بازگشت

جهنم كمينگاه بزرگ


بـعـد از بـيـان بـعضى از دلايل معاد, و قسمتى از حوادث رستاخيز, به سراغ سرنوشت دوزخيان و بـهـشـتـيـان مـى رود, نـخست از دوزخيان شروع كرده , مى فرمايد:((مسلما (در آن روز) جهنم كمينگاهى است بزرگ )) (ان جهنم كانت مرصادا).
از اين گذرگاه عمومى احدى از سركشان نمى توانند بگذرند, يا فرشتگان عذاب آنها را مى ربايند, و يا جاذبه شديد جهنم .
(آيه )ـ ((و محل بازگشتى براى طغيانگران ))! (للطاغين مـابا).
(آيه )ـ ((مدتهاى طولانى در آن مى مانند)) (لا بثين فيها احقابا).
(آيـه )ـ سپس به گوشه كوچكى از عذابهاى بزرگ جهنم اشاره كرده ,مى افزايد: ((در آنجا نه چيز خنكى مى چشند (كه گرماى وحشتناك دوزخ را فرونشاند) و نه نوشيدنى گوارائى )) كه عطش شديد آنها را تسكين بخشد (لا يذوقون فيها بردا ولا شرابا).
(آيه )ـ ((جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون )) (الا حميما وغساقا).
و جـز سايه دودهاى غليظ و داغ و خفقان آور آتش كه در آيه 43 سوره واقعه آمده است ((وظل من يحموم )).
ايـن در حـالـى اسـت كـه بـهشتيان از چشمه هاى گواراى شراب طهور به وسيله پروردگارشان سيراب مى شوند (دهر/21).
(آيـه )ـ و از آنـجا كه ممكن است وجود اين كيفرهاى سخت و شديد درنظر بعضى عجيب آيد, در اين آيه مى افزايد: ((اين مجازاتى است موافق و مناسب ))اعمالشان (جزا وفاقا).
چرا چنين نباشد؟ در حالى كه آنها در اين دنيا قلبهاى مظلومان را سوزاندند,روح و جان آنها را به آتش كشيدند و با ظلم و ستم و طغيان خود بر كسى رحم نكردند.
(آيه )ـ سپس به توضيح علت اين مجازات پرداخته , مى فرمايد: ((چرا كه آنها هيچ اميدى به حساب (و ترسى از عقاب خداوند) نداشتند)) (انهم كانوالا يرجون حسابا).
و همين بى اعتنائى به حساب و روز جزا مايه طغيان و سركشى و ظلم و ستم آنها شد, و آن ظلم و فساد چنين سرنوشت دردناكى را براى آنان فراهم ساخت .
چرا كه آنها حساب روز قيامت را از برنامه زندگى خود كاملا حذف كرده بودند.
(آيه )ـ و لذا بلافاصله مى افزايد: ((و آيات ما را بكلى تكذيب كردند))(وكذبوا بـاياتنا كذابا).
هـواى نفس آن چنان بر آنها چيره شده بود كه همه آيات بيدارگر الهى راشديدا انكار كردند, تا به هوسهاى سركش خود ادامه دهند, و به خواسته ها وتمنيات نامشروع خويش لباس عمل بپوشانند.
(آيـه )ـ سـپـس بـه عـنوان هشدار به اين طغيانگران و هم براى تاكيد بر مساله وجود موازنه ميان ((جـرم )) و ((جـريـمـه )) و حاكميت ((جزاى وفاق )) مى افزايد: ((و ما همه چيز را شمارش و ثبت كرده ايم )) (وكل شى احصيناه كتابا).
تـا گـمـان نـكـنيد چيزى از اعمال شما بى حساب و مجازات مى ماند و نيز هرگزفكر نكنيد اين كيفرهاى شديد غيرعادلانه است .
اين حقيقت در بسيارى از آيات قرآن منعكس است .
در يـك جـا مـى فـرمـايد: ((هركارى را كه انجام دادند در نامه هاى اعمالشان ثبت است و هر عمل كوچك و بزرگى نوشته مى شود)) (قمر/52 و 53).
و در جـاى ديگر مى خوانيم : ما آنچه را از پيش فرستاده اند و همچنين تمام آثار آنها را مى نويسيم )) (يس 12).
و لـذا هنگامى كه نامه اعمال مجرمان را به دست آنها مى دهند فريادشان بلندمى شود, مى گويند: ((اى واى بـرمـا! ايـن چه كتابى است كه هيچ كار كوچك و بزرگى نيست مگر اين كه آن را ثبت و شماره كرده است ))؟! (كهف /49).
اين اعتقاد مانع بزرگى ميان انسان و گناه ايجاد مى كند و از عوامل مهم تربيت محسوب مى شود.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه , لـحـن سخن را تغيير داده و از ((غيبت )) به ((خطاب ))مبدل نموده , آنها را مـخـاطب ساخته , و ضمن جمله تهديدآميز و خشم آلود وتكان دهنده اى مى فرمايد: ((پس بچشيد كه چيزى جز عذاب بر شما نمى افزائيم ))!(فذوقوا فلن نزيدكم الا عذابا).
ايـن جـزاى كـسـانـى است كه وقتى در مقابل دعوت پرمهر انبياى الهى به سوى ايمان و تقوا قرار مى گرفتند, مى گفتند: ((براى ما يكسان است مى خواهى اندرز ده , يااندرز مده ))! (شعرا/136).
در حديثى از پيغمبرگرامى اسلام (ص ) نقل شده است كه فرمود: ((اين آيه شديدترين آيه اى است كه در قرآن مجيد درباره دوزخيان آمده است ))!.