بازگشت

بيداري زودگذر و بي اثر


در دو آيه گذشته به قسمتى از اعمال لجولجانه مشركان اشاره شد, در اين آيه و آيه بعد صحنه اى از نتايج اعمال آنها مجسم گرديده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پيش دارند و بيدار شوند يا لااقل وضع آنها عبرتى براى ديگران گردد!.
نـخـسـت مـى گـويد: ((اگر حال آنها را به هنگامى كه در روز رستاخيز در برابر آتش دوزخ قرار گـرفـتـه اند ببينى تصديق خواهى كرد كه به چه عاقبت دردناكى گرفتارشده اند)) (ولو ترى اذ وقفوا على النار).
آنـهـا در آن حـالـت چـنـان مـنـقلب مى شوند كه ((فرياد بر مى كشند اى كاش براى نجات از اين سـرنـوشـت شوم , و جبران كارهاى زشت گذشته بار ديگر به دنيا بازمى گشتيم , و در آنجا آيات پـروردگار خود را تكذيب نمى كرديم و در صف مؤمنان قرار مى گرفتيم )) (فقالوا يا ليتنا نرد ولا نكذب بيات ربنا ونكون من المؤمنين ).
(آيه 28)ـ در اين آيه اضافه مى كند كه اين آرزوى دروغينى بيش نيست , بلكه به خاطر آن است كه در آن جهان ((آنچه را از عقايد و نيات و اعمال شوم خويش مخفى مى داشتند همه براى آنها آشكار گرديده )) و موقتا بيدار شده اند (بل بدالهم ماكانوا يخفون من قبل ).
ولـى ايـن بـيدارى , بيدارى پايدار و پابرجا نيست , و به خاطر شرايط و اوضاع خاص و روبرو شدن با مـجـازاتهاى عينى پديد آمده است , و لذا ((اگر به فرض محال بار ديگر به اين جهان برگردند به سـراغ هـمـان كارهايى مى روند كه از آن نهى شده بودند)) (ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه ) بنابراين ((آنها در آرزو و ادعاى خويش صادق نيستند و دروغ مى گويند)) (وانهم لكاذبون ).
(آيـه 29)ـ ايـن آيـه دنـباله سخنان مشركان لجوج وسرسخت است كه به هنگام مشاهده صحنه هاى رسـتاخيز, آرزو مى كنند بار ديگر به دنيا باز گردند و جبران كنند,ولى قرآن مى گويد اگر اينها بـاز گـردنـد نه تنها به فكر جبران نخواهند بود و به كارهاى خود ادامه ((خواهند داد, بلكه اساسا رسـتـاخيز و قيامت را هم انكار خواهند كرد, وبا نهايت تعجب خواهند گفت : زندگى تنها همين زنـدگـى دنـيـاست و ما هرگزبرانگيخته نخواهيم شد)) ! (وقلوا ان هى الا حياتنا الدنيا وما نحن بمبعوثين ).
(آيـه 30)ـ در ايـن آيه قرآن به سرنوشت آنها در روز رستاخيز اشاره كرده ,مى گويد: ((اگر آنها را مشاهده كنى در آن هنگام كه در پيشگاه پروردگارشان ايستاده اند و به آنها گفته مى شود, آيا اين حـق نـيست )) ؟ (ولو ترى اذوقفوا على ربهم قال اليس هذا بالحق ) ((آنها در پاسخ خواهند گفت : آرى , سوگند به پروردگارما, اين حق است )) ! (قالوا بلى وربنا).
بـار ديـگـر ((به آنها گفته مى شود پس بچشيد مجازات را به خاطر اين كه آن راانكار مى كرديد و كفر مى ورزيديد)) ! (قال فذقوا العذاب بما كنتم تكفرون ).
مـسـلما منظور از ((وقوف در برابر پروردگار)) اين نيست كه خداوند مكانى داشته باشد, بلكه به مـعـنى ايستادن در برابر صحنه هاى مجازات اوست ـهمانطوركه بعضى از مفسران گفته اندـ و يا كـنـايـه از حـضور در دادگاه الهى است , همانطور كه انسان به هنگام نماز مى گويد من در برابر خداوند ايستاده ام .
(آيـه 31)ـ در ايـن آيـه اشاره به خسران و زيان منكران معاد و رستاخيز كرده مى فرمايد: ((آنها كه ملاقات پروردگار را انكار كردند مسلما گرفتار زيان شدند)) (قدخسر الذين كذبوا بلقاللّه ).
مـنـظـور از ((مـلاقـات پروردگار)) يا ملاقات معنوى و ايمان شهودى است ,(شهود باطنى ) و يا ملاقات صحنه هاى رستاخيز و پاداش و جزاى او.
سـپـس مـى گويد: اين انكار براى هميشه ادامه نخواهد يافت , و تا زمانى خواهد بود كه ((ناگهان رسـتـاخيز بر پا شود, و آنها در برابر اين صحنه هاى وحشتناك قرار گيرند و نتايج اعمال خود را با چـشم خود ببينند, در اين موقع فرياد آنها بلندمى شود: اى واى بر ما چقدر كوتاهى در باره چنين روزى كرديم )) (حتى اذا جتهم الساعة بغتة قالوا يا حسرتنا على ما فرطنا فيها).
مـنـظور از ((ساعة )) روز قيامت است و ((بغتة )) به معنى اين است كه بطورناگهانى و جهش آسا كه هيچ كس جز خدا وقت آن را نمى داند واقع مى شود.
سـپـس قـرآن مـى گـويد: ((آنها بار گناهانشان را بر دوش دارند)) (وهم يحملون اوزارهم على ظهورهم ).
و در پايان آيه مى فرمايد: ((چه بد بارى بر دوش مى كشند)) (الا س مايزرون ).
(آيـه 32)ـ در ايـن آيـه بـراى بيان موقعيت زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت چنين مى گويد: ((زندگى دنيا چيزى جز بازى و سرگرمى نيست )) (وما الحيوة الدنياالا لعب ولهو).
تـشـبيه زندگى دنيا به بازى و سرگرمى از اين نظر است كه بازيها و سرگرميهامعمولا كارهاى توخالى و بى اساس هستند كه از متن زندگى حقيقى دورند.
بـسـيـار ديده مى شود كه كودكان دورهم مى نشينند و بازى را شروع مى كنند, يكى را((امير)) و ديـگرى را ((وزير)), و يكى را ((دزد)) و ديگرى را ((قافله ))S( اما ساعتى نمى گذردكه نه خبرى از امـيـر اسـت و نـه وزيـر, و نه دزد و نه قافله , و يا در نمايشنامه هايى كه به منظور سرگرمى انجام مـى شـود صـحـنـه هـايى از جنگ يا عشق يا عداوت مجسم مى گردد اما پس از ساعتى خبرى از هيچ كدام نيست .
سپس زندگانى سراى ديگر را با آن مقايسه كرده مى فرمايد: ((سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است آيا انديشه و تعقل نمى كنيد)) (وللدار الا خرة خير للذين يتقون افلا تعقلون ).
زيـرا حياتى است جاويدان وفناناپذير درجهانى وسيعتر وسطح بسيار بالاتر,در عالمى كه سر و كار آن با حقيقت است نه مجاز, و با واقعيت است نه خيال .
(آيه 33).