بازگشت

بخشي از پاداش عظيم پرهيزكاران


در آيـات پـيـشـيـن سـخن از سرنوشت طغيانگران و قسمتى از كيفرهاى دردناك آنها و علت اين بدبختى بود, در اينجا به شرح نقطه مقابل آنها پرداخته , از مؤمنان راستين و پرهيزكاران و قسمتى از مـواهـب آنـهـا در قـيامت سخن مى گويد, تا در يك مقايسه رويارو ميان اين دو حقايق روشنتر گردد.
نخست مى فرمايد: ((براى پرهيزكاران نجات و پيروزى بزرگى است )) (ان للمتقين مفازا).
(آيـه )ـ سـپـس بـه شـرح ايـن فـوز و سعادت پرداخته , مى افزايد: ((باغهائى سرسبز و (محفوظ با ميوه هائى از) انواع انگورها)) (حدائق واعنابا).
در حديثى از پيغمبر اكرم (ص ) مى خوانيم : ((بهترين ميوه هاى شما انگوراست )).
(آيـه )ـ سپس به همسران بهشتى كه يكى ديگر از مواهب پرهيزكاران است اشاره كرده , مى افزايد: ((و (براى آنها) حوريانى بسيار جوان و هم سن و سال ))است (وكواعب اترابا).
(آيـه )ـ سـپس چهارمين نعمت بهشتى را كه در انتظار پرهيزكاران است چنين شرح مى دهد: ((و جامهائى لبريز و پياپى )) از شراب طهور! (وكاسا دهاقا).
اما نه شرابى همچون شرابهاى آلوده دنيا كه عقل را مى زدايد, بلكه شرابى كه عقل آور, و نشاطفرين و جان پرور و روح افزاست .
(آيه )ـ و از آنجا كه سخن از جام و شراب تداعى معنى نامطلوب آن را دردنيا مى كند, در حالى كه شـراب بـهشتى درست نقطه مقابل شرابهاى شيطانى دنياست بلافاصله مى افزايد: بهشتيان ((در آنجا نه سخن لغو و بيهوده اى مى شنوند,و نه دروغى )) (لا يسمعون فيها لغوا ولا كذابا).
يـكى از مواهب بزرگ معنوى بهشتيان اين است كه در آنجا اثرى ازدروغ پردازيها, بيهوده گوييها, تهمتها و افتراها, تكذيب حق و توجيه باطل , وگفتگوهاى ناهنجارى كه قلب پرهيزكاران را در اين دنـيا آزار مى دهد وجود نخواهدداشت و به راستى چه زيباست آن محيطى كه اثرى از اين سخنان نـامـوزون و رنـج آوردر آن وجـود ندارد, و طبق آيه 62 سوره مريم ((در آنجا هرگز گفتار لغو و بيهوده اى نمى شنوندS( و جز سلام در آنجام سخنى نيست )).
(آيـه )ـ و در پـايـان ذكـر اين نعمتها به نعمت معنوى ديگرى اشاره مى كندكه از همه بالاتر است , مـى فـرمايد: ((اين پاداشى است از سوى پروردگارت , وعطيه اى است كافى )) (جزا من ربك عطا حسابا).
چـه بـشارت و نعمتى از اين برتر و بالاتر كه بنده ضعيف , مورد نوازش والطاف و محبتهاى مولاى كريم خود قرار گيرد.
و به گفته شاعر:.
من كه باشم كه بر آن خاطر عاطر گذرم ـــــ لطفها مى كنى اى خاك درت تاج سرم .
(آيه )ـ سپس در اين آيه , مى افزايد: ((همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه درميان آن دو است , پروردگار رحمان )) (رب السموات والا رض وما بينهما الرحمن ).
در حـقـيقت , آيه فوق اشاره اى به اين واقعيت است كه اگر خداوند چنين وعده هائى را به متقين مى دهد گوشه اى از آن را در اين دنيا, به صورت رحمت عامش , به اهل آسمانها و زمين نشان داده است .
و در پـايـان آيـه مـى فـرمـايـد: ((و (در آن روز) هيچ كس حق ندارد بى اجازه اوسخنى بگويد)) يا شفاعتى كند (لايملكون منه خطابا).
زيرا آن قدر حساب الهى دقيق و عادلانه است كه جائى براى ((چون و چرا))باقى نمى ماند.
(آيه )ـ در آيات گذشته قسمتهاى قابل ملاحظه اى از كيفرها و مجازاتهاى طغيانگران و مواهب و پاداشهاى پرهيزكاران در روز رستاخيز بيان شد, در اينجا به معرفى آن روز بزرگ پرداخته , بخشى از اوصاف آن روز و حوادث آن راشرح مى دهد.
مى فرمايد: اينها همه در ((روزى (است ) كه روح و ملائكه در يك صف مى ايستند وهيچ يك , جز به اذن خـداونـد رحـمـان سخن نمى گويند و (آنگاه كه مى گويند) درست مى گويند)) (يوم يقوم الروح والملا ئكة صفا لا يتكلمون الا من اذن له الرحمن وقال صوابا).
بدون شك قيام ((روح )) و ((فرشتگان )) در آن روز در يك صف , و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمان , فقط براى اجراى فرمان اوست , آنها در اين جهان نيز((مدبرات امر)) و مجرى فرمانهاى او هستند, و در عالم آخرت اين امر آشكارتر وواضحتر و گسترده تر خواهد بود.
و منظور از ((روح )) در اينجا يكى از فرشتگان بزرگ الهى است كه بر طبق بعضى از روايات حتى از جـبرئيل برتر است , چنانكه در حديثى از امام صادق (ع )مى خوانيم : ((او فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل ))!.
بـه هـرحـال اين مخلوق بزرگ الهى در قيامت همراه ملائكه آماده اطاعت فرمان او هستند, چنان هول و اضطراب محشر, همه را فراگرفته كه هيچ كس را ياراى سخن گفتن نيست .
در حـديـثـى آمـده است كه از امام صادق (ع ) درباره اين آيه سؤال كردند,فرمود: روز قيامت به ما اجازه داده مى شود و سخن مى گوئيم )).
راوى سؤال مى كند در آن روز شما چه مى گوئيد؟.
فـرمـود: ((تـمـجيد و ستايش پروردگارمان را مى كنيم , و بر پيامبرمان درودمى فرستيم , و براى پيروانمان شفاعت مى كنيم , و خداوند شفاعت ما را ردنمى كند)).
از اين روايت استفاده مى شود كه انبيا و امامان معصوم نيز در صف فرشتگان و روح قرار مى گيرند, و از كسانى كه به آنها اجازه سخن گفتن و مدح و ثناى خداوندو شفاعت داده مى شود آنها هستند .
(آيـه )ـ سپس اشاره به اين روز بزرگ ـكه هم روز قيامت انسانها و هم فرشتگان و هم يوم الفصل و روز كيفر طاغين و پاداش متقين است ـ كرده , مى فرمايد:((آن روز حق است )) (ذلك اليوم الحق ).
((حـق )) بـه مـعـنى چيزى است كه ثابت است , واقعيت دارد و تحقق مى يابد, واين معنى درباره قـيـامـت كـامـلا صـادق اسـت بـعلاوه روزى است كه ((حق )) هركس به اوداده مى شود, حقوق مـظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد, و ((حقايق )) و اسراردرون به ظهور مى پيوندند, بنابراين روزى است به تمام معنى حق .
و چـون تـوجـه بـه اين واقعيت مى تواند مؤثرترين انگيزه انسان براى حركت به سوى پروردگار, و اطـاعـت فـرمان او گردد, بلافاصله مى افزايد: ((پس هركس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمى گزيند)) و به سوى او باز مى گردد (فمن شااتخذ الى ربه مـابا).
يـعـنـى S( تمام اسباب اين حركت الهى فراهم است , انبيا به قدر كافى ابلاغ فرمان حق كرده اند, عقل انسانى نيز ـكه پيامبرى از درون او است ـ راه او را روشن كرده سرنوشت طاغيان و پرهيزكاران نيز بـه خوبى تبيين شده , تنها چيزى كه باقى مانده تصميم قاطع انسان است كه با استفاده از اختيارى كه خدا به او داده است راه رابرگزيند و پيش رود.
(آيـه )ـ سـپس به عنوان تاكيد روى مساله مجازات مجرمان , و بيان نزديك بودن آن روز بزرگ در بـرابـر كـسـانى كه آن را دور يا نسيه اش مى پندارند, مى افزايد: ((وما شما را از عذاب نزديكى بيم داديم )) (انا انذرناكم عذابا قريبا).
امير مؤمنان على (ع ) مى فرمايد: ((هرچيزى كه مى آيد قريب و نزديك است )).
چرا نزديك نباشد در حالى كه مايه اصلى عذاب الهى اعمال خود انسانهااست كه هميشه با آنهاست ((و جهنم هم اكنون كافران را احاطه كرده )) (عنكبوت /54).
و از آنـجـا كـه در آن روز گـروه عـظيمى غرق حسرت و اندوه شده , نادم وپشيمان مى گردند, حـسـرتـى كـه به حالشان سودى نخواهد داشت و ندامتى كه نتيجه اى ندارد, به دنبال اين هشدار مـى افـزايـد: ((ايـن عـذاب در روزى خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مـى بـيـند, و كافر مى گويد: اى كاش خاك بودم )) و گرفتار عذاب نمى شدم ! (يوم ينظر المر مـا قدمت يداه ويقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا).
اصولا يكى از بهترين پاداشهاى نيكوكاران , و يكى از بدترين كيفرهاى بدكاران همين اعمال مجسم آنهاست كه همراهشان خواهد بود.
آرى ! كار انسانى كه اشرف مخلوقات است گاه بر اثر كفر و گناه به جائى مى رسد كه آرزو مى كند در صف يكى از موجودات بى روح و پست باشد.
در آيـات قرآن مى خوانيم : كفار و مجرمان هنگامى كه صحنه قيامت ودادرسى پروردگار و جزاى اعمال را مشاهده مى كنند, عكس العملهاى مختلفى نشان مى دهند كه همگى حكايت از شدت تاثر و تاسف آنها مى كند.
گاه مى گويند: ((واى بر ما از اين حسرت كه در اطاعت فرمان خدا كوتاهى كرديم )) (زمر/56).
و گاه مى گويند: ((خداوندا! ما را به دنيا بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم ))(الم سجده /12).
و گـاه مـى گـويـنـد: ((اى كاش خاك بوديم و هرگز زنده نمى شديم )) همان گونه كه در آيات موردبحث آمده است .
((پايان سوره نبا)).