بازگشت

آن روز معلوم شود كه در چه كاريم همه ؟


به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در مورد مرحله اول رستاخيز آمده بود, دراينجا به مرحله دوم آن يـعنى , بروز و ظهور عالم ديگر و حسابرسى اعمال اشاره كرده , مى فرمايد: ((و در آن هنگام كه نامه هاى اعمال گشوده شود)) (واذا الصحف نشرت ).
گشوده شدن نامه هاى اعمال در قيامت هم در برابر چشم صاحبان آنهاست ,تا بخوانند و خودشان بـه حساب خود برسند, همان گونه كه در سوره اسرا آيه 14آمده است و هم در برابر چشم ديگران , كه خود تشويقى است براى نيكوكاران ومجازات و رنجى است براى بدكاران .
(آيـه )ـ سـپـس مـى افـزايد: ((و در آن هنگام كه پرده از روى آسمان برگرفته شود)) (واذا السما كـشطت ) اين پرده هايى كه در اين دنيا بر جهان ماده و عالم بالاافكنده شده , و مانع از آن است كه مـردم فرشتگان يا بهشت و دوزخ را كه درون اين جهان است ببينند كنار مى رود, و انسانها حقايق عالم هستى را مى بينند.
مـطـابق آيه 49 سوره توبه جهنم هم امروز موجود است , ولى پرده ها وحجابهاى عالم دنيا مانع از مـشـاهـده آن اسـت , همان گونه كه مطابق بسيارى از آيات قرآن بهشت نيز هم اكنون آماده براى پرهيزكاران است .
به هر حال آيه فوق ناظر به حوادث مرحله دوم رستاخيز, يعنى مرحله بازگشت انسانها به زندگى و حيات نوين است .
(آيـه )ـ و لـذا در ايـن آيـه مـى افـزايد: ((و در آن هنگام كه دوزخ شعله ور گردد))(واذا الجحيم سعرت ).
(آيـه )ـ و در ايـن آيـه مـى فـرمايد: ((و درآن زمان كه بهشت (به پرهيزكاران )نزديك شود)) (واذا الجنة ازلفت ).
هـمـيـن مـعـنـى در آيـه 90 سوره ((شعرا)) نيز آمده است با اين تفاوت كه در اينجاتصريح به نام ((متقين )) نشده و در آنجا تصريح شده است .
(آيـه )ـ وبـالاخـره درايـن آيـه , كـه درحـقـيـقت مكمل تمام آيات گذشته وجزايى براى جمله هاى شـرطـيـه اى اسـت كه در دوازده آيه قبل آمده , مى فرمايد: آرى درآن هنگام ((هركس مى داند چه چيزى را آماده كرده است ))! (علمت نفس مـا احضرت ).
اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه همه اعمال انسانها درآنجا حاضرمى شود,و علم و آگاهى آدمى نسبت به آنها علمى توام با شهود و مشاهده خواهد بود.
ايـن حـقـيـقـت در آخرين آيات سوره زلزال نيز آمده است S( آنجا كه مى فرمايد: ((هركس به اندازه ذره اى كـار نـيـك كـرده بـاشد آن را مى بينيد, و هركس به اندازه ذره اى كار بدكرده باشد آن را مى بيند)).
(آيه )ـ به دنبال آيات گذشته كه سخن از معاد و مقدمات رستاخيزوبخشى ازحوادث آن روز بزرگ مـى گـفـت , درايـنـجا به بحث از حقانيت قرآن وصدق گفتار پيامبر اسلام (ص ) مى پردازد, و در حـقـيـقـت آنچه را در آيات قبل پيرامون معادآمده است تاكيد مى كند و با ذكر قسمهاى آگاهى بخش , مطلب را مؤكد مى سازد.
نخست مى فرمايد: ((سوگند به ستارگانى كه بازمى گردند)) (فلا اقسم بالخنس ).
(آيه )ـ ((حركت مى كنند و از ديده ها پنهان مى شوند)) (الجوار الكنس ).
منظور از اين سوگندها ـهمان گونه كه در حديثى از اميرمؤمنان على (ع ) درتفسير اين آيات نقل شـده ـ پـنج ستاره سيار منظومه شمسى است كه با چشم غيرمسلح ديده مى شود (عطارد, زهره , مريخ , مشترى , و زحل ).
تـوضـيـح ايـن كـه اگـر در چند شب متوالى چشم به آسمان بدوزيم به اين معنى پى مى بريم كه سـتارگان آسمان دسته جمعى تدريجا طلوع مى كنند و با هم غروب مى نمايند بى آنكه تغييرى در فـواصـل آنـها به وجود آيد, گوئى مرواريدهايى هستندكه روى يك پارچه سياه در فواصل معينى دوخـته شده اند, و اين پارچه را از يك طرف بالا مى آورند و از طرف ديگر پايين مى كشند, تنها پنج سـتـاره اسـت كـه از اين قانون كلى مستثناست , يعنى در لابلاى ستارگان ديگر حركت مى كنند گوئى پنج مرواريد ندوخته روى اين پارچه آزاد قرار گرفته اند, و در لابلاى آنها مى غلطند!.
ايـنـهـا هـمـان پنج ستاره عضو خانواده منظومه شمسى مى باشد, وحركات آنهابه خاطرنزديكيشان بـاماست ,وگرنه ساير ستارگان آسمان نيز داراى چنين حركاتى هستنداما چون از ما بسيار دورند ما نمى توانيم حركات آنهارا احساس كنيم ,اين از يكسو.
از سـوى ديـگـر: توجه به اين نكته لازم است كه علماى هيئت اين ستارگان را((نجوم متحيره )) ناميده اند زيرا حركات آنها روى خط مستقيم نيست , و به نظرمى رسد كه مدتى سير مى كنند بعد كـمـى بـرمـى گردند, دو مرتبه به سير خود ادامه مى دهند كه درباره علل آن در علم ((هيئت )) بحثهاى فراوانى شده است .
آيـات فـوق مـمكن است اشاره به همين باشد كه اين ستارگان داراى حركتند(الجوار) و در سير خـود رجـوع و بازگشت دارند (الخنس ) و سرانجام به هنگام طلوع سپيده صبح و آفتاب مخفى و پـنـهـان مـى شـوند, شبيه آهوانى كه شبها در بيابانهابراى به دست آوردن طعمه مى گردند, و به هنگام روز از ترس صياد و حيوانات وحشى در ((كناس )) خود مخفى مى شوند (الكنس ).
به هر حال گويا قرآن مجيد مى خواهد با اين سوگندهاى پرمعنى و آميخته بانوعى ابهام انديشه ها را بـه حـركـت درآورد و متوجه وضع خاص و استثنائى اين سيارات درميان خيل عظيم ستارگان آسمان كند, تا بيشتر در آن فكر كنند و به عظمت پديدآورنده اين دستگاه عظيم آشناتر شوند.
(آيه )ـ در اين آيه , به دومين سوگند پرداخته , مى گويد: ((و قسم به شب ,هنگامى كه پشت كند و به آخر رسد)) (والليل اذا عسعس ).
(آيـه )ـ و سرانجام به سراغ سومين و آخرين قسم رفته , مى فرمايد: ((و به صبح , هنگامى كه تنفس كند))! (والصبح اذا تنفس ).
ايـن تـعـبير شبيه تعبيرى است كه در سوره مدثر بعد از سوگند به شب آمده است كه مى فرمايد: ((والـصـبـح اذا اسـفـرS( سوگند به صبح هنگامى كه نقاب از چهره برگيرد)) گوئى ظلمت شب هـمـچـون نـقـاب سياهى بر صورت صبح افتاده , به هنگام سپيده دم نقاب را كنار مى زند و چهره نورانى و پرفروغ خود را كه نشانه زندگى وحيات است به جهانيان نشان مى دهد.