بازگشت

انتخاب پيامبر به دست خداست ـ


در اين آيه اشاره اى كوتاه و پرمعنى به طرز تفكر و ادعاهاى مضحك اين سردمداران باطل و ((اكابر مـجـرمـيها)) كرده مى گويد: ((هنگامى كه آيه اى از طرف خدابراى هدايت آنها فرستاده مى شد مـى گـفـتـنـد: مـا هـرگـز ايـمـان نمى آوريم , مگر اين كه به ما نيز همان مقامات و آياتى كه به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود)) (واذاجاتهم آية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما اوتى رسل اللّه ).
قـرآن پـاسـخ روشـنـى به آنها مى دهد و مى گويد لازم نيست شما به خدا درس بدهيد كه چگونه پـيـامبران و رسولان خويش را اعزام دارد و از ميان چه افرادى انتخاب كند ! زيرا ((خداوند از همه بهتر مى داند رسالت خود را در كجا قرار دهد))(اللّه اعلم حيث يجعل رسالته ).
روشـن است رسالت نه ارتباطى به سن و مال دارد و نه به موقعيت قبايل ,بلكه شرط آن قبل از هر چيز آمادگى روحى , پاكى ضمير, سجاياى اصيل انسانى ,فكر بلند و انديشه قوى , و بالاخره تقوى و پرهيزكارى فوق العاده اى در مرحله عصمت است , و وجود اين صفات مخصوصا آمادگى براى مقام عـصـمـت چـيـزى است كه جز خدا نمى داند, و چقدر فرق است ميان اين شرايط و ميان آنچه آنها فكرمى كردند.
جـانـشين پيامبر(ص ) نيز تمام صفات و برنامه هاى او را, به جز وحى و تشريع , دارديعنى هم حافظ شرع و شريعت است و هم پاسدار مكتب و قوانين او و هم رهبرمعنوى و مادى مردم , لذا بايد او هم داراى مـقـام عـصـمـت و مصونيت از خطا و گناه باشد تا بتواند رسالت خويش را به ثمر برساند و رهبرى مطاع و سرمشقى مورداعتماد گردد.
و بـه همين دليل انتخاب او نيز به دست خداست نه از طريق انتخاب مردم وشورى و خدا مى داند اين مقام را در چه جايى قرار دهد نه خلق خدا!.
و در آخـر آيـه سـرنـوشـتى را كه در انتظار اين گونه مجرمان و رهبران پر ادعاى باطل است بيان كرده , مى گويد: ((به زودى اين گنهكاران به خاطر مكر و فريبى كه براى گمراه ساختن مردم به كـار زدند, گرفتار كوچكى و حقارت در پيشگاه خدا وعذاب شديد خواهند شد)) (سيصيب الذين اجرموا صغار عنداللّه وعذاب شديدبما كانوا يمكرون ).
ايـن خودخواهان مى خواستند با كارهاى خلاف خود موقعيت و بزرگى خويش را حفظ كنند, ولى خدا آنها را آنچنان ((تحقير)) خواهد كرد كه دردناكترين شكنجه هاى روحى را احساس كنند.
(آيه 125).