بازگشت

هشت دستور در يك آيه


در ايـن آيـه چـنـد دستور مهم اسلامى از آخرين دستوراتى كه بر پيامبر(ص ) نازل شده است بيان گرديده كه همه يا اغلب آنها مربوط به حج و زيارت خانه خداست :.
1ـ نخست خطاب به افراد با ايمان كرده , مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! شعائر الهى را نـقـض نـكـنـيـد و حـريـم آنها را حلال نشمريد)) (ي ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعئر اللّه ) منظور از ((شعائراللّه )) مناسك و برنامه هاى حج است .
2ـ ((احترام ماههاى حرام را نگاه داريد و از جنگ كردن در اين ماههاخوددارى كنيد)) (ولا الشهر الحرام ).
3ـ ((قـربـانـيـانى را كه براى حج مى آورند, اعم از اين كه بى نشان باشند ـهدى ـو يا نشان داشته بـاشند ـقلائدـ حلال نشمريد و بگذاريد كه به قربانگاه برسند و درآنجا قربانى شوند)) (ولا الهدى ولا القلائد).
4ـ تـمـام زائران خـانـه خـدا بـايـد از آزادى كـامل در اين مراسم بزرگ اسلامى بهره مند باشند و هـيـچ گـونه امتيازى در اين قسمت در ميان قبايل و افراد و نژادها وزبانها نيست بنابراين ((نبايد كسانى را كه براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او وحتى به دست آوردن سود تجارى به قصد زيارت خانه خدا حركت مى كنند مزاحمت كنيد خواه با شما دوست باشند يا دشمن همين اندازه كه مسلمانند وزائر خانه خدامصونيت دارند)) (ولا امين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم ورضوانا).
5ـ تـحـريم صيد محدود به زمان احرام است , بنابراين ((هنگامى كه از احرام (حج ياعمره ) بيرون آمديد, صيد كردن براى شما مجاز است )) (واذا حللتم فاصطادوا).
6ـ اگر جمعى از بت پرستان در دوران جاهليت (در جريان حديبيه ) مزاحم زيارت شما از خانه خدا شـدند و نگذاشتند مناسك زيارت خانه خدا را انجام دهيد,((نبايد اين جريان سبب شود كه بعد از اسـلام آنـهـا, كـينه هاى ديرينه را زنده كنيد ومانع آنها از زيارت خانه خدا شويد)) (ولا يجرمنكم شنـان قوم ان صدوكم عن المسجدالحرام ان تعتدوا).
از جمله فوق يك قانون كلى استفاده مى شود وآن اين كه مسلمانان هرگز نبايد((كينه توز)) باشند و در صدد انتقام حوادثى كه در زمانهاى گذشته واقع شده برآيند.
7ـ سپس براى تكميل بحث گذشته مى فرمايد: شما بجاى اين كه دست به هم بدهيد تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود انتقام بگيريد ((بايد دست اتحاددر راه نيكيها و تقوا به يكديگر بدهيد نه اين كه تعاون و همكارى بر گناه و تعدى نماييد)) (وتعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الا ثم والعدوان ).
8ـ در پـايـان آيـه بـراى تحكيم و تاكيد احكام گذشته مى فرمايد: ((پرهيزكارى راپيشه كنيد و از مـخـالـفت فرمان خدا بپرهيزيد كه مجازات و كيفرهاى خدا شديداست )) (واتقوا اللّه ان اللّه شديد العقاب ).
(آيه 3)ـ در آغاز اين سوره اشاره به حلال بودن گوشت چهارپايان به استثناى آنچه بعدا خواهد آمد شـده ايـن آيه در حقيقت همان استثناهايى است كه وعده داده شد, در اينجا حكم به تحريم يازده چيز شده است .
نـخست مى فرمايد: ((مردار بر شما حرام شده است )) (حرمت عليكم الميتة ) ((وهمچنين خون )) (والـدم ) ((و گـوشـت خوك )) (ولحم الخنزير) ((و حيواناتى كه طبق سنت جاهليت به نام بتها و اصـولا بـه غـيـر نـام خـدا ذبح شوند)) (وما اهل لغير اللّه به )((و نيز حيواناتى كه خفه شده باشند حرامند)) (والمنخنقة ).
خـواه بـخـودى خـود و يـا بوسيله دام و خواه بوسيله انسان اين كار انجام گرددچنانكه در زمان جـاهـلـيـت مـعـمـول بوده گاهى حيوان را در ميان دو چوب يا در ميان دو شاخه درخت سخت مى فشردند تا بميرد و از گوشتش استفاده كنند ((و حيواناتى كه با شكنجه و ضرب , جان بسپارند و يا به بيمارى از دنيا بروند)) (والموقوذة ).
در تـفـسير قرطبى نقل شده كه در ميان عرب معمول بوده كه بعضى ازحيوانات را به خاطر بتها آنقدر مى زدند تا بميرد و آن را يكنوع عبادت مى دانستند!.
((و حيواناتى كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند)) (والمتردية ).
((و حيواناتى كه به ضرب شاخ مرده باشند)) (والنطيحة ).
((و حيواناتى كه بوسيله حمله درندگان كشته شوند)) (وم اكل السبع ).
سپس به دنبال تحريم موارد فوق مى فرمايد: ((اگر قبل از آن كه اين حيوانات جان بسپرند به آنها برسند و با آداب اسلامى آنها را سر ببرند و خون بقدر كافى ازآنها بيرون بريزد, حلال خواهد بود)) (الا ما ذكيتم ).
در زمان جاهليت بت پرستان سنگهايى در اطراف كعبه نصب كرده بودند كه شكل و صورت خاصى نـداشـت , آنـهـا را ((نـصـب )) مـى ناميدند در مقابل آنها قربانى مى كردند و خون قربانى را به آنها مـى مـالـيـدنـد, و فـرق آنها با بت همان بود كه بتهاهمواره داراى اشكال و صور خاصى بودند اما ((نـصـب )) چنين نبودند, اسلام در آيه مورد بحث اين گونه گوشتها را تحريم كرده و مى گويد: ((حـيـوانـهـايـى كه روى بتها يا دربرابر آنها ذبح شوند همگى بر شما حرام است )) (وما ذبح على النصب ).
روشن است كه تحريم اين نوع گوشت جنبه اخلاقى و معنوى دارد نه جنبه مادى و جسمانى .
نوع ديگرى از حيواناتى كه تحريم آن در آيه آمده آنهاست كه بصورت ((بخت آزمايى )) ذبح و تقسيم مـى گرديده و آن چنين بوده كه : ده نفر با هم شرطبندى مى كردند و حيوانى را خريدارى و ذبح نـموده سپس ده چوبه تير, كه روى هفت عدد از آنها عنوان ((برنده )) و سه عدد عنوان ((بازنده )) ثبت شده بود در كيسه مخصوصى مى ريختند و به صورت قرعه كشى آنها را به نام يك يك از آن ده نـفـربـيرون مى آوردند, هفت چوبه برنده به نام هر كس مى افتاد سهمى از گوشت برمى داشت , و چـيزى در برابر آن نمى پرداخت , ولى آن سه نفر كه تيرهاى بازنده رادريافت داشته بودند, بايد هر كـدام يـك سـوم قـيـمـت حـيـوان را بپردازند, بدون اين كه سهمى از گوشت داشته باشند, اين چوبه هاى تير را ((ازلام )) مى ناميدند, اسلام خوردن اين گوشتها را تحريم كرد, نه به خاطر اين كه اصل گوشت حرام بوده باشد,بلكه به خاطر اين كه جنبه قمار و بخت آزمايى دارد و مى فرمايد: ((و (هـمـچنين )قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاى تير مخصوص بخت آزمايى )) برشما حرام شده است (وان تستقسموا بالا زلام ).
روشـن است كه تحريم قمار و مانند آن اختصاص به گوشت حيوانات ندارد,بلكه در هر چيز انجام گـيـرد ممنوع است و تمام زيانهاى ((فعاليتهاى حساب نشده اجتماعى )) و برنامه هاى خرافى در آن جمع مى باشد.
و در پـايـان بـراى تاكيد بيشتر روى تحريم آنها مى فرمايد: ((تمام اين اعمال فسق است و خروج از اطاعت پروردگار)) (ذلكم فسق ).