بازگشت

بخشي از حيوانات حرام


بـراى روشـن ساختن محرمات الهى از بدعتهايى كه مشركان در آيين حق گذاشته بودند, در اين آيـه بـه پـيامبر(ص ) دستورمى دهد كه : ((صريحا به آنها بگو: در آنچه بر من وحى شده هيچ غذاى حـرامى رابراى هيچ كس (اعم از زن و مرد, كوچك و بزرگ ) نمى يابم )) (قل لا اجد فيما اوحى الى محرما على طاعم يطعمه ).
مگر چند چيز ((نخست اين كه مردار باشد)) (الا ان يكون ميتة ).
((يا خونى كه از بدن حيوان بيرون مى ريزد)) (او دما مسفوحا).
نه خونهايى كه پس از بريدن رگهاى حيوان و خارج شدن مقدار زيادى ازخون در لابلاى رگهاى مويين در وسط گوشتها باقى مى ماند ((يا گوشت خوك )) (اولحم خنزير) زيرا ((همه اينها رجس و پـلـيدى است )) و مايه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگيها و سرچشمه زيانهاى مختلف (فانه رجس ).
سـپـس بـه نوع چهارم اشاره كرده مى گويد: ((يا حيواناتى كه هنگام ذبح نام غيرخدا بر آنها برده شده است )) (او فسقا اهل لغير اللّه به ) كه از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بيگانگى از خدا و دورى از مكتب توحيد است .
بـنـابـراين , شرايط ذبح اسلامى , بر دوگونه است , بعضى مانند بريدن رگهاى چهارگانه و بيرون ريـخـتن خون حيوان , جنبه بهداشتى دارد, و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن ((بسم اللّه )) و ذبح به وسيله مسلمان , جنبه معنوى .
در پـايـان آيـه كـسـانى را كه از روى ناچارى و اضطرار, و نيافتن هيچ غذاى ديگربراى حفظ جان خـويـش , از اين گوشتهاى حرام استفاده مى كنند, استثنا كرده ومى گويد: ((كسانى كه اضطرار پيدا كنند, گناهى بر آنها نيست , مشروط بر اين كه تنهابه خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و يا حلال شمردن حرام الهى و نه زياد ازحد, بخورند, در اين صورت پروردگار آمرزنده مهربان , آنها را معاف خواهدساخت )) (فمن اضطر غير باغ ولا عاد فان ربك غفور رحيم ).
در حـقـيقت اين دو شرط براى آن است كه افرادى اضطرار را دستاويز براى تجاوز به حريم قوانين الهى نسازند.
(آيه 146).