آنها تيره و تاراست و به هيچ وجه اصـلاح پذير نيست , آنها مجبور نيستند چنان ازدواجى را ادامه دهند, و تا پايان عمر با تلخ ‌كامى در چـنـيـن زنـدگـى خـانـوادگى زندانى باشند بلكه مى توانند از هم جدا شوند و در اين موقع بايد شـجـاعـانه تصميم بگيرند و از آينده وحشت نكنند, زيرا ((اگر با چنين شرايطى از هم جدا شوند خـداونـد بـزرگ هـر دو را بـافـضل و رحمت خود بى نياز خواهد كرد و اميد است همسران بهتر و زندگانى روشنترى در انتظار آنها باشد)) (وان يتفرقا يغن اللّه كـلا من سعته ) ((زيرا خداوندفضل و رحمت وسيع آميخته با حكمت دارد)) (وكان اللّه واسعا حكيما).
(آيـه 131)ـ در آيـه قبل به اين حقيقت اشاره شد كه اگر ضرورتى ايجاب كندكه دو همسر از هم جدا شوند, و چاره اى از آن نباشد, اقدام بر اين كار بى مانع است و از آينده نترسند, زيرا خداوند آنها را از فـضل و كرم خود بى نياز خواهد كرد, در اين آيه اضافه مى كند: ما قدرت بى نياز نمودن آنها را داريم زيرا ((آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ملك خداست )) (وللّه ما فى السموات وما فى الا رض ).
كـسى كه چنين ملك بى انتها و قدرت بى پايان دارد از بى نياز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بـود, سـپـس براى تاكيد در باره پرهيزكارى در اين مورد و هر موردديگر, مى فرمايد: ((به يهود و نـصارا و كسانى كه قبل از شما داراى كتاب آسمانى بودند و همچنين به شما, سفارش كرده ايم كه پرهيزكارى را پيشه كنيد)) (ولقد وصيناالذين اوتوا الكتاب من قبلكم واياكم ان اتقوا اللّه ).
بـعـد روى سـخن را به مسلمانان كرده , مى گويد: اجراى دستور تقوا به سودخود شماست , و خدا نـيـازى بـه آن نـدارد ((و اگر سرپيچى كنيد و راه طغيان و نافرمانى پيش گيريد, زيانى به خدا نـمى رسد, آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست , و او بى نياز و درخور ستايش است )) (وان تكفروا فان للّه ما فى السموات وما فى الا رض وكان اللّه غنيا حميدا).
(آيه 132)ـ در اين آيه براى سومين بار, روى اين جمله تكيه مى كند كه :((آنچه در آسمانها و آنچه در زمـيـن اسـت مـلـك خـداسـت و خـدا آنـهـا را محافظت ونگهبانى و اداره مى كند)) (وللّه ما فى السموات وما فى الا رض وكفى باللّه وكيلا ).
(آيـه 133)ـ سـپـس مـى فـرمايد: ((براى خدا هيچ مانعى ندارد كه شما را از بين ببرد, وجمعيتى آماده تر و مصمم تر جانشين شما كند, كه در راه اطاعت او كوشاتر باشند وخداوند توانايى بر اين كار را دارد)) (ان يشا يذهبكم ايها الناس ويات بخرين وكان اللّه على ذلك قديرا).
(آيه 134)ـ در اين آيه , سخن از كسانى به ميان آمده كه دم از ايمان به خدامى زنند, و در ميدانهاى جهاد شركت مى كنند و دستورات اسلام را به كار مى بندند,بدون اين كه هدف الهى داشته باشند, بـلـكـه مـنـظورشان به دست آوردن نتايج مادى همانند غنايم جنگى و مانند آن است , مى فرمايد: ((كـسانى كه تنها پاداش دنيامى طلبند (در اشتباهند) زيرا در نزد پروردگار پاداش دنيا و آخرت , هـر دو مـى بـاشـد))(مـن كان يريد ثواب الدنيا فعنداللّه ثواب الدنيا والا خرة ) پس چرا به دنبال هر دونـمـى رونـد ؟ ((و خداوند از نيات همگان آگاه است و هر صدايى را مى شنود, و هرصحنه اى را مى بيند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد)) (وكان اللّه سميعا بصيرا).
(آيه 135)