بازگشت

جوشيدن چشمه آب در بيابان


بـاز در اين آيه خداوند به يكى ديگر از نعمتهاى مهمى كه به بنى اسرائيل ارزانى داشت اشاره كرده مـى گـويد: ((به خاطر بياوريد هنگامى كه موسى (در آن بيابان خشك و سوزان كه بنى اسرائيل از جـهـت آب سـخـت در مـضيقه قرار داشتند) ازخداوند خود براى قومش تقاضاى آب كرد)) (واذ استسقى موسى لقومه ).
و خدا اين تقاضا را قبول فرمود, چنانكه قرآن مى گويد: ((ما به او دستورداديم كه عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن )) (فقلنا اضرب بعصاك الحجر).
((نـاگهان آب از آن جوشيدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعدادقبائل بنى اسرائيل ) از آن بـا سـرعت و شدت جارى شد)) (فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا) هريك از اين چشمه ها به سوى طـايـفـه اى سرازير گرديد, به گونه اى كه اسباط وقبايل بنى اسرائيل ((هركدام به خوبى چشمه خود را مى شناختند)) (قد علم كل اناس مشربهم ).
در اين كه اين سنگ چگونه سنگى بوده , بعضى از مفسران گفته اند: اين سنگ صخره اى بوده است در يـك قسمت كوهستانى مشرف بر آن بيابان , و تعبير به ((انبجست )) كه در آيه 160 سوره اعراف آمـده نـشان مى دهد كه آب در آغاز به صورت كم از آن سنگ بيرون آمد, سپس فزونى گرفت به حـدى كـه هر يك از قبايل بنى اسرائيل و حيوانى كه همراهشان بود از آن سيراب گشتند, و جاى تـعـجـب نـيـست كه از قطعه سنگى در كوهستان چنين آبى جارى شود, ولى مسلما همه اينها با يك نحوه ((اعجاز)) آميخته بود.
بـه هـر حـال خـداونـد از يـكـسـو بر آنها من و سلوى نازل كرد, و از سوى ديگر آب بقدر كافى در اخـتـيـارشان گذاشت , و به آنها فرمود: ((از روزى خداوند بخوريد وبنوشيد اما فساد و خرابى در زمين نكنيد)) (كلوا واشربوا من رزق اللّه ولا تعثوافى الا رض مفسدين ).
در حـقـيقت به آنها گوشزد مى كند كه حداقل به عنوان سپاسگزارى در برابراين نعمتهاى بزرگ هم كه باشد لجاجت و خيره سرى و آزار پيامبران را كنار بگذاريد(آيه 61) ـ.