بازگشت

آسمان را برافراشت و براي هر چيز ميزاني قرار داد


ايـن آيـه بـه ششمين نعمت كه نعمت آفرينش آسمان است اشاره كرده ,مى فرمايد: ((و (خداوند) آسمان را برافراشت )) (والسما رفعها).
((آسـمـان )) در اين آيه خواه به معنى ((جهت بالا)) باشد يا ((كواكب آسمانى )) و يا((جو زمين )) هـركـدام بـاشد موهبتى است بزرگ و نعمتى است بى نظير, چرا كه بدون آن زندگى كردن براى انسان محال است و يا ناقص .
آرى ! نور و روشنائى كه مايه گرما و هدايت و حيات و حركت است از سوى آسمان مى آيد, باران از طريق آسمان مى بارد, و نزول وحى نيز از آسمان است .
سـپـس بـه سـراغ نعمت هفتم رفته , مى فرمايد: ((و (خداوند) ميزان و قانون (درآن ) گذاشت )) (ووضع الميزان ).
((ميزان )) به معنى هرگونه وسيله سنجش است , سنجش حق از باطل ,سنجش عدالت از ظلم و ستم , و سنجش ارزشها و سنجش حقوق انسانها درمراحل و مسيرهاى مختلف اجتماعى .
((ميزان )) هر قانون تكوينى و دستور تشريعى را شامل مى شود, چرا كه همه وسيله سنجشند.
(آيـه )ـ در اين آيه نتيجه گيرى جالبى از اين موضوع كرده , مى افزايد هدف از قراردادن ميزان در عـالـم هـستى اين است : ((تا در ميزان طغيان نكنيد)) و از مسيرعدالت منحرف نشويد (الا تطغوا فى الميزان ).
چه تعبير جالبى كه از كل عالم هستى به انسان منتقل مى شود, و قوانين حاكم بر آن عالم كبير را با قـوانـيـن حـاكم بر زندگى انسان و عالم صغير هماهنگ مى شمرد, واين است حقيقت توحيد كه اصول حاكم همه جا يكى است .
(آيـه )ـ بـار ديـگر روى مساله عدالت و وزن تكيه كرده , مى گويد: ((و وزن رابراساس عدالت برپا داريد و ميزان را كم نكنيد)) (واقيموا الوزن بالقسطولا تخسروا الميزان ).
اين آيه روى مساله وزن به معنى خاص آن تكيه كرده , و دستور مى دهد كه درسنجش و وزن اشيا به هنگام معامله چيزى كم و كسر نگذارند.
اهميت ميزان به هر معنى در زندگى و حيات انسان چنان است كه هرگاه همين مصداق محدود و كـوچـكـش يـعـنـى ((تـرازو)) را يـك روز از زندگى حذف كنيم براى مبادله اشيا گرفتار چه دردسرها و هرج و مرج ها, دعوا و نزاعها خواهيم شد.
از آنـچـه گفتيم روشن مى شود اين كه در بعضى از روايات ((ميزان )) به وجود((امام ))(ع ) تفسير شـده بـه خـاطر آن است كه وجود مبارك امام معصوم وسيله اى است براى سنجش حق از باطل و معيارى است براى تشخيص حقايق , و عامل مؤثرى است براى هدايت .
همچنين تفسير ميزان به ((قرآن مجيد)) نيز ناظر به همين معنى است .
(آيـه )ـ سـپس از آسمان به زمين مى آيد و با اشاره به هشتمين نعمت ,مى فرمايد: ((زمين را براى خلايق آفريد)) (والا رض وضعها للا نام ).
قرائن موجود و خطابهاى سوره كه متوجه انس و جن است نشان مى دهد كه منظور از ((انام )) در اينجا همان انس و جن است .
(آيه )ـ در اين آيه به سراغ نهمين و دهمين نعمت كه بخشى از مواد غذائى انسان را تشكيل مى دهد رفـته , مى گويد: ((در آن (زمين ) ميوه ها و نخلهاى پرشكوفه است )) (فيها فاكهة والنخل ذات الا كمام ).
(آيـه )ـ و سرانجام از يازدهمين و دوازدهمين مواهبش بدين گونه سخن مى گويد: ((و دانه هائى كه همراه با ساقه و برگى است كه بصورت كاه در مى آيد و(همچنين ) گياهان خوشبو)) (والحب ذوالعصف والريحان ).
دانـه هـاى غـذائى خـوراك انـسان , و برگهاى تر و خشكش خوراك حيواناتى است كه در خدمت انسان , و از شير و گوشت و پوست و پشم آنها بهره مى گيرد, و به اين ترتيب چيزى از آن بى فايده و دور ريختنى نيست .
و از سـوى ديـگـر گـيـاهان خوشبو و گلها را نيز در زمين آفريده كه مشام جسم وجان را معطر مى كند, و روح را آرامش و نشاط مى بخشد, و به اين وسيله نعمتهايش را بر انسان تمام كرده است .
(آيـه )ـ پـس از ذكر نعمتهاى گوناگون مادى و معنوى در اين آيه جن و انس را مخاطب ساخته , مى گويد: ((پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد))؟! (فباى آلا ربكما تكذبان ).
نعمتهائى كه هريك نشانه روشنى از قدرت و لطف و مهر پروردگار است ,چگونه ممكن است اينها را تكذيب كرد؟!.
ايـن استفهام , استفهام تقريرى است كه در مقام اقرارگرفتن مى آورند, و لذا درروايتى كه در آغاز سوره خوانديم به ما دستور داده شده است كه بعد از ذكر اين جمله عرضه داريم : ((لا بشى من آلا ئك رب اكذب S(پروردگارا! ما هيچ يك ازنعمتهاى تو را تكذيب نمى كنيم )).