بازگشت

((عليين )) در انتظار ابرار است


بـه دنـبـال تـوصيفى كه در آيات گذشته درباره ((فجار)) و نامه اعمال و سرنوشت آنها آمده , در ايـنـجا, سخنى از گروه مقابل آنان , يعنى ابرار و نيكان است كه ملاحظه افتخارات و امتيازات آنها در برابر فاجران , موقعيت هر دو را روشنترمى سازد.
نـخست مى فرمايد: ((چنان نيست كه آنها (درباره معاد) مى پندارند, بلكه نامه اعمال ابرار و نيكان در عليين است )) (كلا ان كتاب الا برار لفى عليين ).
((ابرار)) كسانى هستندكه روحى وسيع وهمتى بلند واعتقاد وعملى نيك دارند.
شـبـيه همان دو تفسير كه در آيات سابق درباره ((سجين )) داشتيم در باره ((عليين )) نيز صادق است .
نـخـست اين كه : منظور از((كتاب الا برار)) نامه اعمال نيكان وپاكان ومؤمنان است ,و هدف بيان اين نـكته است كه نامه اعمال آنها در يك ديوان كل به نام ((عليين )) كه بيانگرتمام اعمال مؤمنان است قرار دارد, ديوانى كه بسيار بلندمرتبه ووالامقام است .
يـا ايـن كـه نامه اعمال آنها بر فراز آنها در شريفترين مكان , يا بر فراز بهشت دربلندترين مقام جاى دارد, و همه اينها نشان مى دهد كه مقام خود آنها فوق العاده بلند و والاست .
تـفسير ديگر اين كه ((كتاب )) در اينجا به معنى سرنوشت و حكم قطعى الهى است كه مقرر داشته نيكان در اعلى درجات بهشت باشند.
و البته جمع ميان اين دو تفسير نيز ممكن است كه هم نامه اعمال آنها در يك ديوان كل قرار دارد, و هـم مـجموعه آن ديوان بر فراز آسمانهاست و هم فرمان الهى بر آن قرار گرفته كه خودشان در بالاترين درجات بهشت باشند.
(آيه )ـ سپس براى بيان اهميت و عظمت ((عليين )) مى افزايد: ((و تو چه مى دانى عليين چيست )) (ومـا ادريك مـا عليون ).
اشـاره بـه ايـن كـه مقام و مكانى است برتر از ((خيال و قياس و گمان و وهم )) كه هيچ كس حتى پيغمبراكرم (ص ) نيز نمى تواند ابعاد عظمت آن را دريابد.
(آيـه )ـ سپس خود قرآن به توضيح بيشتر پرداخته , مى افزايد: عليين ((نامه اى است رقم خورده و سرنوشتى است قطعى )) (كتاب مرقوم ).
ايـن بـنابر تفسيرى است كه ((عليين )) را به معنى ديوان كل نامه اعمال ابرارمعرفى مى كند, و اما بنابر تفسير ديگر معنى آيه چنين است : ((اين سرنوشت حتمى است كه خداوند درباره آنها رقم زده كه جايگاهشان برترين درجات بهشت باشد)).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: اين كتاب كتابى است كه ((مقربان شاهد آنند))! يابر آن گواهى مى دهند (يشهده المقربون ).
((مقربون )) گروهى از خاصان و برگزيدگان مؤمنانند كه مقامى بس والا دارند, وشاهد و ناظر نامه اعمال ابرار و نيكان ديگرند.
البته همه مقربان از ابرارند ولى همه ابرار در سلك مقربان نيستند.
(آيـه )ـ سپس به شرح بخشى از پاداشهاى عظيم ابرار و نيكان پرداخته ,مى فرمايد: ((مسلما نيكان در انواع نعمت اند)) (ان الا برار لفى نعيم ).
(آيه )ـ بعد به شرح بعضى از آنها پرداخته , مى فرمايد: ((بر تختهاى زيباى بهشتى تكيه كرده , و (به زيباييهاى بهشت ) مى نگرند))! (على الا رائك ينظرون ).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: هرگاه به آنها بنگرى ((در چهره هايشان طراوت ونشاط نعمت را مى بينى و مى شناسى )) (تعرف فى وجوههم نضرة النعيم ).
اشاره به اين كه نشاط و سرور و شادى در چهره هايشان موج مى زند.
(آيه )ـ بعد از نعمت تخت و نگاه و آرامش و نشاط اشاره به نعمتى ديگريعنى S( شراب بهشتيان كرده , مـى افزايد: ((آنها از شراب (طهور) زلال دست نخورده سربسته اى سيراب مى شوند)) (يسقون من رحيق مختوم ).
شـراب طهورى كه مانند شراب آلوده و شيطانى دنيا معصيت زا و جنون آفرين نيست , بلكه هوش و عقل و نشاط و عشق و صفا مى آفريند.
(آيه )ـ سپس مى فرمايد: ((مهرى كه بر آن نهاده شده از مشك است ))(ختامه مسك ).
نه همچون ظرفهاى دربسته دنيا كه مهر آن را با ((گل )) مى نهند, و هنگامى كه انسان مى خواهد شـئ سـربـسـتـه را با شكستن مهرش باز كند, دستش آلوده مى شود,شراب طهور بهشتى چنين نيست , هنگامى كه دست بر مهرش مى نهند, بوى عطرمشك در فضا پراكنده مى شود!.
و در پـايـان آيه بعد از ذكر اوصاف شراب طهور بهشتى , مى فرمايد: ((و در اين (نعمتهاى بهشتى ) راغبان بايد بر يكديگر پيشى گيرند)) (وفى ذلك فليتنافس المتنافسون ).
((تـنـافـس )) بـه مـعـنى تمنى و تلاش دو انسان است كه هركدام مى خواهد شئ نفيسى كه براى ديگرى است در اختيار او نيز باشد.
در حـقيقت مضمون آيه شبيه چيزى است كه در آيه 21 سوره حديد آمده است : ((پيشى بگيريد بر يـكـديـگر براى رسيدن به مغفرت پروردگارتان , و بهشتى كه پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمين است ))!.
(آيـه )ـ و بـعـد به آخرين نعمتى كه در اين سلسله آيات آمده اشاره كرده ,مى فرمايد: ((اين شراب (طهور) آميخته با تسنيم است )) (ومزاجه من تسنيم ).
(آيه )ـ ((همان چشمه اى كه مقربان از آن مى نوشند)) (عينا يشرب بهاالمقربون ).
از اين آيات استفاده مى شود كه ((تسنيم )) برترين شراب طهور بهشتى است كه مقربان آن را بطور خـالص مى نوشند, و از آسمان بهشت يا طبقات بالاى آن فرومى ريزد ولى براى ابرار مقدارى از آن را با رحيق مختوم كه نوع ديگرى از شراب طهور بهشتى است مى آميزند!.
در روايـات مـتـعـددى ايـن شـراب بـهشتى پاداش كسانى ذكر شده كه از شراب آلوده دنياچشم بـپـوشند, و تشنه كامان را سيراب كنند, و آتش اندوه را در دل مؤمنان خاموش سازند و كسانى كه در روز گرم تابستان روزه بگيرند.
از جمله پيغمبراكرم (ص ) به على (ع ) فرمود: ((اى على ! كسى كه خمر وشراب را به خاطر خدا ترك گويد خداوند او را از شراب زلال دربسته مهر شده بهشتى سيراب مى كند)).
آيـه ـ شـان نـزول : مـفـسران براى اين آيه و هفت آيه بعد از آن دو شان نزول نقل كرده اند نخست ايـن كـه : روزى عـلـى (ع ) و جـمـعـى از مؤمنان از كنار جمعى از كفار((مكه )) گذشتند, آنها به عـلى (ع ) و مؤمنان خنديدند و استهزا كردند, آيات موردبحث نازل شد و سرنوشت اين گروه كافر استهزاكننده را در قيامت روشن ساخت .
ديـگـر ايـن كـه آيـات موردبحث درباره افرادى همچون عمار, صهيب , خباب ,بلال , و ساير فقراى مؤمنين كه مورد استهزاى مشركان قريش همچون ابوجهل , ووليدبن مغيره , و عاص بن وائل , واقع مى شدند نازل شده .
جمع ميان اين دو شان نزول نيز كاملا ممكن است .